صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: آیت‌اله شهاب‌الدین نجفی مرعشی

تاریخ سند: 7 خرداد 1354


موضوع: آیت‌اله شهاب‌الدین نجفی مرعشی


متن سند:

رونوشت گزارش خبر شماره: 26379/ 20 / ﻫ12-7 /3 /1354
موضوع: آیت‌اله شهاب‌الدین نجفی مرعشی1

ساعت 00 9 روز 1 /3 /1354 عده‌ای در حدود 14 نفر از روحانیون در اطاق انتظار منزل نامبرده بالا در قم جمع بوده و به انتظار ملاقات بودند. در این جمع یکی از روحانیون که او را شیخ حسن غفاری صدا می‌کردند اظهار داشت شاه ایران در سال‌های اخیر با سیاست خوبی کشور را اداره نموده و این حسن اداره او علت پیشرفت ایران شده و بایستی گفت که سیاست ایشان خیلی عاقلانه و خردمندانه بوده است. حدود ساعت 1000 عده‌ای از این روحانیون به اطاق شخصی آیت‌اله نجفی راه یافتند و پس از احوالپرسی از آیت‌اله، یکی از آنان پرسید مردم تهران مرتباً‌ در مورد عضویت در حزب رستاخیز2 نظر روحانیون را سوال می‌کنند آیا نظر آیت‌اله در این مورد چیست ؟ بگویید تا مردم تکلیفشان را بدانند. آیت‌اله نجفی اظهار داشت همان طوری که قبلاً هم گفته‌ام من معنی رستاخیز را نمی‌فهمم و فقط می‌گویم که ما یک رستاخیز داریم که همه به او معتقدیم و ایمان داریم و آن هم روز رستاخیز است (منظور روز قیامت) سپس رو به حاضرین نمود و گفت آقایان شما به این روز رستاخیز ایمان ندارید و همه در پاسخ گفتند چرا کاملاً ایمان داریم. در این موقع همان شخص روحانی اظهار داشت می‌گویند هرکس به عضویت این حزب در نیاید چنانچه کاری در یکی از ادارات داشته باشد کار او را معلق و یا به تأخیر می‌اندازند. آیت‌اله‌ پاسخ داد این حرف‌ها صحت ندارد و یک نوع تهدید است و شما قبول نکنید. آنگاه صحبت از کسالت آیت‌اله سید محمد هادی میلانی و آیت‌اله سیدعلی موسوی بهبهانی شد آیت‌اله نجفی اظهار داشت من تلگرافی از آنان احوالپرسی نموده و جویای حالات مزاجی آن‌ها شده‌ام و پاسخ واصله حاکیست که حالشان نسبتاً بهتر است. در پایان چند دقیقه دیگر روحانیون در اطاق شخصی آیت‌اله نشسته و صحبت کرده و سپس خداحافظی نموده و عده‌ای دیگر از روحانیون برای ملاقات ایشان به اطاق وارد شدند.
نظریه شنبه:‌ هرکسی نظر آیت‌اله نجفی را در مورد حزب رستاخیز سوال کند ایشان همان جمله قبلی خود (من معنی رستاخیز را نمی‌فهمم و فقط یک رستاخیز داریم که همه به او معتقدیم و آن روز رستاخیز است) را جواب می‌دهد و بدین ترتیب از خود رفع مسئولیت می‌نماید.
نظریه سه‌شنبه:‌به احتمال زیاد گزارش تسلیمی شنبه صحت دارد.
نظریه چهارشنبه: نظری ندارد. اصل در پرونده کلاسه 161117 است.
در پرونده کلاسه 59710 بایگانی شود. 28 /5 /1354

توضیحات سند:

1. آیت‌الله‌‌العظمى سید شهاب‌الدین مرعشى نجفى، فرزند سید محمود، در سال 1276 ﻫ.ش در نجف اشرف متولد گردید. نسب شریف او با 29 واسطه به حضرت امام سجاد (علیه‌السلام) مى‌رسد. تحصیلات ابتدایى و مقدمات علوم را نزد پدر فرا گرفت و پس از ادامه تحصیل در محضر اساتید بزرگ آن زمان، در علوم گوناگون از جمله رجال، فقه، کلام، ادیان، انساب، حدیث و علم حروف سرآمد شد. وى در ادبیات، علم طب و هیئت نیز صاحب نظر بود. آیت‌الله‌‌ مرعشى در جوانى به مقام اجتهاد نائل آمد و مدرسان مشهور همچون ضیاءالدین عراقى، فشارکى، یثربى کاشانى، شیخ عبدالکریم حائرى یزدى و میرزا محمدحسین نائینى به وى اجازه روایت و اجتهاد دادند. ایشان پس از فوت آیت‌الله‌‌العظمى بروجردى به عنوان یکى از مراجع مطرح شد. از جمله اقدامات فرهنگى و علمى مهم وى، تأسیس یک کتابخانه با بیش از 90000 جلد کتاب است که 25000 جلد آن به صورت خطى و بعضاً کمیاب مى‌باشد و به عنوان یکى از گنجینه‌هاى کم‌نظیر و ارزنده اسلامى به حساب مى‌آید. از آیت‌الله‌‌ مرعشى 70 اثر نفیس علمى در زمینه‌هاى مختلف به جاى مانده و از دیگر خدمات ایشان بناى مساجد، حسینیه‌ها و مراکز درمانى در داخل و خارج کشور مى‌باشد.
فعالیت سیاسى ایشان از سال 1341 آغاز شد. وى مانند بیشتر علماى مشهور قم با لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى مخالفت کرد. در ماجراى قیام 15 خرداد و حوادث پس از آن از طریق انتشار اعلامیه رژیم را نسبت به اقدامات ضداسلامى و خشونت‌بار مورد انتقاد قرار مى‌داد. با اوج‌گیرى انقلاب اسلامى در سالهاى 1356 و 1357 ایشان با اعلامیه‌هاى متعدد به رفتار دولت اعتراض مى‌کرد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همواره از نظام اسلامى حمایت مى‌نمود. آیت‌الله‌ مرعشى نجفى در روز 8 شهریور 1369 بر اثر سکته قلبى در سن 96 سالگى به رحمت ایزدى پیوست و در محل کتابخانه خویش به خاک سپرده شد. آیت‌اله‌‌العظمى سید شهاب‌الدین مرعشى به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، تهران
2. حزب رستاخیز: از سالها قبل دو حزب فرمایشى و نمایشى به نامهاى ملیون و مردم، در صحنه سیاست ایران و معمولاً فقط در موقع انتخابات ظهور داشتند. بعدها جاى حزب ملیون را حزب ایران نوین گرفت که هسته اولیه آن همان کانون مترقى بود. شاه گه‌گاه به نظامهاى تک‌حزبى حمله مى‌کرد و وجود احزاب مختلف را دلیل وجود آزادى مى‌شمرد. در اواخر سال 1353 ﻫ.ش شاه برخلاف حرفهاى گذشته خود، یکباره نظام تک‌حزبى را بهتر دانست و دستور داد حزبى واحد تأسیس شود و همه اعضاى دو حزب ایران نوین و مردم، بلکه همه مردم ایران در آن عضو شوند. حزب جدید را «حزب رستاخیز ملت ایران» نامیدند و اساس آن را سه رکن «نظام شاهنشاهى»، «قانون اساسى» و «انقلاب شاه و مردم» قرار دادند. شاه صراحتاً اعلام کرد که، هر کس که نمى‌خواهد در حزب فراگیر رستاخیز ثبت‌نام کند گذرنامه بگیرد و کشور را ترک کند. امام خمینى به محض تأسیس حزب رستاخیز آن را مخالف شرع شمرده فتوا به حرمت عضویت در آن دادند و اجبار مردم را به عضویت در آن نقض قانون اساسى دانستند. پس از اعلام تأسیس حزب، وزیران و وابستگان به دولت و دستگاه با هیاهوى زیاد به آن پیوستند و همه با ستایش از این ابتکار جدید به عضویت حزب درآمدند. هویدا نخست‌وزیر وقت، به دبیر کلى حزب رستاخیز انتخاب شد و «رستاخیز» کانونى گردید براى تجمع کسانى که به دنبال نفوذ و قدرت بودند. در اولین سالگرد تشکیل حزب، رژیم اعلام کرد که بیست و سه میلیون نفر عضو آن هستند (جمعیت ایران در آن زمان 33 میلیون نفر بود).
در سال 1354 ﻫ.ش جمشید آموزگار در اولین کنگره حزب به دبیر کلى انتخاب شد. اندکى بعد، به دستور شاه در داخل حزب دو جناح حزبى به نامهاى جناح «لیبرال سازنده» و جناح «ترقى‌خواه» به وجود آمد. شاه هیچ‌گاه اجازه نمى‌داد در حزب اعضاء پیرامون بررسى اصلاحى یا انتقادى انقلاب سفید، نفت، خرید اسلحه و تجهیزات و سیاست خارجى جلسات و مذاکراتى داشته باشند. شش ماه پس از تشکیل حزب مقامات آمریکا در ایران به واشنگتن گزارش کردند که این حزب عملاً نقشى در سیاست ایران ندارد. مى‌توان گفت که از سالهاى 1342 تا 1356 ﻫ.ش بزرگترین هیاهوى تبلیغاتى و سیاسى احزاب، پیرامون حزب رستاخیز به وجود آمد، اما چون حکومت شاه از پاى‌بست ویران بود، هیچ یک از این تدبیرها سودى نمى‌بخشید. سرانجام در سال 1357 ﻫ.ش که رژیم به ورشکستگى کامل سیاسى رسیده بود و از حزب رستاخیز جز جسدى عفونت گرفته باقى نمانده بود، انحلال آن صریحاً توسط خود رژیم اعلام شد. هنگام انحلال این حزب حتى یک نفر هم مخالفت نشان نداد.
ر.ک: حزب رستاخیز، اشتباه بزرگر، مظفر شاهدی، 2 جلد، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1382.
کوثر، ج 1، ص 284.

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی میرسید علی موسوی بهبهانی به روایت اسناد ساواک صفحه 285

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.