صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : اظهارات خلاف دونفرمسافرزن در بنزسواری کرایه فومن رشت

تاریخ سند: 25 اسفند 1352


موضوع : اظهارات خلاف دونفرمسافرزن در بنزسواری کرایه فومن رشت


متن سند:

در ساعت 1915 روز 8 /12 /52 اتومبیل بنز سواری کرایه رشت فومن که سه شماره آخر آن 232 و به رانندگی حسین معراجی بوده از فومن به سمت رشت در حرکت که جلوی دبیرستان فردوسی فومن توقف و دو نفر مسافر زن که در آموزشگاه شبانه دبیرستان مزبور تحصیل می نمایند سوار می شوند پس از طی مسافتی زنهای موصوف پیرامون گرانی خواربار و مایحتاج عمومی سخنانی بیان و اضافه می نمایند گل سرخی و دانشیان محکومین سیاسی اظهاراتی نموده اند که از رادیو و تلویزیون پخش نگردید بلکه یک مشت دروغ تحویل ما می دهند.
آنان تحصیل کرده های اجتماع بودند و سیاست مملکت را درک می کردند و همچنین گفتند که شاهنشاه آریامهر پول های ایران را در بانکهای سوئیس و سایر کشورها گذاشته و اکثر اوقات در ممالک خارج به قماربازی1 می پردازند یکی از زنها اظهار نمود که گل سرخی یکی از بهترین دوستان برادرم بوده او جوان پاک و منزهی بود چند سال قبل جنب منزل ما جوانی را دستگیر کردند که مدتها از او خبری نداشتیم و شبی از رادیو عراق شنیدیم که جوان فوق وسیله مأمورین کثیف و خون آشام سازمان امنیت به قتل رسیده است.
نظریه شنبه: در بررسیهای غیرمحسوس که به عمل آمده یکی از زنها به نام زهرا فروتن شغل خانه دار و همسرش انوش وفائی قبلاً راننده پست و تلگراف رشت بوده و فعلاً در کارخانه چوب بری اسالم راننده می باشد و دیگری دوشیزه کهبد ساکن رشت خمیران شریفیه نرسیده به لطف آباد کوچه شکریان داخل کوچه دست چپ درب دوم یا سوم می باشد در بین مسافرین دانش آموزی به نام وطن دوست ساکن رشت پل تهران] عراق[ هم بوده و راننده اتومبیل نیز این قدر آنان را از گفتن این نوع مطالب نسخ می نموده مؤثر واقع نمی شود ضمنا احتمال دارد نامبردگان دارای کتب مضره در منزل باشند زیرا در داخل ماشین صحبت از آل احمد و کتابهای او نیز به میان آمده.
نظریه سه شنبه: مفاد گزارش خبر در تحقیقات انجام شده مورد تأیید قرار گرفت بنز مورد بحث به شماره رشت12232 متعلق به حسین معراجی راننده می باشد ضمنا مشارالیهم (بانو زهرا فروتن خانه دار ـ انوش وفائی راننده سابق پست و تلگراف رشت و کارگر فعلی چوب بری اسالم ـ دوشیزه کهبد دانش آموز وطن دوست در 1 ه فاقد سابقه که به منظور تعیین انگیزه و طرز تفکر انوش وفائی مراتب به س ه (گیرنده گزارش خبر) منعکس و درباره یادشدگان اقدامات شناسائی به عمل آمده که نتیجه به موقع به استحضار می رسد.
شکوه آقای حیدری مذاکره شد.
12 /1 /53 ...
وفایی در فیش سابقه ندارد

توضیحات سند:

1ـ ارتشبد فردوست در خاطرات خویش می نویسد: اشرف یک قمارباز حرفه ای در حد اعلاء بود و قماربازهای حرفه ای را جمع می کرد و وارد محفل خصوصی محمدرضا می نمود.
او از جمله فردی به نام اسکندری را پیدا کرده بود که خویشاوند نزدیک ایرج اسکندری رهبر حزب توده بود.
اسکندری توانسته بود با دوز و کلک اراضی فرودگاه مهرآباد را که دولتی بود به نام خود ثبت کند و سپس مجددا با قیمت کلان به دولت بفروشد و میلیاردر شود.
به هر حال اشرف، محمدرضا را به مجالس قمارش دعوت می کرد و سپس او را تشویق و تحریک می کرد که در پوکر از اسکندری برنمی آیی.
محمدرضا هم از روی غرور لج می کرد که من او را داغان می کنم و فلان می کنم و به بازی می پرداخت یکی دیگر از اعضاء باند قمار اشرف فردی بود به نام حاجبی، که از مأمورین ایادی بود (ایادی چند مأمور در اطراف محمدرضا داشت که یکی شان حاجبی بود).
حاجبی از قماربازها و حقه بازهای درجه اول روزگار بود که دوست صمیمی محمدرضا شده و شب و روز در کنارش بود.
به هر حال محمدرضا با اسکندری و حاجبی به قمار می پرداخت.
اشرف یا خودش بالای سر محمدرضا می ایستاد و دستش را می خواند و یا دختری را بالای سر محمدرضا می گذاشت و خلاصه با تقلب و ردکردن ورق از زیر میز کلک محمدرضا را می کندند.
در این بازی ها اشرف چنان محمدرضا را تحریک می کرد که توپ 10 میلیون و 20 میلیون و 30 میلیون می زد و در نتیجه در یک شب اسکندری مثلاً 50 میلیون تومان از محمدرضا می برد.
البته صحنه را به نحوی درست می کردند که گاهی هم محمدرضا ببرد، بخصوص زمانی که خسته یا عصبانی می شد ولی در مجموع در یک شب حتما محمدرضا 50 ـ 40 میلیون را می باخت.
البته اعتبارش هم زیاد بود و پس از پایان بازی، اشرف دسته چک محمدرضا را می آورد و به دستش می داد و او نیز چک می کشید و امضاء می کرد.
از این پول اشرف قسمت عمده را خودش بر می داشت و به حاجبی و اسکندری هم چند میلیونی می داد.
یکی دیگر از اعضاء محفل قمار اشرف فردی بود به نام نصرتیان که او دیگر نیازی به کمک نداشت و چنان حقه باز بود که از آستینش ورق در می آورد.
(ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، فردوست، ج 1، صص 237 ـ 236)

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، کتاب 1 صفحه 370


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.