صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تدارک حمله به پاوه!!؟

تدارک حمله به پاوه!!؟


متن سند:

تدارک حمله به پاوه!!؟
ضعف اساسى دولت موقت، اعتقاد به روش گام به گام در برخورد با مسائل و مشکلات انقلاب بود. امام در اولین انتقادات خود به دولت این نکته را تذکر داده صریحا اشاره مى‌کند:
«مثل این که قدم به قدم مى‌خواهند راه بروند»
مهندس بازرگان در موارد و مواضع مختلف به اشاره و تصریح بر این نکته صحه مى‌گذارد. ایشان بعد از اولین سخنرانى خود در دانشگاه که قول نمى‌دهد «عدالت على[ع] و قاطعیت [امام] خمینى را به کار بندد»، در پیام رادیو تلویزیونى خود نیز مى‌گوید:
«از همه شما مى‌خواهم که فرصت دهید و بگذارید این دولت ولو لنگ لنگان ولو با قدم‌هاى تک تک و با عیب و کسرى کار کند.»
و در آخرین پیام به مردم بعد از استعفا تأکید مى‌کند:
«... همان روش گام به گام را بگیریم... بنده هم از زمانى که مادرم دستم را گرفت و پا به پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت هیچ راهى براى پیشرفت در دنیا جز قدم به قدم ندیده‌ام... باز توصیه مى‌کنم که همه، راه گام به گام را بگیرند.»
و همچنین در مصاحبه مطبوعاتى بعد از استعفا تصریح مى‌کند:
«... ما گام به گام و قدم به قدم جلو رفته‌ایم و غیر از این راهى یا وسیله‌اى بلد نبوده‌ایم.»
و بعدها در پاسخ به انتقادات و اعتراضات راجع به سیاست گام به گام از زبان بازرگان چنین مى‌شنویم:
«من صددرصد به این مسئله اقرار دارم نه این که حالا اقرار داشته باشم. من پیشاپیش هم گفته بودم.»
سیاست گام به گام که آشکارا در مقابل خط‌مشى قاطعانه و انقلابى امام قرار گرفته بود، دلسردى و سستى مردمى را فراهم مى‌ساخت که انتظار تحولاتى قاطعانه و انقلابى داشتند. دولت موقت در برابر انتقادات روزافزون اقشار مختلف مردم که داراى خاستگاه اصیلى بود، به جاى پرداختن به اصلاح خود، مرتب ناله و شکایت سرمى‌داد و از دخالت‌هاى نابجا گلایه و از آن به چوب لاى چرخ گذاشتن تعبیر مى‌کرد.
بازرگان در یکى از سخنرانى‌هایش چنین مى‌گوید:
«پس از پیروزى انقلاب ما در برابر دو پدیده و یا دو امر تازه قرار گرفتیم. از یک طرف زبان‌ها و قلم‌ها باز شد و مردم آنچه در دل دارند مى‌گویند... و از طرف دیگر ملت است که دست و پا درآورده و به راه افتاده است. ملت کمیته‌ها را درست کرده و کمیته‌ها در کار دولت هم دخالت مى‌کنند...»
درست در زمانى که بازرگان حملات شدید خود را متوجه کمیته‌ها نمود و مى‌خواست دست و پایشان را ببندد، ضدانقلاب با آزادى هرچه تمامتر به توطئه‌هاى خود مشغول بود و او هم براى آنان آیه رحمت مى‌خواند. وى از همان ابتدا به انتقاد از برخورد دادگاه‌هاى انقلاب با جانیان رژیم شاه پرداخته و با نادرست خواندن شیوه انقلابى و برحق محاکمه و اعدام جنایتکاران رژیم پهلوى و ذکر انتقادات مجامع بین‌المللى از این نگران بود که: «ببینید چه بى‌آبرویى براى ما در دنیا برپا شده». و با وجود اوج‌گیرى توطئه‌هاى ضدانقلاب در نقاط حساس کشور نظیر کردستان و گنبد و خوزستان و نیز حرکات آشوبگرانه گروهک‌ها در شهرها که به برخورد قاطعانه دولت نیازمند بود، بازرگان مکرر در مکرر از لزوم مهر و محبت و عفو یاد مى‌کرد. و این در حالى بود که امام هشدار مى‌داد:
«تمام افکار باید متوجه باشد که دست خائنین کوتاه شود و سپس وقت آن است که ریشه‌هاى عفونت‌بار رژیم سابق و اجنبى‌ها و عمال آنان را قطع کرد. والاّ هیچ کار انقلابى نمى‌توانید بکنید. ما هنوز در راه انقلاب هستیم. ما هنوز در حال مبارزه هستیم.»1
آمریکا تمام صحنه را در روزهاى اول پیروزى انقلاب [در کردستان] آماده کرده بود. احزاب و گروههاى سیاسى و نظامى، رهبرى مذهبى شیخ عزالدین [حسینى]، عناصر نظامى و کارآزموده و کاملاً سرسپرده، بنیه مالى و لجستیکى پشت جبهه عراق، شناخت کامل اوضاع طبیعى و نقاط استراتژیکى، شناخت وضع اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى، همه و همه از نظر نقشه‌ریزان امپریالیسم بى‌نقص مى‌نمود. شش ماه تمام به تحکیم مواضع خویش پرداختند و بالاخره در مردادماه 1358 یورش وحشیانه به مریوان آغاز گشت. وقتى جاده‌ها را بستند و جلوى حرکت ستون‌هاى ارتش را گرفتند، به ضعف ارتش پى بردند. ضعف دولت مرکزى نیز طى مذاکرات پیاپى و اعزام هیئت‌هاى نمایندگى مشخص گردید. ضعف ارتش و دولت مرکزى دشمن را بر آن داشت که براى اجراى وسیع طرح، وارد عمل شود و با حمله‌اى سریع و سنگین و کشتارى وحشیانه سراسر کردستان را در اختیار گیرد. پاوه نقطه آغاز این عملیات بود. ولى فرمان تاریخى امام که براى اولین بار به عنوان فرمانده کل قوا سخن مى‌گفت مبنى بر بسیج نیروها به سوى کردستان، جان تازه‌اى به ارتش بخشید. محاسبات ضدانقلاب غلط از کار درآمد و از این نیروهاى عظیم به وحشت افتاد و بلافاصله عقب‌نشینى نموده و با تغییر ناگهانى استراتژى نظامى خود، از شهرها فرار کرده و به کوهستان و روستاها پناه بردند تا با اتخاذ روش‌هاى جدید به توطئه خود ادامه دهند. استراتژى جدید بر ایجاد ناامنى در راهها و ناآرامى در شهرها استوار بود. لکن اگر عملیات ارتش ادامه مى‌یافت و پاکسازى مناطق به دقت دنبال مى‌شد. مسلما «غائله کردستان» به پایان مى‌رسید. در چنین شرایطى، دولت باب مذاکره را گشود و هیئت ویژه را مأمور جلب توافق شورشیان بر صلح و همزیستى نمود... به هر حال هیئت ویژه کردستان مرکب از هاشم صباغیان، داریوش فروهر و عزت‌اللّه‌ سحابى به منظور آغاز مذاکرات خواستار قطع عملیات نظامى شدند و این فرصتى براى تجمع مجدد نیروهاى ضدانقلاب و رشد سریع عملیات آنها گردید. اینان شبانه خود را به اطراف شهرها رسانیده و آرامش تازه به دست آمده از استقرار ارتش را از مردم سلب کردند. در جاده‌ها کمین کردند و امنیت کردستان را بر هم زدند. گروههاى امداد و جهاد سازندگى که تنها براى خدمت بى‌منت به کردستان مى‌رفتند مورد حمله قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. زمستان 1358 که بدترین شرایط براى عملیات چریکى در کوهستان بود با مسامحه‌کارى هیئت ویژه از دست رفت. عملیات نظامى به دستور هیئت ویژه متوقف گردید و اقدامى جدى صورت نگرفت. نیروهاى مسلح ضدانقلاب به تدریج و به آرامى دوباره به شهرها برگشتند و به تقویت موضع یاران خویش در پشت میز مذاکره پرداختند. تا آنجا که تحصن و تبلیغات هیئت ویژه را به عقب‌نشینى و قبول خواست آنان مبنى بر خروج پاسداران از شهر وادار نمود. سلطه گروههاى مخالف به جایى رسید که ضدانقلابیون مسلح جرئت کردند و به مساجد و مراسم عبادت مسلمانان سنندج یورش بردند.2 سندى که در زیر مى‌خوانید دستخط نورانى و روشنگر شهید دکتر حسن عباسپور است که در هنگام حضور هیئت حسن نیت!؟ در کردستان و بحبوحه شهادت مظلومانه یاران انقلاب اسلامى به عزت‌اللّه‌ سحابى نوشته شده است. کلمه به کلمه این نوشته که از نورانیت شهیدى پاک و خدمتگزار نشأت گرفته، بیانگر خیانتى است که در منطقه مظلوم و محروم کردستان جامه عمل پوشید و بسیارى از پاسداران و ارتشیان و نیروهاى مردمى را به خاک و خون آغشته ساخت. به امید آن که فراموشى و نسیان دامنگیرمان نگردد و به تکرار تاریخ مبادرت نورزیم، خوانندگان محترم را به مطالعه چندین‌باره این سند دعوت مى‌نماییم.
متن این سند چنین است:
«برادر ارجمند جناب آقاى مهندس سحابى
بنا به گزارشى از آب منطقه‌اى غرب، از طرف ضدانقلاب تلفن شده و خواسته شده که چند ماشین تحت اختیار دفتر عزالدین حسینى گذاشته شود. به علاوه یک ماشین سازمان آب غرب را به زور گرفته‌اند و مى‌خواسته‌اند چند تا ماشین را بگیرند و به پاوه بفرستند. به نظر مى‌رسد در تدارک حمله به پاوه هستند. چند تن از مسئولین منطقه انتقاد دارند که این چگونه مذاکره‌اى است که یک طرف (دولت) ساکت نشسته و طرف دیگر (اکراد وابسته به دمکرات و...) بدون توجه با زور اسلحه هر نظرى که داشته، دارد اعمال مى‌کند و اگر این طور است تحمل صدها شهید در پاسداران و ارتش براى چه بود؟!عباسپور»
* * *
شهید دکتر حسن عباسپور وزیر نیروى کابینه شهید رجایى در سن 19 سالگى فعالیتهاى سیاسى خود را با پخش اعلامیه‌هاى امام«ره» آغاز کرد. شهید عباسپور در سن 46 سالگى از دانشکده فنى در رشته الکترومکانیک فوق‌لیسانس گرفت و با ادامه تحصیلات خود چند مدرک دکترا از کشورهاى اروپایى دریافت کرد. وى معتقد بود که فراگیرى تکنولوژى جدید در حد یک فریضه واجب است. و خود نمونه بارز یک متخصص مکتبى بود. از خصوصیات بارز ایشان شهامت و قاطعیت در کارها بود. از کارهاى بزرگى که شهید عباسپور انجام داد حذف قراردادهاى تحمیلى استعمارى و تلاش در جهت خودکفایى صنعت آب و برق و قرار دادن طرح‌هاى عمران در خدمت مستضعفین و به کارگیرى نیروهاى جوان و مؤمن در وزارت نیرو بود. از کارهاى جالب ایشان نشر عقاید اسلامى جهت حاکمیت هرچه بیشتر فرهنگ اسلامى و به وجود آوردن دفاتر ارشاد و روابط عمومى در سطح وزارتخانه بود.3 شهید حسن عباسپور در هفتم تیرماه سال 136 به همراه سیدالشهداى انقلاب اسلامى حضرت آیت‌اللّه‌ دکتر سید محمد حسینى بهشتى و یارانش در فاجعه انفجار دفتر حزب جمهورى اسلامى به شهادت رسید.

توضیحات سند:

پی‌نوشت‌ها‌:
1. ر. ک: خط سازش، مجتبى سلطانى، صص 166ـ 170.
2. ر. ک: کردستان، امپریالیزم و گروههاى وابسته، صص 20ـ23.
3. پیام انقلاب، شماره 87، ص 40.

منبع:

کتاب اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 511

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.