صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : وضعیت کنونی حزب ایران نوین عطف و پیرو : 83310/321/ ـ 10/9/47

تاریخ سند: 13 آذر 1347


موضوع : وضعیت کنونی حزب ایران نوین عطف و پیرو : 83310/321/ ـ 10/9/47


متن سند:

از : 20 ه 4 به : 321 شماره : 30994 /20 ه 4 با تحقیقاتی که به عمل آمده است وضعیت کلی حزب ایران نوین بشرح زیر به استحضار می رسد : 1ـ دبیرخانه حزب: دبیرخانه حزب در حقیقت باید نبض تشکیلات حزب باشد.
دبیرخانه علاوه بر انجام کارهای اداری باید سازمان دهنده و سازنده نیز باشد.
مخصوصا از نظر شناخت سیاست کلی حزب ـ اعلام آن به اعضاء ـ دریافت نظریات اصولی ـ جمع آوری پیشنهادها و نظریات اصولی و اعلام آنها به مقامات بالای حزب ـ شناخت استعدادها ـ آگاهی کامل از زیر و بم سیاست دولت و حزب و مسائل روز و...
.
ایفاء چنین وظایف خطیر به نحو احسن بوقت ـ دقت نظر و آرامش در کادر مسائل حزبی نیازمند است ولی اطاق دبیرخانه غالبا محل اجتماع دوستان یا کسانی گردیده که برای گرفتاری های روزمره با بدست آوردن پست به رتق و فتق امور اداری و گرفتاریهای اداری دوستان ـ آشنایان و معرفی شدگان از طرف دوستان بدان هجوم می آورند بطوری که گاهی اوقات رئیس دبیرخانه مجبور می شود برای انجام کارهای ضروری اطاق کار خود را رها کند و در یکی از اطاقهای دیگر خود را مخفی نماید.
این امر را از دو جهت می توان تحلیل کرد.
یکی از نظر کمبود تربیت اجتماعی عمومی آنهایی که حزب و مسائل مهم حزبی را با رسیدگی به کارهای شخصی اشتباه می کنند و دیگری برداشت غلط اولیه مسئولان امر که در این زمینه ها از خود اقداماتی انجام داده اند که سبب گردیده اطاق دبیرخانه پاتوق خواستاران شغل و یا (فرصت طلبان رانده شده از مشاغل مختلف اداری و یا کسانی که به عللی از مشاغل حساس دور شده اند) و غالبا این عده را که با قیافه حق به جانبی مراجعه می کنند افرادی تشکیل می دهد که کمترین وجهه ای بین اعضاء حزب و مردم ندارند.
این عده اعم از اینکه کارشان انجام شود و یا نشود (غالبا تلفنی ها و سفارش ها بی نتیجه می ماند) نتیجه می گیرند که دبیرخانه فرصت رسیدگی به مسائل اصولی و اساسی را نداشته باشد و آن طور که باید وظایف خطیر حزبی انجام نگردد.
رئیس دبیرخانه آقای نصراللّه سبزواری است (وی دکتر در رشته سیاسی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران و نماینده مجلس شورای ملی از تهران می باشد) شخصا آدمی است پرکار معتقد به انقلاب شاه و مردم و صاحب نظر که با همه این گرفتاریهای سنگین بیش از32 کارهای حزبی را بر دوش می کشد.
حال چه مسائلی سبب گردیده که اطاق کارش مرجع حل و فصل گرفتاری دوستان شود.
برداشت غلط اولیه می باشد.
و قسمتی از آن نیز مربوط می شود به اقداماتی که مخالفین وی در خفا برای خراب کردن او انجام می دهند برای اینکه این عوامل را بشناسیم قبلاً کاراکتر رئیس دفتر دبیرکل را مورد بررسی قرار می دهیم.
وظایف رئیس دفتر آقای دبیرکل او قاعدتا وظایفی چندان اصولی که مربوط به سیاست کلی حزب باشد و به اصول کارها مربوط باشد ندارد.
او جز به عنوان یک رابط در داخل کادر اداری حزب و اعلام نظریات به قسمت های ساده حزب و تعیین وقت برای مراجعین و تسریع در جهت کارها وظایف دیگری نباید داشته باشد.
ولی عملاً وی در بسیاری از موارد از وظایف خود سوءاستفاده می کند و در امور تشکیلاتی مخصوصا مربوط به دبیرخانه مداخله می نماید.
و این امر سبب گردیده که بین او ور رئیس دبیرخانه همیشه اختلاف وجود داشته باشد و این اختلاف سرانجام با وساطت شخصی به نام دکتر باقر عاملی [عاقلی] که بازرس دولت از شرکت واحد است در محل کافه تریای کاباره کلئوپاترا باویسکی یا آبجو ـ حل می شود ولی این مسئله ای است که همیشه ادامه دارد.
رئیس دفتر آقای دبیرکل کل ایرج ملک افضلی نماینده مجلس شورای ملی از اردکان یزد می باشند.
اطاق او نیز پاتوق دوستان و یاران صمیمی و هم پیاله است تلفنها دائم مشغول به کار است و نحوه کارهایش از نظر یک عضو حزبی منضبط و معتقد نمی تواند موجه باشد.
چرا؟ او به آقای (بَلی) معروف است اگر چه مربوط به کاری مهم و حزبی باشد فقط بلی می گوید و مشغول صحبت درگوشی با یاران شبانه خود می شود و طرفی را که برای موضوعی حزبی به وی مراجعه می کند و یا وقت ملاقات می خواهد ناراضی و اخم کرده از اطاق خارج می کند.
فرض کنید شخصی از حزب ایران نوین یک شهرستان دوردست برای ملاقات دبیرکل یا معاون او می آید او خیلی بندرت مقدمه ملاقات را فراهم می کند آن هم بعد از چندین روز معطلی و دروغ گفتن و چه بسا بعد از چند روز معطلی و سرگردانی طرف این مقدمه را فراهم نکند و او را از جانش سیر کند و یا می گوید این روزها دبیرکل سخت گرفتار است شما نظریات خودتان را ضمن نامه به من بدهید من به عرض خواهم رساند.
طرف با نارضایتی و دلسردی می رود.
ولی گزارش یا نامه آنقدر روی میز می ماند که خود ناچار می شود آن را در سطل خاکروبه بریزد او از این جهت یک عامل بزرگ فاصله و ایجاد بدبینی اعضاء حزب و دبیرکل است.
چه بسا افراد مؤمن و معتقدی که به خاطر این رفتار وی حزب را ترک گفته اند و دیگر نیامده اند او به موقعیت خود و خانوادگی خود و منافع آن بیش از حیثیت حزب می اندیشد.
او موفق شده است یک خواهرش را به عضویت هیأت مدیره کاخ جوانان و یک خواهرش را به عنوان نماینده انجمن شهر شهرستان کرج (به نام ثریا ملک افضلی) و یک پسرعمویش را به عنوان کارمند حزب (یا مزدبگیر بیکار) به حزب تحمیل کند.
این شخص (پسرعموی آقای ملک افضلی در اختیار دبیرخانه است ولی کار نمی کند دائما با دختران کاخ جوانان رابطه تلفنی دارد.
دکتر سبزواری اعتراض می کند و از اینجا قسمتی از مخالفت های پنهانی ملک افضلی با دکتر سبزواری تجلی می کند او آدمی است که نسبت به زن حساسیت بیش از حدی آن هم در محیط یک حزب سیاسی از خود بروز می دهد.
سه ماه قبل به آقای نصراللّه مینو (کارمند بازنشسته وزارت آموزش و پرورش) در برابر زن تقریبا زیبائی که به حوزه اش (آقای مینو مسئول حوزه شماره 114 است) معرفی می شود.
او محرمانه به مینو می گوید این زن را به حوزه من معرفی کن و مینو خودداری می کند (این مطلب را آقای مینو در یک بحث خصوصی اظهار داشته است) شخص مزبور چند روز قبل موفق شده بود که یکی از دوستان صمیمی خود را به نام مجتبی طباطبائی به عنوان رئیس اداره سوم کارگزینی وزارت آموزش و پرورش تحمیل کند.
طباطبائی قبلاً رئیس اداره آموزش و پرورش شهرستان مراغه بوده که بوسیله آقای دکتر هدایتی برکنار شده بود و روزها نزد ملک افضلی می آمد و پست مدیرکلی می خواست.
این شخص سوابق خوبی ندارد.
نه حق عضویت داده نه فعالیتی کرده و این موضوع نارضائی عده ای را برانگیخته که مسائل براساس (دوست بازی و رفیق بازی دور می زند) ملک افضلی به انحاء مختلف دنبال خراب کردن دکتر سبزواری است.
او مراجعین مربوط به خود را (چه برای حل مشکلی و چه برای کار و چه برای مسائل دیگر که به وی مراجعه می کنند) به دکتر سبزواری حواله می دهد.
دکتر سبزواری نادانسته گرفتار ارباب رجوع جدید می شود.
بعد ملک افضلی این طرف و آن طرف می رود و هو می اندازد که اطاق دکتر سبزواری (دکان کارگشائی است) بدین طریق وجهه سبزواری را خراب می کند.
و آن وقت این سبزواری به منزله یک کلاف سردرگم نمی داند چه بکند.
ملک افضلی از طرف آقای دکتر کلالی به شدت حمایت می گردد.
ملاقات یک عضو ساده حزبی با آقای دبیرکل با آن همه حسن نیتی که دارد آرزوست.
چه این شخص هرگز نخواهد گذاشت قیافه های مؤمن و فعال به دبیرکل شناخته شود.
اما چه بسا دوستان خود را بارها اجازه ورود می دهد.
این شخص یکی از مخالفین سرسخت دکتر سبزواری و سعی می کند وجهه او را به هر طریق که ممکن است خراب کند.
دکتر سبزواری مخالف دیگری نیز دارد که او را بشرح زیر معرفی می کنیم.
خدمات عمومی.
ریاست این قسمت با آقای محمد بدرخانی است وی در وزارت کار و امور اجتماعی کار می کند.
سواد کلاسیک ندارد ولی شخصی است که از نظر فعالیت و مدیریت بسیار درخشان است.
تظاهرات عظیم حزب را در اعیاد و مراسم مذهبی او رهبری می کند.
استخدام و تأمین میزان حقوق و تهیه لباس و تدارکات و سایر خدمات عمومی با وی ارتباط دارد.
نامبرده از جمله ناراضی های حزب است که بارها بطور خصوصی موضوع را ابراز داشته ولی هرگز بروز نمی دهد.
وی در نظر داشت نماینده مجلس شورای ملی بشود و چون نشد ناراضی است بین او و دکتر سبزواری نه به ظاهر ولی در باطن کاردوپنیر است و سخت مخالف سبزواری می باشد.
و می خواسته عضو هیأت مدیره شرکت واحد اتوبوسرانی شود موفق نشد و داد و فریادش علیه دستگاه حزب و دولت به آسمان رفت.
او دکتر سبزواری را عامل اصلی عقب افتادگی خود می داند.
و ایرج ملک افضلی از این موقعیت بهره برداری می کند و محرمانه او را علیه سبزواری برمی انگیزد این شخص ارتباط نامشروعی با یکی از زنان کارمند حزب دارد بدین قرار سازمان جوانان ماشین نویسی داشت به نام خانم...
او زنی لوند است که در مورد وی حرفهای زیادی گفته می شود.
او به تازگی با شخصی به نام آقا احمد...
که گویا کمک مهندس کشاورزی است و شغل آزاد دارد و اهل کرمان است ازدواج کرده و در جریان انتخابات انجمن های شهر آقای بدرخانی این خانم را به نام ماشین نویس رزرو به ستاد انتخابات حزب می آورد او در کوران انتخابات مخصوصا بین ساعت 1400 تا 1530 که حزب خلوت بوده دائم با وی آمد و شد داشته و حتی گاهی به خاطر وی به منزل نمی رفته و خانم...
نیز برای وی بی تابی نشان می داده است.
بعد از پایان کار انتخابات انجمن شهر خانم...
با اعمال نفوذ آقای بدرخانی به سازمان جوانان نرفته و در محل حزب به عنوان ماشین نویس قسمت امور استانها در طبقه چهارم مشغول کار است تا همیشه در دسترس باشد.
این خانم با پشتیبانی بدرخانی خیلی کم کار می کند.
رفتار لوندانه ای در حزب دارد که با شیوه حزب منطبق نیست.
در اینجا به خوبی احساس می شود که سبزواری در دو جبهه (از طرف ملک افضلی و بدرخانی) با مخالفت هایی مواجه است او نیز با معرفی ارباب رجوع به اطاق دکتر سبزواری بدینوسیله به وی لطمه می زند و وقت او را می گیرد.
موضوع ارتباط بدرخانی با خانم ماشین نویس را همه مستخدمین حزب نیز می دانند.
بدرخانی قبلاً مسئول تدارکات حزب نیز بود ولی گویا سوء استفاده می کند و این وظیفه در جریان انتخابات انجمن های شهر به آقای سوادکوهی کارمند حسابداری واگذار می گردد و این امر را از چشم سبزواری می بیند و با وی دشمن می شود.
شخص مزبور در تقسیم پاداش و حتی تعیین حقوق یک عامل مهم است.
ولی وقتی که سر و صدا از تبعیض های اجتماعی بلند می شود نهانی سبزواری را مقصر می داند و احساسات کینه توزانه را علیه وی برمی انگیزد.
اما سبزواری از این جریان بی خبر است.
اکنون به معرفی عامل دیگری می پردازیم بنام دکتر باقر عاقلی.
1 این شخص قبلاً در بانک مرکزی کار می کرده و در دانشکده بازرگانی نیز تدریس می نموده و هم اکنون نیز تدریس می کند اخیرا بازرس دولت در شرکت واحد اتوبوسرانی است.
وی کاندیدای انتخابات از حوزه رامند در برابر آقای فرهادپور از حزب مردم بوده که به وی باخته است.
آدمی است تودار و شارلاتان که خود را مرکز اخبار در کلیه تشکیلات دولتی و یک بندوبست چی معرفی می کند.
به اصطلاح به دارا بودن اخبار دست اول معروف گردیده او نقش یک دلال را بین ملک افضلی بدرخانی و نیز یک پناه دهنده و مشاور را در برابر دکتر سبزواری و سایر مقامات حزبی ایفاء می کند.
او کسی است که در خراب کردن و حتی احتمالاً در منحرف کردن و بازداشتن سبزواری از کارها نقشی اساسی را برعهده دارد.
هر شب به کمک بدرخانی ملک افضلی سبزواری را نیز به سوی میخانه می کشاند.
چه بسا شبها که سبزواری سرگرم کار بوده و رغبتی برای خروج نشان نمی داده ولی وی بزور او را بیرون کشیده و به خیابانگردی تشویق نموده است.
چند شب قبل آقای پسیان سردبیر روزنامه ندای ایران نوین اظهار داشت این دکتر عاقلی ـ بدرخانی و ملک افضلی چه کارها که نمی کنند دکتر عاقلی دختر از سازمان جوانان و کاخ جوانان می آورد و اینها الواطی می کنند.
بیچاره دکتر سبزواری را نیز ناآگاه بدنبال خود می کشانند.
دکتر عاقلی گاهی اتفاق می افتد که بی جهت و عده کارچاق کنی و تعیین پست به کسی می دهد.
بعد او را دست می اندازد بعد رسوا می کند.
چنانچه چندی قبل هو انداخته بود که رضا کمالاتی کارمند مجلس شورای ملی که در انتخابات انجمن های شهر همکاری داشته بزودی معاون وزیر آبادانی و مسکن و سپس شهرداری تهران خواهد شد.
کمالاتی خوشحال شد بعد خود عاقلی این طرف و آن طرف رفت و او را هو کرد البته این عمل عاقلی نظایر فراوان دارد.
این سه نفر مثل تار عنکبوت دور قسمتی مهم از تشکیلات را تنیده اند.
ملک افضلی، بدرخانی، دکتر عاقلی و سبزواری برای ایفاء وظایف در برابر این عده ناتوان می ماند.
گاهی اوقات این سه نفر و سبزواری مثل یک دستگاه خبرگزاری دقیق با هم همکاری دارند.
در این مواقع افراد ساده ـ فعال و با ایمان هرگز مجال تماس با دبیرکل و دکتر کلالی را ندارند.
و این مخصوصا در مواردی تجلی می کند که کسی انتقادی اصولی یا سازنده به دبیرکل می خواهد بدهد.
و این عده به انواع مختلف مانع می شوند.
یا مجال تجلی به افراد ساده نمی دهند.
این عده در حقیقت بین افراد بی سر و صدا که عضویت حزب را به خاطر آرمانهایش پذیرفته اند نه گرفتن پست با دبیرکل و مقامات بالای حزبی فاصله ایجاد می کنند.
و این کار براساس حسادت ها از یک طرف و رفیق بازیها از سوی دیگر صورت می گردد.
سبزواری از حُسن نیت برخوردار است اگر بخواهد فردی فعال را به مقامات بالا لانه کند و یا معرفی نماید و دو نفر دیگر ملک افضلی و بدرخانی موانعی پنهانی ایجاد می کنند.
چه به ما پیشنهادهای اصولی ـ انتقادهای سازنده راهنمایی های با ارزش از طرف افراد حزب به عنوان آقای دبیرکل ارسال گردیده و این عده مانع از رسیدن آن بدست دبیرکل شده اند.
شاید وقت آن را نداشته و یا از بس گرفتار ارضاء دوستان خود بوده اند که فراموش کرده اند و این امر سبب گردید که افراد دلسرد شوند و یا مخصوصا به این کار مبادرت ورزیدند.
می توان گفت که ملک افضلی و بدرخانی و عاقلی گودالی برای سبزواری کنده اند که مانع از انجام وظیفه منصفانه و اصولی وی می شود.
سازمان بازرسی ـ سازمان بررسی حزب از نظر اجرای سیاست های حزبی و مملکتی و از نظر شناخت افراد ارگانها و سازمانهای حزبی در تهران و در سطح شهرستانها شناخت استعدادها ـ ارزیابی ها بررسی انحرافات اعضاء و مسئولان سازمانهای اداری دولتی عضو حزب و کارمندان و مسئولان حزبی انتخاب افراد شایسته برای پست های حزبی یا حتی دولتی...
در یک حزبی که حکومت را در دست دارد.
نقش مؤثری می تواند ایفاء کند ولی سازمان بازرسی حزب عملاً به صورت یک سازمان بدون تحرک و فاقد ارزش تجلی می کند.
آنها هنوز نتوانسته اند روی یک فرد و فعالیت های وی ارزیابی درست و حسابی نمایند.
نمونه آن تفویض مسئولیت های حزبی به افرادی است که استحقاق آن را نداشته اند.
یا عدم تفویض مسئولیت ها به افرادی است که بارها امتحان درستی ـ صداقت و فعالیت و ایمان واقعی خود را نشان داده اند.
سازمان بازرسی حزب فقط در موارد انتخابات یا موضوعاتی از این قبیل اظهارنظر می کند و به علت فاصله زمانی کوتاهی که در این موارد در پیش دارد با عجله ارزیابی هایی می کند که غالبا غلط از آب در می آید.
و این ارزیابی ها براساس عامل دوستی و رفیق بازی یا سفارش این و آن صورت می گیرد و عموم افراد حزبی را ناگهان در بهت و دلسردی فرو می برد.
پرونده های حزبی اکثرا بسته است.
خیلی کم اتفاق می افتد که بخواهند پرونده فردی گمنام اما فعال و پاکباخته را بگشایند.
کمیته های حزبی در شهرستانها اکثرا فاقد تحرک و جنبش می باشند و چه بسا درهای آنها مدتها قفل باشد مگر در موارد ضروری (انتخابات یا مراسم ملی و میهنی) بر روی نارضایتی ها خیلی استادانه سرپوش گذاشته می شود البته اگر طرف دولت باشد و یا از نظر خانوادگی ریشه دار.
نمونه ـ یکی از کمیته های پر سر و صدا کمیته حزب ایران نوین کردستان است که ریاست آن را آقای معتمدوزیری پدر آقای دکتر فریدون معتمد وزیری معاون وزارت اطلاعات برعهده دارد.
گذشته از شایعاتی که در مورد ملاک بودن و بی حال بودن این شخص وجود دارد و اختلافات عدیده ای که بین تیپ های جوان در کمیته استان کردستان است مثالی می آوریم گویا دو هفته قبل آقای دکتر شاهقلی وزیر بهداری برای سرکشی به کردستان می رود و در آنجا از اعضاء کمیته برای سخنرانی و ایراد مطالب حزبی دعوت می کند.
در روز جمعه فقط 3 نفر حضور بهم می رسانند.
دکتر شاهقلی از این وضع اظهار تأسف می کند و قضیه به آنجا می کشد که یکی از روزنامه های کردستان به نام (ندای غرب) این وضع را به تمسخر می کشد.
کمیته استان کردستان ضمن نامه ای به این روزنامه می نویسد که کمیته استان از ورود آقای دکتر شاهقلی خبر نداشته.
و بیشتر کار را خراب می کند و چند شب قبل عین این جریان را به مرکز قسمت امور استانها گزارش می کند که (کمیته از ورود آقای دکتر شاهقلی) خبر نداشته است.
سال گذشته نیز عده ای از اعضاء جوان حزب از کردستان به تهران آمده بودند و از وضع کمیته استان کردستان شکایت داشتند ولی گویا اجازه ملاقات با دبیرکل را بدست نیاوردند و این امر توسط هواخواهان دکتر معتمد وزیری صورت می گیرد.
و خود دبیرکل نیز از جریان بی خبر می ماند.
نمونه دیگر.
شایعات فراوانی است مبنی بر اینکه آقای قریب ــ مدیرکل آموزش و پرورش استان گیلان چه برای استخدام مخصوصا در تربیت معلم از 5000 تا 3000 تومان پول می گیرد.
یا پورشمس2 مدیرکل سابق آموزش و پرورش استان دوم یا مدیرکل سابق آموزش و پرورش استان اصفهان یا عقیلی مدیرکل سابق تعلیمات ابتدائی یا رضا معینی رئیس سابق اداره آموزش و پرورش شمیرانات یا جعفری رئیس سابق آموزش و پرورش ناحیه 3...
.
یا دیگران که از موقعیت خود برای مدارس ملی که صاحب آن بودند سوء استفاده هائی می کنند آنها از نظر حزبی کمترین تحقیقی به عمل نیاوردند تا نارضایتی از بین برود.
یا حتی از یک عضو غیر منضبط توبیخ و یا از یک عضو مؤمن و منضبط تشویق اصولی به عمل نیاوردند.
هنوز این عده که مورد تنفر اعضاء حزب هستند مخصوصا تیپ جوان مسئولیت های حزبی خود را دارا می باشند.
حوزه های شماره 1 به مسئولیت مهندس پرویز آوینی3 (مشاور وزارت راه) به علت نارضایتی از نداشتن پست 16 به مسئولیت آقای کشفیان ـ ـ 29 به مسئولیت آقای شفقی مدیرکل سابق امور مالی وزارت آموزش و پرورش 28 ـ آقای علی اکبر دانشمند نماینده مجلس 87ـ به مسئولیت دکتر محمدعلی شاهرخی نیا4 81ـ به مسئولیت دکتر میرهادی زاده معاون مدیرکل روابط عمومی وزارت کشاورزی 76ـ به مسئولیت محسن اهری5 61ـ به مسئولیت حبیب اللّه بلور 151ـ به مسئولیت سروش صفی نیا 118ـ به مسئولیت فرج اللّه عباسپور6 رئیس حسابداری حزب 114 به مسئولیت نصراللّه مینو 102ـ به مسئولیت نظام الدین ستوده7 ـ 96 به مسئولیت عباس ولی خانی ـ و حوزه خانم پروین صوفی ـ 93ـ به مسئولیت سید علی مهدویان8 یا اصلاً در سال جاری شکیل جلسه نداده و یا یک یا چند جلسه تشکیل داده اند ولی بازرسی حزب بازخواستی ندارد که بکند.
و تعجب آور آنکه رئیس این قسمت آقای مهندس احمد بلوری است که نماینده مجلس سنا است انسانی است شایسته مورد اعتماد اعضاء موقر که غالبا او را به عنوان یک عضو با ارزش و دلسوز نام می برند.
ولی به علت شاید کار زیاد نداشتن وقت کافی ـ نارسا بودن تشکیلات بازرسی (بجز خود فقط یک رئیس دفتر دارد) و تحت تأثیر قرار گرفتن برخی دوست بازیها نتوانسته آن طور که انتظار می رود توفیق یابد.
اصولاً اگر ارزش یابی هایی باشد برای دوستان ارگانهای هم عرض یا بالاست و اعضاء پائین در هر حال فراموش شده هستند و اینجاست که موجبات دلسردی از پائین طبقات آغاز می گردد و رضایت افرادی از طبقات بالای حزبی تأمین می شود.
در اینجا می توان گفت که حزب از نظر تشکیلاتی به یک حزب طبقاتی براساس خانوادگی یا دوستی...
.
تجلی می کند این درست برخلاف منویات مقدس شاهنشاه آریامهر است.
چه در سیستم های حزبی همه افراد یکسانند و آنکه فعالتر مؤمن تر و صاحبنظرتر و منضبط تر عزیزتر باید باشد.
امور استانها ـ رسیدگی به کلیه مسائل حزبی مربوط به تمام شهرستانها، استانها، روستاهای مملکت را زیر نظر دارد.
تشکیلاتی است که دوست بازیهای حتی کمتر از یک در صدد رئیس آن مؤثر نیست رئیس این قسمت دکتر جواد سعید نماینده مجلس شورای ملی از شهرستان ساری است.
نقص این تشکیلات در ناقصی بودن آن است کارها زیاد و متراکم عوامل کم و این موجب می شود که نتواند به امور حزبی شهرستانهائی که فعالیت موسمی دارند یا ابدا فعالیت ندارند رسیدگی شود.
خودشان می گویند که وقتی برای سرکشی به بعضی از شهرستانها می روند روزنامه های ارگان لوله شده باز نشده روی هم در قفسه ها خاک گرفته است.
آنها حتی روزنامه های حزبی را بین اعضاء توزیع نکرده اند و این زحمت را بخود نداده اند.
و حال آنکه رسیدگی به این امور به تشکیلاتی آکتیوتر و عوامل بیشتری احتیاج دارد.
دکتر سعید شخصی است متین % محکم % قابل احترام و مورد علاقه افراد حزبی که ابدا به مسائل شخصی و دوست بازی نمی اندیشد و اجازه طرح مسائلی این چنین را به طرف مراجعه کننده بخود نمی دهد چنانکه گفته شد ضعف این قسمت فقط در کمبود عوامل انسانی آن از نظر اداره آن می باشد.
قسمت طرحها و مطالعات : کلیه پیشنهادهای اصولی یا لوایح دولت و یا ایجاد طرح هایی به منظور پیشرفت مسائل مملکتی در این قسمت مورد بررسی و غور قرار می گیرد.
در این قسمت بیش از دویست نفر از پانصد و شصت نفر افراد متفکر دانشمند استاد و صاحبان نظریه که تخصص کافی در امور مربوط به خود را دارند در 15 کمیسیون فعالیت می کنند این افراد اصولاً افرادی درست ـ اندیشمند فعال هستند که با همه گرفتاری که در مسائل مربوط به خود دارند بطور مرتب در جلسات کمیسیونها حضور به هم می رسانند.
البته گروه بیشتری از آنها مثلاً کمیسیون بهداشتی عمومی حزب که ریاست آن را آقای دکتر محمود ضیائی9 نماینده مجلس شورای ملی از مشهد و 20 نفر پزشک استاد و پزشکان طراز اول و دکتر عاطفی معاون وزارت بهداری در آن فعالیت دارند.
و کمیسیون امور صنایع و معاون به ریاست آقای دکتر عباس معتمدی استاد دانشکده پلی تکنیک و عضو هیئت مدیره بانک پارس که در آن 14 نفر عضو هستند و چهار نفر آن تا سر حد جانبازی فعالیت می کنند و صاحب نظریات اصولی و علمی و جالب در امور صنایع و معاون هستند از قبیل مهندس فضل اللّه معتمدی نماینده مجلس شورای ملی از شهرری منصور مهدوی عضو بانک توسعه صنعتی ـ دکتر تقی اعتمادی عضو اداره صنایع پتروشیمی ـ که اینها در تابستانها عملیات خود را تعطیل نکرده اند.
یا کمیسیون امور اداری به ریاست آقای دکتر منوچهر مرتضی طباطبائی و عضویت دکتر محمدعلی احمد عضو هیأت مدیره شرکت بیمه ایران مجید موسوی و دکتر موسی درودی10 نمایندگان مجلس شورای ملی.
با کمیسیون امور حقوقی به ریاست آقای دکتر جواد مهذب نماینده مجلس از شیراز و استاد دانشگاه و...
البته هر کمیسیون بین 12 تا 20 نفر عضو دارد.
دیگر از فعالین خوب اینجا قسمت دکتر حمید زاهدی11 معاون دانشکده حقوق می باشد که مردی است موجه و منضبط و از نظر عمومی مورد اعتماد و احترام اعضاء حزب و بی تظاهر.
ریاست کلی این قسمت را (طرح ها و مطالعات) آقای دکتر عزت اللّه یزدان پناه برعهده دارد که نماینده مجلس شورای ملی از شهسوار و قائم مقام فراکسیون پارلمانی است.
او شاید تنها کسی باشد که به امور دوست بازیها فکر نمی کند.
مردی فعال و مورد احترام فراوان دائم چه در حزب و چه در مجلس شورای ملی فعالیت می کند او مورد توجه فراوان دبیرکل نیز می باشد.
و دبیر دفتر سیاسی است.
باید گفت مغز متفکر حزب را گذشته از کمیته مرکزی ـ هیأت اجرائی از نظر ایجاد طرح ها و بررسی موضوعات مختلف مملکتی این قسمت تشکیل می دهد و کارهایش تاکنون خوب بوده است.
لازم به یادآوری است که 3 کمیسیون فعالیت چندانی ندارد یکی کمیسیون اقتصاد به ریاست دکتر عبدالرضا عدل طباطبائی و نماینده مجلس و یکی کمیسیون امور آموزش و پرورش به ریاست دکتر محمدعلی طوسی12 استاد دانشگاه ـ و دیگری کمیسیون امور عمران روستاها به ریاست مهندس علی حق پرست13 معاون وزارت اصلاحات ارضی (دومی شاید از نظر کار ناراضی باشد) و دو نفر دیگر به علت گرفتاریهای زیاد رضایتی ندارند.
امور عضویت : رئیس آنان مهندس عبدالحمید معینی نماینده شاهرود در مجلس شورای ملی است.
او نیز مردی پرکار و فعال است ولی دوست باز اگر چه ممکن است کمتر زیر بار سفارش برود.
این چند نفر (مهندس معینی ـ مهندس بلوری ـ دکتر سبزواری) بیشتر از هر کس با دبیرکل در تماس هستند.
حسابداری : رئیس آن فرجاللّه عباسپور است و کارمند آن سوادکوهی و فتی پور که دو نفر اول صبحها در وزارت کار هستند.
و نفر سوم دانشکده حقوق درس می خواند و مورد حمایت دکتر شادمان رئیس امور استان مرکزی است.
کمیته استان مرکزی : امور حزبی مربوط به استان مرکز ـ تشکیل حوزه ها انتخاب و معرفی مسئولان را برعهده دارد.
رئیس آن دکتر شادمان است (استاندار تهران) و رئیس دبیرخانه آن احمد جلالیان14 که دبیر مأمور در وزارت تولیدات می باشد و در روابط عمومی آنجا کار می کند.
نمی تواند آنطور که باید و شاید این کار مشکل را انجام دهد شاید وقت کافی ندارد از قسمت های مهم حزب به شمار می رود و جمع آوردن اعضاء تشکیل مرتب حوزه ها کاندیدا کردن مسئولان حوزه ها موجب فعالیت ها و ابراز شایستگی ها بررسی علل عدم تشکیل حوزه ها و عوامل دلسردی ها ارزیابی کار حوزه های فعال و افراد حوزه های فعال گزارش فعالیت های آنها به دبیرکل و مقامات مربوطه و معرفی حوزه های بی حال از وظایف این قسمت می باشد.
چنانکه ملاحظه می شود کمترین توفیقی در این زمینه نیافته آنها هنوز موفق نشده اند یک عضو خوبی را واقعا براساس لیاقت و فعالیتی که از خود نشان داده...
کنند.
و هنوز نتوانسته اند به کار مسئولان حوزه هائی که تشکیل نمی گردد رسیدگی نمایند و علل آن را بررسی نمایند.
یکی از علل نارضائی افراد از کار همین قسمت سرچشمه می گیرد که هرگز آنها در جهت تشویق یک عضو خوب و فعال در برابر افراد فرصت طلب یعنی کسی که فقط برای خود نشان دادن می آید و تظاهر به فعالیت می کند اقدام نمایند.
دوست بازی در این قسمت وجود دارد.
انتشارات : رئیس آن آقای عباس فروتن نماینده مجلس شورای ملی می باشد سردبیر آن آقای نجفقلی پسیان می باشد.
نجفقلی پسیان سابقا سردبیر روزنامه اطلاعات بوده با درآمد بیشتر او از این جهت ناراضی است می گوید آقای فروتن درآمد زیادتر و کلانتری دارد.
به من توجه نمی شود.
ماهی سه هزار تومان به من می دهند در ازای کار از ساعت 8 صبح تا 2 بعد از نیمه شب در چاپخانه و در محل روزنامه اگر مسافرت خارج باشد حق این است مرا بفرستند.
و حال آنکه در مسافرت شاهنشاه آریامهر به اروپا که در سه سال قبل صورت گرفته خانم صدیقه موسوی همدانی15 را فرستادند.
رپرتاژ نمی فرستاد ولی خودم رپرتاژ را در اینجا تنظیم می کردم و چاپ می کردم.
از اینکه بعد از 20 سال کار مطبوعاتی و سوابق میهن پرستی هنوز نتوانسته افتخار حضور در التزام رکاب شاهنشاه آریامهر را در مسافرتهای خارج به عنوان خبرنگار روزنامه بدست آورد ناراحت است گویا درآمد آقای فروتن و درآمد مخبرین زیردست آقای پسیان خوب است ولی او از اینکه از این چیزها بی بهره است ناراحت می باشد.
میل فراوان داشته در التزام رکاب شاهنشاه آریامهر در سفر اخیر معظم له به شوروی باشد.
و دائم می گوید برای من دیگر موقعیتی پیش نمی آید.
پاداش به من نمی دهند.
نامه به آقای دبیرکل می نویسم ملک افضلی مانع از رسیدن نامه می شود.
و نامه را گویا پاره می کند.
خلاصه ما هم احتیاج به محبت داریم ماهی /2500 تومان از روزی که به این روزنامه آمدم حقوق اصلی این جانب قطع گردیده که 1700 تومان از آن وزارت اقتصاد بوده روی هم رفته کسی به ما توجهی نمی کند.
اخیرا نامه ای به عنوان آقای دبیرکل نوشته و بعد از مقدمه ای زحماتی را که در جریان انتخابات انجمن شهر تحمل شده یادآور گردیده و تقاضای حداقل پاداش برای مخبرین و برای خود نموده است.
این نامه روی میز سبزواری گویا مدتی می ماند بعد می رود روی میز ملک افضلی بعد بدرخانی به پسیان خبر می دهد که دبیرکل گفته ما از این پولها نداریم به کسی بدهیم.
پسیان می گوید دبیرکل آنقدر جنتلمن است که این حرفها را نمی زند.
دبیرکل از وضع ما بی خبر است.
اینها نمی گذارند صدای ما به دبیرکل برسد.
اینها پشت سر دبیرکل بی جهت این حرفها را می زنند.
حقوق کارمندان : اخیرا آقای احمد بلالیان به عنوان رئیس دبیرخانه کمیته استان مرکزی انتخاب گردید او در روز سه ساعت کار می کند و دو نفر کارمند تازه نیز به وی داده اند ولی حقوقی که برای او تعیین کرده اند /1000 تومان در ماه است در حالی که کسان دیگری هستند که سالها در حزب زحمت می کشیدند و بیش از 7 ساعت و برخی موارد حتی 20 ساعت در شبانه روز کار می کنند ولی حقوقی به مراتب کمتر می گیرند.
این موضوع باعث نارضایتی عموم کارمندان اداری حزب شده است.
پاداش ها خوب تقسیم نمی شود.
اخیرا بعد از انتخابات انجمن شهر پاداش هایی به این صورت به فعالین پرداخت گردیده است.
آقای سوادکوهی به طوری که شایع است 1500 تا 2000 تومان عباسپور 2000 تا 3000 تومان (اینها کارمندان و رئیس حسابداری هستند فخارپور کارمند حسابداری 600 تومان این شخص با نفوذ دکتر شادمان در شهرداری نیز حقوق بگیر است.
اینها در هر صورت کاری نکرده بودند (البته در جریان انتخابات انجمن) به آقای خوانساری مسئول بایگانی 700 تومان به خانم شاهدخت سنجائی که در روز 3 ساعت کار کرد 500 تومان به خانم میرجهانگیری ماشین نویس که در روز 5 تا 4 ساعت کار کرد 700 تومان به خانم اعتصادی ماشین نویس 700 تومان به مهر کار که در روز 20 تا 19 ساعت کار کرد 800 تومان به مستخدمین دولت 150 و 250 تومان پرداخت گردیده و تقسیم این پاداش ها خیلی سر و صدا ایجاد کرده است.
نارضایتی و علل آن : ناراضی های حزب را می توان به دو گروه تقسیم کرد.
یک گروه کسانی هستند که صرفا شارلاتان و فرصت طلب هستند و به خاطر حفظ موقعیت اداری و اجتماعی و یا بدست آوردن موقعیت های بهتر به این در و آن می زنند و به نتیجه نمی رسند.
(چه دبیرکل حزب و معاون آن بسیار هوشیار هستند و این عده را به نحوی می شناسند) این عده اصولاً حزبی منضبط نیستند.
فعالیت نکردند یا اگر آمدند برای خودنمائی آمدند.
غیبت فراوان دارند.
وظایف حزبی را انجام نمی دهند کمک مالی (از نظر حق عضویت) و معنوی و تشریک مساعی نمی کنند.
این عده نظایر آن در اجتماع زیاد هستند که اگر پستی هم بگیرند منشأ بزرگترین فسادها نیز گردند.
بیشتر ناراضی های حزب را این عده تشکیل می دهند مخصوصا در سطح حوزه (البته در بین قشرهای روشنفکری و اداری) (روشنفکران همیشه برای احزاب از این دردسرها فراهم می کنند.) می توان گفت 97 درصد ناراضی ها را تشکیل می دهند منتهی نارضائی خود را با استفاده از سوء جریانات حزبی بروز می دهند.
مثلاً می گویند فلانی اصلاً کسی او را نمی شناخت و فعالیت حزبی نداشت آمده است فلان پست حزبی یا دولتی را گرفته است و فلانی که شب و روز زحمت می کشد از نظر دور افتاده آقا این چه حزبی است.
این چه وضعی است و...
به پیشنهادها رسیدگی نمی شود به نظریات ترتیب اثر نمی دهند و...
یک تا دو درصد ناراضی های دیگر را کسانی تشکیل می دهند که واقعا فعالیت دارند تحصیلات عالیه دارند روی پای خود ایستاده اند و خودشان را شاید نشان نمی دهند بارها تشویق شده اند زندگی خود را فدای حزب کرده اند.
به تمام دستورات حزبی عمل کرده اند.
و کاروان نیز هستند منتهی اگر دوست بازیها اجازه دهد و فرصت باشد باید این عده کشف شوند و کسی دست آنها را بگیرد.
ولی قاعدتا آنها که باید این کار بکنند بیشتر به فکر خودشان هستند.
قسمتی دیگر از نارضایی های اصولی است که از دهان این دسته دوم یعنی افراد مؤمن و آنها که حزب را به خاطر آرمانها پذیرفته اند عنوان می شود.
نه آن شارلاتان ها ـ نه آن افراد فاسد که احیانا پست مورد نظر را نگرفتند.
یا از پستی برکنار شده اند و صدایشان به آسمان رفته است.
این نارضایی ها براساس خواستار شدن و حذف دوست بازیها ـ امکان فرصت تجلی به افراد واقعا فعال ـ تحصیل کرده و گمنام ارزیابی فعالیت های افراد و حوزه ها و مسئولان تشویق فعالین طرد عناصری که آزمایش خوب در امور اداری مملکت ندارد و وجهه خود و حزب را خراب کردند و رسیدگی بیشتر به پیشنهادهای اصولی افراد.
و جلوگیری از پذیرش افراد شارلاتان دور می زند.
و غالبا دسته دوم این مطالب را عنوان می کنند آنها می گویند اگر قرار باشد دبیرکل محبتی بکند باید به این عده بکند ولی کسی نیست که این عده را به دبیرکل بشناساند.
چه آن چند نفر که قبلاً نام برده شد حامل هستند.
بیشتر ناراضی های حزب را فرهنگیان تشکیل می دهند.
(این را نیز باید اعتراف کرد که بیشتر این عده واقعا شارلاتان هستند و می خواهند از موقعیت بهره برگیرند) چند نفری بین آنها هست که واقعا خوب هستند ولی توجهی به آنها نمی شود.
که یکی از آنها آقای بختیار نژاد کارمنداداره آموزش و پرورش ناحیه یک و رئیس دبیرستان فردوسی در بخش یک (در خیابان بختیار) می باشد.
و دیگر آقای عزت اللّه مصدقی بازرس بخش یک فرهنگی فرهنگیان نیز خیلی در حزب کم کارند.
حق عضویت نمی دهند و فعالیت هم ندارند مثلاً از فرهنگیان عضو حزب را.
عقیلی.
رضا معینی، منصوری، اکبرزاده (بازرس بخش یک) قریب، جعفری، که وجهه ای ابدا بین فرهنگیان ندارند و عده زیادی دیگر از جمله این ناراضی ها عباس شجاع شفقی، نراقی پور می باشد که اولی در وزارت آموزش و پرورش کار می کند و دومی تا یک ماه قبل معاون بخش 8 فرهنگی بوده و اکنون معاون اداره سوم کارگزینی است وی آدمی است هوچی که در صورت لزوم شب نامه هایی نیز علیه این و آن چاپ می کند و بخش می کند.
چنانکه این کار را کرده بود.
البته فرهنگیان مورد اعتماد در حزب کم نیستند.
در مورد زنان : از جمله این شارلاتان ها در مورد زنان باید زن مهندس جواد تبریزی که قبلاً فرماندار کل لرستان بوده و اینک می خواسته عضو هیأت مدیره شرکتواحد واحد اتوبوسرانی شود و نشده و دبیر کمسیون معاضدت عمومی حزب می باشد.
(این کمیسیون جزو کمیسیون های مطالعاتی حزب نیست) او و زنش و خواهر زنش از جمله شارلاتانها می باشد.
اسم زنش پروین ارداقی می باشد که براساس حسادت اجازه خودنمائی به زنی نمی دهد.
اگر روزی آقای نخست وزیر به حزب بیایند.
آقایان بدرخانی ـ ملک افضلی ـ عاقلی ـ مهندس تبریزی ـ خانم مهندس تبریزی گرد مشارالیه اجتماع می نمایند.
نظریه رهبر عملیات : منبع شخصا یکی از عوامل ناراضی حزب و به احتمال قوی قسمت اعظم گزارش فوق صحت دارد.
داودیه

توضیحات سند:

1ـ دکتر باقر عاقلی فرزند محمد فقیه در سال 1308 (1311) ه ش در قزوین متولد شد.
نامبرده دوره ابتدایی را در دبستان فرهنگ و متوسطه را در دبیرستان پهلوی قزوین و دارالفنون تهران به پایان رساند و در سال 1327 به دانشگاه تهران راه یافت و لیسانس حقوق گرفت و در سال 35 در رشته علوم اداری و اقتصادی فوق لیسانس دریافت نمود.
مشارالیه در سال 1329 به استخدام بانک ملی ایران درآمد و به عنوان مشاور حقوقی و معاونت شعبه درجه یک، رئیس اداره کل دبیرخانه بانک رفاه کارگران، رئیس بانک رفاه کارگران در استان اصفهان، رئیس کارخانه ریسباف اصفهان، بازرس کارخانجات نساجی و بازرس دولت در شرکت واحد اتوبوسرانی بکار پرداخت.
باقر عاقلی در مشاغلی از جمله، رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل سازمان تعاون مصرف شهر و روستا، رئیس شعبه قضایی تیپ و وکیل عمومی نظامی، دبیرکل کانون کارگزینی و مدیرعامل قند شیروان مشغول بکار بود و در مسئولیت های مختلف دارای اختلاس و سوءاستفاده های زیاد مالی بود.
نامبرده در احزاب ایران نوین و مردم عضویت داشت و در دوره های 22 و 23 مجلس شورای ملی کاندید بود.
2ـ احمد پورشمس فرزند سیدیحیی در سال 1302 در تهران به دنیا آمد.
تحصیلات خود را تا مقطع لیسانس رشته باستانشناسی ادامه داد.
از تاریخ 15 /7 /29 دبیر دبیرستان اسدآبادی، 1 /7 /31 دبیر دبیرستان خاقانی تهران، 24 /9 /35 کارمند اداره بازرسی شهرستانها ـ 14 /6 /36 دبیر دبیرستانهای تهران 23 /10 /36 معاون دبیرستان ادب 28 /2 /38 پایه اداری وی به دبیری تبدیل شد، 17 /5 /38 رئیس دبیرستان سعیدالعلماء، 6 /8 /38 هفته ای 6 ساعت تدریس در این دبیرستان به وی محول شد، 27 /7 /39 رئیس اداره آموزش و پرورش ناحیه 5 حومه تهران، 18 /10 /39 دبیر دبیرستانهای تهران، 12 /10 /41 بازرس تعلیماتی فرهنگ استان تهران، 29 /3 /42 ریاست فرهنگ دماوند 28 /2 /43 بازرسی تعلیماتی استان تهران، 14 /6 /43 ریاست اداره آموزش و پرورش ناحیه 4 تهران، 1345 مدیرکل آموزش و پرورش مازندران، 1347 عضو هیئت مدیره کارخانجات ونک شد.
(پرونده احمد پورشمس در ساواک) 3ـ پرویز آوینی فرزند محمدجعفر سال 1298 در تهران متولد شد.
تحصیلات خود را تا مقطع فوق لیسانس علوم اداری و مدیریت بازرگانی ادامه داد.
مورخه 21 /11 /1320 به استخدام راه آهن درآمد.
در خلاصه پرونده وی می خوانیم : رئیس کارخانه، معاون بخش حرارت مرکزی، کفیل، رئیس بخش حرارت مرکزی، معاون قسمت کارخانجات، کفیل قسمت کارخانجات، بازرس فنی جریه و کارخانجات، رئیس قسمت تدارکات، معاون فنی ناحیه راه آهن خراسان، کفیل رئیس ناحیه راه آهن شمالشرق، رئیس ناحیه راه آهن خراسان، رئیس ناحیه راه آهن و کشتیرانی آذربایجان، مدیرکل فنی راه آهن، رئیس کل راه آهن، مشاور فنی وزیر راه، مشاور عالی فنی وزارت راه، مأمور خدمت دربار، معاون دانشگاه ملی ایران، رئیس کل راه آهن دولتی ایران و وزیر مسکن و شهرسازی (پرونده انفرادی پرویز آوینی در ساواک) 4ـ محمدعلی شاهرخی نیا فرزند عزت اللّه سال 1300 در تهران به دنیا آمد.
وی تحصیلات خود را تا دکترای اقتصاد ادامه داد.
در خلاصه سوابق وی می خوانیم : بازرس وزارت دارائی، رئیس کل اطلاعات و ممیزی، معاون اداری اصل 4 تهران (وابسته به آمریکا در سال 1335)، رئیس اداره کل مالیاتهای غیرمستقیم، معاون و عضو هیئت مدیره بانک کشاورزی ایران و عضو احزاب مردم و ایران نوین (رئیس حوزه 87)، عضو کانون فرهنگی ایران جوان و عضو انجمن اقتصاددانان آمریکا بوده و با مجلات صفا، ستاره و امور شهرداریها، روزنامه اداره آسیا همکاری (تهیه مقاله و ترجمه) داشته است.
(پرونده انفرادی محمدعلی شاهرخی نیا در ساواک) 5ـ محسن اهری فرزند حسن در سال 1298 در تبریز به دنیا آمد.
وی تحصیلات خود را تا مهندسی شیمی ادامه داد.
وی از سال 1326 تا اواسط 1328 کارمند اداره کار آذربایجان، از 1330 کارمند وزارت کار و از خرداد 1331 از وزارت کار به سازمان بیمه های اجتماعی منتقل گردید.
در سوابق خدمتی وی در آن سازمان می خوانیم : رئیس و کفیل سازمان بیمه اجتماعی تهران، مدیر اداری بیمارستان نیاوران، سرپرست و عضو کمیسیون خرید سازمان بیمه اجتماعی، مدیرکل اداره حسابرسی و نظارت، عضو کمیسیون دارائی، مدیر امور اداری سازمان بیمه اجتماعی، مشاور مدیرعامل و با حفظ سمت مأمور خدمت در بانک رفاه و نماینده تام الاختیار در کمیسیونهای مناقصه و انتخاب پیمانکاران، عضو شورای کارگزینی، معاون مدیرعامل سازمان بیمه های اجتماعی (اسناد ساواک) 6ـ فرج اللّه عباسپور فرزند حسین سال 1305 در تهران به دنیا آمد.
وی تحصیلات خود را تا لیسانس زبان فرانسه ادامه داد.
عباسپور اول مهر 1325 به استخدام وزارت کار و امور اجتماعی درآمد.
در خلاصه سوابق وی می خوانیم : رئیس دفتر اداره کل بازرسی، رئیس دفتر و معاون اداره حسابداری، رئیس اداره حسابداری اختصاصی، معاون مدیرکل مالی، مدیرکل اداره برنامه و بودجه و اداره کل بودجه، معاون مالی اداری وزارت کار و امور اجتماعی، عضو و نماینده دائمی کمیته حفاظت در ساواک، عضو کمیسیون رسیدگی به اعمال خلاف حیثیت و شئون اداری کارکنان وزارت کار، قائم مقام مدیرعامل بنیاد صنعتی اسفراین، مسئول امور مالی حزب ایران نوین و رئیس و امور مالی اداری حزب رستاخیز بوده است.
وی نشانهای درجه 4 همایون، درجه 3 گارد و مدال پهلوی را دریافت کرده است.
در اکثر سمینارهای بین المللی از طرف وزارت کار شرکت داشته و در سال 1356 از طرف ساواک به معاونت وزارت کار منصوب که به همین جهت طی نامه ای از ریاست ساواک قدردانی کرده است.
7ـ نظام الدین ستوده فرزند محمدعلی سال 1307 در سیرجان به دنیا آمد.
وی تحصیلات خود را تا لیسانس تاریخ و علوم تربیتی ادامه داد.
در سوابق وی می خوانیم : بازرس سازمان بازرسی شاهنشاهی، داوطلب نمایندگی مجلس شورای ملی در دوره های 22 و 24، مسئول حوزه 102 حزب ایران نوین و عضو کانون بازرسی شاهنشاهی حزب رستاخیز بوده است، مشارالیه همچنین اظهار داشته از دوستان سرهنگ هاشمی (رئیس ساواک فارس، مشهد و اداره کل هشتم) بوده و در استان فارس با وی همکاری داشته است.
(اسناد ساواک) 8ـ سیدعلی مهدویان فرزند سیدباقر سال 1295 در کرمان متولد شد.
وی تحصیلات خود را تا لیسانس ادبیات ادامه داد.
وی عضو مؤسس، رئیس کمیته بخش 4 و مسئول حوزه 93 حزب ایران نوین بوده است.
مهدویان از سال 1321 در فرهنگ کرمان استخدام شد.
و در زمان خدمت خود در وزارت فرهنگ مسئولیت هایی چون ریاست فرهنگ ورامین، مدیر کل آموزش و پرورش یزد را به عهده داشته است.
9ـ محمود ضیائی فرزند میرزاآقا سال 1288 در تربت حیدریه به دنیا آمد.
وی تحصیلات خود را تا دکترا در پزشکی ادامه داد.
در سوابق او می خوانیم : رئیس دانشگاه بیمارستان شاهرضا در مشهد، دانشیار دانشکده پزشکی مشهد، رئیس افتخاری آموزشگاه پرستاری مشهد، دانشیار دانشکده پزشکی مشهد، رئیس افتخاری آموزشگاه پرستاری مشهد، نماینده مجلس شورای ملی منحله از مشهد در ادوار 19 الی 24 (رئیس کمیسیون خارجه مجلس) و نیز از اعضای حزب ملیون، گروه نو، حزب مردم، حزب ایران نوین، حزب رستاخیز، شیروخورشید سرخ ایران، انجمن تعاون بهداشتی، سازمان فراماسونری (لژهای کوروش و مولوی وابسته به سازمان فراماسونری اسکاتلند و شرق اعظم فرانسه) انجمن خواجه نصیر طوسی (وابسته به سازمان فراماسونری)شورای فرهنگی بریتانیا، انجمن ایران و آمریکا، کلوپ روتاری (رئیس کلوپ) بنیاد ایرانی بهداشت جهانی و انجمن طبی سلطنتی انگلیس بوده است.
از اعضای هیئت پارلمانی ایران در کنفرانس اتحادیه بین المجالس در سالهای 44، 47 و 48 بوده است.
(اسناد ساواک) 10ـ موسی درودی فرزند حسن سال 1292 در قزوین متولد شد.
وی تحصیلات خود را تا مقطع دکترای ادبیات فارسی و علوم اداری ادامه داد.
در خلاصه سوابق وی می خوانیم : کارمند وزارت کشاورزی، معاون اداره کارگزینی، عضو هیئت بازرسی و رئیس دادگاه اداری، مشاور عالی تشکیلاتی در واحدهای اداری، مشاور عالی وزارت آب و برق و نماینده 22 و 24 مجلس شورای ملی و عضو حزب ایران نوین و جامعه لیسانسیه های کادر اداری، انجمن مدیریت و آمریکا و از اعضاء تشکیلات فراماسونری بوده است.
بنا بر نظریه ساواک منحله وی از نظر صحت عمل و درستی مورد ایراد نمی باشد، مدیریت و شایستگی متوسط، حسن شهرت عادی متین و آرام و مبادی آداب، فاقد قدرت بیان و ثبات عقیده و استقلال فکری است.
نامبرده از سال 29 به نفع حزب توده فعالیت داشته که در این رابطه نیز چندین بار بازداشت و تحت بازجوئی قرار گرفته است.
(اسناد ساواک) 11ـ حمید زاهدی فرزند حسین در سال 1309 در تهران بدنیا آمد.
تحصیلات خود را تا دکترای علوم اداری دانشگاه کالیفرنیا ادامه داد.
مشاغلی منجمله، بازپرس کل وزارت کشور، دانشیار دانشکده حقوق، ریاست دانشگاه تبریز، رئیس دانشکده حقوق دانشگاه تهران و معاون وزارت علوم و آموزش عالی و...
را عهده دار بود.
زاهدی از عناصر به اصطلاح فرهنگی تربیت یافته غرب (امریکا) رژیم پهلوی و به پاس ارائه خدمات و وفاداری به شاه به اخذ نشان درجه 3 همایون مفتخر شده است! نامبرده از عناصر مؤثر جمعیت فراماسونری، لژهای سعدی و شمس تبریزی نیز بوده است.
ـ اسناد ساواک، پرونده های انفرادی 12ـ محمدعلی طوسی متولد 1310 ملایر.
وی از سال 1345 به عنوان مدیر کل مطالعات و برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش مشغول بکار گردیده و در فروردین 1356 جایگزین قاسم معتمدی، رئیس دانشکده اصفهان شد.
وی ریاست یکی از کانونهای حزب رستاخیز را به عهده داشت و با ساواک منحله همکاری نزدیک است 13ـ علی حق پرست فرزند اصغر سال 1302 در تهران متولد شد.
وی تحصیلات خود را تا لیسانس کشاورزی ادامه داد.
وی در سال 1327 در وزارت کشاورزی استخدام و مشاغل وی به ترتیب مدیرکل عمران در عمران کل کشور، مدیر اطلاعات و انتشارات سازمان برنامه و بازرسی دولت در شرکتهای تابعه، مأمور به دربار و رئیس دفتر محمودرضا پهلوی، سرپرست دانشجویان ایرانی در نیویورک، مدیرکل وزارت اصلاحات ارضی و معاون وزارت تعاون و امور روستاها.
وی قبل از وزارت کشاورزی در فرهنگ کرج به آموزگاری مشغول بوده است.
(اسناد ساواک) 14ـ احمد جلالیان فرزند جعفر سال 1313 در شهر قم به دنیا آمد.
تحصیلات متوسطه را در قم و از سال 1332 وارد دانشگاه تهران دانشکده علوم شد.
سال 1336 لیسانس و سال 45 موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس جامعه شناسی از دانشگاه تهران شد.
از سال 1343 به عضویت حزب ایران نوین درآمد و رئیس دبیرخانه کمیته مرکزی و از سال 1350 مسئول کمیته شرق تهران شد.
در شورای مرکزی کانون ناسیونالیست ایران عضویت داشته است.
وی مدتی دبیر دبیرستانهای تهران، معاون و رئیس اداره آموزش و پرورش ناحیه 5 تهران، معاون اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان مرکزی بوده است.
در حزب رستاخیز نیز عضویت داشته و دوره 24 مجلس شورای ملی به مجلس راه یافت.
هنگامی که ریاست منطقه 5 را بر عهده داشت فساد اخلاقی و رشوه خواری وی گزارش شده که به وسیله معاون و سکرتر خود از مراجعه کنندگان و در انتصاب افراد به ریاست مدارس اخاذی می نموده است.
(پرونده احمد جلالیان در ساواک) 15ـ صدیقه بیگم موسوی همدانی فرزند ابوالقاسم سال 1307 در کرمانشاه به دنیا آمد وی تحصیلات خود را تا لیسانس فیزیک از دانشکده علوم دانشگاه تهران، لیسانس آموزش از دانشکده ادبیات دانشسرای عالی ادامه داد.
در سوابق وی می خوانیم 1330 دبیر دبیرستان شاهدخت کرمانشاه، 1335 رئیس دارالترجمه اداره مشاغل و کاریابی وزارت کار، 1336 دبیر دبیرستانهای قزوین، 1337 دبیر دبیرستان رضاشاه تهران، 1342 رئیس هنرستان فرح پهلوی، 1347 مدیرکل شهرداری تهران، 1348 معاون آموزش و پرورش گیلان، 1349 معاون پیشکاری شمس پهلوی، 1350 راهنمای تعلیماتی وزارت آموزش و پرورش، 1350 تحصیل در دانشگاه پدافند ملی، یکسال و نیم معاون بنیاد نیکوکاری شمس پهلوی، مدیر مسئول و سردبیر ماهنامه مهر کودک، راهنمای تعلیماتی آموزش و پرورش ناحیه 9 تهران، مدیرکل دفتر آموزش کودکستانی و دبستانی، سابقه همکاری با فعالیت های سیاسی و رادیو ایران را نیز داشته است.
وی در مصاحبه ای که در خرداد 1351 انجام می شود در ارتباط اجتماعی خود می گوید : «حدود یکسال و نیم از آبان 1330 تا فروردین 1331 عضو آزمایشی سازمان جوانان حزب منحله توده بودم و بعد از آن تا 28 مرداد 32 عضو رسمی سازمان مزبور شدم.
بعد از 28 مرداد 32، در سال 38 یا 39 عضو انجمن ایران و آمریکا به مدت 2 یا 3 سال شده که به علت عدم فعالیت عضویت قطع شد در سال 40 به عضویت انجمن بانوان فرهنگی درآمد که تا سال 42 فعالیت داشت در سال 40 عضو انجمن زنان دانشگاهی وابسته به جمعیت بین المللی زنان دانشگاهی درآمده که در آن مسئولیت عضو هیأت مدیره، مسئول رابطه عمومی و انتشاراتی این انجمن بوده...
در فاصله سال 39 تا 42 سرپرست کانون نشاط دختران وابسته به دبیرستان رضاشاه...
از سال 42 به عنوان عضو مؤسس در حزب ایران نوین بوده و مدت 9 سال عضو شورای مرکزی این حزب، 3 سال رئیس هیئت اجرائی شورای زنان حزب و بعد از آن عضو هیئت اجرای شورای زنان حزب ایران نوین، 2 سال عضو هیئت اجرائی مرکزی حزب، 3 سال در سازمان جوانان و در سال 51 عضو شورای مرکزی عضو هیئت اجرای قسمت زنان عضو هیئت آموزشی حزب (پرونده صدیقه موسوی در ساواک)

منبع:

کتاب حزب ایران نوین به روایت اسناد ساواک - جلد 3 صفحه 67












صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.