صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره: سازمان دانشجویان منحرف ایرانی مقیم بلونیا

تاریخ سند: 27 خرداد 1357


درباره: سازمان دانشجویان منحرف ایرانی مقیم بلونیا


متن سند:

از: ایتالیا تاریخ: ۲۷/۳/۳۷
به: مرکز ۳۳۲ شماره: ۵۳۶
درباره: سازمان دانشجویان منحرف ایرانی مقیم بلونیا
بازگشت به شماره 666/۸۸۵ /332 – ۲/۳/۳۷
13570327
خواهشمند است مقرر فرمانید: در مورد (جبهه به اصطلاح ملی) و وجود نظریات گوناگون در داخل آن و همچنین انشعابات حاصله که به طور مشروح در: پیوستهای گزارش شماره ۹۶۰۵ - ۱۷/۹/۳۶ تقدیم گردیده است بهره برداری گردد. ضمناً در حال حاضر دو گروه در این سازمان وجود دارد که طرفداران آنها به شرح زیر می‌باشند. الف - طرفداران مهدی خان بابا تهرانی و طرفداران چریکهای به اصطلاح فدائیان خلق»۱ که افراد شناخته شده آن عبارتند از: عباس قاسم‌زاده - بهروز شهباز - حسن کاظمی - مهران خطیری. ب - (مجمع دانشجویان ایرانی در ایتالیا) طرفداران سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق۲ که افراد شناخته شده آن عبارتند از: عطاءالله کرم‌زاده - مسعود شیخ ابراهیمی - مصطفی کامیابی - محمدتقی رحمتیان ماسوله - رضا صادقی - محمود عسگریان امیری - جمشید میثاقی - امیر مکی - کاظم نوازی - فیروز نصیری محلاتی - هوشنگ تکمیلی - محسن اقبال طلب پاسکه - ذبیح الله طبسی - عباس عاطفی - غلامحسین پرهام - نادر اکابری - سعید سراجی - بدیهی است نسبت به شناسایی سایر افراد دو گروه فوق الذکر فورا گزارش خواهد شد.
رئیس نمایندگی به استحضار ریاست بخش ۳۳۱ برسد.
از طرف رئیس بخش ۳۳۲ – صادقیان ۱۵/۸/۵۷

توضیحات سند:

۱- سازمان چریکهای فدائیان خلق ایران در اواخر فروردین ۱۳۵۰ از پیوند دو گروه که سابقه فعالیت آنها به اواسط دهه ۱۳۴۰ شمسی شروع شده بود، تشکیل گردید. گروه اول در واخر خرداد ۱۳۴۵ در دانشگاه تهران به وسیله شش تن دانشجو به اسامی: بیژن جزنی، عباس سوکی، علی اکبر صفائی فراهانی، حمیدرضا صفاری آشتیانی، زرار زاهدیان، حمید شرف سازمان داده شد. این گروه بعدها به گروه جزنی، شهرت یافت. یک سال بعد از مطالعه و بررسی شیوه عملیات مسلحانه در زمستان ۱۳۴۶ به خاطر نفوذ یک عنصر «توده‌ای ساواکی» بنام عباس شهریاری که در خدمت ساواک بود و نقش نفوذ در گروههای مخالف رژیم را به عهده داشت شناسایی شد و کادرهای اصلی دستگیر گشتند. ولی دو نفر آنها، على اکبر صفائی فراهانی و محمدرضا صفاری آشتیانی، از مرز خارج شدند و به لبنان رفتند و مدت دو سال در اردوگاههای الفتح آموزش چریکی را فرا گرفتند. در سال ۱۳۴۸ صفائی فراهانی، با استفاده از کمک‌های دکتر رادمنش، دبیر کل حزب توده از طریق عراق به ایران بازگشت و به حمید اشرف و دو نفر دیگر پیوست با دستگیر جزنی و یارانش. ضربه به تشکیلات وارد شد. دومین گروه تشکیلات مسعود احمدزاده و امیر پرویز پوریان بود که در سال ۱۳۴۶ با تشکیل یک گروه شخصی چند دانشجو به مطالعات روی آورده و پیرامون مشی چه گوارا تحقیق می‌کردند.
دو جریان چپ سخت «ضد حزب توده» و «منتقد سیاست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» بودند. ولی به لحاظ تشکیلاتی، آموزشی، نیروها - جوان - خام - بی تجربه... که با قربانی تدریجی از سوی ساواک، بخصوص در قضیه ی سیاهکل متلاشی شدند. پیرامون نحوه‌های نفوذ ساواک، عملکرد اعضاء، همکاری برخی از اعضاء یا ساواک در کتاب «چریکهای فدائی خلق به روایت اسناد ساواک» موضوع روشن خواهد شد.
تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ج ۱، سرهنگ نجائی
۲- سازمان مجاهدین خلق ایران در شهریور ۱۳۴۴ توسط محمد حنیف نژاد، سعید محسن، محسن و علی اصغر بدیع زادگان تأسیس شد. آنها که سابقه همکاری با نهضت آزادی و جبهه ملی ایران را داشتند، پس از دستگیری و محاکمه رهبران نهضت آزادی به بن بست رسیدن جریان لیبرالیسم، در صدد برآمدند تا تشکیلات جدیدی را پایه گذاری کنند. این تشکیلات سازمان مجاهدین خلق نام گرفت. سازمان با نگرش اسلامی حرکت مسلحانه را ضمن پیشبرد و مطالعات سیاسی در زمینه‌ی انقلابات جهان، خاصه مارکسیسم و تکیه بر سازماندهی کار نظامی، نگاه علمی به مارکسیسم، شکل گرفت. در شهریور ۱۳۵۰ شماری از کادرها و رهبران آن سازمان دستگیر و به جرم دست زدن به عمل مسلحانه و کوشش در راه براندازی نظام سلطنت محاکمه و محکوم شدند. در پی اعدام برخی از اعضاء در بیرون به بازسازی سازمان پرداخته و مطالعات سیاسی خود را ادامه و در مواردی به بمب گذاری در مراکز دولتی پرداختند، و از درون به مطالعات منابع مارکسیستی ادامه دادند. در سال ۱۳۵۴ دو جریان نگرش اسلامی و مارکسیستی در سازمان درگیر شدند. جریان مارکسیستی چون مسلط و اکثریت را به دنبال داشت. با انتشار بیانیه تغییر مواضع ایدئولوژیک، سازمان را به سوی چپ سوق دادند و افراد اسلامی با درگیری به شهادت رسیدند (شهید لبافی نژاد...) و چند تن از هواداران سازمان با به بن بست رسیدن مشی گذشته به تأسیس تشکیلات مستقل کام اسلامی روی آوردند. جریان مارکسیستی با تصفیه‌های خونینی موانع را از سر راه برداشت. در اوج انقلاب اسلامی، ۱۳۵۷ با آزاد شدن برخی از رهبران و اعضای سازمان، به توافق رسیدند که جریان چپ بر خود نام «سازمان پیکار» گذارد و جریان به اصطلاح مذهبی که آن هم نوعی التقاط میان اسلام - مارکسیسم بود، و روشهای استالینی را برای رسیدن به اهداف برگزیده بودند، با نام سازمان مجاهدین خلق ایران» ادامه حیات دهد. سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل تفکرات ... روشهای مارکسیستی که به عنوان علم مبارزه از منابع چپ وام گرفته بود - و شخصیت‌های مشکوک و قدرت طلب در درون و روش‌های غیرالهی به مسیر رویاروئی با نهضت اسلامی پرداخته و با ایجاد تشنج، درگیری، اختلافات... به مبارزه مسلحانه روی آورد و با ترور شخصیت‌های انقلاب و نیروهای انقلابی در سال ۱۳۶۰ پس از جنایات بیشماری رهبری به فرانسه پناهنده شد، سپس طی توافقی با صدام حسین عراق را به عنوان پایگاه انتخاب نمود. و شرط سیاسی در این بود که نیروهای سازمان به استخدام اطلاعاتی و عملیاتی حزب بعث در آمدند. انشعابات در درون سازمان، کناره گیری برخی از اعضای اولیه سازمان را در یک بن بست قرار داد اما رهبری سازمان روشی در پیش گرفت و با «انقلاب ایدئولوژی» به رسوائی رسید و با «انقلاب طلاق» بنیان خانواده‌ها را متلاشی نمود. در پایان عمر ذلت بار خود هنوز به صورت «مزدوران بعثی عراق» به حرکت‌های ایذائی و ترور در آمده بودند با اشغال عراق از سوی آمریکا و انگلیس به عنوان مزدوران مستقیم «سیا» و «اینتلجنس سرویس» در می‌آیند گرچه هنوز آمریکا و انگلستان نتوانسته‌اند سلطه‌ی کامل خود را در عراق سامان بخشند. اما سازمان به عنوان ابزاری در دست غرب می‌باشد. با توجه به وضع گنگ و نامعلوم منطقه سرنوشت نهانی سازمان هنوز مشخص و روشن نیست.

منبع:

کتاب چپ در ایران به روایت اسناد ساواک / کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا صفحه 530

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.