موضوع: اظهارات جمال امامی
تاریخ سند: 12 بهمن 1343
موضوع: اظهارات جمال امامی
متن سند:
شماره: 23146 /20 الف صبح روز جمعه 9 /11 /43 عده ای در حدود 8 نفر منجمله آقایان شمس زاده عضو سابق شهرداری حسن کلانتری عضو سابق شهرداری آقای کبیر وکیل دادگستری.زکی ترکه و برادرانش در منزل جمال امامی حضور به هم رسانیدند.
جمال امامی که اخیرا از رامسر مراجعت نموده اظهار می دارد از راه قزوین به رشت رفتیم من یک مشاهده عجیب کردم شهر قزوین بسیار مخروبه است و ابتدای خیابان رشت میدانی درست کرده اند که در وسط آن میدان به جای گل و سبزه مقدار زیادی زباله انباشته شده و اسم این میدان را ششم بهمن گذارده اند این اسم به همان میدان برازنده است اگر من وکیل مجلس بودم همین جریان را در جلسه تشریح می کردم بعد راجع به نطق اعلیحضرت صبحت به میان آمد جمال از نظر نطق شاه راضی نبود و اظهار می دارد اعلیحضرت شخص برجسته این مملکت می باشند برای ایشان کوچک است که اسم از مصدق بردند ایشان یک قسمت از نطق خود را به مصدق ترتیب داده بود پس از 28 مرداد اعلیحضرت نطقی ایراد کرده بودند قبل از نطق وقتی با من مشورت فرمودند چطور نطق کنم بنده به ایشان گفتم چند کلمه از خروشچف نخست وزیر سابق شوروی سخن بگوید و کلیه تهدیدات ایشان را جواب دهید تا دنیا روی شما حساب کند بعد هم قدری صحبت فرمودند پس از چندی از من سؤال کردند خوب بود به ایشان جواب دادم اگر کمتر نطق می فرمودید بهتر بود و در دنیا اشخاص برجسته همیشه باید بیشتر سکوت را اختیار کنند این کار ابهت آنها را بالا می برد.
اشخاص بزرگ همیشه باید اسرار را بیشتر نگاهداری کنند همین ها باعث بزرگی آنها در دنیا می شود من نمی دانم چه کسی دست در کار است که شاه را وادار می سازد چنین صحبت هایی را بکند اینها دشمن شاه هستند بعد راجع به منصور نخست وزیر سابق صحبت به میان آمد امامی اظهار می دارد این هم یکی از قربانی های دیگر او را آوردند و به زور در حلق جامعه فرو کردند بعد جامعه آن را هضم نکرد و او هم مثل هژیر و رزم آرا و اشخاص دیگر شد.
اتفاقا تا یک هفته قبل از این که ایشان نخست وزیر شود به اتفاق خانمش و آقای هویدا ناهار مهمان من بودند ایشان راجع به کار نخست وزیر شدنش با من مشورت می کرد من روی خوش نشان نمی دادم تا آن روز که ناهار مهمان من بودند دوباره سر ناهار صحبت به میان آورد و عقیده مرا پرسید من جواب رد به ایشان دادم بعد خانمش دختر کنجکاوی است پرسید مگر منصور لیاقت ندارد و من به ایشان گفتم چون به منصور و شخص شما علاقه زیاد دارم نمی خواهم با پای خود به قتلگاه برود زنش فوری گفت عموجان خدا نکند من گفتم تجربه من بیشتر از ایشان است و دیدید همین هم شد بعد یکی از حضار گفت راجع به رزم آرا هم همین را گفتید و چندین شعر هم در مجلس خواندید جمال شعرهایی که در مجلس خوانده بود دوباره تکرار نمود سپس اضافه می نماید مگر حسنعلی منصور جوان فعالی نبود و اگر مدتی صبر می کرد پس از چندین سال خود به خود نخست وزیر حقیقی می شد و جامعه هم او را قبول داشت و این پیش آمد هم برایش روی نمی داد کمال تأسف است که چنین جوانی قربانی شد و کلیه خانواده و بستگانش را عزادار نمود بعد راجع به تحصن در مجلس صحبت به میان آمد آقای کلانتری اظهار می دارد یک روز جمعیت زیادی جلوی مجلس ریخته بودند تا آقای امامی فهمید آمد وسط حیاط مجلس مشغول قدم زدن شدند آقای امامی می گوید من می دانستم که این جمعیت در حقیقت مرا فحش نمی دهد آنها را وادار کردند و به زور جلوی مجلس آوردند من که جلو می رفتم کسی حرفی نمی زد اما وقتی برمی گشتم شروع به فحش دادن می کردند سپس نامبرده از مصدق انتقاد و رشته سخن را به دکتر علی امینی کشانده و اظهار می دارد این دو نفر مملکت را به چندین سال به عقب برگرداندند امینی آمد و مردم را بدون مدرک و سند توقیف کرد و اعتماد را از کشور سلب و مصدق هم مملکت را کمونیستی کامل کرده بود که خدا کمک کرد.
بخش 322 اهم مطالب در بولتن روز پنجشنبه 15 /11 /43 درج گردد.
محترما به عرض می رساند.
نقل این قبیل مطالب در بولتن برابر اوامر صادره لزومی ندارد بسیار خوب ولی از مطالب آن بهره برداری شود.
بخش 322 ـ رشیدی 13 /11 اطلاعیه شود.
12 /11 /43 نظریه منبع: چون افرادی که به ملاقات جمال امامی می آیند مورد اطمینان وی می باشند چنانچه درباره اطلاعیه اقداماتی گردد امکان دارد موجب شناسایی مأمور بشود.
گیرندگان: اداره کل سوم بخش 321 بررسی گردید در صورت تصویب نسخه هایی به بخش های 311 و 321 و قسمت وزارتخانه هاارسال شود از نظر این قسمت اقدام دیگری ندارد و در پرونده های مربوطه بایگانی گردید این اطلاعیه در پرونده جمال امامی بایگانی شود.
احمدی 20 /11 /43