صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: حسین عمادی

تاریخ سند: 22 آذر 1356


موضوع: حسین عمادی


متن سند:

از: 9/ ﻫ 1 تاریخ: [22 /9 /2536[1356]]
به: 312 شماره: [ناخوانا]
موضوع: حسین عمادی

روز 23 ذیقعده مصادف با 15 آبان 36 خمینی در نجف اشرف به مناسبت فوت فرزند خود سخنرانی نموده و در این سخنرانی از دانشجویان گله نموده که از اسلام حمایت نمی‌نمایند و چرا به علامه مجلسی1 توهین نموده‌اند.2 حسین عمادی یک حلقه از نوار مزبور را به مخاطب داده است.
نظریه شنبه . خبر فوق صحت دارد.
نظریه چهارشنبه . خبر فوق صحت دارد و حسین عمادی از طرفداران خمینی است.

توضیحات سند:

1. ملا محمدباقر اصفهانی معروف به علامه مجلسی متوفی 1110ق در اصفهان است. وی در اواسط نیمه دوّم سده یازدهم هجری و ده سال اول سده دوازدهم، مشهورترین دانشمند فقیه و محدث نامی شیعه امامی و شیخ‌الاسلام اصفهان، و سرآمد علمای آن شهر عالم‌پرور بود. علامه مجلسی فرزند ملا محمدتقی مجلسی است که او نیز از مفاخر علمای شیعه و در علم و عمل و تقوا و فضیلت جایگاه خاصی داشته است. پدر را علامه مجلسی اول، و پسر را علامه مجلسی دوم، یا علامه مجلسی و به اختصار مجلسی گویند. علامه مجلسی در اواخر حکومت صفویه با پشتکار فوق‌العاده و حوصله پر توانش توفیق یافت از راه تألیف و تصنیف کتاب و تدریس علوم و فنون اسلامی و تعلیم و تربیت شاگردان بسیار، و اداره امور دینی شیعیان عصر خویش، خدمت مثبت و سازنده‌ای به مردم مسلمان و شیعه ایران بنماید. کتابهای فارسی و عربی او به منزله ستون فقرات عقاید شیعه امامیه در سیصد سال گذشته است. علامه مجلسی بیش از 160 عنوان تألیف دارد که مهمترین آنها دائرۀ‌المعارف علوم و معارف شیعه یعنی کتاب بحارالانوار است که در چاپ جدید یکصد و ده جلد است. از دیگر آثار او می‌توان به این کتابها اشاره نمود: 1. عین‌الحیات 2. جلاءالعیون 3. زادالعباد 4. حلیۀ‌المتقین 5. مشکات‌الانوار 6. حیاۀ‌القلوب 7. ربیع‌الاسابیع 8 . تحفۀ‌الزائر
2. توهین به علامه مجلسی، به دلیل انتقاد دکتر علی شریعتی به علامه مجلسی در خصوص نزدیکی با دربار صفوی و همچنین وجود احادیث متعدد در کتاب شریف بحارالانوار است که به زعم شریعتی توجیه‌کننده سکوت و سازش در برابر خلفای ظالم است. امام خمینی (ره) که در طول جریان مبارزه هرگز به اختلاف موجود در این خصوص ورود نکرد، در دفاع از علامه مجلسی (ره) می‎فرماید: «در باب امور سیاسی... یک طایفه از علماء گذشت کرده‌اند از یک مقاماتی و متصل شدند به یک سلاطین، با اینکه می‎دیدند مردم مخالفند، لکن برای ترویج دیانت و ترویج تشیع اسلامی و ترویج مذهب حق، اینها متصل شدند به یک سلاطین و این سلاطین را وادار کردند خواهی نخواهی برای ترویج مذهب، مذهب تشیع. اینها آخوند درباری نبودند، این اشتباهی است که بعضی نویسندگان ما می‎کنند. سلاطین، اطرافیان این آقایان بودند. اینها اغراض سیاسی داشتند، اغراض دینی داشتند. نباید تا کسی به گوشش خورد که مثلاً مجلسی رضوان‌الله‌علیه . محقق ثانی رضوان الله علیه . شیخ بهائی رضوان‌الله علیه با اینها روابط داشتند، می‎رفتند سراغ اینها، همراهیشان می‎کردند... خیال کند که اینها مانده بودند برای جاه و عزت و احتیاج داشتند به اینکه شاه سلطان حسین یا شاه عباس به آنها عنایتی بکنند، این حرفها نبوده در کار، آنها گذشت کردند، یک مجاهده نفسانی کردند برای اینکه مذهب را به وسیله آنها، به دست آنها ترویج کنند.» صحیفه نور، ج 1، ص 258.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 10 صفحه 105

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.