صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اجتماع در منزل آقای رشیدیان

تاریخ سند: 18 اسفند 1341


موضوع: اجتماع در منزل آقای رشیدیان


متن سند:

شماره: 5876 طبق اطلاع واصله.
ساعت 1030 روز 17 /12 /41 عده ای در حدود 150 نفر از کارگران سازمان آب تهران و دخانیات و کارخانه بلورسازی و راه آهن و خباز در منزل آقای اسداله رشیدیان اجتماع ابتدا آقای هاشمی شعارهای (زنده باد اعلیحضرت همایونی ـ زنده باد آقای رشیدیان) داده و سپس آقای مقدسی درباره وضع کارگران سخنرانی و دسته گلی را که از طرف کارگران تهیه شده بود به آقای رشیدیان داده است.
سپس آقای رشیدیان از حضار تقاضا نموده که هورا بکشند و شروع به سخنرانی نموده و اظهار داشت موضوع دیگری که می خواستم بیان کنم درباره وضع دادگستری است که به عقیده من اصلاح آن از اصلاحات ارضی واجب تر است زیرا دادگستری است که نمی گذارد حق یک نفر پایمال شود و همه را در برابر قانون یکسان می داند ولی همه ما می دانیم که دادگستری خیلی فاسد است اگر فاسد نبود و عدالت را در حق همه یکسان می دانست در زمان امینی که عده ای را بدون دلیل گرفته و به زندان انداخته بود از حق آنان دفاع می کرد ما نمی گوییم که قضات دادگستری فاسد هستند قضات دادگستری مردم شرافتمندی هستند (عین این مطالب را چندی پیش در تالار کیهان اظهار داشتم) ولی کسانی که از طرف دستگاه حاکمه جهت سرپرستی آنها معین می شوند فاسد هستند و آنچه که به میل خودشان است انجام می دهند والا سنگهای دادگستری که فاسد نیستند در شماره چهارشنبه و پنج شنبه گذشته روزنامه اطلاعات آقای حکیم الهی1 مقاله ای تحت عنوان اصلاح وضع دادگستری نوشته بودند که مورد تنفر عده ای از قضات واقع شد و من تعجب می کنم عده دیگری که نامی از آنها برده نشده بود چطور در این مورد دخالت نمودند و پای ورقه ادعانامه قضات را امضاء کردند اکنون آقای حکیم الهی در انجمن مطبوعات متحصن شده اند و همه ما می دانیم که آقای حکیم الهی مطالبی را نوشته اند که کاملاً صحیح است و انتقاد به جایی بوده و کلیه اعضاء در تمام مراحل از ایشان پشتیبانی خواهند کرد مطلب دیگر راجع به انتخابات و شرکت زنان است و البته این موضوعی است که آرزوی همه ما بود و از این اقدام اعلیحضرت همایونی (کف زدن حضار) تشکر می کنم سالها است که مردها در کارهای اجتماعی زحمت کشیده اند و حال نوبت زنان است که قسمتی از این بار را بدوش بکشند هم اکنون مردم شهرستانها مشغول یک اقدامات مضری هستند که با شرکت زنان در انتخابات مخالفت نمایند و این امر به صلاحشان نیست و ممکن است یک شورش داخلی بوجود آید که به ضرر مردم خواهد بود البته خانمها نیز نباید پا را از گلیم خود فراتر بگذارند زیرا وظیفه هر زن آن است که کار خانه و تربیت فرزندان را انجام دهد تا فرزندان لایقی تحویل جامعه بدهد نه آنکه فوری صحبت از وکیل شدن و حق طلاق و حقوق دیگری بنمایند که مردان را به زنجیر زنان بکشد ما باید این را مراعات کنیم که مسلمان هستیم و تا اندازه ای وظیفه دینی خود را انجام دهیم وقتی صفحات روزنامه را نگاه می کنیم بیش از پنج عکس نماینده زنان را مشاهده نمی کنم در صورتی که باید تمام صفحات از عکس کاندیداها پر باشد در مملکت سویس تا دو سال پیش زنان حق رأی دادن نیز نداشتند و تازه فقط می توانند رأی بدهند در مجلس شوروی فقط یک زن وجود دارد.
از خانمها خواهش می کنم که خیلی ملایم پیش بروند تا آن چه که بدست آورده اند از دست ندهند.
اکنون که پایان سال رسیده و سال نوی در انتظار ما است باید کینه ها را از هر کس که به دل داریم دور بریزیم بنده هم در کلیه ایام عید در اینجا حضور دارم و آقایان می توانند تشریف بیاورند در هر صورت جمعه آینده جلسه خواهیم داشت و تا 15 فروردین ماه که جلسات ما به طور مرتب تشکیل شود.
جلسه مزبور ساعت 1130 خاتمه یافته است.
ریاست ساواک تهران جهت اطلاع به پرونده اسداله رشیدیانه ضمیمه شود.
28 /2

توضیحات سند:

1ـ خسرو حکیم الهی رابط فرزند محمود در سال 1309 ه ش در شیراز به دنیا آمد.
از دانشسرای مقدماتی شیراز دیپلم گرفت و به استخدام آموزش و پرورش، درآمد.
در دوران تحصیل در دانشسرای مقدماتی شیراز با حزب توده ارتباط برقرار کرد و به کلوپ حزب در شیراز تردد داشت و در سال های 30 و 31 در میتینگ ها و تظاهرات آنان، شرکت می کرد.
مشارالیه سوابق خود را اینگونه بیان کرده است : «من از سال 28 معلم شدم.
31 ـ 30 خدمت سربازی رفتم، بعد به فرهنگ برگشتم، ابلاغ خدمت در ارسنجان به من دادند که نرفتم.
مرا معلق کردند.
به دیوان عالی کشور شکایت کردم.
از سال 1340 منتظر خدمت شدم.
در این فاصله در کشتارگاه تهران به عنوان بازرس گوشت، استخدام روزمزد موقت شدم و تا آخر سال 48 در این پست باقی بودم.
از اول اسفند 48 در وزارت فرهنگ و هنر به خدمت قراردادی مشغولم.
من در سال های 25 تا 27 که حزب توده در شیراز کلوپ داشت به خاطر بازی شطرنج به آنجا می رفتم...
در سازمان جوانان حزب توده مسؤول حوزه بوده ام.
» حکیم رابط در دانشکده هنرهای دراماتیک ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ لیسانس شد و به عضویت کانون فیلم درآمد و در سال 1350 در دانشگاه تبریز دانشکده ادبیات ـ به تدریس نمایشنامه نویسی و تاریخ ادبیات دراماتیک مشغول شد و پس از چندی به تهران بازگشت و با موافقت ساواک در اداره کل فعالیت های هنری در وزارت فرهنگ و هنر، مشغول به کار شد و مدتی نیز در تلویزیون تبریز با سمت تهیه کننده تئاتر به کار پرداخت و سپس به تهران آمد و در رادیو تلویزیون به فعالیت خود ادامه داد.
وی که یکی از تألیفاتش نمایشنامه «آنجا که ماهیها سنگ می شوند» می باشد در سال 1357 به عنوان استاد در دانشکده هنرهای دراماتیک تدریس می کرد.

منبع:

کتاب رشیدیان‌ها به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 485





صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.