آقاى دکتر خادمى ساعت و روز فوق از تهران به منزل خادمى تلفن کرد
متن سند:
ساعت 55:8 روز 18 /5
آقاى دکتر خادمى ساعت و روز فوق از تهران به منزل خادمى تلفن کرد و با مادرش صحبت نمود و به مادرش گفت: به آقا جان بگو به من تلفن کردند و گفتند که امشب باید بیایى مگر آقا جان به ایشان تلفن نکردند؟ و ایشان مىگفت که آقا این غائله را تمام کنند و من حتىالمقدور و تا آنجا که مىتوانم کُمکش مىکنم همان طور که بارها کردهام.
سپس خادمى گوشى را گرفت و گفت: آقا رضا آمدن شما فایده ندارد بلکه من یک جورى بتوانم اینها را بیرونشان کنم (سپس دکتر با مادرش که بهتر مىشنید صحبت کرد)
دکتر خادمى: من آمدنم که تعارفى نیست باید بیایم چون دست خودم نیست من که نمىتوانم توى تلفن ... چى بگم روى تلفن ضبط است و بهت بگویم اگر این جریان ادامه پیدا کند تو را به تهران تبعید مىکنند و مرا مىآورند اصفهان ضمناً آنجا بگویید که عکس کارتر و شاه را از دیوار بکنند و این کار را تمامش کنید تیمسار تقوى هم تقصیرى ندارد و از مرکز بهش فشار مىآورند و آن دو نفر که آمدند با من صحبت کردند از تهران بودند و تیمسار نگران حال آقا است که ممکن است آقا را بکشند براى اینکه گردن دولت بیاندازند و الان ده دوازده نفر از شهید جاویدیها در آنجا هستند و خیلى خطرناک است و مأموران پلیس را هم نمىگذارند بیایند داخل به هر حال به تابش بگوید و قضیه را تمام کنید و به آقا جان هم بگو که به تقوى تلفن کنند و بگویند که ما امشب این غائله را تمام مىکنیم1 و اگر تلفن نکنید خیلى بد است و به ایشان برمىخورد و ایشان مىگفت (منظور تیمسار است) که الان ماه رمضان است و موقع عبادت و بهتر است به خاطر ماه رمضان هم که شده این جریان را تمامش کنند: و سایر مکالمات تعارفى و ختم آن.
فرمهینى
توضیحات سند:
1ـ تقوى (ریاست ساواک اصفهان) با فرزند آیتاللّه خادمى تماس گرفته و تمامى مطالبى را که وى عنوان مىنماید منتقل مىکند و با تکرار این مطلب که تلفن تحت کنترل است این مفهوم را تلویحاً به آیتاللّه خادمى منتقل مىکند.
که مطالب فوق نظر تقوى است نه شخص خودش.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج آقاحسین خادمی به روایت اسناد ساواک صفحه 381