صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

حضور تیمسار معظم ارتشبد نصیری1 معاون نخست وزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور محترما به عرض می رساند اینجانب دکتر علی بهزادی صاحب امتیاز و مدیر مجله سپید و سیاه از وقتی که امتیاز مجله به نام اینجانب صادر گردید به خدمتگذاری صادقانه نسبت به شاهنشاه آریامهر و میهن عزیز مشغول بوده و مانند یک سرباز وفادار انقلاب در حد خود در پیشبرد اهداف بزرگ و منویات داهیانه شاهنشاه آریامهر کوشیده ام.
به عنوان مشتی از خروار در سال گذشته مدتی طولانی صفحات مجله را در اختیار سپاهیان دانش2 و بهداشت3 و آبادانی و ترویج4 که در روستاها و شهرها به خدمت مشغولند اختصاص داده خاطرات خدمتگذاریهای آنها را چاپ نموده ام.
از چند ماه قبل از جشن دو هزار و پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی5 ایران سرودن یک دو بیتی را درباره حقوق بشر کورش بزرگ6 و انقلاب سفید شاهنشاه آریامهر به مسابقه گذاشتم که چندین هزار پاسخ به آن رسید و بهترین آنها در صفحات مجله منعکس گردید.
متأسفانه در چند سال اخیر سرازیر شدن آگهی های تبلیغاتی به تلویزیون و رادیو منجر به ضعف بنیه مالی مطبوعات و در نتیجه کم شدن تیراژ گردید که این نکته مورد توجه شاهنشاه آریامهر نیز قرار گرفته و در سلام چهارم آبان7 در مورد آن از مدیران جراید پرسش فرمودند.
به هر حال سپید و سیاه نیز از این بحران در امان نماند و در نتیجه گرفتار قرض در بازار آزاد با بهره سنگین گردیدم.
چندی قبل در این مورد با جناب آقای هویدا نخست وزیر مذاکره کرده متذکر گردیدم که اگر در حدود پانصد هزار تومان به اینجانب کمک شود حتی اگر به صورت وام بانکی باشد به جهت علم و اطلاع و تجربه ای که در این کار دارم و استاد دانشکده روزنامه نگاری می باشم خواهم توانست باعث بالا رفتن تیراژ و بهبود وضع مجله گردم ایشان به جهت حسن نظری که به اینجانب دارند هفته قبل به جناب آقای رهنما8 وزیر اطلاعات دستور فرمودند که مجدانه در این مورد اقدام نمایند و آقای رهنما با جناب آقای خوش کیش9 مدیر کل بانک ملی ایران مذاکره و پیشنهاد کردند که فعلاً با شرایط مساعدی که امکان آن برای اینجانب میسر باشد دویست هزار تومان به اینجانب وام داده شود ولی ظاهرا جناب آقای خوش کیش که به جنبه های اقتصادی مسائل بیش از جنبه های دیگر توجه دارند اعتباراتی را که در گذشته گرفته و هرگز در پرداختشان قصور نکرده ام به حساب کمک به من گذاشته اند و از آنجا که این کمک با آنکه کافی نیست معهذا می تواند از ورشکستگی و تعطیل یک نشریه پرتیراژ که در حال حاضر پرتیراژترین مجلات سیاسی ایران است جلوگیری نماید تقاضا داشتم عنایت و محبت فرمائید ترتیبی داده شود که بانک ملی ایران زودتر این وام را با شرایطی که برای اینجانب عملی باشد در اختیارم قرار دهند تا کماکان افتخار خدمتگذاری به شاهنشاه آریامهر و ایران عزیز را داشته باشم.
با تقدیم احترام صاحب امتیاز و مدیر مجله سپید و سیاه مذاکره شود ـ 325دکتر علی بهزادی

توضیحات سند:

1ـ ارتشبد نعمت اللّه نصیری، فرزند محمد نصیری (عمیدالممالک)، در سال 1289 در سمنان متولد شد.
تحصیلات را در زادگاه خود به پایان رساند و سپس به دانشکده افسری راه یافت و در سال 1313 به درجه افسری رسید.
مدتی فرمانده گردان 2 هنگ 18 کرمان شد.
در سال 1329 فرماندهی هنگ پیاده پهلوی و سپس فرماندهی گارد شاهنشاهی را به عهده گرفت.
در 22 مرداد 1332، از سوی محمدرضا پهلوی، مأمور پیک «انفصال مصدق» و «انتصاب زاهدی» شد.
در جریان کودتا نقش فعال داشت، در سال 1337 به درجه سرلشگری رسید.
در مهر 1339، ژنرال آجودانی گردید و سپس به ریاست شهربانی کل کشور منصوب شد.
در مرداد 1341 به درجه سپهبدی رسید و در سال 1342، فرماندار نظامی تهران شد و در کشتار 15 خرداد / 42 نقش مستقیم داشت.
در سال 1343 به سمت معاونت نخست وزیر و رئیس ساواک کشور منصوب و در سال 1350 به درجه ارتشبدی نایل شد.
وی در طول زندگی، بیش از 40 مورد نشانهای داخلی و خارجی گرفت.
با قیام اسلامی در ایران در تیر 1357 از ریاست ساواک برکنار و مدتی سفیر ایران در پاکستان شد.
اوج قیام باعث شد که شاه دستور دستگیری و بازداشت وی را در 16 /8 /1357 صادر کند.
وی در 22 بهمن 1357 توسط مردم دستگیر و پس از محاکمه اعدام گردید.
نعمت اللّه نصیری دو بار ازدواج کرده که همسر نخست وی پروین نصیری و همسر دوم زلیخا خلوتی نام داشت.
2ـ از جمله لوایح شش گانه شاه در طرح باصطلاح انقلاب سفید و تصویب آن در روز چهارم آبانماه سال 1341 هیئت دولت، سپاهیان دانش از بین جوانان دیپلمه انتخاب می شدند و پس از طی یکدوره آموزشی چهارماهه در پادگانهای کشور در اول اردیبهشت ماه سال 42 به روستاها رفته و مدت 16 ماه در روستاها مشغول فعالیت بودند.
3ـ در اول بهمن ماه 42 شاه دستور تشکیل سپاه بهداشت را صادر و در 12 اردیبهشت ماه 43 این فرمان به تصویب مجلسین رسید و آئین نامه اجرائی آن نیز در تاریخ 27 /5 /43 به تصویب دولت رسید.
به موجب آئین نامه اجرائی مزبور، سپاه بهداشت از پزشکان، دندانپزشکان، داروسازان، دارندگان درجه لیسانس و دیپلم های مشمول تشکیل و هر ساله در مهر ماه بخدمت فرا خوانده می شدند.
پس از آنکه نفرات مورد نیاز از هر دسته و رشته در اختیار سپاه بهداشت قرار می گرفتند و دوره آموزش 6 ماه عملیاتی نظامی و دوره بهداشتی شروع و با پایان آن به محل ماموریت اعزام می شدند و مدت 18 ماه به انجام وظائف مربوطه می پرداختند.
4ـ اصل هشتم و یازدهم به اصطلاح انقلاب سفید شاه، طرح تشکیل سپاه ترویج و آبادانی بود.
این سپاه مرکب از کارشناسان علمی و فنی جوان کشور اعم از مهندسان رشته های کشاوزری، ساختمانی و راه سازی و...
که قسمتی از دوره خدمت وظیفه خود را در روستاهای کشور می گذراندند و مأموریت آنها کوشش در بالا بردن سطح زندگی روستاییان، آشنا کردن آنان با اصول تازه کشاورزی با کمک به ازدیاد تولیدات دامی و زراعی...
و راهنمایی روستاییان در امور مربوط به آبادانی و نوسازی روستاها بود.
5 ـ رژیم شاه به تشویق روشنفکران دربار خود از سال 1337 در تدارک برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی برآمد تا سرانجام در 20 مهرماه سال 1350 این جشنها در خرابه های پرسپولیس در حوالی تخت جمشید و بر سر قبر خالی کورش با حضور نمایندگان 69 کشور شامل بیست شاه و شیخ و امیر، پنج ملکه، بیست و یک شاهزاده، شانزده رئیس جمهور، سه نخست وزیر، چهار معاون رئیس جمهور و دو وزیر امور خارجه و پانصد میهمان داخلی و خارجی برپا گردید.
برای پذیرائی از میهمانان 62 چادر که سه تای آن به عنوان سالن پذیرائی و 59 چادر دیگر برای استفاده مدعوین خارجی به پا داشته شده بود، تدارک و سرو غذا به وسیله 159 سر آشپز، آشپز و گارسون که از رستوران «ماگزیم» پاریس به آن خرابه آورده شده بودند، انجام می گرفت.
هزار بطر شراب کمیاب سفارش شده بود.
روز اوّل تخم بلدرچین، خاویار، خوراک خرچنگ، بره سرخ شده با قارچ و طاووس سرخ شده با دل و جگر سرو شد.
توت فرنگی تازه هم از پاریس فرستاده شده بود.
انجیر براق و تمشک مخصوص هم برای تنظیم مزاج تعارف می شد.
روز دوّم مراسم با رژه ارتش که با لباسها و سلاحهای اعصار مختلف تاریخ آذین شده بودند، آغاز گردید و سرانجام پس از سه روز پذیرائی افسانه ای در خرابه های پرسپولیس ادامه برگزاری این جشن با شکوه! به تهران حواله شد و هرکدام از میهمانان را به کاخی و هتلی هدایت کردند تا به میل و اختیار خود بچرند.
بگذریم که حدود شصت خبرنگار و عکاس و فیلمبردار در جشنها عکس و گزارش و فیلم تهیه می کردند و به طور مستقیم و از طریق ماهواره از بیست کانال تلویزیونی برای ده میلیون آمریکایی پخش می شد و پهلوی ها با برگزاری این جشنها آخرین تیر ترکش خود را برای اسلام زدایی رها کردند.
6ـ کوروش (559 ـ 529 ق م) هفتمین شاه سلسله هخامنشی و پسر کمبوجیه دوم بود و در کتابهای فرنگی نام وی سیروس ذکر شده است.
کوروش قصد داشت همه آریائی های ایرانی را به زیر یک حکومت در آورد و به همین منظور در سال 550 ق م به ماد لشکر کشید و همدان را فتح و آن دولت را منقرض کرد و با اتحاد ماد و پارس دولتی بزرگ به نام ایران بنیان گذاشت.
نامبرده قبل از حمله دولت لودیه و بابل به ایران به آسیای صغیر لشکر کشید و شهر سارد را تسخیر و ایران هم مرز با یونان و مصر گردید.
کوروش با استفاده از ضعف نبونید پادشاه بابل در سال 539 ق.
م به آنجا لشکر کشید و بابل را فتح و آنرا ضمیمه ایران نمود کوروش در جنگ با ماساژت ها که قومی از سکاها در شمال شرق ایران می زیستند زخم برداشت و براثر همان زخم در سال 529 ق.
مرد و در مقبره ای در پاسارگاد که امروزه آرامگاه کوروش خوانده می شود دفن شد.
تاریخ ایران زمین صفحه های 25 تا 3، نویسنده ه : محمد جواد مشکور 7ـ سلام چهارم آبان ـ رژیم شاه برای آنکه بتواند خود را هر روز در میان مردم مطرح نماید، به بهانه های مختلف جشن هایی را برگزار می کرد و با دستور شهربانی در و دیوار را چراغانی می نمود.
یکی از این مراسم، چهارم آبان، سالگرد زادروز محمدرضا پهلوی بود که هر ساله با هیاهوی بسیار و صرف هزینه های گزاف، برگزار می شد.
و از افراد مختلف دعوت می شد که در آن شرکت کنند.
امّا همین جشن نیز برای افراد انقلابی و مبارزه انگیزه ای برای افشای ماهیت ضد دینی و اسراف گرایانه رژیم شاه بود.
8ـ مجید رهنما فرزند زین العابدین در سال 1303 در تهران به دنیا آمد.
تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ایران گذراند و جهت ادامه تحصیل به فرانسه رفت.
نامبرده پس از اخذ دکترای حقوق از دانشگاه پاریس و ورود به ایران در سال 1321 به خدمت دولتی در آمد و مشاغلی به دست آورد، منجمله : وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در پاریس، معاون اداره سازمانهای بین المللی وزارت خارجه، کفیل سرکنسولگری شاهنشاهی در برن، وزیر علوم و تعلیمات عالیه و...
.
را عهده دار بود.
رهنما از عناصر سیاسی و فرهنگی رژیم پهلوی به شمار می آمد و با حمایت عناصر مؤثر و وابسته به رژیم هویدا و خسروانی و عضویت در جمعیت فراماسونری لژ تهران و وابستگی به غرب و پشتیبانی آنان به سرعت نردبان ترقی را طی کرد و تا وزارت علوم و ریاست و عضویت در هیأت امنای چندین دانشگاه کشور پیش رفت.
مشارالیه به پاس وفاداری به رژیم پهلوی به افتخار دریافت نشان درجه 2 همایون نایل شده است.
ساواک در گزارش بیوگرافیک وی چنین آورده است : جوانی است عیاش، دورو، از نقطه نظر اخلاقی به فساد اخلاقی معروف است و در سیاست طرف غرب (انگلستان) می باشد.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی 9ـ یوسف خوش کیش در سال 1285 در تهران متولد شد و پس از پایان تحصیلات ابتدائی وبعد از آنکه قسمتی از متوسطه را طی کرد در اولین مسابقه ورودی اداره کل گمرک شرکت کرد و به خدمت پذیرفته شد سپس در بوشهر به سمت رئیس دفتر کارگزینی گمرکی ایالتی بوشهر منصوب گردید پس از چندی به درخواست شخصی مستعفی شد و توانست دوره دبیرستان را به اتمام رساند و در سال 1312 جزو نخستین سه نفری بود که جهت تحصیل علوم مالی و بانکی از طرف بانک ملی به اروپا فرستاده شد در آنجا علاوه بر طی دوره عملی بانک های بزرگ به اخذ دیپلم مدرسه عالی علوم سیاسی نائل آمد و پس از مراجعت به ایران در بانک ملی ایران مشغول به خدمت شد.
پس از انتخاب امیر خسروی به وزارت دارائی به منظور رسیدگی به امور مالی دولت به وزارت دارائی منتقل و به اروپا اعزام شد و وظایف مختلفی را در کشورها انجام داد.
در سال 1319 به ایران مراجعت کرد و سپس به سمت نمایندگی مالی دولت در هندوستان منصوب گردید و مدت چهار سال در هندوستان اقامت داشت که در مراجعت به ایران مشاغل زیر را به عهده داشته است: عضو وزارت دارائی، معاون بانک سپه که مدت هفده سال در این سمت بود و در مرداد ماه سال 1340 طبق تصویب نامه هیئت وزیران به سمت مدیر کل بانک ملی ایران منصوب گردید.

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - مجله سپید و سیاه به روایت اسناد ساواک صفحه 75

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.