صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

خداوندا گوش شنوا عنایت بفرما به سلاطین دول اسلام رؤسای جمهور دول اسلامی و نمایندگان مجلسین دول اسلامی و نخست وزیران و وزراء دول اسلامی و رؤسای دانشگاههای دول اسلامی و کار فرمایان و کارمندان دول اسلامی خداوندا آنها را قرار بده: «من الذین یستمعون قول و یتبعون احسنه.
» من در این وقت تنگ و با عارضه ایکه بسینه من قدری عارض شده است نمیتوانم تمام مطالبی را که تصور کرده ام تحویل دهم ناچار مهمات قضایا را بگوش ملت و بگوش شما آقایان میرسانم من از اوضاع عمومی بسیار متأسفم دولتهای اسلامی سلاطین اسلام و رؤسای جمهوری اسلام نخست وزیران دول اسلامی در تحت تأثیر استعمار غافل از مقاصد دیانت اسلام هستند مطلع نیستند بمسائل اسلام نمیخواهند مطلع بشوند باحکام اسلام نمیتوانند با این وضعی که دارند مطلع بشوند که اسلام چه آورده است برای بشر و بشر اگر اتبّاع کند از اسلام بکجا خواهد رسید.
دولتهای استعمارطلب دولتهائیکه می خواهند ذخایر مسلمین را ببرند با وسیله های مختلف با نیرنگهای متعدد دول اسلامی را سران دول اسلامی را اغفال می کنند گاهی باسم شیعه و سنی اختلاف ایجاد میکنند، حتی در شرق آنهائیکه جز مسلمین نیستند آنها هم گول خورده اند.
گفته میشود که در هندوستان در روز عید اضحی مقدار زیادی از گاوهای مقدس که از گاوپرستان میاوردند و بمسلمین بقیمت ارزان میفروشند و آنها را وادار میکنند که گاوهای مقدس پیش آن طوایف را، ذبح کنند و بعد به آنها میگویند که اینها گاوهای مقدس شما را ذبح کرده اند یک هیجانی در بین هندو و مسلم در بین طوائف هندی ها بپا میشود و یک غوغایی بزرگ بلند می شود و از این غوغا آنها استفاده میکنند شرق را میبلعند.
در دول اسلامی بین طوائف مسلمین باسم اسلام و باسم مذهب چیزهائی پخش میکنند تبلیغاتی میکنند، که طوائف مسلمین بجان هم بیافتند و با هم اختلاف شیعه و سنی پیدا بکنند و آنها بذخائری که مسلمین دارند دسترس پیدا کنند و نتوانند مسلمین کاری انجام بدهند.
مسلمین آنها بودند که مجد آنها دنیا را گرفته بود تمدن آنها فوق تمدنها معنویات آنها بالاترین معنویات بود رجال آنها برجسته ترین رجال بود توسعه مملکتشان از همه ممالک بیشتر بود سیطره حکومتشان در دنیا غالب شده بود دیدند که با این سیطره با این وحدت دول اسلامی نمیشود تحمیل کرد چیزهائی را که آنها میخواهند نمیشود ذخائر آنها را طلای سیاه آنها را طلای زرد آنها را نمیشود آنها را قبضه کرد درصدد چاره برآمدند چاره این بود که بین ممالک اسلامی تفرقه بیاندازند شاید بسیاری، بعضی از شما یادتان بیاید جنگ بین المللی را جنگ اول بین المللی را که با مسلمین با دولت بزرگ عثمانی چه کردند دولت عثمانی یکی از دولی بود که اگر با شوروی طرف میشد گاهی او را زمین میزد سایر دول حریف میدان او نبودند دولت عثمانی یکی از دول اسلامی بود که سیطره اش گرفته بود تقریبا از شرق تا غرب را آنها دیدند که با این دولت اسلامی به این قوییی نمیشود چاره ای کرد نمیشود ذخائر را برد بعد از اینکه در آن جنگ با این بساط غلبه پیدا کردند تجزیه کردند دولت عثمانی را بدولهای بسیار کوچک کوچک و برای هر یک از آنها هم یا امیری قرار دادند، یا سلطانی قرار دادند یا رئیس جمهوری قرار دادند آنها در قبضه مستعمره چیها و ملت بیچاره در قبضه آنها باین وضع یک دولت عثمانی با آن مجد را زمین زدند و دولتهای اسلامی از خواب بیدار نشدند یا خودشان را بخواب زدند این دولت عثمانی در تحت ظل خلافت اسلامی در تحت ظل اتکا به قرآن مجید آن مجد را داشت بعد از آنکه تجزیه شد در زمان ما در زمان اتاترک خبیث اسلام را در آنجا الغاء کردند و الان دولت ترکیه دولت مسلم نیست دولت حسابش از اسلام جدا است مراسم دینی ندارد دولت، احکام دینی دولت ندارد، لکن ملت شریف ترکیه مسلم هستند و اینها هستند که در سالهائیکه بمکه میروند طایفه آنها به نسبت بیشتر از دیگران است دولت یک چنین دولتی است آن مجد را باتکا اسلام بدست آورد و آنها دیدند که اتکای باسلام نقطه بسیار بزرگی است که با این اتکا نمی شود دولتهای اسلامی را از بین برد ؛ در ترکیه اسلام را از حساب دولت جدا کرده اند و حالا میبینید که در قبرس که از ترکها کشته میشود یک مسلم نیست که متأسف باشد این تأسف دارد که یک دولتی جوری بکند طوری کار بکند که بعد از اینکه در مقابله نصارا زمین بخورد یا از آن کشته داد بشود، دول اسلامی دیگر بی تفاوت باشند نسبت به او.
اگر یکنفر هم اظهار تأسف بکند یک آخوند پوسیده ای مثل من.
دول اسلامیکه اظهار تأسف نمیکنند، برای اینکه مجد اسلامی را از دست دادند.
اختلافاتیکه در عراق در ایران در سایر ممالک اسلامی ایجاد میکند باید سران دول اسلامی توجه داشته باشند باین معنی که این اختلافات اختلافاتی است که هستی آنها را بباد میدهد باید با عقل با تدبیر توجه داشته باشند باین معنی که باسم مذهب باسم اسلام میخواهند اسلام را از بین ببرند دستهای ناپاکی که بین شیعه و سنی در این ممالک اختلاف میاندازد آنها نه شیعه هستند نه سنی هستند اینها دستهای ایادی استعمار هستند که میخواهند ممالک اسلامی را از دست آنها بگیرند ذخایر را از دست آنها بگیرند بازار سیاه درست کنند برای ممالک به اصطلاح مترقی میخواهند آن چیزهایی که آنها زیاد دارند و بدریا میریزند و دور میریزند، بازار درست کنند در شرق و اینها بقیمت های خوب بقیمتهای مناسب بخرند همین چند روز در روزنامه اطلاعات بود که غذای سه روز امریکایی دور ریخته میشود باندازه تمام غذای ملت چین است که ششصد و پنجاه ملیون است مال یکروز سه روز فضلات غذائی امریکا باندازه ششصد و پنجاه ملیون جمعیت استفاده بکند یکروز آن تفاله هائی که آنها بنا است دور بریزید چرا شرق را تحت قدرت تحت اسارت نیاورند تا بشرق بقیمت مناسب بفروشند و طلا کنند و طلا را ببرند چرا این کار را نکنند؟ دولت های ما دولتهای اسلامی که توجه باین معنی ندارند آنها که ملتفت نیستند که بسر آنها چه میآید از دست برداشتن از قرآن کریم اتکا نداشتن بر قواعد اسلام این ضررها پیش میآید تضعیف میکنند دول اسلامی را به ایجاد اختلاف مذهبی تا هم مذهب را ببرند و هم دین را ببرند العیاذاباللّه .
نباید سران کشورهای اسلامی «نمایندگان مجالس اسلامی» نباید متنبه بشوند؟ واقعا اینها نمیدانند مطلب را یا حب جاه و حب مقام آنها را وادار میکند که مطابق دستورات عمل کنند.
شما آقایان باور میکنید که آنهائیکه از مجامع امور مطلع هستند یا دعوی اطلاع می کنند این مطلب سطحی را که یک سید خمینی فهمیده است، آنها نفهمیده باشند احتمال میدهید این معنی را اگر فهمیده باشند خدای ناخواسته یا مجبور باشند و یا ترس در کار است چرا باید بترسند برای اینکه اینها را دسته دسته کرده اند.
دولت عثمانی با آن عرض و طول را حالا چند تا دولت کرده اند، کوچک، کوچک.
ملتهای بیچاره را این ملت انبوه چند صد میلیونی را در تحت اسارت یکعده از خدا بیخبر قرار داده اند و آنها، آنها را استعمار میکنند و این سران ممالک ملت خودشان را بیچاره میکنند.
نباید این دول اسلامی از خواب بیدار شوند.
از اسلام چه بدی دیده اند اینها یک نیرنگ بزرگی که از غرب سرازیر شده و دول اسلامی را تحت نفوذ قرار داده یا اینکه تحمیل کرده و این را در مطابعمان می بینیم و در مجلات می بینیم، در تبلیغاتشان در رادیوهایشان.
آن چیز مهمی که دول اسلامی را بیچاره کرده و از ظل قرآن کریم دارد دور می کند آن قضییّه نژاد بازی، این نژاد ترک است باید نمازش را هم ترکی بخواند.
این نژاد ایران است باید الفبایش هم چه جور باشد.
آن نژاد عرب است عروبت باید حکومت کند، نه اسلام نژاد آریایی باید حکومت کند نه اسلام، نژاد ترک باید حکومت کند نه اسلام، این نژادپرستی که در بین آقایان حالا دارد رشد پیدا میکند و زیاد میشود و دامن میزند به آن به بینیم بکجا میرسد.
این نژادپرستی که مسئله بچه گانه ایست در نظر و مثل اینکه بچه ها را دارند بازی میدهند، سران دول را دارند بازی می دهند.
آقا تو ایرانی هستی، آقا تو ترک هستی، آقا تو نمیدانم اندونزی هستی، آقا تو چه هستی، آقا تو کجایی هستی، باید مملکت خودمان را چه بکنیم، غافل از آن نکته اتکایی که همه مسلمین داشته اند، افسوس که این نکته نقطه اتکا را از مسلمین گرفتند و دارند میگیرند و نمیدانم بکجا منتهی خواهد شد همین نژادبازی که اسلام آمد و قلم سرخ روی آن کشید و ما بین سیاه و ما بین سفید و ما بین ترک و ما بین عجم مابین عرب و مابین غیر عرب هیچ فرقی نگذاشت و فقط ایمان را، تقوای انسان را، از خدا ترسیدن، تقوای واقعی، تقوای سیاسی، تقواهای مادی، تقواهای معنوی میزان را آن طور قرار داد: «ان اکرمکم عنداللّه اتقیکم» ترک و فارس ندارد، عرب و عجم ندارد، اسلام نقطه اتکا است.
نتیجه نژاد بازی ارتجاع نیست؟! آقایان ما را مرتجع می دانند لکن دارند به دو هزار و پانصد سال قبل قهقهرا برمی گردند؛ ما مرتجعیم؟! چرا باید دول اسلامی غافل باشند از این معانی چرا باید در داخله هر مملکتی این نحو انقلابات ایجاد شود چرا باید صف بندی بشود بین ممالک اسلامی اینها اتحاد سه جانبه درست کنند در مقابل آنها، آنها اتحاد دیگری درست کنند در مقابل اینها و «کل یَلْعَنُ الاخر» اشخاص نباید بیدار بشوند؟ سلاطین اسلام که خودشان را چه میدانند و چه میدانند نباید توجه به این معانی پیدا کنند؟ رؤسای جمهور اسلام که ممالک اسلامی را آن نحوه قبضه کرده اند نباید تنبه پیدا کنند؟ این مطالب که من عرض میکنم یک مطالب غیر قابلیت داری است؟ قبول ندارند خودشان که واقعیتی است که با کمال تأسف دارم عرض میکنم؟ یکی از واقعیات است این که دول را بجان هم ریخته اند.
یک دسته صف آرایی می کنند از این وضع در مقابل آنها و چقدر جمعیت شان را مجهز می کنند و در سرحدات دیگران.
الان که من دارم به شما عرض میکنم به من اطلاع داده اند که ترکها 000 /200 هزار جمعیت متمرکز کردند در سر حدات با کی دعوا دارند؟ چرا مسلمین با هم جنگ می کنند؟ کی وادار کرده است که مسلمین با هم جنگ کنند؟ جز دست استعمار، شما دست استعمار را از روی دول اسلامی بردارید ببینید که چه دولتی در کار هست چه دوستی پیش میآید شئونتان را همه حفظ کنید، اگر بنا شد حکومت اسلامی باشد اگر باشد دیانت اسلام حکومت اسلام حکومت کند تمام شؤون حفظ می شود تعدی دولتی به دولت دیگر نمیکند.
همه مسلم اند، همه تحت لوای اسلام اند اینکه میبینید تعدی میکند این برای آن لشکرکشی میکند، او برای این لشگرکشی میکند، برای اینست که اینها تحت لوای اسلام نیستند.
و از بدبختی هاییکه بر دول اسلامی و بر ممالک اسلامی و بر ملت اسلام پیش آمده از جمله آنها این است که از سالهای بسیار بعید و طولانی مشغول شده اند، یک مدت زیادی دول استعمار طلب مشغول شده اند، پیغمبر اسلام را کوچک کنند؛ مدتهای زیاد دنباله این رفتند که پیغمبر اسلام را کوچک کنند، بعدش دنبال این رفتند که احکام اسلام یا احکامی که مال هزار سال پیش از این است و حالا چطور است و مملکت مترقی شده است و امثال و ذلک و اسلام نمیتواند اشباع کند آن خواسته های ملل را، آقا شما از اسلام چه دیدید شما تمام مطبوعاتتان، تمام تلویزیونهایتان، تمام رادیوهایتان، تمام گفتارتان، نطقهایتان، در مجالس همه اینها برای شکستن احکام اسلام است.
سوء نیت هم اگر ندارید شما را واداشته اند به این معنی «اِمّا تهدیدا او تطمیعا یا اغفالاً» ان شاءاللّه اینطور باشد، خیانت نباشد غافل باشد.
شما که به ما مجال این را نمیدهید که اسلام را معرفی کنیم به عالم.
همین سه چهار روز پیش از این یک کاغذی از یکی از دانشجویان امریکا برای من آمد که این یکی از جوانهایی است که من نمی شناسمش ظاهر کلامش این بود که متدین و متأسف است بر اوضاع میگوید و مینویسد که مع الأسف اینجا محصلین اینجا دانشجویان اینجا می گویند ما هر چه بدبختی داریم از اسلام است.
ای دانشجویان بیچاره، اسلامی که به شما معرفی از رادیو بشود که اسلام نیست اسلامی که از روزنامه ها شما خوانده اید که اسلام نیست، آن اسلامی که بشما معرفی شده یک چیزی است عقب افتاده، یک چیزی است که هیچ مسلمانی آنرا قبول ندارد.
تلویزیون آزاد در دست یک اسرائیلی است او هر چه می خواهد می گوید.
رادیو هم برنامه تبلیغاتش را خودشان درست می کنند نه این مملکت در ممالک اسلامی حالا هم از ممالک اسلامی می آییم سراغ مملکت خودمان، این حالا بحث در ممالک اسلامی است.
دست استعمار در ممالک اسلامی یکی از فعالیتها را که می کند این است که اسلام را ضعیف و عقب افتاده و کهنه شده معرفی میکنند.
سران قوم میگویند کهنه پرستی ارتجاع است اسلام را معرفی این طور میکنند.
آقا یک دستگاه فرستنده بما بدهید تا ما پشت آن دستگاه فرستنده مبلغین ما بروند اسلام را معرفی بدنیا بکنند صدای ما که بدنیا نمیرسد صدای ما که از این مسجد بیرون نمیرود این حرفهاییکه همه اش منطقی است، قاچاق است.
از اینجا که این آقایان بیرون می روند معلوم نیست کدامشان را خواهند گرفت و کدامشان را بسلامت خواهند گذاشت.
این ضبط صوتها معلوم نیست کجا ضبط میشود.
اینکه دیگر با کسی حرف زدن نیست، اینکه بمصالح اسلام و مسلمین است، اینکه دیگر دعوا با شخص نیست با همه است این دعوا نیست این نصیحت است این خیرخواهی است.
خدا میداند که خیر شما را ما میخواهیم.
خوب به ما یک دستگاه فرستنده بدهید، اجازه بدهید مسلمین خودشان یک دستگاه فرستنده درست کنند، من ضامن میشوم که برخلاف صلاح شما نباشد.
بله بر خلاف صلاح ارباب بزرگها است ولیکن نخواهند گذشت، اینجا باید بدتر از یهودی تلویزیون داشته باشد و هر طور که دلش میخواهد تبلیغات بکند لکن تبلیغات ما آزاد نیست، نمی شود.
این مرتجعین نباید حرف بزنند.
آقا کجایش ارتجاع است ما میگوییم شما با هم، همه.
مسلمین با هم، ما نه با آن یکی روابطی داریم نه با شما روابطی داریم نه با آن یکی و با همه هم روابطی داریم ما همه شما را علی السواء نگاه می کنیم و همه مسلمین در نظر ما اگر چنانچه عمل به احکام اسلام بکنند عزیزند.
ما ملت اسلام را ترکش باشد، عربش باشد، عجمش باشد، از اهل آفریقا باشد، آمریکا باشد، هر کجایی میخواهد باشد، ما ملت اسلام را عزیز میداریم، ما میگوییم آقا دست به دست هم بدهید شما یک جبهه ثلاثه درست نکنید و پیوند نکنید با اسرائیل در مقابل اتحاد آنها که آنها هم یک اتحاد درست نکنند در مقابل شما، شما همه با هم متحد باشید همه مسلمانید اتکاء شما بقرآن باشد.
آقا شما قرآن را نمیدانید چه هست، همین توی جیبتان گذاشتن ساده است من توجیبم قرآن میگذارم، معنی این حرف چیست؟ قرآن در جیب، کاسه از آتش داغ تر است.
تو اعتماد بقرآن داری، تو فقط می خواهی مرا بازی بدهی، شما قرآن را در جیب گذاشته اید که قرآن از بین برود.
این حرفها که ما می زنیم ارتجاع است این که ما میگوییم همه شما با هم متحد باشید نگذارید این ذخایرتان را از بین ببرند، بالاتر از این ذخایر تحت الارضی، ذخایر فوق الارضی است.
جوانهای ما را دارند، میبرند، خدا میداند جوانهای دول اسلامی را دارند میبرند یک بچه امریکا است، یک بچه نمیدانم کجاست، یک بچه دیگری هم دارد الان فکرهایی میکند.
الان در منزل من موجود است آن مجله دانشجویان سازمان دانشجویان ایران در اسرائیل و الآن موجود است آقا، این ذخایر ما این جوانها هستند این جوانهای ما را دارند اغفال میکنند دارند بهشان تزریق میکنند که هر بدبختی که دارید از اسلام است.
شما کجای اسلام را دیده اید که میگویید بدبختی از اسلام است، شما مسلمین را اینجا دیده اید که یک مردمان فقیر و گدای بیچاره اند هی هم داد میزنید که الحمدللّه یک نفر گرسنه هم بخواب نمیرود.
الحمدللّه امیدوارم که اینطور باشد، لکن این کلام راجع به جلب فقرا بوده، این کلام و حرفهایی که در چند وقت پیش در روزنامه اطلاعات نوشته بود و اطلاعات هم که سند رسمی شما است راجع به بنادر جنوب نوشته بود این واقعیت را تعبیر کرد یک طبیب است می گوید اینها را این دانشجویان بیچاره ما اینجا که میرسند میگویند مسلمین گرسنه و بیچاره و بدبخت ما، مساجدشان خراب، منابرشان چطور، و کذا، وقتی وارد امریکا میشوند یک همچنین جا میروند میبینند که تمام منظم، مرتب، همه چیزشان درست، خیال میکنند که احکام انجیل و تورات اینها را به اینجا رسانیده اند و احکام اسلام اینها را به عقب نشانده است.
خیر آقا، دول اسلامی ما را همچنین کرده اند، دولتهای اسلامی بیچاره های غافل شده ما را به این روز رسانده اند، اسلام را این جوری دارند معرفی میکنند.
اسلام یک وقت بود که نصف دنیا را گرفته بود و داشت میرفت جلو اسلام متمدن.
شما این کتاب گوستاولون را بخوانید تمدن اسلام را شما فقط از نظر مادی نگاه میکنید، نمیفهمید اسلام یعنی چه و اعتقاد هم به آن ندارید، او تمدن را به قول سعدی ستونها می داند چرا که بچه های ما اینطوری خیال کرده اند هست وقتی میبینند که آنجا بله، یک تشریفات زیاد و واتیکان کذا کجا کذا، مساجد ما خراب و بیچاره تو خیال میکنی عیب از اسلام است، خیر آقا این عیب از سران اسلام است، از اسلام نیست.
سران اسلام که در تحت سیطره مستعمرین واقع شده اند ما را به این روز رسانیده اند.
ذخایر ما را بیکدیگر تحویل داده اند ما بدبخت و بیچاره و گرسنه مانده ایم.
ـ آنطور که گفته می شود ـ آنجا رؤسای بزرگ جمهور یکشنبه ها میروند بسراغ مجالس مذهبیشان.
اینجا شما میشود پیدایشان کنید یکنفر از این رؤسای ما را یکوقت در مسجد پیدایشان میشود؟ ولی گاهی وقتها بعللی پدرش میمیرد، برادرش میمیرد، یک عبوری از آنجا میکند با چند تا از رفقا، با تبختر و کذا! این مسجد نیست اینکه در نماز اینها حاضر میشوند اینها مراسم مذهبیشان را ـ این مذهبیکه هیچ چیز ندارد، درست بجا میآورند.
آقایان خیال میکنید مذهب مسیح اینست که در دست ما است البته در زمان خودشان درست بوده دینی که حالا دست ما است از نظر مسیح و احکام را مسیح ببینید، ببینید این دانشجویان ببینید این چیست؟ و قرآن آنان احکام مسیح را ببینند چه هست؟ در صورتیکه احکام اسلامی را که کرورها، میلیونها فرمول دارد برای هر چیزی، تصور شما نمیتوانید بکنید یک چیزی در عالم، یک اتفاقی در عالم بیفتد اسلام نداشته باشد حکم ؛ حکمش بالاتری سرش است یک همچنین اسلامی که الان هم هر حادثه ای بیفتد حکمش را دارد این یک مذهبی است که کهنه پرستی است و عقب افتادگی است، بدبختی ها از اسلام است؟ بدبختی ها از این رؤسای اسلام است، این رؤسای بیچاره، این سران دول بیچاره که توجه ندارند به مصالحشان و نمی خواهند توجه داشته باشند، اینها هستند که ما را بدبخت کرده اند اینها هستند که روز سیاه برای مسلمین درست کرده اند.
باز هم بهانه می کنند باز هم در هر واقعه ای که اتفاق میافتد یک بساطی برای ما درست میکنند.
اینها راجع به اموری که مربوط به دول اسلام است و آن مقداری که من میتوانم به عنوان اینکه یک نفر طلبه هستم و معمم هستم به دول اسلامی اعلام کنم و امیدوارم برسد به آنها.
این چیزهایی که ضروری است که اینها خودشان هم باید توجه داشته باشند و امیدوارم که به گوش آنها فرو رود و یک وحدت اسلامی واقعی درست کنند و گذشت کنند از شهوات خودشان و با هم دست برادری بدهند، تفوق از هم نکنند، با هم برادر بشوند و همه مان مجتمعا در مقابل غرب شرم زده نباشیم، در مقابل غرب بایستیم و غرب زده نباشیم و غرب را عقب بزنیم و در دل خودشان یک حکومت آرام یک اجتماع آرام همه ممالک سر جای خودشان باقی هیچ کدام از حق خودشان تجاوز نکنند همه برادر باشند اگر غیر خواست به آنها تجاوز کند همه با هم هم ناله بشوند و جلو بروند اگر مسلمین با هم متحد بشوند هیچ دولتی نمیتواند به آنها غلبه کند اینها اشتباه است که آنها میگویند چه دارند ولی اینها نیست شما عرضه و اتحاد ندارید.
و اما راجع به مملکت خودمان اینکه با یک روز و دو روز ما نمیتوانیم صحبت بکنیم.
بدبختیهایی که ما در مملکت خودمان داریم.
دولتها میآیند و میروند هر دولتی هم بیاید.
یک حزب درست می کند هر دولتی که بیاید شما از آن وقت تا حالا هی می بینید یکی حزب مردم درست میکند.
یکی حزب ایران نوین درست میکند، هی حزب درست میکنند، اصلاً در ایران حزب معنی ندارد در هیچ جای دنیا مگر آنهایی که مثل ایران هستند مملکت یک حزبی اصلاً معنی ندارد.
حزب زوری اصلاً معنی ندارد سجلدهای مردم را از دهات میگیرند، رجوع کنید به این دهات ببینید سجلدهایشان را میگیرند نام نویسی میکنند در حزب.
این بیچاره هم نمیدانند ایران نوین یعنی چه؟ اطلاع ندارند مخصوصا از اینکه آن اساسنامه را که فی المعنی نمیدانند، اساسنامه یعنی چه؟ نمیفهمند اصلاً این بیچاره ها اساسنامه یعنی چه این بیچاره ها را میخواهند جمع کنند در یک محیطی زنده باد بگویند فقط همین، از این جمعیت بدبخت بیچاره این معنی را میخواهند که اجتماع کند، این اجتماع انبوه از جمعیتها بشوند و بعد دنبال اینها بیفتد و هی هورا بکشند و زنده باد بگویند، از این بیچاره ها همین قدر را میخواهند.
آنجایی که حزب هست دولتها از حزب وجود پیدا میکنند، نمیشود اول دولت تشکیل بشود بعد حزب درست کنند و بعدا اتکاء به آن را پیدا کنند اینجا که میبینید اول دولت پیدا میشود ـ دولت هم که به مجلس و من و شما هیچ ربطی ندارد ـ اول دولت پیدا میشود، خودشان میگویند، من نمیگویم «ما به امر آمده ایم به امر هم میرویم» غلط هم هیچ کس نباید بکند، هیچ وکیلی هم غلط نباید بکند و نمیکند هم.
اول دولت تشکیل میشود بعد که دولت تشکیل شد و سر نیزه به دستش آمد شروع میکند حزب درست کردن آن وقت هم این حزبی است که دولت از حزب پیدا شده! دولت ما حزبی است! دولت آقایان حزبی است! آقایان! اینها را برای که میگویی؟! من، من آخوند، میفهمم، دول عالم نمیفهمند اینها را؟! آنها میخواهند تو این طور باشی.
میخواهند عقب افتاده باشیم.
دست بردارید آقا از این عقب افتادگی؛ مجد خودتان را حفظ کنید.
اگر حزب میخواهید درست کنید خوب، یک حزبی قبل از اینکه دولت شما پیش بیاید، حزبی درست کنید و بعد هم حزب در مجلس، بطور حتم به طوری که قوانین اساسی و قانون اساسی سایر قوانین اقتضا میکند، نماینده درست کنند و بعد هم آقای نخست وزیر و وزیر متکی به نمایندگانی که از حزب پیدا شد ؛ و از مردم و از جمعیت و از اینها پیدا شد بعد میشود یک دولت متکی به حزب و متکی به ملت.
اما شما اول دولت درست میکنید، اول نخست وزیر پیدا میشود، بعد حزب درست میشود! این هم باز دولت حزبی است! اینها را که روزنامه ها نمیتوانند بنویسند؛ شاید بخواهند بنویسند.
امّا غلط میکنند بنویسند.
اینها نمیتوانند که بنویسند، آقا ما حالا طلبه ای هستیم کاری نداریم به اینها آنها کار دارند؛ بسم اللّه دوباره حاضریم.
یک بساط درست میکنند بساط حزب از این بساطی که هر روز راه میافتد، میروند به یک جایی از پول ملت بیچاره آخر این ملت گرسنه ؛ خدا میداند که من گاهی وقتها که به فکر میافتم که آتیه ما این زمستان آینده چه خواهد شد، خوب ناراحتم؛ ما ناراحتیم اینها امسال چیزی دارند؟ ندارند؟ امسال هم که وضع خواربار خوب نیست.
مردم علوفه ندارند چه خواهد شد این زمستان سیاه به این ملت فقیر و بدبخت؟ من نمیدانم چه خواهد شد.
آیا دولتها در فکر هستند که حالا که زراعت اینها را زمین زدند، لااقل از همان بازار سیاهی که درست شده، از آنجا بگیرند بیاورند اینجا پر کنند این بیچاره ها را؟ یا باید اینها شکم گرسنه بخوابند و گفته شود که یک نفر دیگر نیست که سر گرسنه به بالین بگذارد! روزی چند نفرش پیش من می آیند ـ من هیچ کاره.
این وضع حزب ایران، آن وضع مجلس ایران که شما همه تان بهتر از من میدانید: آن وضع روابط با اسرائیل شان.
هر وقت که آمد یعنی هر وقت که مرا ملاقات کرد یکی از سران قوم گفت: اسرائیل تمام شد.
مسئله اش ؛ اصلاً رفت مسئله تمام شد من نمیدانم چه قدرتی دارند آنها به خلاف واقع گفتن؟ چنین قدرتی دارند که من متوجه را اغفال میکنند.
گفت اسرائیل تمام شد.
بعد از اینکه اسرائیل تمام شد، و الان که من اینجا نشسته ام و صحبت میکنم مزارع بسیار خوب ایران بسیاریش در دست اسرائیل است؟ از ایلام به من نوشته اند که مزارع خوب اینجا را داده اند به اسرائیل که غلات بکارد تابلویی در کنار جاده زده اند که مزرعه نمونه ایران و اسرائیل است؟ این آقا میگویند که ما اسرائیل را کنار زده ایم.
روزنامه اسرائیل که برای من آورده اند، نوشته بود به اینکه «سفیر اسرائیل در ایران؛ در تهران! آقایان میگویند که ما کاری نداریم به اسرائیل! یکی دو روز پیش از این سه روز پیش از این در پانزده شهریور در تهران، دروازه دولت، یک بساطی یهودی ها درست کرده اند...
چهار صد پانصد نفر یهودی دزد دور هم جمع شده اند و خلاصه حرفشان این بود که یک شعاری برای یکی دادند و فحشی به یکی دادند آن وقت نوشتند مجد مال یهود است و یهود برگزیده خداست؛ ما ملتی هستیم که باید ما حکومت؛ کنیم نمی دانم، چه بکنیم؛ کذا ما با دیکتاتوری مخالفیم، ما با هیتلری مخالفیم ما کذا، ما کذا، اینها نطقهایشان بوده.
آقایان هم به مرامی و منظور این دولت ما این جمعیت میآیند و این حرفها را میزنند.
خوب، اگر دیکتاتوری موقوف است و مخالف است که این...
خوب جلوی این را بگیر دیگر ؛ این کلمه را بگذار بگوید.
تمام حرف بر اینکه نگویند چه کذا، و یکی دیگر را فحش بدهند.
دیگر عیب است از یک مملکتی اتکا به یهود.
این حرفی است که ما میزنیم.
خیلی حرف بدی است؟ البته تلخ است به ذایقه ها، تلخ است به ذایقه شما؛ لکن بدبختی یک مملکت اسلامی است؟ بدبختی مسلمین است که اتحاد پیدا نکنند و یا ارتباط پیدا بکنند و یا پیمان ببندند با یک مملکتی که الان دشمن اسلام است و در مقابل اسلام ایستاده است و غصب کرده است فلسطین را.
من به دول اسلامی میگویم که آقا چرا سر نهر دعوا میکنید؟ فلسطین مغضوب است؛ یهود را از فلسطین بیرون کنید.
ای بی عرضه ها! خودشان که ریخته اند به جان هم، فلسطین مغضوب است شما سر نهر دعوا میکنید؟! وقتی سر نهر دعوا کردید تثبیت شد حکومت اسرائیل بر فلسطین این حکومت بود؟ این اعراب بیچاره که آنها را بیرون ریخته اند و الان یک میلیون یا بیشتر گرسنه و بیچاره خوابیده اند در بیابانها، بیچاره و آواره شده اند؟ آیا دول اسلامی نباید به این معنی اعتراض کنند؟ یا حرف بزنند؟ با یک چنین دولتی که یک میلیون مسلمان را بیرون ریخته و آواره کرده اند؟ شما ائتلاف میکنید؟! اگر ائتلاف ندارید خوب در روزنامه ها بنویسید؛ اگر ائتلاف ندارید بگذارید حرفی که من میزنم در یکی از چاپخانه ها نوشته بشود و منتشر بشود اگر نگذاشتید؛ بدانید مؤتلفید؛ بدانید ائتلاف دارید با یهود؛ با اسرائیل.
و عمال اسرائیل را میدانید که در این مملکت چه کارها میکنند؛ چه چیزهاست.
اخیرا یک خبری به من رسیده که حالا برای اینکه خواهش کرده اند که من حرفی نزنم، حرف نمیزنم؛ گفتند درستش کردیم و گفتند در رادیو هم آمد دیشب هم گفته شد.
من خیلی چیزها را باورم نمیآید، آدم دیر باوری هستم.
خوب دیدند که ما امروز میخواهیم چهار کلمه آقایان را نصیحت کنیم گفتند مبادا از این هم اسمی برده شود و یک اصلاحی کردند؛ در رادیو هم دیشب گفته شده است لکن من که هنوز باور نکرده ام.
اگر نگذارند باور کنم یک روز دیگر هم اینجا صحبت خواهم کرد، آن وقت آن مطلب را خواهم گفت.
این ها ـ عمال اسرائیل در ایران ـ هر کجا انگشت بگذاری یک نفرشان هستند مراکز حساس، مراکز خطرناک واللّه مراکز خطرناک برای تاج این آقا.
ملتفت نیستند اینها.
اینها آنهایی بودند که در شمیران تهران توطئه کردند ناصرالدین شاه را بکشند و مملکت ایران را قبضه کنند.
شما تاریخ را نگاه کنید؛ تاریخ ما را میدانید.
در نیاوران توطئه کردند که در نیاوران ناصرالدین شاه را ترور کنند و یک عده هم در تهران بودند که حکومت را قبضه کنند.
اینها حکومت را از خودشان میدانند اینها در کتابهایشان نوشته اند، در مقاله هایشان نوشته اند: که حکومت مال ما است؛ باید ما یک سلطنت جدید به وجود آوریم؛ یک حکومت جدیدی به وجود بیاوریم؛ حکومت عدل.
همین هایی که یک هم چه سوء نظرها و سوء نیتهایی را دارند از دربار گرفته تا آن آخر مملکت، از این اشخاص آنجا موجود است.
آقا بترسید شما از اینها، اینها یک جانورهایی هستند، اینها در وزارت خانه ها موجوداند من رویش انگشت گذاشتم پیش یکی از وزرا، گفت این طور نیست.
من شاهد برایش فرستادم، سند برایش فرستادم که با سند برایش روشن کنم الان هم موجود است و من اسم کثیفش را نمی برم در وزارت خانه موجود است؛ در ارتش موجودند.
خوب ای ارتش محترم توی دهان اینها بزن تو مسلمانی.
صاحب منصبان ارتش، خوب بسیارشان، مردم خوبی هستند؛ با من هم گاهی رابطه دارند خوب رابطه ای که پیغام می دهند، اینها بعضیشان خوبند، خوب جلو بگیرند از اینها.
جلو بگیرند از اشخاصی که با مذهبشان مخالفند، با تخت و تاج شان مخالفند، با مملکتشان مخالفند.
با استقلالشان مخالفند، با اقتصادشان مخالفند و شما اینها را جلو بگیرید؛ بروید خواهش کنید که اینها را بیرون کنند، از بزرگترها خواهش کنید.
واللّه من خیر شما را میخواهم، من میترسم یک روز چشمتان را باز کنید هستی شما را از بین ببرند اینها.
من از این میترسم، یا بگذارید ما اینها را از بین ببریم، من یک روزه از بین میبرم، من نمی خواهم تشنج بشود.
ما نمیخواهیم مسلط بشوند.
شما که میل دارید آرامش باشد، خودتان از بین ببرید.
اگر نبرید یک روز میبینید که یک طور دیگر میشود یک ورق دیگری پیش میآید آن وقت نه من میتوانم جلویش را بگیرم نه شما میتوانید جلویش را بگیرید.
این اوضاعی که ما مواجهه باش هستیم و میبینیم و میبینید و نمیدانم که چه بکنیم و نمیدانم راه اصلاحش چه است، راه اصلاح یک مملکتی فرهنگ آن است.
اصلاح باید از فرهنگ شروع بشود.
دست استعمار فرهنگ ما توی کارهای بزرگی میکند.
و نمیگذارد جوانهای ما مستقل بار بیایند نمیگذارد در دانشگاه جوانهای ما درست رشد بکنند.
اینها را از بچه گی یک طوری میکنند که وقتی که بزرگ شدند اسلام هیچ و آنها همه همه چیز.
اگر فرهنگ درست بشود یک مملکت اصلاح میشود برای اینکه از فرهنگ است که در وزارتخانه ها میرود، از فرهنگ است در مجلس می رود از فرهنگ است که کارمند درست میشود.
شما یک فرهنگ مستقل درست کنید یا بدهید ما درست کنیم شما میترسید از امریکا، میترسید از دیگران، بدهید ما درست کنیم، اختیار فرهنگ را به دست ما بدهید.
حالا تازه وزارت اوقاف را آقایان میخواهند درستش کنند! به تخیل اینکه تقلید از یک مملکت دیگری؛ به تخیل اینکه روحانیت را در یک وزارتخانه ببرند، این خواب را اینها به گور میبرند ان شاءاللّه (جمعیت انشاءاللّه ) شما خیال میکنید که روحانیت اسلام را میشود مثل روحانیت مسیح کرد؟ هیچ امکان ندارد.
این روحانیت شیعه مستقل است مستقل، اتکا به هیچ جا ندارد، بیایند بگویند به کی اتکا دارد؟ این روحانیت مستقلی که اتکا ندارد به هیچ جا این طلاب محترمی که با 30 الی 40 تومان در ماه ساخته اند و زحمت دارند میکشند اینها میگویند نمیترسیم ما که طرفدار یک مملکتی طرفدار دولتی باشند اینها مستقل اند در افکار خودشان.
اینها از توشان آدم در میآید اینها از توشان مدرس در میآید؛ اینها از توشان سید حسن مدرس در میآید، اینها نمیگذارند.
امکان ندارد که ما بگذاریم که این هم بیاید تحت نظر فلان وزیر و فلان اجنبی، غلط میکند که همچنین حرفهایی را میزند، اشتباه میکند واللّه در اشتباه هستند باید یک وزارت فرهنگ صحیح باشد و فرهنگ هم حقش است دست ما باشد.
خوب ما در این مملکت یک وزارتخانه نداشته باشیم؟ همه وزرا از امریکا؟! یکی اش هم از ما.
خوب بدهید این فرهنگ را به دست ما، ما خودمان اداره میکنیم و یکی را وزیر فرهنگ میکنیم اگر بهتر از اینها نکردیم بعد از ده پانزده سال ما را بیرون کنید یک مدتی فرهنگ را به دست ما بدهید و وزیر فرهنگ را از ما قرار کنید و یک مدتی هم مهلت بدهید که ما کار را درست انجام بدهیم اگر ما گفتیم که شما تحصیل نکنید اگر ما گفتیم شما به اعماق آسمان نروید.
شما عرضه اش را ندارید؛ والاّ چون عرضه اش را ندارند می گویند روحانیون نمی گذارند به این نمیگذارند مملکت را حالا وقت این کارها نشده بفرمایید کی جلویتان را گرفته است کارخانه ذوب آهن نیاورید، کدام روحانی گفته نیاورید هر کدام گفته بگوئید تا ما بشناسیم هر چه گفته بگویید تا ما هم بگوییم بفرمایید.
طیاره سازی کنید، اتومبیل سازی کنید، آقا عرضه اش را ندارید.
بیچاره ها! یک مملکت بی عرضه اید و این هم که شما عرضه ای ندارید نه اینکه عرضه ای، دارید یا ندارید شما را دست استعمار اینطور کرده است، غرب زده هستید.
این حرفهای ما یک حرفهای کهنه پوسیده ای که دیگر کسی نمیطلبد؟! بشما قول میدهم که آلمان هم این را بخرد شما نخرید خوب یک وزارتخانه هم دست ما بدهید یک چند ساعت از این رادیو که دارد موسیقی که بچه های ما را دارند سوق میدهند به فساد اخلاق، دو سه ساعت هم دست ما بدهید و ما را آزادمان بگذارید نه اینکه برنامه اش را خودتان بنویسید که این چیز را بروید بگویید ما را آزاد بگذارید یک دو سه ساعت از برنامه رادیو دست ما بدهید ما برایش تعیین میکنیم برنامه را که صحبت کند و من به شما قول میدهم که نه با سلطنت شما مخالفت داشته باشد و نه با وزارت شما مخالفت داشته باشد، نه با ریاست شما! مخالفت؛ با هیچکدام مخالفت ندارد.
فقط ما مردم را اگر وزارت فرهنگ و دستگاههای فرستنده یک مقداری در دست ما باشد مردم را آشنا میکنیم، دنیا را آشنا میکنیم به احکام اسلام، فرهنگ را یک فرهنگ مستقل، یک فرهنگ مسلم، یک فرهنگی که یک عرب وقتی جلوی امپراتور میایستاد شمشیرش را درمیآورد و دیباجها را کنار میزد و میگفت رسول اللّه فرموده است ما با لباس حقیقت خودمان جای حریر هستیم ما روی جای حریر هم نمی نشنیم این جور رجال درست میکنیم.
آن وقت به بینید که اگر یک همچو رجالی از مکتب ما بیرون آمد و از فرهنگ ما بیرون آمد، این رجال تحت تأثیر استعمار میرود؟ لکن چه بکنیم چه.
استعمار نخواهد گذاشت؛ دست خبیث استعمار نخواهد گذاشت که وزارت فرهنگ را دست ما بدهند و الا حق با ماست! فرهنگ باید مال ما باشد.
وزارت اوقاف میخواهد درست کند باید وزارت اوقاف مال ما باشد نه اینکه شما تعیین کنید، شما ارزش ندارید که تعیین کنید ما باید تعیین کنیم، بگذارید تعیین کنیم ما یک نفر را یک آقایی را رئیس فرهنگش کنیم، وزیر اوقافش میکنیم؛ اوقاف را هم این طور که دارد حالا لوطی خور میشود نخواهد شد، تمام مطالب به مصرف خودش خواهد رسید.
دست ما بدهید تا به بینید چه خواهد شد آن وقت به بینید که ما با همین اوقاف، همه فقرا را غنی میکنیم، شما خاضع بشوید برای چند حکم اسلام شما باید به ما اجازه بدهید که مالیات اسلامی را آن طور که اسلام با شمشیر میگرفت بگیریم از مردم آن وقت به بینید که دیگر یک فقیر باقی میماند؟ من برای شما راه را نشان می دهم؛ من برای شما راه هم می سازم ؛ من برای شما کشتی هم می خرم.
بگذارید.
شما نخواهید گذاشت.
من می دانم این حرفهایی که می زنم بیهوده است ؛ تمام شد.
شما الآن تشریف می برید و بنده هم خواهم رفت؛ آنها هم که نخواهند گذاشت این مطالب را لکن خوب، چه بکنیم ؛ دردی است که ما داریم ؛ دردی است که ما داریم.
تبلیغات باید با ما باشد.
آقا، ما مبلغیم نه شما.
تبلیغ باید با ما باشد.
ما باید در رادیوها جا داشته باشیم برای تبلیغ.
شما هر چه تبلیغ می کنید تبلیغ ضد اسلامی است ؛ تبلیغ اسلامی نیست که معرفی کردید اسلام را به جوری که دانشجو از آمریکا به من نوشته است که دانشجوها می گویند که هر چه بدبختی هست از اسلام است.
ای بیچاره دانشجوها! هر چه بدبختی هست از سران اسلام است،...
.
.
اسلامی است.
اسلام یک روز هم در مملکت ما عمل نشده به آن ـ یک روز...
...
...
که اسلام، یک روز به آن عمل نشده.
خوب، چه کنم که ما نه وقت داریم که صحبت کنیم، نه حال داریم.
تا هم می خواهیم ما دو کلمه این جوری بگوییم یکدفعه می بینیم دسته ها به راه افتاد و هی شرکت واحد، چهار هزار نفر می خواهد بیاورد و کی چند هزار نفر.
مگر دعوا داری آقا؟ شرکت واحد با ما، شما شرکت واحد را چاقو را از سرش بردار، اگر همه نیامدند اینجا ؛ همه واللّه با زور نمی شود.
یک قدری اصلاح کنید خودتان را ؛ یک قدری اوضاع خودتان را درست بکنید.
حالا ما وقتی می آییم سراغ اصلاحات، آقایان «اصلاحات» کردند! یکی از اصلاحات بزرگ آقایان تعطیل جمعه است! شما تعطیل جمعه ـ با زور ـ بی خواست اصناف بیچاره گرسنه.
عرض می کنم، که اگر تطعیل نکنند هشتاد تومان جرم یا چند تومان جرم، اینطور چیزها؛ با باز بودن مراکز فساد.
سینماها مجبورند باز باشند ؛ تئاترها باید باز باشند ؛ می گویند مراکز فساد دیگر هم باید باشد، من اسمش را نمی برم ؛ ولی اینکه عرض کردم در روزنامه بود.
از صبح تا عصر اینها باید باز باشند.
اصناف بسته؛ بازار بسته؛ فردا سراغ قم هم می آیند.
گفته بودند که قم هم از ما خواسته اند ؛ همان خواسته ای که تهران خواسته بودند.
قم هم بیچاره ها خواسته اند.
این «خواسته ها» همه صبح که چشمشان را از خواب باز می کنند ببینند آیا کجا خواسته اند؟ فورا می نویسند فلان خواسته ؛ آن روزنامه هم شروع می کند به نوشتن.
این روزنامه ها خائنند به مملکت ما بعضی شان، یک جمعه تعطیل و یک جوانهای اول شباب و باز بودن مراکز فساد ؛ تهیه کردن عیش و نوش برای آنها هر طور! بعد از ده سال، دیگر یک جوان سالم برای این مملکت باقی نمی ماند.
خدا خائن را لعنت کند [آمین حضار] یک جوان سالم برای شما باقی نمی ماند تمام به مراکز فساد کشیده می شود.
من به شما آقایان توصیه می کنم بهمه این مملکت برسانید که چرا آقا در مقابل یک همچنین کاری که جوانهای شما را دارند فوج فوج از دستتان می گیرند مجامع دینی درست کنید در جمعه ها که می خواهند شما را به مراکز فساد بکشند مجامع تبلیغاتی درست کند و مردم را دعوت بدین بکند.
مصالح روز را به مردم بگوئید ؛ مصائب روز را به مردم بگویید باین معنی موظفیم ؛ باید این کار بشود اگر این کار نشود، جوانهای شما از دست می روند.
برای جوانها یک مراکزی درست کنید که در آنجا تبلیغ بشوند آنها گفته بشود مطالب و مفاسدی که در این مملکت رایج است گفته بشود.
تا آن اندازه ای که سازمان می گذارد والا این تعطیل جمعه اجباری برای استراحت این طبقه زحمتکش نیست حالا شاید اینطور نباشد طبعا اینطور است طبعا این طوریست.
که اگر چنانچه مراکز فساد را باز گذاشته اند و مجامع عمومی را هم بستند طبعا این طوریست که کشیده می شوند به مراکز فساد الان شما حتما میدانید که این یک ماهه تعطیلی بدرآمد سینماها چقدر افزوده شده شما که میخواستید که این تعطیلی را انجام بدهید و این بیچاره مردم را از این بیچاره تر کنید و میوه های مردم فاسد می شود و گرسنه های بیچاره اگر بخواهند یکروز نان تهیه کنند ندارند، شما از یکماه پیش ملاحظه کنید از یک ماه پیش در آمد سینماها چقدر بالا رفته، شاید اینها با صاحبان سینماها زد و بند داشته باشند و حق و حساب بگیرند شاید آنهایی که تبلیغ این مطالب را می کنند.
شاید ـ از سینماها و مراکز فساد حق حسابی می گیرند برای اینکه این کار را نکنید و الا آدم عاقل اولش باید یک چیزی تهیه کند برای این ملت یک چیز سالم تهیه کند که آنها را به فساد نکشاند یک تفریح سالم و صحیح درست کند اینها عبارت از آن است که اینها را به فسادی کشد.
یک تفریح صحیح شرعی، یک تفریح سالم، صحیح اول برای اینها درست کنید و بعد درب دکانها را ببندند تا این بیچاره ها به طرف آن راه بیفتند.
شما اگر سوء نیتی هم نداشته باشید قطعا این طور است شما آن کار را نکردید و مراکز فساد را نیز باز گذاشتید اگر سوء نیت نداشته باشید حالا من به شما تذکر میدهم مطلب را اگر بعد از این گفتند و رساندند بمراکزی که این کار را انجام میدهند بقوت خود باقی باشند معلوم میشود که سوء نیت دارند ؛ معلوم می شود که یک (دستور) تازه رسیده است.
خداوندا بیدار کن اینها را، [آمین حضار] خداوندا دشمنان اسلام را ذلیل کن، [آمین حضار] خداوندا سران ممالک اسلامی را به وظایفشان آشنا کن، [آمین حضار] خداوندا دست استعمار را قطع کن، [آمین حضار] خداوندا دست کسانیکه از طریق استعمار میخواهند این مملکت را ببرند قطع کن.
[آمین حضار]

منبع:

کتاب قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 6 صفحه 322
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.