صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : جلسه هفتگی عده ای از روحانیون

تاریخ سند: 31 خرداد 1350


موضوع : جلسه هفتگی عده ای از روحانیون


متن سند:

از : 312 به : 20/ ه 12 شماره : 10108 /20/ه 12 جلسه مذکور از ساعت 0700 الی 0930 روز 27 /3 /50 در منزل شیخ جعفر شجونی با شرکت شیخ محمدرضا مهدوی کنی.
شیخ اکبر هاشمی.
سیدعلی غیوری.
شیخ حسین کاشانی.
محمد امامی کاشانی.
شیخ حسن لاهوتی.
نجم الدین اعتمادزاده.
و شیخ علی اصغر مروارید تشکیل گردید.
ضمن صحبت معلوم شد شیخ فضل اله مهدیزاده محلاتی روز یکشنبه 23 /3 /50 به زاهدان رفته است تا مبلغ پانزده هزار تومانی را که از افراد خیر جمع آوری کرده بین زارعین بی بضاعت تقسیم کند مهدوی اظهار داشت یکی از دوستان مورد اعتماد به من گفته است سیدمهدی حکیم در منزل کتیبائی است و کتییایی متهم است که با سازمان امنیت همکاری دارد لذا به خانه ایشان نباید رفت به شیخ محمد غروی کاشانی هم که ندانسته با کتییایی رفاقت دارد باید توجه داد.
سپس مروارید به کاشانی گفت در مسجدالحرام یک نفر سرهنگ با شما بود که با من ملاقات کردید کاشانی جواب داد در مکه من شما را ندیدم بلکه در مدینه بود و کسی هم که با من بود پسرعموی من می باشد اعتمادزاده نیز به شوخی گفت نمی دانم چرا دلم می خواهد که کاشانی را بالای دار ببینم.
نظریه شنبه : به نظر می رسد بعضی از افراد این جلسه به شیخ حسین کاشانی مشکوک شده باشند.
1 نظریه یکشنبه : اقدام مستقیم در مورد مفاد گزارش خبر فوق باعث شناسائی شنبه خواهد شد.
آسای نظریه سه شنبه : نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
نظریه چهارشنبه : نظریه سه شنبه مورد تأیید می باشد.

توضیحات سند:

1ـ شهید محلاتی در خاطراتش به حضور شیخ حسین کاشانی در جلسات هفتگی و مشکوک بودن وی اشاره می کند : «یادم هست که یک وقت هشت ـ ده نفر بیشتر نبودیم و توی خانه های یکدیگر مخفیانه صبح زود قبل از آفتاب جمع می شدیم، صبحانه را آنجا می خوردیم، با آقای هاشمی ـ هر وقت که آزاد بود ـ آقای مهدوی کنی، آقای امامی کاشانی، آقای غیوری، در این جمع بودیم.
یک هیئتی بودیم ده ـ دوازده نفری که آن موقع مخفیانه جمع می شدیم.
البته یک مرتبه ما را دستگیر کردند که در رابطه با همین جلسات بود.
یک نفر در بین ما نفوذی درآمده بود.
وقتی مرا بردند قزل قلعه، بعد از مدتی معلوم شد که گزارش بعضی جلسات ما آنجا توی پرونده من هست.
ما تعجب کرده بودیم که خدایا این گزارشها از کجا آمده.
حتی یک گزارش راجع به منزل ما بود.
حتی یک شوخی در جلسه آقای مروارید با آقای شجونی کرده بود که این عینا در این گزارش منعکس شده بود و جلسه بعد که قرار بود منزل آقای غیوری باشد ـ و اشتباها غفوری گزارش کرده بودند ـ یادداشت شده بود.
در بازجویی مرتب از این جلسات سئوال می کردند.
ما نفهمیدیم که چه کسی توی این جلسه هست که اطلاع می دهد.
به همین خاطر ما آن جلسه را به آن صورت تعطیل کردیم و شرعا هم نمی توانستیم هیچ کدام را متهم کنیم، ولی یک کسی را خصوصا احتمال می دادیم که در بین ما نفوذ کرده است که تصادفا همین طور هم بود.
به هر صورت بعدا معلوم شد که آن شخص حاج آقا شیخ حسین کاشانی است.
بعد از پیروزی انقلاب مدارکی که ایشان بوده البته همان وقت ما تعجب میکردیم که توی این مدرسه سپهسالار [مدرسه عالی شهید مطهری] با آن همه آدم عوضی که آنجا بود چطور شده که این آقا را آزاد راهش می دهند که می رود پیش علامه وحیدی، صورت ظاهرش هم خیلی آدم مبارز و مقدسی بود.
ایشان مورد اعتماد آقای امامی کاشانی و رفقای دیگر هم بود و از او تعریف می کردند، ولی بعدا معلوم شد که گزارشها را ایشان می داده است.
البته ما به علت اینکه این اقدام را در مورد برادران دیگر احتمال نمی دادیم و به جهت اینکه ارتباط او را با مدرسه سپهسالار می دانستیم تصمیم گرفتیم که جلسات را به شکل دیگر تشکیل دهیم.
بعد از این دیگر اتفاقی نیفتاد و ما این جلسات را داشتیم و دائما نقشه می کشیدیم و در ارتباط با جریانات روز بودیم.
رک : خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 88.

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام فضل‌الله مهدی‌زاده محلاتی به روایت اسناد ساواک - کتاب دوم صفحه 108

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.