صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : تحریم موجودی نقدی و حسابهای جاری مسلمین در بانک صادرات پیرو 26450/20 ه 12 ـ 21/9/36

تاریخ سند: 27 آذر 1356


موضوع : تحریم موجودی نقدی و حسابهای جاری مسلمین در بانک صادرات پیرو 26450/20 ه 12 ـ 21/9/36


متن سند:

به : 312 از : 20 ه 12 شماره : 24593 /20 ه 12 شخصی به نام حاج حسینی با حاجی نوری علامه تماس حاصل و پس از احوالپرسی حاج حسینی اظهار داشته دکتر میرباقری برای شب، شام دعوت کرده بود ما برای زیارت شما رفتیم منزل دکتر میرباقری لکن متأسفانه شما تشریف نداشتید سپس حاجی نوری بیان نمود چون چند جای دیگر دعوت بودم لذا نرسیدم به دکتر قول ندادم که بیایم آنجا، حاج حسینی گفت که آقایان فلسفی1 و مکارم2 در منزل میرباقری بودند آنگاه حاج نوری پاسخ داد آقایان مذکور را در جای دیگری ملاقات کردم و ما که جرأت نداریم شما را دعوت کنیم.
شیخ یحیی نوری ادامه داد موضوع بانک صادرات را حتما می دانید که در این بین حاج حسینی اظهار بی اطلاعی کرد حاجی نوری سپس توضیح داد به علت سهیم بودن هژبر یزدانی بهائی علیهاللعنه در بانک صادرات و بانکهای ایرانشهر و شهریار ما گفتگوی مفصلی با مسئولین بانک صادرات داشتیم و داریم و الان هم از بانک مذکور به من تلفن کردند و قرار است با هیأت مدیره تماس تلفنی بگیریم.
واگذاشتن پول مسلمین را در این بانک تحریم کردیم و به مسلمین تذکر دادیم که حسابهای بانکی و موجودی نقدی خودشان را از بانک صادرات بیرون بکشند و این کار در سطح تهران خیلی جالب عملی شد بخصوص حدود 11 سرا از سراهای بازار حسابهای خود را تاکنون از بانک صادرات بیرون کشیده اند و عصر روز شنبه آقای حکیمی داماد آیت اله خوئی1 حضور داشتند که وقتی مردم تلفن می کردند حدود هشتصد میلیون فقط در روز مذکور بوسیله مسلمین از بانک صادرات بیرون کشیده شده است و خیلی جالب بود بطوری که مسئولین و هیأت مدیره بانک صادرات اظهار نموده اند که مجبور به استعفاء هستیم و دیروز و امروز آقای نقوی و حلاجی و نیکخواه از جانب مفرح مدیرعامل بانک صادرات با من صحبت می کردند و می گفتند ناچار به استعفاء هستیم و به آنان جواب دادم که شما اینکار را نکنید و از استعفای شما واقعا متأسف هستم لیکن وقتی که به دولت بگوئیم هژبر یزدانی را بیرون کن ترتیب اثری نخواهد داد به شما نیز گفتیم که پاسخ دادید از نظر قانونی صاحب سهام می باشد و نمی توانیم او را اخراج کنیم و ما هیچ چاره ای نداشتیم مگر اینکه به ملت بگوئیم تا ملت مسلمان ایران پول خودشان را از این بانک بکشند.
روز شنبه 800 میلیون تومان از بانک صادرات کشیده شده و این از نظر بانک یک رقم است و دیروز از سرائی ها در بازار نیز حسابهایشان را کشیده اند و از شهرستانها نیز خبرهایی نظیر همین ها رسیده است و من در جواب گفتم که ما حرکت خود را تدریجی انجام می دهیم در مرحله اول مسلمین حساب خود را بکشند و حساب جدید باز نمی کنند و در مرحله دوم تحریم بانک است که کارکنانش نتوانند کار کنند و مرحله سوم اینکه بانک صادرات الان در فشار قرار گرفته است.
نظریه سه شنبه : مفاد گزارش صحیح به نظر می رسد مراقبت از شیخ یحیی نوری وسیله منبع فوق الذکر کماکان ادامه دارد.
حاتم نظریه چهارشنبه : نظریه سه شنبه مورد تایید است.
آرزو محترما به استحضار می رساند 5 /10 /36 57080 بایگانی شود.
روحانی 15 /10 /36

توضیحات سند:

1ـ حجه الاسلام محمدتقی فلسفی فرزند حاج شیخ محمد رضا تنکابنی در سال 1326 هجری قمری (1286 هجری شمسی) در تهران تولد یافت.
تحصیلات خود را از سن 6 سالگی آغاز کرد و از محضر اساتیدی چون مرحوم والدش، آقا شیخ محمد علی کاشانی، آقا شیخ مهدی، آقا میرزا مهدی آشتیانی، آقا میرزا طاهر تنکابنی و میرزا یونس قزوینی بهره مند گردید.
وی نخستین بار در سن 16 ـ 15 سالگی در مسجد محل (فیلسوفها) با شعری در وصف حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) به منبر رفت و چنان مورد استقبال مردم واقع گردید که در سن 19 سالگی از جمله مدعوین سخنرانی در مجلس شورای ملی آن زمان شد و نامش ورد زبان مردم گردید.
او مبارزات خود را از زمان رضاخان آغاز نمود و در سال 1316 شمسی پس از حادثه خونین مسجد گوهرشاد، بر بالای منبر این حادثه را محکوم کرد و در نتیجه مدتی ممنوع المنبر و از پوشیدن لباس روحانیت محروم گردید.
حجه الاسلام فلسفی با حزب توده و تشکیل دولت غاصب اسرائیل مبارزه می کرد و به جمع آوری اعانه جهت کمک به مردم مظلوم فلسطین می پرداخت.
از خصوصیات بارز وی اطاعت محض و بی چون و چرا از مرجعیت عالی شیعه حضرت آیه اللّه العظمی بروجردی بود که ضمن ملاقات با شاه و رساندن نقطه نظرات آقای بروجردی، موجب عدم تخریب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارک فعلی، الزامی شدن درس تعلیمات دینی در مدارس و عدم حرکت دادن مشعل از امجدیه تا دربار که نمودی از آتش پرستی بود، گردید.
در پی غائله انجمن های ایالتی و لوایح ششگانه مخالفت خود و علما و مراجع وقت به ویژه حضرت امام خمینی (سلام اللّه علیه) را طی یک سخنرانی پرشور ابراز داشت و به همین دلیل تحت تعقیب قرار گرفت و تا بعد از انجام رفراندوم تحمیلی شاه از رفتن به منبر محروم شد.
آقای فلسفی نخستین بار در تاریخ 18 اسفند سال 1341 در مجلس دومین سالگرد رحلت حضرت آیه اللّه بروجردی توسط نیروهای شهربانی بازداشت و 2 روز در زندان قزل قلعه محبوس گردید و سپس به مدت 48 روز ممنوع المنبر شد.
در حادثه مدرسه فیضیه منبرهای متعدد رفت و سخنانی پرشور ایراد کرد.
در شب عاشورای سال 1342 طی نطقی کوبنده به استیضاح دولت اسداللّه علم پرداخت که در همان روز سخنرانی وی تحت عنوان «اولین استیضاح ملی در سال 1342» چاپ و در تیراژ وسیع در اختیار مردم قرار گرفت.
به همین دلیل برای بار دوم از سوی نیروهای شهربانی بازداشت و به زندان شهربانی منتقل گردید.
او که در حادثه خونین 15 خرداد در زندان بسر می برد، تدریس فن خطابه را برای علاقه مندان در زندان آغاز کرد.
این دوره زندان 45 روز به طول انجامید.
پس از آزادی از زندان روز جمعه 28 تیرماه 1342، بلافاصله به ساواک احضار و به مدت 100 روز ممنوع المنبر گردید.
اما این بار ممنوعیت به مدت 250 روز طول کشید تا سرانجام در 26 اردیبهشت 1343 برابر با دوم محرم ممنوعیت رفع شد.
وی در سفرهای تبلیغی خود به شهرهای مختلف، محور سخنرانی های خود را پیام های حضرت امام قرار می داد و به تبیین و تشریح خط کلی نهضت می پرداخت.
پس از تبعید امام به ترکیه، از سوی ساواک مورد سوءقصد قرار گرفت.
در سال 1350 در مورد حادثه اخراج ایرانیان از عراق به ایراد یک سخنرانی و تشریح مواضع امام علیه بعثیون عراق پرداخت، اما به دنبال توهین دو تن از سناتورهای انتصابی رژیم شاه نسبت به حضرت امام، چنان به رژیم شاه حمله کرد که حکم ممنوعیت دائمی او از رفتن به منبر صادر شد.
پس از گذشت 2 سال از ممنوعیت منبر مرحوم فلسفی، رژیم به طور مستقیم به وی اعلام کرد که تنها با نوشتن یک دستخط یک سطری به شاه، ممنوعیت وی لغو خواهد شد.
ولی او زیر بار این ذلت نرفت و همچنان استقامت ورزید.
آقای فلسفی سالهای 56 و 57 خصوصا هنگام شهادت آقا مصطفی خمینی و درج مقاله ای با نام جعلی احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام به موضع گیری های بسیار سخت پرداخت.
در ایام محرم 1357 مردم را به برگزاری باشکوه مراسم عزاداری فرا خواند و آنان را از گرفتن اجازه عزاداری از شهربانی منع نمود.
سرانجام پس از هفت سال ممنوعیت منبر و در روز سوم ورود حضرت امام خمینی سلام الله علیه به وطن در مدرسه علوی (اقامت موقت امام) و با حضور هزاران نفر از علما و روحانیون تهران و سایر ولایات ایران، اولین سخنرانی خود را در محضر حضرت امام و به خواست ایشان ایراد نمود و موجبات انبسات خاطر امام و سایر حاضرین را فراهم آورد در پایان امام فرمودند: «اعلام کنید که منبر آقای فلسفی فتح شده است.
» حجت الاسلام فلسفی صاحب تالیفات ارزشمند سخنرانی های روشن فکرانه ماندگار است.
علیرغم کهولت سن تا پایان عمر با برکت خود به فعالیت های مختلف و منبر های تبلیغی خویش ادانه داد تا بلاخره در روز جمعه 27 /9 /1377 و در سن 93 سالگی به رحمت ایزدی پیوست.
وی در حرم مطهر حضرت عبد العظیم حسنی (علیه الاسلام) در شهر ری به خاک سپرده شد.
ر.ک : یاران امام به روایت اسناد ساواک و زبان گویای اسلام، صفحات یازده تا بیست و شش.
2ـ آیت الله ناصر مکارم شیرازی فرزند حاج محمد در بهمن ماه سال 1355 شمسی در شیراز دیده به جهان گشود.
دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شیراز گذرانید و پس از شهریور 1320 به فراگیری مقدمات و سطح در مدرسه علمیه آقابابا خان در آن شهر پرداخت.
در سال 1324 به قم عزمت نمود و طی اقامت پنج ساله در آنجا، از محضر آیات عظام بروجردی، حجت و کوه کمره ای بهره مند گردید.
وی در سال 1329 جهت ادامه تحصیل، راهی نجف اشرف شد و موفق به کسب اجازه اجتهاد از علمای آن سامان گردید.
در سال 1330 به قم بازگشت و مجددا در درس آیه اللّه بروجردی شرکت نمود.
او فلسفه را نزد علامه طباطبایی (ره) خواند و به تدریس سطوح عالیه فقه و اصول در حوزه علمیه قم مشغول شد.
در دهه 30 شمسی به منظور مقابله با تبلیغات الحادی، با همکاری گروهی از همفکرانش مبادرت به تشکل جلسات بحث علمی و فلسفی کرد.
در آن جلسات کلیه اصول فلسفی مکتبهای مادی را مطرح و در نتیجه کتاب «فیلسوف نماها» را تألیف نمود.
این کتاب با استقبال جوانان و روشنفکران روبرو شد و در سال 1333 به عنوان بهترین کتاب سال، بزرگترین جایزه علمی را به خود اختصاص داد.
نگارش قریب 50 عنوان کتاب درباره فقه، اقتصاد، فلسفه، کلام و تفسیر از جمله «تفسیر نمونه» در 27 جلد، از جمله اقدامات علمی ایشان است.
وی در سال 1337 اقدام به نشر مجله ماهانه «درسهایی از مکتب اسلام» نمود.
فعالیت و مبارزه سیاسی ایشان با اوج گیری نهضت اسلامی در سال 1342 شهرت یافت.
او با ایراد سخنان انتقادی و اعتراض آمیز در مجامع علمی و مذهبی و نیز نگارش مقالات انتقادآمیز در نشریه مکتب اسلام، توجه ساواک را به خود جلب کرد.
بعد از قیام 15 خرداد 1342 دستگیر و بازداشت شد.
پس از آن نیز بارها به شهربانی احضار و مورد تذکر قرار گرفت.
به دنبال قیام مردم قم در آذر و دی 1356، ایشان به سه سال اقامت اجباری در چابهار محکوم گردید و پس از مدتی محل تبعید وی به مهاباد و سپس مرودشت تغییر یافت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بازگشت از تبعید، در قم مستقر شد و همچون گذشته به تدریس و تربیت طلاب علوم دینی پرداخت.
آیه اللّه مکارم شیرازی، پس از رحلت آیه اللّه العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی، از طرف جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان یکی از مراجع تقلید معرفی گردید.
ر.ک : شهید آیه اللّه صدوقی به روایت اسناد ساواک، ص 73 3ـ آیه اللّه العظمی سید ابوالقاسم خویی از مراجع بزرگ شیعه در سال 1278 شمسی (15 رجب 1317 هجری قمری) در خوی متولد گردید.
در 13 سالگی عازم نجف اشرف شد و در آنجا اقامت گزید.
ایشان مقدمات و مدارج عالی علوم دینی را به سرعت پشت سر گذاشت و از موفق ترین شاگردان آیات عظام آقا ضیاء عراقی، نائینی و کمپانی به شمار می رفت.
در سالهای جوانی به درجه اجتهاد رسید و در طول سالها تدریس، شاگردان فراوانی تربیت نمود.
در ماجرای لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی به همراه دیگر مراجع و بزرگان به مخالفت با رژیم پهلوی برخاست.
وی صاحب تألیفات ارزشمندی از جمله کتاب مشهور «رجال» است.
آیه اللّه خویی در سال 1373 شمسی و در سن 94 سالگی، بر اثر بیماری و تحمل فشارهای شدید رژیم بعثی عراق، به سرای باقی شتافت و در نجف اشرف به خاک سپرده شد.
ر.ک : آیه اللّه فومنی حائری به روایت اسناد ساواک، ص 308.

منبع:

کتاب هژبر یزدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 189


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.