صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : تجمع عده ای از روحانیون در مدرسه مروی

تاریخ سند: 6 تیر 1349


موضوع : تجمع عده ای از روحانیون در مدرسه مروی


متن سند:

از : 20 ه 3 به : 316 شماره : 15627 /20 ه 3 قبل از ظهر روز 2 /4 /49 عده ای از روحانیون از جمله شیخ ابوالقاسم مهاجری، سیدحسین خلخالی، حکمی، ساوجی، مظفریان و چند نفر دیگر در مدرسه مروی جمع شده بودند ضمن صحبتهای متفرقه درباره طرفداران خمینی صحبت میکردند.
مهاجری گفت : شدت عمل به خرج دادن در مقابل دولت بی نتیجه است و بعد از آیت الله حکیم دولت موظف است هر معممی از خمینی تعریف کند او را بگیرد در این هنگام شیخ فضل اللّه محلاتی وارد مدرسه شد مظفریان گفت : این شخص نه عنوانی دارد و نه منبر خوبی به قدری در تبریز زدنش که در توالت مدرسه پنهان شد حالا به واسطه طرفداری از خمینی خانه ای به مبلغ 150 هزار تومان خریداری و صاحب عنوان هم شده است.
سیدحسین خلخالی گفت حال که طرفداران خمینی به جایی می رسند دولت باید برنامه ای تنظیم کند که این قبیل اشخاص به پول نرسند تا خود به خود از طرفداری خمینی دست بردارند.
نظریه منبع : منبع نظری ندارد.
نظریه رهبر عملیات : رهبر عملیات نظری ندارد.
ایادی نظریه 20 ه 3 : 20 ه 3 نظری ندارد.

توضیحات سند:

ـ شهید محلاتی در خاطرات خود به برخورد نامناسب برخی روحانیون اشاره می کند : «در این بین حالا من همه خاطرات یادم نیست، مثلاً با گروههای مختلف درگیری داشتیم، یک قسمت درگیریمان با دستگاه و سازمان امنیت بود.
ولی بیشترین درگیریمان در داخل بود.
خیلی از این آقایان علما، اصلاً مخالف ما بودند.
مثلاً من وقتی از زندان درآمدم، یک جایی از من دعوت کردند چند شب منبر بروم.
روی منبر صحبتم را که کردم و پائین آمدم امام جماعت به جای این که به من بگوید: طَیِبَ الله اَنفاسکُم و تقدیر بکند، جلوی مردم داد و فریاد کرد که آقای شیخ تو به زن و بچه ات چرا رحم نمی کنی؟ چرا به خودت رحم نمی کنی؟ تو تازه دیروز از زندان آمده ای.
داد و قال و اعتراض کرد.
در تمام این جریانات، یک طیفی بودند که همیشه در مقابل امام بودند و روش امام را قبول نداشتند و معتقد به سازش بودند و فقط فکر همین بودند که نمازی بخوانند و سهم امام بگیرند و حتی اگر موقعیتی پیش می آمد که ما می خواستیم راجع به مرجعیت امام اظهار نظر کنیم سر و صدا می کردند.
بنده خودم و خیلی از دوستان، بعد از فوت مرحوم آیه اللّه بروجردی، از امام تقلید می کردیم، البته به حکم وظیفه نه اینکه بخواهیم دور و بر امام چون کسی نیست جمع شویم تا ایشان کسی را به عنوان اطرافی یا طرفدار بپذیرد...
ولی بسیاری از آقایان دیگر بودند که می دیدند مثلاً اگر چنانچه امام مرجع تقلید رسمی شود دیگر این برنامه ها را که فعلاً دارند ممکن است نداشته باشند، لذا مخالفت می کردند.
» ر.ک: خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 75.

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام فضل‌الله مهدی‌زاده محلاتی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 562

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.