صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

حضور مبارک مروج الاحکام جناب آقای ملکی دامه توفیقه پس از ابلاغ عرض سلام سلامتی شما و همشیره مهربانم با جمیع بچه ها مسئلت می نمایم و امیدوارم همیشه اوقات موفق و موید به تائیدات خداوند بزرگ باشید و ضمنا اگر جویای حالم باشید سلامتی حاصل و علت تأخیر نامه در حقیقت این بوده است که من از آن روزی که از خدمتان مرخص شده ام تاکنون وضع معینی نداشتم و همیشه امروز و فردا برای بازگشت به عراق می کرده ام و اینک هم که این نامه را خدمتتان تقدیم می دارم از این جهت است که پیش خودم گفتم نبادا با همین وضع نامعلوم چند روز دیگر بمانم و نامه خدمتتان ننویسم لذا این چند جمله را نوشتم و وضع من تا نیز (تاکنون) بطور فهرست این نحو بوده است.
وارد الیگودرز شدم حالا با چقدر دردسر کار ندارم موقع ورودم به الیگودرز این قدر دیگر خسته شدم از مسافرت که قصد کردم دیگر جائی برای محرم حرکت نکنم و از یک طرف فکر می کردم من هرجا که به خواهم برای محرم بروم اقلا دوم محرم خواهم رسید خلاصه تا دوم هم الیگودرز بودم دوم برای کرمانشاه حرکت کردم و سوم محرم آنجا بودم ولکن با تمام این خصوصیات که سوم به آنجا رسیدم مجالس منعقد شد بطوریکه اواخر 10 (دهه) مجلس داشتم و تا 15 ماه هم آنجا بودم ولی من از 15 هم به بعد از طرف شهربانی ممنوع از منبر رفتن شدم لذا به الیگودرز بازگشتم ولکن از وضع اینجا خوشوقتم و ناراحت نیستم حالا هم نمی دانم چه کنم و چه خواهد شد آیا تا آخر صفر ایران می مانم یا خیر بهرحال اگر آمدم که آمدم و اگر نیامدم شما شهریه آقای خویی و آقای حکیم و پول نانهای1 بنده را بگیرید و هرچه لازم است مصرف کنید و اگر همشیره خوب شده است که چه بهتر و اگر خدای نکرده خوب نشده او را به هر طور که صلاح می دانید معالجه کنید انشااله بهرنحو شده است من پول شما را از ابوی خواهم گرفت ولو به فروختن فرش یا چیزهای دیگری که در خانه است پول گلیم های شما را هم به ایشان گفته ام بدهد زیرا آنها را استعمال کرده اند بطوریکه دیگر از قیمت اول افتاده اند و پولشان بیشتر برای شما مفید است همچنین پتوی شما را هم آخر امسال وقتی آمده است الیگودرز و خانواده اش را به الیگودرز استعمال کنند و من قصد دارم پول پتو را هم از ایشان بگیرم زیرا پتو هم از شکل اول افتاده است شماره شهریه به بنده اگر نظرتان نیست از این قرار است آقای حکیم 784 آقای خوئی1 945 خودتان بگیرید و اگر چیزی گفتند بگوئید بچه های ایشان نجف است البته مواقع خلوت بروید به در دکان شان من با والده و بقیه و آقای سوئی با خانواده و آقای شریفی با زینب خانم و تمام اقوام و خویشان سلام می رسانند زیاده عرضی نیست.
تحریرات نامه حاکی است: 1 - نامبرده با آقای خمینی در تماس است و با ایشان آشنائی دارد 2 - از آقای خمینی وجوهاتی دریافت می نماید.
3 - نامبرده در نظر دارد به عراق سفر نماید.
4 - از آقای حکیم طی شماره 784 و از آقای خوئی 354 وجوهاتی اخادی و دریافت می نماید.

توضیحات سند:

1 - طلاب علوم دینی در طول تاریخ خویش همواره وابسته به بیوت مراجعی بودند که با استفاده از خمس و سهم امام، آن حوزه ها را اداره می کردند.
پرداخت شهریه به طلاب که عموما مبالغ ناچیزی را شامل می شد برای گذران زندگی طلبگی آنان بود.
یکی از این شیوه ها پول نان و یا مهر نان بود که برخی علماء در حوزه تقسیم می کردند به این ترتیب که ماهیانه بنی را در اختیار طلبه ها قرار میدادند که با ارائه آن به برخی نانوائیهای طرف قرار داد نان روزانه تأمین می شد.
1 ـ آیت الله العظمی سید ابوالقاسم موسوی خویی از مراجع بزرگ شیعه در نیمه رجب سال 1317 ه .
ق در شهر خوی پا به عرصه وجود نهاد.
در نوجوانی به نجف اشرف مشرف شده و از محضر استادان بزرگ آن حوزه کهن بهره برد و خود نیز از استادان علوم آن دیار شد وی از جمله موفقترین شاگردان آقا ضیاء عراقی و مرحوم نائینی و کمپانی بود و خود موفق به پرورش شاگردان بزرگی شد.
در ماجرای لایحه شاهانه انجمن های ایالتی و ولایتی به مخالفت با رژیم پهلوی برخاست.
وی پس از94 سال خدمت و تحمل فشارهای بی شمار از سوی دولت بعثی عراق، روز پنجشنبه هشتم صفر 1413 ه .
ق برابر با 1371 ه .
ش در سن93سالگی به سرای باقی شتافت.
از وی کتابها و مقالات ارزشمندی در فقه، اصول، تفسیر باقی مانده است.)

منبع:

کتاب ملا احمد کروبی به روایت اسناد ساواک صفحه 16

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.