صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : متهمین هیئتهای مؤتلفه اسلامی

تاریخ سند: 15 اسفند 1343


موضوع : متهمین هیئتهای مؤتلفه اسلامی


متن سند:

گیرنده : مدیریت کل اداره سوم تیمسار ریاست ساواک فرستنده : ساواک استان مرکز شماره : 26638 /20 الف در اجرای اوامر تیمسار ریاست ساواک و تصمیمات متخذه در اداره کل سوم از ساعت 1800 مورخه 11 /12 /43 الی 2200 مورخه 13 /12 /43 بیست و سه نفر افراد مشکوک به فعالیت در هیئتهای مؤتلفه اسلامی دستگیر گردیدند.
بلافاصله پس از دستگیری از نامبردگان بازجوئی آغاز و تا ساعت 2200 مورخه 14 /12 /43 ادامه داشت و آنچه تاکنون برابر اوراق بازجوئی معلوم و مشهود گردیده به شرح زیر به استحضار می رساند.
1ـ مهدی شفیق : الف : به عضویت و شرکت در هیئتهای مؤتلفه اقرار نموده.
ب.
خود را جزو 12 نفر اعضای کمیته مرکزی هیئتهای مزبور نام برده که با سه نفر دیگر به نامهای ابوالفضل توکلی بینا، عسگراولادی و مهدی عراقی1 یک گروه راتشکیل می دادند.
ج.
وی به اتفاق دو نفر دیگر به نامهای حسین رحمانی و حبیب اللهیان کمیته مالی هیئتهای فوق الذکر را اداره می کردند.
د.
اساسنامه هیئتها که وسیله عسگراولادی به او ارائه شده قرائت و برای او قابل قبول بوده است.
ه .
جهت چاپ اعلامیه و یا موارد ضروری دیگر اضافه بر بودجه مالی از خود نیز مبلغی به عنوان قرض کمک می نموده.
ی.
رابطین هیئتهای مؤتلفه را با قم عسگراولادی، ابوالفضل توکلی و حاج احمد شهاب ذکر نموده و اضافه کرده که اعلامیه ها ابتدا در کمیته مرکزی مطرح و سپس برای چاپ فرستاده می شد.
ضمنا خرج چاپ به وسیله اعضاء پرداخت می شده.
2ـ حبیب اللهیان : الف : اعتراف به عضویت در هیئتهای مؤتلفه اسلامی نموده و خود را عضو کمیته مرکزی دوازده نفره هیئتهای مذکور معرفی و با سیدمحمود میرفندرسکی، مهدی بهادران و عزت اللّه خلیلی تشکیل یک گروه چهار نفره را می داده.
ب.
وی نماینده مالی دسته خود بوده که پولهای دریافتی را به مهدی بهادران تحویل می داده است.
و اضافه نموده که آقای شفیق نماینده اصلی در کمیته مالی بوده است.
ج.
اظهار داشته جلساتی در منزل خودش با مهدی بهادران، عزت اللّه خلیلی، سیدمحمود میرفندرسکی، اسداللّه بادامچی و محمدمتین وفا تشکیل می داده است.
3ـ عزت اللّه خلیلی : الف : اعتراف به عضویت در هیئتهای مؤتلفه اسلامی نموده و اظهار داشته من به معرفی آقای مهدی بهادران با دو نفر آقایان سیدمحمود میرفندرسکی و علی حبیب اللهیان آشنا و به اتفاق مهدی بهادران یک گروه چهار نفری را در کمیته مرکزی هیئتهای مؤتلفه اسلامی تشکیل دادیم.
ب.
اظهار نموده امور مالی به عهده آقای شفیق می باشد.
ج.
اضافه کرده آقایان کاتوزیان، مرتضایه، مصباح، حاج حسن پوربختیاری، بادامچی [اسداللّه بادامچیان] و عباس نوشاد تحت نظر گروه چهار نفری اینجانب فعالیت می نمودند.
4ـ اسداللّه لاجوردی : الف : اعتراف به عضویت در هیئتهای مؤتلفه نموده و 12 نفر اعضای کمیته مرکزی را به شرح (عزت اللّه خلیلی، مهدی بهادران، سیدمحمود میرفندرسکی، علی حبیب اللهیان، مهدی شفیق، مهدی عراقی، ابوالفضل توکلی، عسگراولادی، صادق امانی، صادق اسلامی، اسداللّه لاجوردی.) معرفی کرده است.
ب.
خود را عضو دسته چهار نفری ذکر نموده که سه نفر دیگر به نام محمدصادق اسلامی.
عباس مدرسی و صادق امانی می باشند.
5 ـ محمدصادق اسلامی : الف : اعتراف به عضویت هیئتهای مؤتلفه اسلامی نموده و خود را عضو یکی از دسته های چهار نفری کمیته مرکزی ذکر کرده که با عباس مدرسی و صادق امانی و اسداللّه لاجوردی در کمیته مرکزی شرکت می کرده اند.
ب.
اظهار کرده که پس از واقعه ترور کمیته دوازده نفری به کمیته شش نفری تقلیل پیدا کرده که به سه گروه دو نفره تقسیم شده بود به اسامی (ابوالفضل توکلی، شفیق) (عبداللّه مهدیان، صادق اسلامی) (سیدمحمود میرفندرسکی، عزت اللّه خلیلی) ج.
اظهار داشته عسگراولادی عضو کمیته مرکزی رابط بین تهران و قم بوده و با (خمینی.
گلپایگانی، نجفی،2 شریعتمداری) تماس حاصل می کرده است و اعلامیه های چاپ شده را با خود به تهران می آورده و اضافه نموده ابتدا با خمینی تماس می گرفته.
د.
اظهار داشته افرادی که از کمیته مرکزی به قم می رفته اند با نظر سازمان مرکزی بوده ولی اغلب اتفاق می افتاد که برای کار شخصی هم به قم بروند.
6ـ حسین رحمانی : الف : اعتراف به عضویت در هیئتهای مؤتلفه نموده و اظهار داشته با گروه چهار نفره به اسامی اسداللّه لاجوردی، صادق اسلامی، حاج صادق امانی همکاری داشتم ولی چون وقت شرکت در جلسات را نمی کردم مرا به عنوان مسئول مالی انتخاب کردند و وجوهی که جمع آوری می نمودم تحویل مهدی شفیق می دادم.
ب.
عسگراولادی را مسئول کارهای تبلیغاتی هیئت معرفی کرده.
7ـ ابوالفضل توکلی بینا : الف : اعتراف به عضویت در هیئتهای مؤتلفه اسلامی کرده.
ب.
خود را جزو یک گروه چهار نفری (ابوالفضل توکلی، مهدی شفیق، مهدی عراقی، عسگراولادی) معرفی نموده که در سازمان مرکزی دوازده نفره شرکت می کرده اند.
ج.
اظهار داشته که از میان آقایان، احمد شهاب، فداقی، مطیعی، محتشمی، متبحری، حیدری، هاشم امانی، مهدی احمد،3 حائری، ابوالفضل توکلی، مهدی شفیق، مهدی عراقی، عسگراولادی که هم جلسه بوده اند چهار نفر فوق الذکر برای شرکت در کمیته مرکزی انتخاب شدند.
و اضافه کرده ابتدا شاخه ای را که مهدی احمد، محمد خلیلی، احمدآقا در آن شرکت داشتند اداره می نموده، ولی چون در گروه چهار نفری انتخاب می شود مسئولیت را به مهدی احمد واگذار می کند.
چ.
خود را عضو کمیته اجرائیات هیئتهای مؤتلفه اسلامی معرفی نموده که سایر اعضای آن را به اسامی (مهدی بهادران، مهدی عراقی، صادق امانی، عباس مدرسی، اسداللّه لاجوردی) معرفی کرده.
ضمنا اضافه کرده شخصا در کمیته اجرائیه دو نفر به اسامی محتشمی و مهدی احمد زیر نظر خود او بوده اند.
ح.
مهدی شفیق، حسین رحمانی و حبیب اللهیان را مسئول کمیته مالی ذکر کرده.
خ.
عسگراولادی، صادق اسلامی واسداللّه لاجوردی را اعضای کمیته تبلیغات معرفی کرده و اضافه نموده که احمد شهاب زیر نظر عسگراولادی کار می کرده است.
د.
عسگراولادی و صادق اسلامی را رابطین بین تهران و قم معرفی کرده و اضافه نموده هنگامی که خمینی در ایران بوده شخصا با او تماس گرفتم و خمینی سه هزار تومان جهت چاپ اعلامیه اعتراض به کاپیتولاسیون داد که اعلامیه به مقدار پنجاه هزار عدد چاپ شد و به اتفاق احمد شهاب به قم بردیم، سی هزار عدد آن را تحویل دادیم و 20 هزار عدد بقیه را به تهران آورده و توزیع نمودیم و گفته که چاپ توسط احمد شهاب به عمل آمد.
ه .
اظهار داشته کمیته [را ]بعد از واقعه ترور 6 نفر به اسامی (میرفندرسکی، خلیلی، شفیق، توکلی، صادق اسلامی، عبداللّه مهدیان) عهده دار بودند و اضافه نموده که بعد از ترور یکی دو جلسه مهدی بهادران در این کمیته به جای خلیلی شرکت کرده که پس از آن خود خلیلی شرکت نموده.
ی.
توضیح داده بعد از واقعه ترور مطلع شدیم منزل صادق امانی در محاصره پلیس است، جویا شدیم، گفتند به علت این محاصره شده که صادق امانی جلسه درس با محمد بخارائی، مرتضی نیک نژاد4 و هرندی5 داشته و سپس اضافه کرده که در ماه رمضان با میرفندرسکی، توکلی، عسگری، عراقی و صادق امانی جلسه ای در منزل عسگری داشتیم و گفته بعد از آن جلسه یک مرتبه دیگر در منزل مهدی عراقی به اتفاق میرفندرسکی، توکلی، شفیق، عسگری، بهادران و حبیب اللهیان تشکیل جلسه دادیم که به مهدی عراقی اعتراض کردیم.
8ـ محمودسادات کوچ محتشمی:6 الف : به عضویت خود در هیئتهای مؤتلفه صریحا اعتراف ننموده لکن دیگران نام او را ذکر نموده اند و یک شاخه 5 نفره به شرح (سیدابراهیم حسینی، باقر پیرهادی، حاج باقر آهن فروش، هاشم هاشمی، فلاح) را اداره می نموده است.
9ـ سیدمحسن امیرحسینی : الف.
اظهار داشت قبل از اینکه در چند ماه پیش بازداشت و زندانی گردد عضو هیئتهای مؤتلفه اسلامی بوده و دوشاخه را هدایت می کرده به شرح زیر : 1ـ سید ابراهیم حسینی، باقر پیر هادی، حاج باقر آهن فروش، هاشم هاشمی، فلاح.
2ـ دلیلی دیدار، یمین شریف، اسداللّه بادامچیان، محمود حسینی، مرآتی، انصاری قرائی، جورابچی، گلپایگانی، مصطفائی، 10ـ سیدمحمود میرفندرسکی : الف.
اعتراف به عضویت در هیئتهای مؤتلفه اسلامی را نموده و اظهار داشته که به اتفاق عزت اللّه خلیلی، مهدی بهادران، علی حبیب اللهیان با تشکیل یک گروه چهار نفری در سازمان مرکزی هیئتهای مذکور شرکت می کرده است.
11ـ اسداللّه بادامچیان : به عضویت در هیئتهای مؤتلفه اسلامی صریحا اعتراف ننموده لکن نام وی وسیله متهمین دیگر در این هیئتها برده شده نامبرده خواهرزاده صادق امانی است و در جلساتی که زیر نظر گروه چهار نفری، سیدمحمود میرفندرسکی، مهدی بهادران، علی حبیب اللهیان بوده شرکت داشته است و افراد هم جلسه وی عبارت اند از عزت اللّه خلیلی، مهدی بهادران، کاتوزیان، پوربختیار، مصباح، مرتاضیه، چیت ساز، سیدمحمد میرفندرسکی، علی حبیب اللهیان.
12ـ محمدمتین وفا : نام وی را میرفندرسکی جزو اعضای هیئتهای مؤتلفه ذکر کرده لکن در بازجوئیهای مقدماتی که از او به عمل آمده اعتراف صریح ننموده.
13ـ عباس نوشاد : نام او را سایر متهمین در زمره اعضای هیئتهای مؤتلفه ذکر کرده اند ولی در بازجویی مقدماتی اعتراف صریحی نکرده است 14ـ غضنفر یمین شریف : سیدمحسن امیرحسینی نام وی را جزو دسته خود ذکر کرده ولی در بازجویی مقدماتی اعتراف صریح ننموده.
15ـ محمدعلی دلیلی دیدار: شخصا در بازجوئیهای اولیه اعتراف به عضویت در هیئتهای مؤتلفه اسلامی را ننموده ولی سیدمحسن امیرحسینی نام وی را جزو شاخه خود ذکر کرده است.
16ـ علی اکبر قرائیان : نام وی وسیله سیدمحسن امیرحسینی جزو افراد هیئتهای مؤتلفه اسلامی ذکر شده ولی خود وی در بازجوئیهای مقدماتی اعتراف ننموده است.
ردیف های 17 ـ 18 ـ 19 ـ 20 ـ 21 ـ 22 ـ 23 به شرح زیر : حسین مصدقی،7 عبداللّه پارساپور، مرتضی محمدحسین تجریش،] تجریشی[ سیدمحمود حاج سیدحسینی، علی فتوگرافی، مرتضی لاجوردی، اصغر جودی، (معروف به اصغر معمار) نامبردگان فوق الذکر در بازجوئیهای مقدماتی تاکنون اعترافی ننموده اند.
در مورد یکی از گروههای سه گانه چهار نفری کمیته مرکزی هیئتهای مؤتلفه اسلامی که اعضای آن عبارتند از مهدی شفیق، مهدی عراقی، ابوالفضل توکلی بینا، عسگراولادی و شاخه هایی از آن که تاکنون معلوم گردیده که در نمودارهای پیوست مشخص است اعترافات سه نفر از متهمین به نامهای ابوالفضل توکلی بینا.
سیدمحسن امیرحسینی8 و محمودسادات کوچ محتشمی با یکدیگر مطابقت دارد.
رابطین بین کمیته مرکزی هیئتهای مؤتلفه اسلامی با قم، عسگراولادی، ابوالفضل توکلی بینا و صادق اسلامی بر طبق تحقیقات لازم از متهمین تاکنون شناخته شدند که با روحانیون در تماس بوده اند.
مهدی بهادران که فعلاً در بندر معشور به سر می برد و از اعضای مؤثر هیئتهای مؤتلفه اسلامی است خارج از دسترس این ساواک می باشد.
که چگونگی جهت دستگیری وی شفاها به اطلاع آقای دکتر فروزین رسیده است.
از مورخه پنجشنبه 13 /12 /43 به علت عدم مکان در زندان قزل قلعه از دستگیری سایر متهمین خودداری شده است.
ضمنا این ساواک احتیاج به اطلاعات زیر را از متهمین بازداشتی وسیله شهربانی دارد.
1ـ اساسنامه هیئتهای مؤتلفه که وسیله عسگراولادی برای اعضا قرائت می شده وسیله چه شخصی تهیه و تنظیم گردیده.
2ـ ارتباط عسگراولادی با روحانیون طراز اول و نحوه ارتباط وی 3ـ تعیین محل چاپخانه های هیئتهای مؤتلفه اسلامی وسیله احمد شهاب9 4ـ تعیین شاخه ها و اعضای شاخه ها مربوط به متهمین بازداشتی شهربانی 5ـ تحقیق در مورد مسئله ترور و ارتباط آن با کمیته مرکزی هیئت های مؤتلفه اسلامی 6ـ آیا عناصر اجرائی ترور در کدام شاخه بوده اند.
دو قطعه نمودار هیئت های مؤتلفه اسلامی قبل از ترور و بعد از ترور به پیوست می باشد.
رئیس ساواک استان مرکز.
مولوی ]حاشیه پائین صفحه اول سند : [کمیته مذهبی ـ آقای تهامی گزارش عرضی تهیه شود، در مورد پیشنهادات ساواک تهران در آخر نامه نیز مراتب به عرض برسد و بخش مستقل قضائی در جریان امر قرار گیرد.
15 /12 /43 ]حاشیه سمت راست صفحه دوم سند :] رئیس ساواک تهران اظهار نمود در تهران...
[ناخوانا] [حاشیه سمت راست صفحه 10 سند :] به ساواک تهران اعلام شود به تهران آمده است.
آقای شهاب چه اقدامی کرده اند.
؟ محترما به عرض می رساند.
15 /12/

توضیحات سند:

1ـ محمد مهدی حاج ابراهیم عراقی فرزند غلامعلی در سال 1309 ه ش در محله پاچنار تهران متولد شد، وی از ابتدای نوجوانی در هیأت های عزاداری و مذهبی فعالیت داشت.
در شانزده سالگی به عضویت شورای مرکزی فدائیان اسلام درآمد و در اعتراض به بازداشت شهید نواب صفوی به مدت 6 ماه زندانی شد.
حاج مهدی عراقی در سازماندهی قیام 15 خرداد 1342، طرح اعدام کسروی، هژیر، رزم آرا و منصور هماهنگی بین نیروهای مبارز و ورود حضرت امام خمینی (ره) به ایران نقش اساسی داشت.
شهید عراقی یک بار در جریان تشییع پیکر سید ضیاءالدین حاج سید جوادی در قزوین به اتهام پخش اعلامیه در تاریخ 11 /1 /1342 دستگیر و با تبدیل قرار آزاد شد.
وی مجددا در اول خرداد ماه 1343 به اتهام اغتشاش در تظاهرات روز عاشورا دستگیر و سرانجام در 31 /4 /43 با قرار اخذ کفیل با وجه الکفاله 50000 ریال آزاد گردید.
ولی پس از گذشت هفت ماه مجددا در بیست و پنجم بهمن ماه همان سال به اتهام شرکت در اعدام انقلابی منصور و حمل اسلحه غیر مجاز دستگیر و به اعدام محکوم شد ولی با یک درجه تخفیف به حبس دائم محکوم گردید.
مشارالیه پس از تحمل سیزده سال زندان در بهمن ماه 1355 آزاد شد.
وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیت های مختلفی از قبیل سرپرستی زندان قصر، عضویت در شورا مرکزی و رئیس واحد اجرائی بنیاد مستضعفان، عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و مدیریت مالی روزنامه کیهان را به عهده گرفت.
شهید عراقی در ساعت هفت و ربع صبح روز یکشنبه 4 /6 /58 هنگامیکه همراه پسرش حسام عازم محل کار بود بوسیله سه موتور سوار از اعضای گروه فرقان در خیابان زمرد مورد حمله قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت رسید.
2ـ آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی روز 20 صفر 1315 در نجف اشرف و در خانواده ای روحانی به دنیا آمد.
تحصیل علوم متداول در حوزه را از کودکی آغاز کرد.
مقدمات را نزد پدرش سید شمس الدین محمود مرعشی نجفی و علم تجوید قرآن را در محضر شیخ نورالدین بکتاشی فرا گرفت.
دوره سطح را در محضر میرزا محمدعلی رشتی، میرزامحمود شیرازی و شیخ محمد حسین تهرانی خواند.
پس از آن به کاظمین رفت و نزد آقا سیدحسن صدر، فقه و حدیث و رجال و در محضر شیخ مهدی خالصی فقه و اصول را خواند.
دوباره به نجف بازگشت و نزد شیخ محمدجواد بلاغی و شیخ محمداسماعیل محلاتی به تلمذ کلام و تفسیر پرداخت.
همچنین مدتی از درس اصول اخلاق شیخ مرتضی طالقانی بهره مند شد.
ایشان در 1342 ق از نجف به تهران آمد و در محضر آقاحسین نجم آبادی، شیخ عبدالنبی نوری به فراگیری عرفان، علوم عقلی و ریاضیات پرداخت.
یک سال بعد به قم رفت و به دستور آیت الله شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم در این شهر سکونت و به تدریس همت گماشت.
آیت الله مرعشی در جوانی به مقام اجتهاد نائل آمد و مدرسان مشهور همچون ضیاءالدین عراقی، فشارکی، یثربی کاشانی، شیخ عبدالکریم حایری یزدی و میرزا محمدحسین نایینی به وی اجازه روایت و اجتهاد داده اند ایشان پس از فوت آیت الله بروجردی به عنوان یکی از مراجع مطرح شدند.
از جمله اقدامات فرهنگی و علمی مهم وی تأسیس یک کتابخانه عمومی در قم است که در نوع خود در جهان اسلام کم نظیر است.
فعالیت سیاسی ایشان از سال 1341 ش آغاز شد.
مانند بیشتر علمای مشهور قم با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی مخالفت کرد.
در ماجرای قیام 15 خرداد و حوادث پس از آن از طریق انتشار اعلامیه رژیم را نسبت به اقدامات ضداسلامی و خشونت بار مورد انتقاد قرار می داد.
با اوج گیری انقلاب اسلامی در سالهای 1356 ش و 1357 ش ایشان با اعلامیه های متعدد به رفتار دولت اعتراض می کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همواره از نظام اسلامی حمایت می کرد.
آیت الله مرعشی نجفی روز 8 شهریور 1369 بر اثر سکته قلبی در 96 سالگی رحلت کرد (مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1 و 2 ؛ موحد، دو سال آخر، صفحات مختلف ؛ نشر دانش، شماره 5 [1369 ش] ، ص 102).
3ـ مهدی احمد فرزند حسین در سال 1312 ه ش در تهران متولد گردید.
مشارالیه که به شغل آهنگری اشتغال داشت در تاریخ 31 /3 /42 در رابطه با واقعه پانزدهم خرداد به مدت 11 روز، به زندان رفت و در تاریخ 6 /4 /42 نیز به اتهام توهین به مأمورین دستگیر و 4 روز بازداشت شد و در نهایت در دهم فروردین سال 44 به اتهام عضویت در هیأت های مؤتلفه دستگیر، مدت سه ماه در زندان به سر برد.
وی که برادر بزرگ احمد احمد از اعضای حزب ملل اسلامی، بود، در تیر ماه سال 52، پس از دستگیری وحید لاهوتی اشکوری، تحت تعقیب قرار گرفت و متواری شد که در گزارش ساواک علّت اتهامی وی تماس با عباس آقا زمانی عنوان شد.
مهدی احمد پس از تحت تعقیب قرار گرفتن، به همراه همسر و فرزندش به مشهد رفت و بنا بر گزارش های موجود با نام مستعار حاج علی ترقی به معماری پرداخت که در سال 56 مورد شناسائی قرار گرفت و دستگیر شد وی پس از مدتی آزاد شد.
(اسناد ساواک) 4ـ شهید مرتضی نیک نژاد در سال 1321 در جنوب شهر تهران در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد.
از نوجوانی تدین و تعهد وی همه را تحت تأثیر قرار می داد.
وی پس از پایان دوره ابتدائی در بازار تهران به شغل گالش فروشی اشتغال داشت.
او با آشنائی با شهید رضا صفار هرندی در جلسات دینی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اصغر هرندی شرکت کرد و با آشنائی با شهید بخارائی، جمعی صمیمی تشکیل دادند.
وی در جریان عملیات اعدام حسنعلی منصور نفر دوم عملیات و پشتیبانی کننده شهید بخارائی بود که پس از اینکه شهید بخارائی منصور را به سزای خیانتهایش رساند چند تیر شلیک کرد که مأمورین طاغوت را از توجه به بخارائی منصرف سازد.
این گلوله ها به ناودان مجلس و شیشه اتومبیل بنزی که منصور را در آن انداخته و به بیمارستان می بردند اصابت کرد و شیشه جلوی بنز را خُرد کرد.
وی از صحنه عملیات خارج شد ولی به همراه شهید صفار هرندی دستگیر شد.
در بیدادگاه تجدید نظر طاغوت با اینکه مریض و قادر به حرکت نبود امّا به دستور رئیس بیدادگاه نظامی او را با برانکارد به جلسه محاکمه آوردند و او را روی نیمکت در حالیکه دراز کشیده بود محاکمه کردند.
وی در سحرگاه 26 خرداد 44 در حالی که با چهره ای خندان به سوی چوبه های تیرباران می دوید تکبیرگویان و سپاسگزار از خداوند به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
ر.ک : هفته نامه شما، 28 خرداد 1377، ش 67.
5ـ شهید رضا صفار هرندی فرزند علی اکبر در سال 1325 در خانواده ای اهل علم و تبلیغ دین به دنیا آمد.
برادرش حجه الاسلام حاج شیخ علی اصغر هرندی روحانی آزاده خدوم و مردمی بود که علاوه بر اقامه نماز جماعت در مسجد دروازه غار تهران و منبر و تعلیمات دینی، مغازه پارچه فروشی داشت و از این راه زندگانی را اداره می نمود و نمونه ای از کسب پاکیزه اسلامی را در عمل آشکار می کرد.
شهید رضا هرندی در این خانواده پرورش یافت.
پس از دوره ابتدائی، دروس دینی را نزد برادرش خواند و در مغازه او به کار مشغول شد.
وی در مسجد برادرش در امر تبلیغ دین و ارتباط با نوجوانان و کشاندن آنها به راه دین فعال بود.
در همین رابطه با شهید محمد بخارائی و شهید نیک نژاد آشنا شد و با آنها درباره مسائل اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر کار می کرد.
با شروع نهضت امام خمینی (ره)، او و یارانش، به انجام وظیفه انقلابی رو آوردند و بالاخره در مسیر این نهضت خدائی، با شهید عراقی و سپس توسط او با شهید امانی آشنا شدند و به طرف جهاد مسلحانه رو آوردند.
شهید هرندی روز عملیات ]اعدام انقلابی منصور[ پشتیبان شهید بخارائی بود و توانست پس از پایان عملیات از صحنه بیرون آید ولی وقتی که می خواست وسائلش را از خانه بردارد و به اتفاق شهید نیک نژاد زندگی مخفی را آغاز کند دستگیر شد.
وی در سحرگاه 26 خرداد 1344 به همراه دوستانش توسط مزدوران شاه تیرباران و شهد شیرین شهادت را نوشیدند.
ر.ک : هفته نامه شما، 28 خرداد 1377، ش 67.
6ـ سید محمود سادات کوچ محتشم معروف به محتشمی فرزند سید علی در سال 1309 شمسی در تهران متولد شد.
وی یکی از اعضای اصلی و مرکزی هیئت های موتلفه اسلامی بود.
در بیوگرافی تنظیمی از سوی ساواک شغل وی خواربار فروش عنوان شده است.
وی پس از شنیدن خبر تبعید امام در مورخه 13 /8 /43 مغازه خود را تعطیل و سایر بازاریان را نیز تشویق به این کار می کند.
به همین جهت در مورخه 18 /8 /43 به ساواک احضار می شود.
پس از اعدام حسنعلی منصور ساواک به وی مظنون شده، منزلش مورد بازرسی و در مورخه 12 /12 /43 دستگیر و روانه زندان گردید.
پس از طی شش ماه دوران محکومیت در مورخه 21 /5 /44 قرار بازداشت وی به قرار التزام عدم خروج از حوزه قضائی تهران تبدیل و از زندان آزاد شد.
پس از آزادی از زندن مدتها تمامی مکاتبات و تلفن وی تحت کنترل شدید ساواک بود.
در یکی از گزارشهای ساواک درباره وی چنین آمده است : «شخص مورد بحث پس از آزادی از زندان با برادر هرندی معدوم (یکی از قاتلین حسنعلی منصور نخست وزیر فقید) ارتباط برقرار نموده و شروع به فعالیت کرده است.
نامبرده در یک ملاقات خصوصی اظهار داشته هزار نفر هم قسم شدیم ولی فقط پنج نفر برای ترور منصور انتخاب شدند و هنوز 995 نفر دیگر در گوشه و کنار شهر هستند.
» ضمنا مشارالیه جزو افرادی بوده که برای خانواده زندانیان سیاسی و خمینی پول جمع آوری نموده اند.
در ادامه مراقبتها و سخت گیریهای ساواک در رابطه با وی در سال 1353 با خروج وی از کشور به مقصد سوریه از سوی اداره کل سوم ساواک مخالفت می شود.
وی هم اکنون به شغل آزاد اشتغال دارد.
(اسناد ساواک) 7ـ مرحوم حسین مصدقی فرزند محمد در سال 1282 ه ش در شهر تهران به دنیا آمد.
مشارالیه در بازار تهران، به کاغذ فروشی اشتغال داشت و در سال 1341 در جریان مخالفت با قانون انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی دارای فعالیت های گسترده ای بود.
در راستای همین فعالیت ها در تاریخ 1 /3 /42 به ساواک احضار شد و 23 روز بعد به اتهام همکاری با روحانیون در نشر اعلامیه دستگیر و به مدت 8 روز زندانی شد.
حسین مصدقی در تاریخ 11 /12 /43 به اتهام عضویت در هیئت های مؤتلفه دستگیر و 6 روز بعد از او رفع سوء ظن گردید.
مشارالیه در تاریخ 17 /11 /43 به ساواک گفت: «حدود سه ماه است با حضرت آیت اللّه خمینی مربوط هستم و رساله ایشان را چاپ می کنم» حسین مصدقی مجددا در تاریخ 2 /8 /46 مورد سوءظن قرار گرفت و دستگیر شد ولی زندانی نگردید وی در تاریخ 1 /5 /50 به علت سکته قلبی به رحمت خدا پیوست.
(اسناد ساواک) 8ـ سید محسن امیر حسینی فرزند سیداله در سال 1302 ه ش در تهران متولد شد.
در سال 1324 جزء اولین کسانی بود که به عضویت جمعیت فدائیان اسلام در آمد ولی در اختلافات فدائیان اسلام با مرحوم آیت اللّه کاشانی به تبعیت از ایشان از همکاری با فدائیان اسلام استنکاف ورزید و به عضویت مجمع مسلمانان مجاهد تحت رهبری شمس قنات آبادی در آمد و سپس به حزب زحمتکشان دکتر بقائی پیوست و در مبارزات او علیه مصدق شرکت کرد.
سید محسن امیر حسینی در سال 1322 به علت توهین به مافوق د رمحل کار (راه آهن) به مدت سه ماه زندانی شد و در سال 1324 به اتهام همکاری با فدائیان اسلام به مدت 15 روز بازداشت گردید و در سال 1337 به علت پخش اعلامیه آیت الله کاشانی به مدت سه روز زندانی شد.
امیر حسینی در تاریخ 23 /2 /1343 به ا تهام فعالیتهای به اصطلاح مضره دستگیر و به سه ماه حبس محکوم شد ولی تا آذر ماه در زندان بود و پس از آزادی مجددا در 12 /12 /43 دستگیر و در تاریخ 27 /3 /44 آزاد شد.
آخرین دستگیری وی در اردیبهشت سال 1346 بود که مدت یکسال را در زندان سپری کرد و در تاریخ 4 /2 /47 از زندان مرخص گردید.
ساواک در نظریه خود وی را به این شرح معرفی کرده است.
این شخص در مبارزات سیاسی متهور و با شهامت، در دیانت متعصب، با دشمن سرسخت، در دوستی پابرجا، دارای حافظه قوی، وضع مالی بد، دارای امانت و صداقت کافی، نسبت به شخص اول مملکت بدبین، دارای نفوذ قابل ملاحظه ای در بازار و بین طرفداران خمینی که اسرار و مطالب زیادی می داند که شاید مدتها وقت لازم باشد که بتوان به آن مطالب پی برد.
(اسناد ساواک) 9ـ احمد شاه بوداغلو معروف به شهاب فرزند غلامعلی در سال 1298 ه ش در تهران متولد شد.
وی که در بازار تهران به شغل دلالی آهن آلات مشغول بود در طول مبارزات، همواره از فعالین نهضت امام خمینی (ره) بوده است و بنا بر اسناد موجود از نام مستعار منصور امینی نیز استفاده کرده است.
شاه بوداغلو فعالیت های خود را همراه با شهید نواب صفوی شروع کرد و در تحصن اعتراض آمیز به بازداشت وی در زندان قصر، به 15 روز بازداشت محکوم شد.
نامبرده که مسئولیت چاپ و نشر اعلامیه های علما را بر عهده داشت در جریان چاپ و پخش اعلامیه آیت الله بهبهانی و پیام ملت ایران به آمریکا در آذرماه 1342 دستگیر و زندانی شد.
وی پس از آزادی از زندان با عضویت در هیئت های مؤتلفه به همراه شهید عراقی و دیگران در روز 28 /11 /1343 به اتهام اعدام انقلابی منصور و اخفاء متهم، دستگیر و به ده سال حبس با اعمال شاقه محکوم گردید.
(اسناد ساواک)

منبع:

کتاب شهید محمدصادق اسلامی به روایت اسناد ساواک صفحه 11











صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.