صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش

تاریخ سند: 13 مرداد 1348


گزارش


متن سند:

دولت آقای امیرعباس با تمام امکاناتی که در اختیار دارد متأسفانه نتوانسته است به نحو شایسته مجری منویات شاهنشاه آریامهر از نظر تأمین نظرات مردم باشد، با قاطعیت هر چه تمامتر باید گفت اکثر از اعضای کابینه که معلوم نیست به اتکای چه مقامی در راه سوءاستفاده قدم برمی دارند با دسته بندی و صحنه سازی به طرز کاملاً کم سابقه ای به قول مردم به غارت بودجه های زیر نظر خود مشغولند و چپاول آنها به صورتی است که گویی قشون مهاجمی هستند که از سر فرمانده های خود دستور غارت مردم را دارند، به علت عدم توجه شخص رئیس دولت که می گویند خود از این سوءاستفاده ها بی نصیب نیست و هم چنین لاس زدن سازمان بازرسی شاهنشاهی که روزهای نخست از آن ترس و وحشتی داشتند با گماردن ضعیف ترین و کثیف ترین افراد در راس کارهای حساس و ایجاد محیط رعب و وحشت مرتکب تقلبات و نیرنگ های آشکار می شوند و شگفت آور اینجا است که یکی از هزارها سوءاستفاده های آنها که علن می شود بی پروا با تقدیم گزارشات خلاف واقع به مقامات درباری و سایر سازمانهای مربوطه در مقام اغفال برمی آیند و از طریق بودجه های سری که در اختیار دارند وسایل خفه کردن مطبوعات را نیز فراهم می سازند، صادقانه باید گفت که نابسامانی توام با غارتگری اعضای دولت یک انزجار عمیقی در مردم بوجود آورده تا جایی که دارودسته مخالف همیشگی دولتها در محافل و مجامع می گویند (چون آب از سرچشمه گل آلود است لذا آقایان وزرا و افراد وابسته به آنها به خود اجازه این چنین غارتگری ها را می دهند) عقیده مردم این است که اگر شخص شاهنشاه آریامهر از نحوه چپاول وزراء منصوب خویش واقفند چرا به طور قاطع در مقام سرکوبی آنها برنمی آیند و اگر احیانا خاطر مبارکشان از این همه سوءاستفاده و تبعیض و تقلب واقف نیست چرا سازمانهای اطلاعاتی حقایق را به عرض نمی رسانند که به خاطر بقا مملکت و جلوگیری از این همه بدبینی چاره ای اندیشیده شود، راجع به محاکمه اعضای شرکت واحد که به صورت یک نمایشنامه کمدی خاتمه پیدا کرد نیز مردم می گویند چون دربار در شرکت واحد سهام زیاد دارد و منافع دربار در خطر قرار گرفته بود چنین محاکمه ای را ترتیب دادند تا سایر شرکتها و بانکهایی که احیانا مقامات درباری در آنها سهم کلان دارند حساب کار خودشان را بکنند راجع به سوءاستفاده های دکتر عالیخانی و نحوه خیانت هایی که به خاطر تأمین منافع شرکتهای بزرگ مورد نظر به اقتصاد مملکت و تجار درجه دوم و سوم نموده از طرف اشخاص غیرمغرض و وارد به امور اقتصاد مطالبی گفته می شود که هر فرد باشرف و باوجدانی را دچار سرگیجه می سازد، تاجر معروفی نقل می کرد که عالیخانی از لحاظ اخاذی بی نظیر بود و با تبانی کمپانی های بزرگ و شرکتهای درجه اول نقشه می کشید اقتصاد کشور را دچار وقفه سازد و چون اخاذی از تجار کوچک باعث دردسر او بود لذا در نظر داشت کار اقتصاد مملکت را به چند شرکت بزرگ تبدیل نماید تا به طور راحت بتواند رقم های ده ملیون و بیست ملیون تومان را از آنها دریافت دارد، در بین مردم شایع است که عالیخانی مشاور سازمان امنیت است و از طرف علیاحضرت ملکه مادر به خاطر اینکه پدرش روزی در تاکستان قزوین حسابدار املاک سلطنتی بوده تقویت می شود، در وزارت دارائی به منظور سوءاستفاده هر چه بیشتر دسته بندی به صورتی درآمده که در مدت کوتاهی شخصی به نام بهادری که می گویند برادر بهادری1 رئیس دفتر شهبانو است ده ها ملیون تومان به جیب زده و مدیران کل و سایر اعضای ادارات دیگر وزارت دارائی نیز از طریق مختلف مخصوصا از طریق کارخانجات نوشابه سازی هر کدام به ماهی سی چهل هزار تومان قانع نیستند.
در خصوص آقای شهبازی وزیر مشاور و سرپرست تعاون کشور شایعاتی است که به راستی آدم سرسام می گیرد، همین شخص قبل از آن که به این مقام نائل آید در وزارت دارایی با هویدا کار می کرد، شاید صدها نفر باشند که شهادت بدهند آقای شهبازی در آن موقع در راهروهای وزارت دارایی قدم می زد و کسانی که پرونده مالیاتی در کمیسیونهای مالیاتی داشتند به او مراجعه و با دادن صد تومان یعنی هزار ریال ایشان کارشان را در کمیسیون به نفع آنها سروصورت می داد، راجع به روحانی وزیر آب و برق و اعمال نظرهایی که در قراردادهای مربوطه می کند همچنین وزیر پست و تلگراف و دارودسته خطاکارش.
آبادانی و مسکن.
بهداری.
آموزش و پرورش و غیره و غیره مطالبی مورد بحث و گفتگو است که انکار آن هرگز امکان پذیر نیست.
می شود که حسنعلی منصور پایه کانون مترقی را گذاشت و متعاقبا به تشکیل حزب ایران نوین مبادرت کرد و عده ای بی ایمان بدسابقه هزار چهره پادوهای خارجی و داخلی را در آن به نام عضویت جای داد، دور از هر نوع حب و بغض باید پذیرفت که حزب ایران نوین منفورترین احزابی است که تا به حال در ایران بوجود آمده این حزب به علت مشکوک بودن موسس اولیه (حسنعلی منصور) مکتبی برای تربیت افراد ناصالح و نالایق و غیرخادم گردیده بعد از معدوم شدن منصور عطا خسروانی که از لحاظ خُبث طینت و دروغگویی و تقلب و شارلاتانی کم نظیر می باشد به رهبری حزب برگزیده شد و با جمع آوری عده ای حقه باز و کلاهبردار حرفه ای حزب را در جهت تکمیل نظرات پلید خود سوق دادند، تحت عنوان پاسداران انقلاب امکان هر نوع فعالیت وطن پرستانه را در مردم کاهش دادند و گروه گروه مخالفان حزب را که در معنی مخالف دزدی و خیانت آنها بوده و هستند سرکوب و خانه نشین نمودند میدان وسیعی برای فعالیت باج بگیران و خیانت کاران حزبی بوجود آورند و چون اکثر از اعضای مؤثر حزب ایران نوین متهم به نوکری امریکا و دستگاه سیا بوده و هستند با طرح [و ]برنامه و نقشه های شوم مردم ناراضی کن بنیان درستی و صحت عمل و عشق به مرزوبوم را متزلزل و به جای آن نادرستی و پَستی و بی ایمانی را پایه گذاری نمودند و در این کار آن قدر ماهرانه به پیش رفته اند که اعاده افکار و عقاید وطن پرستی و درستی به شرط آن که تصمیمی در این باره بخواهند اتخاذ کنند سالها به طول خواهد انجامید، اکثریت مردم بر این عقیده اند که بنیان گذار حزب ایران نوین یعنی حسنعلی منصور چون از نُطفهِ مردی است که به هنگام نخست وزیری خود به سال 1320 به سردار بزرگ ایران خیانت روا داشت و پس از یورش قشون متفقین و یک نوع سازش پنهانی با آنها رضاشاه کبیر را غافلگیر ساخت لذا فرزند چنین پدری نمی تواند اصالت و نجابت و شرف یک ایرانی را داشته باشد و به همین جهت از روز اول که به تشکیل کانون مترقی و سپس حزب ایران نوین اقدام کرد افرادی را به همکاری پذیرفت که برای برانگیختن مردم و متلاشی ساختن امور مملکت و در نتیجه بدون پشتوانه نمودن شاهنشاه آریامهر از لحاظ توده مردم بساز او و بساز اجنبی مورد نظر حتی اگر لازم شد قِر کمر هم بدهند و به طوری که اکنون ملاحظه می فرمائید این نقشه و طرح کاملاً اجرا شده و برخلاف آنچه را که رادیو و مطبوعات می گویند عدم رضایت سرتاسر مملکت را فرا گرفته و بدبختانه این عدم رضایت به طور کاملاً موثر در نسل جوان، جوانی که باید عهده دار امور مهمه کشور در آینده بشوند ریشه دوانده تا جایی که دانشجوی دانشکده اعتقاد پیدا نموده برای گرفتن نمره خوب باید در انشا خود که به استاد می دهد صد بار نام شاهنشاه آریامهر را بیاورد و بعد از آن هم که قبول شد در تلاش باشد کدام مقام موثر دزدتر و حقه بازتر و بی ایمان تر است تا خود را به هر نحوی شده به او نزدیک کند و در مقام سوءاستفاده برآید، این عرایض من تصور نفرمائید بدون مدرک است خیر دلیل فراوان هست و شما که خوشبختانه در زمره خیرخواه و باشرف هستید باید قبول کنید این تربیت نسل جوان بزرگترین زنگ خطر برای اضمحلال و سقوط حتمی یک مملکت است، شما مرتبا بردارید در رادیو و جراید و روی کاغذ و در سخنرانی ها بگوئید ما کشور دو هزار و پانصد ساله هستیم.
تمدن داریم.
ایمان داریم، برای دل خوش کنک گویندگان بد نیست ولی نه خارجی[ها] که بیشتر از خود ما به وضع ما آشنا هستند این حرفها را می پذیرند و نه مردم این مملکت، بی انصافی هم نباید کرد وقتی فلان پیره زن دهاتی به قول دستگاه حاکمه باسواد می شود و اگر نان شب نداشته باشد رادیوی باطری داری دارد و فاقد وسایل اولیه هم هست و مرتبا دروغ و تقلب هم از اعضای حاکمه می شنود پناه به فرستنده های مخالف می برد.
رادیو بغداد و پیک ایران و صدای ملی و غیره را می گیرد و آن تبلیغات زهرآگین مانند خون به بدن او سرازیر می شود و نفرتی از دولت و مملکت پیدا می کند نتیجه این می شود که اگر خدای نخواسته یک روز لازم بشود عکس العمل مثبتی در مقابل تجاوزگری نشان بدهیم ممکن است روزهای اول و دوم ارتش دلیرانه کاری از پیش ببرد ولی نیرویی که باید جانشین ارتش و وظیفه نیروی سوم و پارتیزان را بازی کند نه فقط نداریم بلکه اگر واقعه جدی رخ بدهد به علت بی ایمانی مردم به دستگاه حاکمه و مشاهده این همه غارتگری آن هم از جانب مشتی اجنبی پرست نالایق بدنام شاید آب هم گیر کسی نیاید که بخورند این یک واقعیت است، موفقیت هایی که در جنگ بین الملل دوم برای روسیه شوروی و انگلستان و فرانسه و سایر متحدین پیش آمد قسمت اعظم آن مرهون غیرنظامیان بود، خود من یکی از اعضای موثر نیروی غیرنظامی را که گویا به نام دفاع غیرنظامی نامیده می شود و از کارمندان عالیرتبه دولت است و مأمورین سازمان می باشد دیدم از بی سروسامانی و سوءاستفاده و خیمه شب بازی های این سازمان دفاع غیرنظامی حرفهایی می زد سرسام آور، به هر حال اگر اعتقاد به دگرگونی افکار له و لورده شده مردم دارید و تشخیص می دهید مصلحت مملکت ایجاب می کند احساسات پاک مردم بیش از این خموده نشود بدون توجه به اینکه فلان رادیو اکنون به ما ناسزا می گوید در تغییر دولت و ترکیب دولت جدید و هم چنین انحلال مجلسین و تعقیب عده ای غارتگر تصمیم مردم پسند اتخاذ شود مسلما به نفع مملکت خواهد بود چون عرض کردم با تبلیغ که مایه و اساسی ندارد احساسات وطن پرستانه مردم را نمی شود بیدار کرد و این خفتگی احساسات و این بی تفاوتی مردم برای موجودیت مملکت مضر است.
سازمان بازرسی شاهنشاهی هم متأسفانه برخلاف انتظارات مردم کارش ارسال و مراسلات می باشد یعنی حدود قدرتش بر برکناری انباردار قند و شکر رودسر و طرد کارمند شهرداری معلم کلایه و از این کارها است، این همه جنایاتی که به وسیله بعضی از استاندارها و روسای ادارات در استانها می شود تابه حال نه فقط کاری علیه آنها نکرده اند بلکه با پر کردن صفحات روزنامه ها موجبات تشویق و تقویت آنها را هم فراهم ساخته اند، در همین تهران یک پرونده قطور از ملیونها سوءاستفاده شرکت تلفن به وسیله سرلشکر قریب به بازرسی شاهنشاهی احاله شد این پرونده که بایگانی گردید متخلفین و متهمین آن هم مورد حمایت قرار گرفتند تا جایی که بنکدار نام با پرداخت پیش قسط چند تلفن برای یک بازپرس دیوان کیفر و چند نفر از همراهان او تلفن مجانی داد و خیلی گستاخانه تر مشغول چپاول هستند، این سازمان هم که به چشم شاهنشاه آریامهر معروف شده یا باید به خاطر حفظ حیثیت شخص شاهنشاه کمتر تظاهر کنند یا اگر تظاهری می کنند نوعی باشد که دزدبگیری آنها از حدود انباردار و بایگان و سرایدار تجاوز نماید [ننماید].

توضیحات سند:

تاریخ : 12 /5 /48 بهره برداری از اطلاعیه واصله از دفتر ویژه اطلاعات اطلاعیه واصله در مورخ 13 /5 /48 از دفتر ویژه اطلاعات که گزارشی از وضع و چگونگی تشکیل حزب ایران نوین می باشد مشروحا درباره اعمال خلاف عده ای از گردانندگان حزب ایران نوین از جمله آقایان هویدا و دکتر عالیخانی و یداللّه شهبازی و منصور روحانی و فتح اللّه ستوده و غلامرضا نیک پی و دکتر شاهقلی و بانو فرخ رو پارسای و عطاءاللّه خسروانی و سوءاستفاده های آنان و همچنین عدم دلسوزی آنها در رهبری نسل جوان و عدم رسیدگی بازرسی شاهنشاهی مطالبی منعکس نموده که در پرونده 225012 بایگانی و این مطالب استخراج گردید.
در پرونده 62423 امیرعباس هویدا بایگانی شود 1ـ کریم پاشا بهادری فرزند محمد به سال 1295 ش در آذربایجان به دنیا آمد.
پس از پایان تحصیلات در تهران از سال 1327 تا 1334 ش در دانشگاههای کالیفرنیا و کالیفرنیای جنوبی در رشته های حقوق سیاسی و روابط بین الملل به تحصیل پرداخت و دکترا گرفت.
او برنده جایزه عالی دانشگاهی و بورس مخصوص دانشگاه کالیفرنیای جنوبی شد و به علت کسب مدارج عالی، خصوصیات اخلاقی و اجتماعی به پیشنهاد دانشگاه مذکور به عضویت افتخاری جامعه حقوقدانان سیاسی آمریکا درآمد و مدال طلا به وی اعطا گردید و مقامات عالی دانشگاهی و کتابخانه کنگره آمریکا وی رابه خاطر رساله اش تحت عنوان «تحلیلی از عواملی که موجب ملی شدن نفت ایران گردید» مورد تحسین و تشویق قرار دادند.
بهادری برنده جایزه بهترین مقاله سال دائره المعارف بریتانیکا زیر عنوان «دلایل شکست سیاسی خارجی آمریکا» مشعل دار دموکراسی دنیای آزاد گردید و در سال 34 مأموریت و نمایندگی مخصوص دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و وزارت کشور آمریکا برای شرکت در کنفرانسها و جلسات معارفه خصوصا همکاری با رئیس دانشکده حقوق دانشگاه تهران در مذاکرات با معاون رئیس جمهوری آمریکا، قضات دیوان عالی دادرسی، سناتورها و رؤسای مؤسسات راکفلر را به عهده گرفت.
کریم پاشا پس از بازگشت به ایران در 1335ش، در سمتهای رئیس امور اداری و معاون مؤسسه اداری دانشکده حقوق دانشگاه تهران و مشاور اداری سازمان برنامه مشغول به کار گردید.
در 37 به عضویت گروه ایران نو در آمد و با وابسته شدن این گروه به حزب ملیون اقبال، مشارالیه نیز عضو هیأت مؤسس حزب مذکور گردید و از طرف حزب مذکور به عنوان نماینده دوره بیستم انتخاب گردید.
او عضو جامعه فارغ التحصیلان آمریکا بود و در سال 40 به عضویت باشگاه لاینز و کانون مترقی درآمد و سپس عضو شورای مرکزی حزب ایران نوین گردید.
شایعاتی مبنی بر عضویت وی در سازمان سیا موجود است.
در سال 42 به سمت مدیرکل نخست وزیری و رئیس دفتر نخست وزیری و سپس به معاونت نخست وزیر منصوب شد.
مدتی در سال 47 ریاست دفتر فرح را به عهده داشت و سپس به وزارت اطلاعات و جهانگردی در کابینه هویدا منصوب شد.
در سال 45 هنگامی که معاون هویدا بود از طرف اشرف پهلوی به عنوان نماینده و رابط دولت با کلیه سازمانها و مؤسسات تحت نظر اشرف پهلوی منصوب گردید و در سال 47 با دختر شایسته ایران که در سال 46 در مسابقه انتخاب دختر شایسته جهان نفر سوم شناخته شده بود ازدواج کرد.
یکی از روزنامه های پاریس به روابط نامشروع او با فرح اشاره می کند.
او در اغلب مسافرتهای داخلی و خارجی فرح را همراهی می کرد و از طرف مشارالیه به سمت عضو مؤسس جمعیت طرفداران مرکز طبی کودکان رسید.
او عضو مؤسس جمعیت کمک به جذامیان ایران، عضو هیأت امناء جشن هنر، عضو هیأت امناء بنیاد فرهنگ ایران، عضو مجمع عمومی انجمن ملی حمایت کودکان، عضو شورای عالی سازمان ملی انتقال خون، عضو شورای عالی جمعیت خیریه فرح پهلوی، عضو جمعیت حمایت از آسیب دیدگان از سوختگی و عضو هیأت امناء دانشگاه فرح پهلوی نیز بود.
وی دارای نشانهای تاجگذاری درجه 3 و 4 تاج، درجه اول همایون، مدال بیست و پنجمین سده بنیانگذاری شاهنشاهی، نشانهای درجه اول جمهوریت مصر، درجه اول جمهوریت تونس، یک قطعه نشان درجه اول نقره از طرف رئیس جمهوری اتریش، یک قطعه نشان و تاج ملک عبدالعزیز از طرف ملک خالد پادشاه عربستان، نشان درجه اول زئیر از طرف رئیس جمهوری زئیر، یک قطعه نشان درجه اول فرانیکو و میراندا از طرف رئیس جمهوری ونزوئلا است.
در سال 54 به عضویت هیأت امنای دانشگاه آذرآبادگان (تبریز) در آمد و در سالهای 55 و 56 به سمت مشاور وزیر دربار و آجودان کشوری منصوب شد.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی

منبع:

کتاب امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 517





صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.