صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش بروز تردید و بلاتکلیفی در نزد وکلای مجلس شورای ملی در خصوص پیوستن به حزب مردم1 یا ملیون

تاریخ سند: 3 شهریور 1336


گزارش بروز تردید و بلاتکلیفی در نزد وکلای مجلس شورای ملی در خصوص پیوستن به حزب مردم1 یا ملیون


متن سند:

الف ـ 1997 اخیرا وضع احزاب اقلیت و اکثریت مورد بحث محافل پارلمانی قرار گرفته و چون آقای سردار فاخر2 75 نفر نمایندگان متمایل به حزب مردم و آقای علم3 هم همین تعداد از نمایندگان را علاقه مند به شرکت در حزب مردم معرفی نموده اند لذا اکثر نمایندگان نسبت به قبول عضویت حزب سوسیال دمکرات یا حزب مردم و فقط منتظر[ند تا ]پس از تمایل و پشتیبانی شاهنشاه نسبت به یکی از این دو حزب می باشند تا بلادرنگ در آن شرکت و از بلاتکلیفی خارج شوند.
منبع ـ موثق ارزش خبر ـ تأیید شد.
...
ادعایی است که شده صحت و سقم آن با خود مدعیان است.
دایره 4 بایگانی

توضیحات سند:

1ـ در پی کودتای 28 مرداد 1332 بار دیگر جو خفقان در ایران حاکم شد.
مشروعیت رژیم پهلوی زیر سؤال رفته و آمریکا از اینکه حامی شاه تلقی می شد تحت فشار افکار عمومی بود.
آمریکایی ها برای فریب افکار عمومی داخل و خارج تشکیل احزاب دولتی را در دستور کار محمدرضا پهلوی قرار دادند.
شاه در سوم اسفند 1336 در ملاقات با سناتورها سیاست نظام دوحزبی را اعلام داشت.
در پی این اعلام اسداللّه علم مأمور تشکیل حزب مردم به عنوان حزب اقلیت و منوچهر اقبال مأمور تشکیل حزب ملیون به عنوان حزب اکثریت شد.
مئیر عزری نماینده سیاسی اسرائیل در دوران محمدرضا پهلوی علم و اقبال را در تأسیس حزب یاری کرد.
علم در راستای تأسیس حزب سفری به انگلیس داشت که در آنجا از دولتمردان و سیاستمداران دستورهای لازم را در خصوص چگونگی تشکیل حزب دریافت نمود.
او در 26 اردیبهشت 1336 در یک مصاحبه مطبوعاتی تأسیس حزب مردم را اعلام کرد.
سایر اعضای مؤسس عبارت بودند از: یحیی عدل، محمد الهی، امیر بیرجندی، حسن ستوده تهرانی، مهدی شیبانی، کیقباد ظفر، موسی عمید، احمد فرداد، حسن افشار، محسن مظاهری، علی معارفی، پرویز ناتل خانلری، علی اکبر بینا حزب مردم رسما در مورخه 22 مرداد 1336 به دبیرکلی علم آغاز به کار کرد.
یکی از اتفاقات جالب اعلام اقلیت بودن حزب مردم بود در حالی که هنوز حزب دیگری تأسیس نشده بود و این اسباب تمسخر برخی از روزنامه نگاران را فراهم ساخت.
مردم هوشیار ایران از حزب مردم و حزب ملیون که پس از چند ماه تأخیر تأسیس شد هیچ گونه استقبالی نکرد.
و اندک افراد عضو در این دو حزب به طمع پست و مقام گرد آمده بودند که وقتی از آن ناامید می شدند دیگر پا به حزب نمی گذاشتند.
در آستانه برگزاری انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی شاه طی یک مصاحبه ای انتخابات را آزاد و حزبی اعلام و آزادی در ایران را کمتر از آمریکا، انگلیس و فرانسه ندانست.
در این انتخابات احزاب مردم، ملیون و کاندیداهای مستقل مانند علی امینی وارد عرضه انتخابات شدند.
با دخالت دولت اقبال در انتخابات و افشاگری های صورت گرفته آزادی انتخابات به شدت زیر سؤال رفت و افکار عمومی شعارهای شاه را به تمسخر گرفت.
شاه برای رهانیدن خود از این افتضاح بوجود آمده انتخابات را باطل اعلام کرد.
نتیجه آن برکناری علم از دبیرکل حزب مردم و اقبال از نخست وزیری بود.
پس از علم یحیی عدل به دبیرکل منصوب شد.
حزب ملیون نیز پس از برکناری اقبال از نخست وزیری عملاً تعطیل شد.
حزب مردم نیز تا زمان تأسیس حزب ایران نوین در رکود شدیدی به سر می برد.
عدل که به واقعیات حزب خود آگاه بود آن گونه که باید برای حزب وقت نمی گذاشت.
او در اجتماع اردیبهشت 1350 موفق شد با گرفتن اختیارات خاص سمت خود را به ریاست کل حزب تغییر و علینقی کنی را به سمت دبیرکل حزب مردم معرفی کند.
کنی حزب اقلیت را جدی گرفته و به شدت به دولت انتقاداتی را انجام داد که شاه در عکس العمل خود او را «مردکه» خطاب کرد و صحبت های او را مزخرفات و وقیح دانست.
کنی پس از اطلاع از نظر شاه در مرداد 1351 استعفا داد.
حزب مردم نزدیک به یک سال دبیرکل نداشت و سرانجام ناصر عامری به عنوان چهارمین دبیرکل انتخاب شد و در دی ماه 1353 برکنار و محمد فضایلی به عنوان پنجمین و آخرین دبیرکل منصوب شد که با اعلام سیاست تک حزبی توسط شاه و تأسیس «حزب رستاخیز ایران» در اسفند 1353 دفتر فعالیت حزب مردم بسته شد.
2ـ سردار رضا فاخر حکمت، فرزند حسام الدین مشارالدوله شیرازی به سال 1272 ه ش در تهران متولد شد.
پس از طی دوران کودکی، تحصیلات ابتدائی را در مدرسه علمیه که به ریاست مخبرالسلطنه هدایت و نظامت ناظم العلوم، اداره می شد، طی کرد و صرف و نحو عربی و ادبیات فارسی را آموخت.
سپس در سال 1322 به اتفاق پدر به شیراز رفت و در امر خلافت، دستیار پدر شد و پس از درگذشت پدر به کار ملکداری در املاک وسیعی که پدرش به جای گذاشته بود، پرداخت.
با دختر میرزا سید علی خان مهندس الدوله ازدواج کرد و پس از تشکیل کمیته دمکرات در شیراز به آن کمیته پیوست و از مؤسسین حزب دمکرات در شیراز بود.
مدتی بعد والی فارس شد و در دوره های چهارم و پنجم از آباده به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد.
در مجلس مؤسسان اول نیز، به نمایندگی آباده شرکت جست و پس از پایان دوره پنجم مجلس، چندی به اروپا سفر کرد.
در دوره هفتم از شیراز و دوره هشتم از آباده به نمایندگی برگزیده شد در این دوره بین او و تیمورتاش وزیر مقتدر دربار اختلاف افتاد.
از این رو تیمورتاش از انتخاب او در دوره نهم جلوگیری کرد و سردار فاخر بار دیگر قریب به یک سال عازم اروپا گردید.
یادشده در تابستان سال 1313 به حکومت گرگان منصوب گردید و در سال 1315 فرمان حکومت یزد را دریافت کرد.
وی پس از دو سال اقامت در یزد در سال 1319 به استانداری کرمان و در سال 1322 به ریاست کل آمار و ثبت احوال منصوب شد و پس از چند ماه به وکالت دوره چهاردهم مجلس از شیراز انتخاب گردید.
در بهار سال 1325 سردار فاخر از طرف قوام السلطنه به استانداری کرمان و بلوچستان مأمور شد.
در انتخابات دوره پانزدهم کرمان که زیرنظر او انجام شد در انتخاب دکتر مظفر بقائی از کرمان کمک مؤثری کرد و خود نیز از شیراز انتخاب شد و قبل از انتخاب، به عضویت کمیته مرکزی حزب دمکرات ایران درآمد.
پس از انتخاب وکلای حزبی در کمیته مرکزی، با تمایل قوام السلطنه برای ریاست مجلس، نامزد شد و با اکثریت قابل ملاحظه ای به ریاست مجلس برگزیده شد.
سردار فاخر بار دیگر در انتخابات دوره هجدهم از شیراز به نمایندگی مجلس برگزیده شد و در فروردین 1333 با اکثریت آرا به ریاست انتخاب گردید.
پس از پایان دوره مجلس نوزدهم سردار فاخر در دوره ده ماهه فترت بین مجلس 19 و مجلس بیست، ریاست اداری مجلس را به عهده داشت.
در دوره بیستم هم از شیراز انتخاب گردید و در اوایل اسفندماه به ریاست مجلس رسید ولی عمر دوره بیستم دیری نپایید و در 19 اردیبهشت 1340 منحل گردید.
در دوره فترت بین مجلس بیستم و مجلس بیست و یکم سردار فاخر باز هم ریاست اداری مجلس را داشت.
او در دوره ریاست مجلس، مکرر به عضویت شورای سلطنتی انتخاب شد.
پس از انتخابات دوره بیست و یکم که در شهریور ماه 1342 انجام شد سردار فاخر بکلی از سیاست و امور پارلمانی کناره گیری نمود و سرانجام در سال 1356 درگذشت.
3ـ امیراسداللّه علم فرزند محمدابراهیم خان شوکت الملک در سال 1298 در بیرجند متولد شد.
در سال 1321 از دانشکده کشاورزی کرج فارغ التحصیل گردید.
او از اوان جوانی وارد سیاست شد.
ازدواج مصلحتی او با ملک تاج قوام دختر قوام الملک شیرازی یکی از متحدین انگلیس در جنوب ایران، به دستور رضاشاه صورت گرفت و راه پیشرفت او را هموارتر ساخت.
طی سالهای 1313 ـ 1320 در ارتباط فعال با سرویس اطلاعاتی بریتانیا نقش حساسی در عملیات جاسوسی، به ویژه در تهران و شرق و جنوب ایران ایفا نمود و در رأس شبکه عوامل اینتلیجنت سرویس قرار گرفت.
در سال 1323 اسداللّه علم حکم مقام پیشخدمتی مخصوص شاه را از محمدرضا پهلوی دریافت کرد و در سال 1326 فرماندار کل بلوچستان شد که تا سال 1328 به طول انجامید.
در دی ماه 1328 در کابینه ساعد وزیر کشور شد.
در ترمیم این کابینه، به وزارت کشاورزی منصوب گردید.
او در کابینه منصور بار دیگر وزیر کشاورزی شد و سپس در کابینه رزم آراء به پست وزارت کار رسید.
با قتل رزم آراء و نخست وزیری مصدق، علم از سوی شاه سرپرست اداره املاک و مستغلات پهلوی شد و از هرگونه تلاش جهت سقوط دولت مصدق باز نایستاد و در کودتای 28 مرداد 1332 نقشی مؤثر ایفا کرد.
پس از کودتا و قدرت یابی مجدد شاه، علم در زمره یکی از معدود مشاوران شاه درآمد.
با تشکیل کابینه حسین علاء در فروردین 1334 وزیر کشور شد که تا نیمه فروردین 1336 ادامه یافت.
در این سال رژیم پهلوی برای نشان دادن خود به عنوان حکومتی دموکراتیک تشکیل دو حزب را تدارک دید که علم در رأس حزب مردم قرار گرفت.
در اوایل دهه 1340 شاه بنیاد موقوفات خاندان پهلوی را تأسیس کرد و او را به عنوان سرپرست انتصاب نمود که تا مرداد سال 1341 به طول انجامید.
در 30 تیر 1341 به سمت نخست وزیری منصوب شد.
رفراندوم فرمایشی «انقلاب سفید» در دوران زمامداری او انجام گرفت که با مخالفت همه جانبه مردم و علما روبرو گردید.
البته پیش از آن امام خمینی (سلام اللّه علیه) به اشکال گوناگون علم و سیاستهای او از جمله مصوبه هیأت دولت در مورد انجمنهای ایالتی و ولایتی را مورد حمله قرار داده بودند.
گسترش اعتراضات راهی جز عقب نشینی برای او باقی نگذاشت و مصوبه فوق الذکر در 8 آذر 1341 ملغی اعلام شد.
اما روند حوادث منجر به قیام پانزده خرداد 1342 گردید که علم در سرکوب آن نقش ویژه و تعیین کننده ای داشت.
دیری نپایید که وی از سمت خود استعفا داد و به ریاست دانشگاه پهلوی در شیراز منصوب شد.
مدتی در پست وزارت دربار به محمدرضا خدمت کرد، ولی به علت بیماری در نیمه مرداد 1356 استعفا داد.
سرانجام علم، یکی از قدرتمندترین مهره های رژیم شاه در تاریخ 25 فروردین 1357 بر اثر سرطان خون در یکی از بیمارستانهای آمریکا از پا درآمد.
ر.ک : ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1 و 2 بازیگران عصر پهلوی، ج 1، ص 643 ناصر نجمی، از سید ضیاء تا بازرگان، ج 1 و 2 پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران از کودتای 28 مرداد تا اصلاحات ارضی، ص 9، (ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی)

منبع:

کتاب حزب ملیون به روایت اسناد ساواک صفحه 3

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.