صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : جلسه بحث و تفسیر هفتگی مسجد هدایت و سخنرانی دکتر جواد باهنر

تاریخ سند: 11 اسفند 1347


موضوع : جلسه بحث و تفسیر هفتگی مسجد هدایت و سخنرانی دکتر جواد باهنر


متن سند:

به : 312 از : 20 ه 2 شماره : 45055 /20 ه 2 بعدازظهر روز 8 /12 /47 جلسه بحث و تفسیر هفتگی در مسجد هدایت واقع در خیابان استانبول تشکیل گردید عده افراد حاضر در مسجد در حدود 400 نفر مرکب از افراد مختلف مردم اعم از بازاری ـ اداری ـ فرهنگی ـ دانشجو و دانش آموز و غیره بودند که در بین آنان سیدمحمود طالقانی ـ دکتر جواد باهنر ـ دکتر عباس شیبانی ـ حسن افتخاری ـ سیدابراهیم موسوی ـ محمدعلی قیومی هوشیار ـ مصطفی صادقی ـ محمدمهدی اندوهی ـ داریوش چوبک ـ حسام الدین انتظاری ـ امیرخانی ـ حیدری ـ حاجی مالکی ـ احمد فراهانی ـ محمود محسنی شناخته شدند پس از اقامه نماز جماعت توسط سیدمحمود طالقانی آیاتی از قرآن توسط محسنی قرائت و بعد دکتر جواد باهنر به تفسیر و ترجمه سوره اسرا پرداخت و در مورد عید قربان مدتی در حدود یک ساعت صحبت کرد و در ساعت 2000 به سخنان خود خاتمه داد پس از اظهارات نامبرده عده ای برای عرض ارادت نزد طالقانی نشستند و پس از اندکی به اتفاق از مسجد خارج شدند در بین عده ای از حاضرین از جمله فراهانی ـ مصطفی صادقی و داریوش چوبک و حسام الدین انتظاری صحبت مرگ اشکول1 نخست وزیر اسرائیل بود که این عده عقیده داشتند به وسیله چریکهای الفتح2 که به خانه اشکول حمله کرده بودند به قتل رسیده است و در هر حال بسیار خوشحال بودند که اسرائیل از این بابت شکست خورده و پیش بینی روی کار آمدن دیگران را در اسرائیل می نمودند.
مصطفی صادقی سپس در مورد برنامه صبح همان روز (صبح عید قربان) اظهار داشت قرار بود همه افراد در نماز عید قربان که تراکت آن قبلاً پخش گردیده بود در این محل با طالقانی شرکت نمایند ولی عده ای نیامدند از طرفی آقای طالقانی برابر دعوتی که از وی شده بود برای دیدن فیلم خانه خدا که در مدرسه علوی3 صبح روز عید به نمایش گذاشته شده بود به آنجا رفته بود لذا در ساعت 1030 به مسجد هدایت آمده و نماز را برگزار و سپس سخنانی درباره اهمیت روز عید قربان بیان نمود.
جاجرود

توضیحات سند:

* تاریخ : 12 /12 /47 شماره : 45077 /20 ه 2 موضوع : جلسه بحث و تفسیر مسجد هدایت روز پنجشنبه 8 /12 /47 خلیل شالچی ـ کاظمی ـ علی آقا خیاط ـ مصطفی صادقی ـ عباس شیبانی در مسجد هدایت حضور داشتند.
پس از انجام نماز جماعت وسیله سید محمود طالقانی دکتر جواد باهنر چند آیه از قرآن مجید قرائت نمود و به تفسیر آن پرداخت.
نامبرده گفت قرآن چه از نظر ادبی ـ اخلاقی ـ اجتماعی از هر حیث تکمیل و قابل قبول تمام ادیان است وی گفت عده ای به حضرت رسول (ص) ایراد می کردند که شما این همه قدرت دارید چرا به ملائکه نمی گوئید به زمین بیایند یا به باران دستور نمی دهید که ببارد و یا این که چرا چشمه ها در جاهای بی آب و علف راه نمی افتند و حضرت می فرمود تمام این قدرت ها از طرف خداوند به من وحی می شود که فلان کار را انجام دهم.
باهنر در مورد حج اظهار داشت چندین هزار مسلمان از تمام دنیا سیاه و سفید برای زیارت خانه خدا می آیند و شاه و گدا...
در هر لباسی که باشند موقع احرام بایستی همه در یک لباس باشند.
باهنر گفت عید فطر و قربان بزرگترین اعیاد اسلام است در روز عید فطر مسلمانان نماز عید را می خوانند ولی نماز عید قربان را به جا نمی آورند وی ادامه داد امسال آقا در این مسجد نماز عید قربان خوانده اند انشاءاللّه سالهای آینده هم اگر قسمت باشد باید خوانده شود.
این جلسه در ساعت 1930 پایان یافت.
کرج ضمیمه و بایگانی شود.
13 /2 /48 1ـ لوی اشکول با اسم واقعی لِوی شِکولنگ در سال 1895 م، در اوکراین متولد شد.
او سال 1914، همزمان با شروع جنگ اول جهانی به فلسطین کوچ کرد.
در سال 1948 به عنوان عضو هیأت اجرایی آژانس یهود انتخاب شد و از طراحان و بانیان اصلی ایجاد صدها شهرک یهودی نشین در فلسطین اشغالی است.
او یکی از رهبران حزب مپای یاماپای بود و در سال 1951 به نمایندگی کِنسیت (پارلمان اسرائیل) انتخاب شد.
وی همچنین به مدت کوتاهی وزیر کشاورزی و وزیر دارایی رژیم صهیونیستی بود.
در سال 1963 و پس از استعفای بن گوریون، نخست وزیر و وزیر جنگ شد.
جنگ ژوئن 1967 که منجر به اشغال کرانه غربی رود اردن، نوار غزه و بلندیهای جولان گردید، در زمان نخست وزیری او واقع شد.
اشکول در تاریخ 7 /12 /1342 مصادف با 26 فوریه 1969 درگذشت.
رادیو دمشق اعلام کرد: اشکول به دست چریکها کشته شده است به همین خاطر کابینه اسرائیل جلسه فوق العاده تشکیل داد.
2ـ در نخستین روز ژانویه 1965 (دی ماه 1343) یک سازمان فلسطینی جدید به نام «جنبش آزادی بخش ملی فلسطین» نخستین اعلامیه خود را منتشر و در آن اعلام کرد که شب 31 دسامبر 1964 (9 دی 1343) افراد منتسب به این جنبش در داخل خاک اسرائیل به عملیات تخریبی موفقیت آمیزی دست زده و بدون دادن تلفاتی به مراکز خود بازگشتند.
این سازمان کلمه «فتح» را که شامل نخستین حروف کلمه نام خود به عربی «حرکت التحریر الوطنی الفسلطینی» می باشد جهت اختصار برای خود انتخاب نمود.
البته حروف اول این کلمات «حتف» به معنای مرگ می باشد که از آخر یعنی فتح است.
سازمان فتح یا «جنبش ملی آزادیبخش فلسطین» یکی از مهمترین و قدیمی ترین سازمانهای مقاومت فلسطینی به شمار می رود.
نشریه این سازمان به نام «فلسطینی ها» اصول اساسی این سازمان را چنین بیان کرده است : عمل انقلابی باید از هر گونه حزب یا دولتی مستقل باشد و خشونت انقلابی تنها وسیله آزاد کردن فلسطین است این عمل را باید تمام توده ها انجام دهند و هدف آن محو آثار صهیونیزم به هر شکلی است.
شعبه نظامی فتح به نام عاصفه نخستین عملیات نظامی خود را علیه اسرائیل در سی و یکم دسامبر 1964 انجام داد.
عملیات اولیه فتح مخالفت اکثر رژیمهای عرب از جمله رژیم ناصر را برانگیخت.
در آن موقع فقط سه کشور عربی الجزایر و عربستان و سوریه به فتح کمک می کردند.
الجزایر همان سال 1964 دفتری در الجزیره در اختیار سازمان قرار داد و اردوگاهی برای آموزش آنها مهیا کرد.
عربستان سعودی از همان آغاز کار فتح به آن کمک های مادی نموده است.
سوریه یک اردوگاه آموزشی در نزدیکی دمشق در اختیار فتح گذاشت.
اما در سطح بین المللی، نخست هیچ گونه پشتیبانی از این سازمان به عمل نیامد مگر بیانیه تحسین آمیز جمهوری خلق چین از عملیات فتح که در سال 1964 به هیئت نمایندگی سازمان (عرفات و ابوجهاد) که از آن کشور بازدید می کردند ارائه شد.
بعد از شکست 1967 (1346) که باعث از بین رفتن حیثیت و محبوبیت رژیمهای عربی مخصوصا ناصر شد، کنگره فوق العاده سازمان فتح که بلافاصله پس از جنگ 6 روزه در دمشق تشکیل جلسه داد، تجدید عملیات علیه اسرائیل را تأکید کرد و در 29 اوت همان سال عملیات نظامی علیه اسرائیل از سر گرفته شد تا این که در 21 مارس سال بعد در نبرد معروف «کرامه» سازمان فتح قدرت مبارزه خود را به خوبی نشان داد.
این نبرد نخستین مقابله نظامی مقاومت فلسطین و اسرائیل بود.
بر اثر همین نبرد تعداد بیشماری داوطلب شرکت در سازمان فتح شدند.
پس از نبرد کرامه، فتح، یاسر عرفات را به عنوان سخنگوی رسمی خود معرفی نمود و در مجلس ملی فلسطین شرکت جست و یاسر عرفات به عنوان رئیس کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین انتخاب شد.
این سازمان علاوه بر آن که عضو مؤثر داخلی حرکت مقاومت فلسطین در سال 1969 (1348) بود به طور رسمی رهبری عمل فلسطین را به دست گرفت.
بعد از سپتامبر سیاه (1970 م) (1349) که 15 هزار رزمنده فلسطینی در اردن شهید شدند نیروهای فتح از اردن خارج و در لبنان مستقر شدند و دامنه عملیات آنان در اراضی اشغالی توسعه پیدا نمود و با حمایت بی دریغ امام موسی صدر توانستند موقعیت بهتری پیدا نموده و از کمک های مادی و معنوی شیعیان لبنان و جهان استفاده نمایند.
مبارزان فتح به صدها عملیات در داخل اراضی اشغالی دست زدند که مشهورترین آنها (عملیات ساوی) بود که در آن انتقام موفقی از ترور برخی رهبران مقاومت در بیروت (آوریل 1973) (فروردین 1352) گرفته شد.
اسرائیل در این عملیات شکست سختی را متحمل شد.
رهبران فتح با مشخص نکردن مواضع خود در مسایل مطروحه دست خود را در تاکتیک و جهت گیری باز می گذارد.
فتح رهبری کمیته های منبعث از «شورای انقلاب» را بر عهده دارد که رهبران مؤسس نقش سنگینی در آن دارند.
معروفترین رهبران آن «یاسر عرفات (ابو عمار) صلاح خلف (ابو ایاذ) فاروق قدومی (ابو لطف) و از شهدای معروف یوسف نجار (ابو یوسف) و کمال عدوان، ممدوح صیوح (ابو صبری) و خلیل الوزیر (ابو جهاد) هستند.
» پس از فراز و نشیبهای بسیار به واسطه دوری از خط اصیل جهاد اسلامی سرانجام یاسر عرفات در سپتامبر سال 1993 (شهریور 1372) با اسرائیل در نروژ گفتگوهای محرمانه ای انجام دادند و بالاخره در چهارم مه 1994 (13 /2 /1373) در قالب توافقنامه غزه و اریحا در قاهره به سازش روی آوردند و لیکن این خط مشی مورد قبول مردم مسلمان فلسطین قرار نگرفت و انتفاضه پاسخی به خیانت ساف بود که هم اکنون نیز ادامه دارد.
(ر.ک : فرهنگ سیاسی لبنان، ه علیزاده، صفحه 89 ـ 91 لبنان و جهان عرب، منصور قدر، صفحه 37، لبنان، بنیاد شهید دکتر مصطفی چمران، صفحه 120 ـ 122) 3ـ مدرسه علوی در سال 1355 ه .
ش.
، توسط آقای شیخ علی اصغر کرباسچیان، معروف به علامه تأسیس شد.
مرحوم آقای روزبه، مدیر و گرداننده مدرسه، به شمار می رفت.
تأسیس این مدرسه، در شرایطی که مدارس و برنامه های ضد دینی آموزش و پرورش، کودکان و نوجوانان کشور را به دوری و بیگانگی از تعالیم و ارزشهای اسلامی سوق می داد دارای کارکردهای مثبت و ارزشمندی بوده است.
اشاعه و آموزش تعالیم اسلامی و دینی از جنبه های قابل قبول مدرسه علوی و دیگر مدارس اسلامی به شمار می رفت.
به رغم این ویژگیهای قابل قبول و پسندیده، به دلیل گرایش مسئولان وقت مدرسه علوی به افکار و اندیشه های انجمن حجّتیه و پرهیز از هرگونه گرایش به فعّالیت سیاسی در داخل و خارج مدرسه، بازتاب و اثرات ناخوشایندی در اذهان دانش آموزان خود داشت و باعث عکس العملهای رفتاری متفاوت و بعضا سوئی گردیده بود.
در این باره، حجّت الاسلام والمسلمین محتشمی، در کتاب خاطرات خود چنین نوشته است : «سیاست کلّی آقای علاّمه و روش مدیریّتی او، چنین بود که از پایه، شاگردان را بپذیرند و از همان شاگردان، در کلاسهای سالهای بعد، استفاده کنند و بسیار نادر و اندک بود کسانی که بتوانند مستقیما در کلاسهای بالا، ثبت نام کنند.
به صورت طبیعی، افرادی به مدرسه راه می یافتند که از معلومات و معدّل خوبی برخوردار بودند و اولیای آنان هم ثروتمند باشند و کمک مالی فوق العاده ای جهت هزینه مدرسه به خصوص توسعه آن، بپردازند.
آقای علاّمه، یا خود عضو تشکیلات انجمن حجتّیه بود و یا علاقه مند به این تشکیلات و یا حداقل در مسائل و زمینه های فکری و اخلاقی بین ایشان و انجمن یادشده، اتّفاق نظر و یا اشتراک نظر بسیاری وجود داشت.
از جمله در انتقاد به روحانیّت و حوزه های علمیّه مبنی بر ناکارائی آنان، خود بزرگ بینی و تحقیر دیگران که در نتیجه بچّه های مدرسه خودخواه بار می آمدند و حتّی این روحیّه، نسبت به پدرومادرها هم به وجود می آمد و در محیط خانه هم چنین برخوردهایی از بچّه ها سر می زد.
با هرگونه اقدام، حرکت و هرگونه گرایش سیاسی در خارج و داخل مدرسه و انجمن مخالفت می شد و نیز، هر کس حتّی اگر فکر تحرّک علیه رژیم ستمشاهی را در سر داشت اخراج می شد.
برخی، معتقدند که تشکیلات انجمن حجّتیه، کارگردان اصلی مجموعه آموزشی علوی بوده و هست و از دیرباز، مجموعه مزبور، آرشیو کاملی از آخرین وضعیّت و موقعیّت فارغ التّحصیلان خود را دارد و هرگاه بخواهند، می توانند تماس برقرار کنند و چنین نیز، می کنند.
مدیریّت مدرسه علوی، اجازه هیچ گونه فعّالیت سیاسی و یا فکر کردن به آن را به شاگردان نمی داد و در اوج نهضت اسلامی ملّت به رهبری امام خمینی (ره) حتّی نام بردن از حضرت امام ممنوع بود و منجر به اخراج از مدرسه می گردید.
این مدرسه فضائی اسلامی ولی بسیار بسته داشت.
مدیریّت خشک و غیرقابل انعطاف آن باعث انحراف فکری، انزجار و انفجار شاگردان، به خصوص پس از پایان دوران تحصیل و قرار گرفتن در محیط آزاد دانشگاه و یا خارج از کشور می گردید و بر همین اساس، اکثریّت قریب به اتّفاق فارغ التّحصیلان دبیرستان علوی، غیرمتعادل می شدند.
بچّه های مدرسه علوی یا جذب گروهکهای مختلف می شدند و یا خود، به تأسیس گروهکها دست زدند.
مثل مجاهدین خلق ـ که ابتدا رنگ و لعاب اسلامی داشتند و سپس پوسته مذهبی را شکسته و واقعیّت انحرافی خود را در قالب اعلام مواضع، نشان دادند.
همچنین، طیف وسیعی از شاگردان علوی، با هدایت در محیط مدرسه، جذب انجمن حجّتیه می شدند.
این طیف، همراه با بقیّه افرادی که در سازمانهای سیاسی و حرکتهای مسلّحانه نبودند عمیقا لیبرال و غربگرا بودند.
حدود 100 تا 150 نفر از بچّه های مدرسه علوی، بعد از انقلاب اسلامی، اعدام شدند.
» (خاطرات سیّدعلی اکبر محتشمی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1376، ص 76.)

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 452

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.