صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره : مدرسه راهنمائی غزالی کرج

تاریخ سند: 18 اسفند 1356


درباره : مدرسه راهنمائی غزالی کرج


متن سند:

برابر گزارش سازمان کرج : در بازدیدیکه مورخه 8 /12 /36 توسط رهبر عملیات مربوطه و معاون آموزش و پرورش کرج از مدرسه مزبور بعمل آمد مشاهده گردید که قفل درب ورودی دفتر و قفل درب کمدی که ماشین پلی کپی در آن جای داده شده بود شکسته شده و باین ترتیب ماشین پلی کپی بسرقت رفته ضمنا بنا باظهار رئیس مدرسه مزبور شب مورخه 7 /12 /36 مشاهده گردیده که سه قطعه تمثال شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو و والاحضرت ولیعهد که در یکی از کلاسها نصب بوده کنده شده و قسمتی از آنها نیز پاره گردیده که همانموقع تمثالهای دیگری در کلاس مزبور نصب لیکن صبح روز بعد مشاهده شده که تمثالهای نصب شده مجددا کنده شده.
در تحقیقاتیکه بعمل آمد مشخص گردید که سرایدار مدرسه اخیرا موفق باخذ مدرک تحصیلی سوم متوسطه گردیده و یکروز قبل از حادثه با معاون آموزشی اداره آموزش و پرورش محل مذاکره و تقاضا نموده با توجه به مدرک تحصیلی وی یاد شده بشغل دیگری گمارده شود از طرفی مشارالیه یکدستگاه تاکسی در اختیار دارد که در ساعات غیر اداری در کرج مشغول حمل مسافر بوده باین ترتیب نامبرده علاقه چندانی بشغل خود ندارد با عرض مراتب فوق چنین استنباط میگردد که در مواد فوق قصوری متوجه سرایدار بوده است ضمنا در حال حاضر شهربانی کرج مشغول بررسی و انجام تحقیقات لازم در جهت تعیین چگونگی سرقت و شناسائی عامل و عاملین میباشد که نتیجه بموقع باستحضار خواهد رسید.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت تهران.
پرنیان فر

توضیحات سند:

* امروز (8 /12 /56) مصادف بود با سالروز «اعطای حقوق سیاسی به زنان ایران».
به همین مناسبت محمدرضا پهلوی در ورزشگاه صد هزار نفری آزادی (آریامهر) حاضر شد و برای حاضران سخنرانی کرد.
وی گفت: «اولین حقوق زن در هفده دی ماه 1314 به شما، به وسیله سر دودمان پهلوی اعطا شد.
» (کشف حجاب) شاه آنگاه به اشتغال ایران به هنگام جنگ جهانی دوم اشاره کرد و گفت: «خودستایی نمی کنم ـ مسلما عده ای بودند که دلشان خون بود، عده ای بودند که شاید به طور انفرادی با خارجی مبارزه می کردند.
بلکه کتک کاری می کردند ـ ولی من بودم که در مقابل خارجی مقاومت کردم.
» شاه با اشاره تلویحی به فرار خود از ایران هنگام حاکمیت دولت ملّی دکتر مصدق و نیز یاد کردن از کودتای 1332 به عنوان پاسخی به وطن دوستی اش، این حوادث را جزا و تنبیه مقاومتش در برابر خارجیان عنوان کرد و گفت : «این نوع تنبیهات غیر قابل تحمل بود و ما ناچار شدیم که انقلاب شاه و ملت را در سال 41 پانزده سال پیش انجام دهیم.
تا آن سال نصف جمعیت مملکت، شما زنها، جزء مهجورین، جزء ورشکستگان به تقصیر، جزء دیوانگان بودید.
» وی اضافه کرد : «دشمنهای قسم خورده ایران، اتحاد نا مقدس سرخ و سیاه میل دارند که جمعیت مملکت نصف بشود و نصفی که نه فقط به درد نخورد، بلکه انگل اجتماع باشد و مادرانی باشند که در روح و فکر فرزندانشان خاک مرده بپاشند.
» شاه در پایان گفت: «هر روز آزادی بیشتری به عموم طبقات این جامعه داده شد...
سیاست حداکثر آزادی را همین طور ادامه می دهیم.
برای این که ارکان این مملکت، بر اساس انقلاب شاه و ملت و رستاخیز ایران طوری قوی است که این مظاهر، مظاهر واپسین جان کندن این اتحاد نا مقدس نمی تواند به آن خللی وارد بیاورد.
» (جوانان رستاخیز / ش 133 / ص 6)

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 03 صفحه 153

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.