صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

رونوشت گزارش شماره 4340 ـ 18/11/1345 سفارت شاهنشاهی ـ لندن جناب آقای اردشیر زاهدی وزیر محترم امورخارجه

تاریخ سند: 18 بهمن 1345


رونوشت گزارش شماره 4340 ـ 18/11/1345 سفارت شاهنشاهی ـ لندن جناب آقای اردشیر زاهدی وزیر محترم امورخارجه


متن سند:

پیوست فتوکپی نامه ای را که از طرف مجلهOWN WOMANS به عنوان قسمت مطبوعاتی این سفارت رسیده است ملاحظه می فرمایند.
در این نامه آقای ROBERT BRUCE معاون سردبیر مجله مزبور از همت والای علیاحضرت فرح پهلوی شهبانوی ایران در تهیه تصاویر بسیار زیبای کتاب THE LITTLE MERMAIDو انتشار آن به منظور کمک به امور خیریه که همواره مورد توجه خاص اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانوی ایران بوده ستایش نموده است.
نامبرده اظهار علاقه نموده است که تصاویر را توأم با مقاله ای پیرامون زندگی و خدمات اجتماعی علیاحضرت شهبانو در مجله خود منتشر سازد و اضافه کرده است با این اقدام خواهد توانست خدمتی در انجام منویات خیرخواهانه اعلیحضرتین در راه مبارزه با بی سوادی1 و فقر که در سراسر جهان مورد ستایش قرار گرفته است بنماید.
نظر آقای BRUCE این است که در صورتی که تقاضای او مورد موافقت قرار گیرد مقاله و تصاویر مزبور را در شماره ماه اکتبر آینده مجله OWN WOMANS که مقارن با برگزاری مراسم فرخنده تاجگذاری اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر می شود منتشر نماید.
چون مجله مزبور که مخصوص بانوان است همیشه مطالب هر شماره را سه یا چهار ماه قبل آماده می کند تقاضا شده است در صورت امکان وقت مناسبی تعیین گردد تا خانم MARY HAMPSON یکی از نویسندگان مجله به موقع به ایران مسافرت و افتخار شرفیابی پیشگاه مبارک علیاحضرت شهبانو حاصل نماید تا هر طور اراده فرمایند به تنظیم مقاله مزبور مبادرت شود.
خواهشمند است هر تصمیمی که در این مورد اتخاذ فرمودند به این سفارت ابلاغ گردد تا به مجله مذکور اطلاع داده شود.
سفیر ـ عباس آرام1

توضیحات سند:

1ـ ایران عصر پهلوی جامعه ای عقب مانده به لحاظ ـ میزان باسوادی، تغذیه، بهداشت و سایر امکانات اولیه زندگی بود و رضاخان و پسرش منابع ملی را تیول شخصی خود دانسته و هرچه توانستند غارت کردند و به خارج از کشور انتقال دادند، یا به خوشگذرانی و عیاشی مشغول بودند ولی در اینجا نویسنده مجله بانوان ادعای مبارزه شاه با بی سوادی و فقر را مطرح کرده است، و این مطلب زمانی بیان می شود که از حکومت محمدرضا 25 سال می گذشت و ایران همچنان کشوری عقب مانده بود.
علم وزیر دربار رژیم پهلوی درباره عقب ماندگی ایران می نویسد:...
ظهر نیم ساعتی جلسه هیئت امناء خانه های فرهنگ روستایی را داشتم و جای بسی تأسف من شد که وقتی جویا شدم در دهات چه قدر برق و آب آشامیدنی داریم، معلوم شد یک درصد ایران آب آشامیدنی تمیز دارند چهار درصد دهات ایران برق دارند.
خیلی عجیب است و جای تأسف.
یادداشت های علم ج 4 صص 66 ـ 65 1ـ غلامعباس آرام در سال 1282 هجری شمسی، از پدری ایرانی به نام علیرضا ـ اهل نائین یزد ـ و مادری پاکستانی به دنیا آمد.
پدرش که در بازار یزد، چای فروش و از مبلغین فرقه ضالّه بهائیت بود، در سال تولد غلامعباس، در نزاع بین مسلمانان یزد و اعضای فرقه بابیگری و بهائیگری کشته شد.
پس از این واقعه، مادرش با یک هندی ازدواج کرد و چون شوهر او، با غلامعباس رابطه خوبی نداشت، وی خانه را ترک کرد و به بمبئی رفت و در کنسولگری انگلستان به پادوئی مشغول شد.
مستر کُنت که کنسول انگلستان در بمبئی بود، به جای پدر و مادر، تربیت او را به عهده گرفت و در همه مأموریت های محوله، او را به همراه می برد.
غلامعباس آرام، پس از پایان جنگ اول جهانی، به ایران آمد و با قبول تابعیت ایران، به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و چون با زبان اردو آشنائی داشت، به عنوان عضو محلی سفارت ایران به هند، اعزام گردید.
مشارالیه که تا سال 1324 در سمت اداری در وزارت امور خارجه کار می کرد، در این سال، جزو کادر سیاسی قرار گرفت و دبیر دوم سفارت ایران در امریکا شد و با حسین علاء ـ یکی از حامیان اصلی اعضای فرقه بهائیت ـ که وزیر مختار و سفیر کبیر ایران در امریکا بود، نزدیک شد و چون از قواعد چاپلوسی آگاهی داشت، حمایت او را جلب و به وسیله او از سال 1326 در وزارت خارجه ترقی کرد.
عمده مشاغل غلامعباس آرام، به این شرح است : ـ مدیرکل سیاسی در سال های 6 ـ 1335، در این ایام بود که با شنیدن خبر فوت شوقی افندی در لندن، به نشانه عزا، کراوات مشکی بست و در همین مقام بود که به همراه دیگر اعضای شورای عالی استخدامی، با ارتقاء امیرعباس هویدا، به مقام رایزنی سفارت ایران در ترکیه، موافقت کرد ـ سفیر کبیر ایران در توکیو در تاریخ 7 /9 /36 که با پافشاری حسین علاء، صورت گرفت و شانزده روز پس از این حکم، با حفظ سمت به عنوان سفیر کبیر ایران در چین تایپه نیز منصوب شد.
ـ وزیر امور خارجه در کابینه منوچهر اقبال در تاریخ 11 /5 /38 ـ سفیر کبیر ایران در بغداد در تاریخ 19 /6 /39 ـ غلامعباس آرام در دوران نخست وزیری علی امینی، به عنوان وزیر امور خارجه به کابینه او پیوست و این سمت را در دولت های اسداللّه علم، حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا نیز حفظ و در سال 1345 جای خود را با اردشیر زاهدی عوض کرد و به جای او به سفارت لندن رفت.
مشارالیه که در سال 1349 بازنشسته شده بود، در سال 1350 با تصویب هیئت دولت، سفیر کبیر ایران در چین شد و در سال 1352 به عنوان سفیر اکردیته در پیونگ یانگ کره و هانوی نیز معرفی گردید و به پاس خدماتی که به محمدرضا پهلوی کرده بود، در دوره هفتم به عنوان سناتور انتصابی، به عضویت مجلس سنا درآمد.
حسین فردوست که از تربیت یافتگان مکتب جاسوسی انگلیس ـ MI6 ـ بود، پس از شرح چگونگی ارتباط مأموران اینتلجنس سرویس، با همکاران ایرانی خود، درباره جایگاه و موقعیت غلامعباس آرام در نزد آن سازمان، می نویسد : «عباس آرام از وابستگان انگلیس، مدت ها وزیر خارجه بود.
موقعی که او سفیر در ژاپن شد، هوشنگ انصاری کارمند محلی سفارت ایران بود.
آرام تشخیص داد که انصاری فرد مناسبی است و او را به انگلیسی ها معرفی کرد.
بدین ترتیب، انصاری ناگهان وزیر اطلاعات، سفیر ایران در امریکا و...
شد.
» غلامعباس آرام که از اعضای فراماسونری جهانی بود و در لژهای مختلف، از جمله : لژ کیوان و ستاره سحر، عضویت داشت و در مرداد 1348 با معرفی یوسف خوش کیش به عضویت باشگاه ورزشی شاهنشاهی نیز درآمده بود، در یکی از برنامه های رادیو بغداد، در تاریخ 7 /6 /48، چنین معرفی شد : «آرام فراماسون انگلیسی است.
اینتلیجنت سرویس اطلاعاتی را که می خواست، مستقیما از این شخص دریافت می کرد و در اختیار دایره خاورمیانه وزارت خارجه انگلیس می گذاشت.
» غلامعباس آرام که شناسنامه اش در سرکنسولگری ایران در دهلی صادر شده بود، در ارتباط با دوستان انگلیسی!؟ خود تا آنجا پیش رفت که در زمانی که مدیرکل سیاسی بود، با یک دختر انگلیسی ازدواج کرد ولی بنا به دلایلی که مشخص نیست، در سال 1338، از او جدا شد و تا پایان عمر، همسر دیگری اختیار نکرد.
او که در ارزیابی ساواک در تیرماه 1339، اهل مشروب و قمار معرفی شده بود، در اردیبهشت 1341 نیز چنین معرفی شد: «بدنام نیست ولی به علت معروفیت به طرفداری جدی از سیاست انگلیس، بین مردم وجهه ای ندارد.
» و باقر عاقلی بدون ذکر هیچ مأخذی ضمن آنکه سال تولد غلامعباس آرام را 1278 می نویسد، او را چنین روایت می کند : «تا 16 سالگی در یزد تحصیل کرد و زبان انگلیسی را به خوبی فرا گرفت.
سپس به شیراز رفت و در پلیس جنوب که توسط انگلیسی ها تشکیل شده بود، استخدام شد و تا پایان جنگ اول جهانی با درجه گروهبانی در آنجا بود.
در این مأموریت با چند تن از افسران و درجه داران هندی آشنا شد و از آنها تقاضای کار در هندوستان کرد.
حوالی سال 1300 به هندوستان رفت و در دهلی در دکان یک چای فروش یزدی [!!؟ ]استخدام شد.
دو سالی در بازار دهلی کار آزاد داشت و سپس در سال 1302 به عنوان عضو محلی سرکنسولگری ایران در هندوستان استخدام شد.
» غلامعباس آرام که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فرصت خارج شدن از کشور را نیافته بود، پس از دستگیری، چندی در بازداشت بود و پس از آزادی در سال 1363 درگذشت.

منبع:

کتاب زنان دربار به روایت اسناد ساواک - فرح پهلوی - جلد دوم صفحه 334


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.