صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

برابر نامه رسیده از نیروی پایداری1 استان خراسان، غیرنظامی غلامحسین شیان‌زو گزارشی به این شرح به نیروی پایداری استان خراسان ارسال داشته است:

تاریخ سند: 23 آبان 1347


برابر نامه رسیده از نیروی پایداری1 استان خراسان، غیرنظامی غلامحسین شیان‌زو گزارشی به این شرح به نیروی پایداری استان خراسان ارسال داشته است:


متن سند:

از: ن.پ (اطلاعات) تاریخ:23 /8 /1347
به: ساواک مرکز شماره: 31 /3 /40 ـ 204/ط
طی 1743 /79 /401 ـ 18 /8 /47 به ساواک استان خراسان و شهربانی خراسان اعلام گردیده

برابر نامه رسیده از نیروی پایداری1 استان خراسان، غیرنظامی غلامحسین شیان‌زو گزارشی به این شرح به نیروی پایداری استان خراسان ارسال داشته است:
ریاست محترم نیروی پایداری استان خراسان!
به عرض عالی می‌رسانم اینجانب غلامحسین شیان‌زو سرباز نیروی پایداری، همانطور که خدمت جنابعالی شفاهاً [عرض] نمودم که این شخص به نام سیدمحمود کفاش، بنده یک روز رفتم سر کار ایشان که از رفیق هم‌دوره خودم خبری بگیرم. وقتی که وارد دکان ایشان شدم شخص نامبرده به من گفت که شما هم مثل این کارگر بنده جزو نیروی پایداری هستید. گفتم: بله. آن وقت گفت این کارگر بنده بچه بود، عقلش نرسیده رفته است آنجا خودش را بیچاره کرده است. شما که از او شاید بیشتر بفهمید، شما چرا رفته‌اید؟ این کاری نیست که شما پیش گرفته‌اید. من در جواب گفتم که چرا این نیرو خوب نباشد؟ ما به این نیرو افتخار داریم ما که رفته‌ایم2 به این نیرو، به خاطر میهن عزیزمان ایران رفته‌ایم و خدمت به میهن و مملکت خود انجام می‌دهم. در جواب بنده گفته است که اگر من می‌دانم که شما را برای خرابی مملکت و برای راحت بودن خودشان شماها را بیچاره کرده‌اند. باز که من از خیلی چیزها خبر دارم که شما نمی‌دانید که این نیرو هدفش چیست؛ در واقع عمده هدفش این است که اول ایمان شما را از دست‌تان می‌گیرند، شما را به راه‌هایی وادار می‌نمایند که اگر می‌دانستید نمی‌رفتید به این نیرو. بنده در جواب عرض کردم ما که به این نیرو رفته‌ایم فکر همه کارها را کرده‌ایم و احتیاج نیست که شما ما را راهنمایی کنید و دیگر هم این حرفها را نزنید که خوب نیست، ممکن است این حرفهایی را که می‌زنید یک وقت برای خودتان پشیمانی می‌آورد. باز در جواب من گفت که من اگر سرم هم برود حرف خودم را می‌زنم و هیچ وقت هم پشیمان نمی‌شوم و وظیفه خودم می‌دانم که امر به معروف را انجام دهم و هرکس را هم ببینم، می‌گویم که به این راه وارد نشوند که مثل شماها آنها هم بیچاره شوند و شماها فکر نکنید که کاری از دست‌تان برمی‌آید؛ نه شما، بلکه رئیس شما به من نمی‌تواند کاری کند. من از فدائیان آقای خمینی هستم و آن زمانی که آقای خمینی را گرفتند بنده و چند نفر اعلامیه زیادی پخش کردیم که حتی یک روز با یک سازمانی روبه‌رو شدیم و او هم درباره ما نتوانست کاری کند. بر فرض هم که اگر کار بشود، من شهید راه حق شده‌ام. و بعد از این همه حرفها توهین به خاندان سلطنت کرده است و گفته است مخصوصاً من این حرف را زدم که اگر شما می‌توانید کار بکنید درباره من انجام دهید. حالا هر کاری می‌دانید دیر نکنید. و حالا خواهشمندم از آن مقام محترم که یک نفر مأمور مخفی به محل فرستاده شود که برای شما اثبات گردد.
آدرس: خیابان طبرسی اول کوچه چراغچی دست راست وارد کوراشیست[؟] دست چپ دکان کارگاه کفاشی سیدمحمود کفاش.

توضیحات سند:

1. نیروی پایداری: افزایش فعالیت علیه حاکمیت مستبدانه رژیم پهلوی بر کشور، دست‌اندرکاران رژیم را بر آن داشت تا با ایجاد نیرویی جدید سعی در نابودی این فعالیت‌های مردمی بنماید که آن را نیروی پایداری نامیدند. قانون تشکیل نیروی پایداری در هشتم دی‌ماه 1347 به تصویب مجلس شورای ملی و در 30 دی‌ماه همان سال به تصویب مجلس سنا رسید. این قانون دارای چهارده ماده و نه تبصره بود. در ماده یک هدف از تشکیل این شورا آماده نمودن افراد کشور برای شرکت در یک روش دفاع‌ خانه و دهکده و همکاری مؤثر آنان با نیروی مسلح در دفاع از کشور علیه هر نوع تجاوز و خرابکاری بیان شده است. وزارت جنگ متولی تشکیل نیروی پایداری بود. حداقل سن برای ورود به نیروی پایداری 18 سال بود. در ماده 7 آمده است که اعتبار لازم برای تأمین کلیه هزینه‌های نیروی پایداری همه ساله در بودجه وزارت جنگ پیش‌بینی خواهد شد. اعضای این نیرو را کارمندان، شهروندان عادی و اعضای حزب رستاخیز که به این کار تمایل داشتند تشکیل می‌داد.
2. در اصل: رفته این.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 06 صفحه 95

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.