صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره سپهبد بازنشسته پرویز خسروانی

تاریخ سند: 13 تیر 1355


درباره سپهبد بازنشسته پرویز خسروانی


متن سند:

از: 302 به: عرض میرسد نامبرده فوق در مورخه 16 /4 /35 (چهارشنبه) در منزل خود میهمانی شام دارد که از افراد زیر دعوت بعمل آمده است.
سپهبد محمدعلی خادمی ـ هژبر یزدانی1 ـ دکتر قاسم رضائی ـ فرشته رضائی ـ دکتر آرام ـ (معاون وزارت رفاه و تندرستی) و خانمش ـ تیمسار بدره ای2 ـ تیمسار مهدی رحیمی3 ـ تیمسار امین افشار ـ هوشنگ آموزگار ـ علی صاحب الزمانی ـ پروین سرلک ـ شهین برجسته ـ کیان امیرابراهیمی ـ هوشنگ معین زاده ـ انوشیروان روحانی (آهنگساز) ـ سهیلا همایونفر.
که اسامی فوق توسط دکتر نظام یزدی به سوژه تلفنی اعلام و گفته شد که این اسامی را تیمسار رحیمی داده اند تا شما از آنها دعوت بعمل آوید، ضمنا اسامی چند نفر دیگر که از آنها دعوت بعمل آمده بشرح زیر است: خسرو اکمل (معاون وزارت دربار شاهنشاهی) ـ طالقانی ـ دکتر فریدون خشنود (کارمند وزارت فرهنگ و هنر) ـ لعبت والا (شاعره) ـ مهندس والا4 ـ دکتر نظام یزدی ـ آزاده وزیری (گوینده تلویزیون) و شوهرش بنام سیاسی.

توضیحات سند:

1ـ هژبر یزدانی فرزند رضاقلی در سال 1313 ه ش درسنگسر از توابع سمنانی بدنیا آمد.
سرمایه دار بهایی مسلک و از نزدیکان و معتمدان رژیم پهلوی بود.
خاستگاه او ناحیه سنگسر و شغل اولیه اش چوپانی و شکار حیوانات بود.
اما وابستگی او به فرقه ضاله بهائیت و آشنایی و همدستی اش با سران ساواک باعث شد که پله های ترقی را برای کسب ثروت یکی پس از دیگری طی کند.
هژبر یزدانی در اقدامات عوام فریبانه ای که رژیم پهلوی در دستگیری برخی از سران در سال 1357 صورت داد، دستگیر شد، ولی توانست پیش از وقوع انقلاب از کشور فرار کند.
وی یکی از سهامداران اصلی بانک صادرات بود و به همین دلیل این بانک همیشه مورد اتهام مردم و علما بود.
در طول تظاهرات مردمی علیه شاه شعب این بانک بیش از دیگر مراکز مورد حمله قرار گرفت.
2ـ سپهبد عبدالعلی خان بدره ای در سال 1298 در کرمانشاه متولد شد و از سال 1321 به صف ارتش پیوست.
پس از طی دوره دانشگاه جنگ در سال 1341، مدت کوتاهی را در ساواک مشغول و سپس به عنوان معاون و رئیس ستاد لشکر یک گارد منصوب شد.
بدره ای به پاس خدمات بی شائبه اش به فرماندهی گارد سلطنتی جاویدان منصوب و ظاهرا به پاس شرکت مستقیم در سرکوب مردم تهران در روز 17 شهریور، با حفظ سمت به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد.
وی بر اثر تعصب و بالا بودن روحیه شاه پرستی به دستور محمدرضا به عضویت کمیته بحران دوران انقلاب اسلامی نیز منصوب شد و سرانجام در روز 23 بهمن ماه سال 1357 در حالی که قصد سازماندهی کودتائی علیه انقلاب اسلامی را داشت : در پادگان لویزان دستگیر و توسط مردم از پای درآمد.
ماهنامه گزارش تاریخ ـ داخلی 3ـ مهدی امیررحیمی در سال 1321 وارد دانشکده افسری شد و پس از آن در مراحل گوناگون، آمادگی خود را برای همکاری با رژیم و ضدیت با مردم آن چنان خوب نشان داد که بسیار زود ارتقاء درجه یافت و چند سال بعد به ریاست شهربانی کشور منصوب شد.
وی آخرین فرماندار نظامی تهران بود که کشتارهای زمان صدارت شاپور بختیار به امر او و نیز مباشرت او صورت می گرفت.
از بدو اعلام فرمانداری نظامی در تهران (17 شهریور)، رئیس ستاد این فرمانداری بود و پس از فرار ارتشبد اویسی به جای وی منصوب گردید.
وی یک بار ضمن تهدید مردم مسلمان در اوان فرمانداری نظامی اش خطاب به خبرنگاران گفت «من به روی تمام بی نظمی ها خط قرمز می کشم» رحیمی حتی پس از دستگیری، خود را نوکر وفادار «شاه» می دانست و در برابر دوربین تلویزیون صریحا اعلام کرد که به هیچ وجه حاضر نیست به مأموران فرمانداری نظامی دستور بازگشت به مراکز خود و شلیک نکردن به مردم بدهد! نامبرده پس از انقلاب اسلامی در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد.
ر.ک : کوثر، جلد سوم، ص 396 و 397.
4ـ عبداله والا فرزند حسین ظهیرالسلطان، ملاک و پیشکار احمد شاه بود که در سال 1301 ه ش در قریه شال خلخال بدنیا آمد.
وی فارغ التحصیل هنر سرایعالی در رشته شیمی در سال 1322 و لیسانسیه حقوق از دانشگاه تهران در سال 1324 و مسلط به زبانهای فرانسه و انگلیسی بود.
نامبرده در سال 1321 با ثریا شقاقی دختر یکی از متمولین تهران ازدواج نمود و تنها صاحب یک فرزند بنام کامران در سال 1333 گردید.
وی کار مطبوعاتی خود را در سال 1321 با عنوان مدیر مسئولی نشریه تهران مصور آغاز نمود و در ادامه با توجه به نزدیکیش به دهقان توانست به عنوان رابط نشریه با ارتش در زمینه چاپ نشریه در چاپخانه ارتش و همچنین تنظیم مطالب تحت عنوان زیر ذره بین ایفای نقش بنماید.
پس از درگیر شدن احمد دهقان با رزم آرا بخاطر چاپ مقاله «من جاسوس شوروی در ایران بودم» و نهایتا قتل احمد دهقان، عبداله والا با کمک رزم آرا توانست دو سال به تاریخ تولدش در شناسنامه بیافزاید و از سال 1301 به 1299 تغییر دهد و با این روش صاحب امتیازی نشریه تهران مصور را که میبایست بر طبق قانون مطبوعات حداقل سی سال سن داشته باشد، بدست آورد تا به عنوان جانشین احمد دهقان امور نشریه را بدست گرفته و منویات مورد نظر!! خود را جامه عمل بپوشاند.
نامبرده در دوره های 20 و 21 مجلس شورای ملی از خلخال نمایندگی مردم را بعهده داشته و طی بررسی بعمل آمده در اسناد ساواک 7 مجموعه سند پیرامون سوابق و زندگینامه عبداله والا شناسایی گردیده است.
در اسناد شماره 9 /25718 و 10 /25718، ساواک به 42 سئوال مختلف پیرامون وی پاسخ داده است.
در این سند علاوه بر مشخصات سجلی و سوابق تحصیلی و خانوادگی به روحیات و افکار، نقاط قوت و ضعف، سوابق خدمتی، پای بندی به رژیم و فعالیتهای سیاسی پاسخ گفته شده و علاقمندی وی به شاه خوب و نسبت به مذهب عادی ارزیابی شده است و یا اینکه علاقمندی نامبرده به مقام، شهرت، زن و پول فوق العاده تشخیص داده شده و از جمله نقاط ضعف وی نیز به همین مسائل اشاره گردیده است.
به استناد اطلاعات مندرج در این سند وی طرفدار سیاست غرب در رژیم مشروطه سلطنتی و در ادوار گذشته وفاداری خود را نسبت به شاه به ثبوت رسانیده است.
(سند شماره 87) در سند 42 /25718 پیرامون عبداله والا اظهار شده است: وی دارای مرام ضد کمونیستی شدید می باشد و طرفدار مقام شامخ سلطنت و با توده ایها و مصدق مبارزه پی گیر نموده است.
(سند شماره 88) در سند شماره 56 /25718 که به منظور تعیین صلاحیت جهت شرکت در مراسم سلام تنظیم شده، عنوان گردیده است: مهندس عبداله والا صاحب امتیاز و مدیر مجله تهران مصور و تماشاخانه تهران و نماینده مجلس شورای ملی فاقد حسن شهرت درگذشته بوده و روش روزنامه نگاری وی ضد کمونیستی و حتی مقالات عدیده ای در این زمینه هم درج نموده است.
نامبرده در اواسط سال جاری (1345) ضمن همکاری با بهرام شاهرخ مقالات شدیدی علیه دولت آقای هویدا منتشر نمود که در نتیجه از طرف وزارت اطلاعات تضییقاتی از نظر آگهی و رپرتاژ برای وی بعمل آمد.
ضمنا بعلت فوق الذکر از حزب مردم نیز اخراج گردیده است.
(سند شماره 89) در سند شماره 60 /25718 آمده است: خیلی حساس و زودرنج بوده و وضع مادی خوبی ندارد.
برای عقیده خود ارزش و احترامی بیش از آنچه که هست قائل می باشد و با اکثریت میانه خوبی ندارد و نطقهایش بیشتر با اعتراض و تشنج همراه است.
رویهمرفته شخص مغرضی نیست و اگر نفرتی داشته باشد بعلت زمینه قبلی بوده که برایش فراهم شده بود.
(مجموعه سند شماره 90) در اسناد ساواک در سال 1350 مشخصات، سوابق، فعالیت ها و نظرات وی در قالب فرمی تنظیم شده است.
در این اسناد به مطالب زیر اشاره شده است : ...
مدیر مجله تهران مصور و رئیس تئاتر نصر و رئیس سندیکای مرکزی صنعت چاپ می باشد.
...
(مشاغل قبلی وی) روزنامه نگاری بوده و سابقا رئیس فدراسیون ژیمناستیک و عضو انجمن طرفدار پیش آهنگی بوده است...
...
(میزان ثروت) بیش از 50 میلیون ریال ـ دارای زمین و ساختمان تماشاخانه نصر و صاحب سهم از زمین و ساختمان سینما اروپا ـ منزلی در شمیران و منزلی در تهران خیابان شاه آباد و پنجاه هزار متر مربع زمین در بندر پهلوی و صاحب چاپخانه تهران مصور ـ منزل مسکونی وی اجاره ایست و ماهیانه در حدود بیست و شش هزار ریال اجاره بها می پردازد...
...
درآمد وی از سینما اروپا و تماشاخانه تهران و چاپخانه و مجله تهران مصور و اجاره منزل در حدود پانصد هزار ریال...
...
عضو حزب مردم و جمعیتهای غیر سیاسی کلوپ روتاری...
...
(سرگرمی ها) مطالعه و معاشرتهای دوستانه و قمار میکند و علاقمند به عیاشی و خوشگذرانی...
...
(اعتیادات مضره) ندارد، سیگار می کشد، مشروب می نوشد...
...
تاکنون هیچگونه قرائن و اماراتی که دال بر عدم علاقمندی به رژیم و کشور باشد از وی مشاهده و بدست نیامده است (سند شماره 92) وی سرانجام در 1369 ه ش درگذشت.
او نیز عضو کلوپ روتاری بود و در لژ کوروش عضویت داشت.
(روزنامه اطلاعات، شماره 11211، 1342 ش ؛ دولتمردان ایران، جلد 2، ص 320)

منبع:

کتاب پرویز خسروانی به روایت اسناد ساواک صفحه 464

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.