صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

روز 19/8/41 از ساعت 8 بعدازظهر در تکیه رانندگان واقع در خیابان تهران مجلس روضه‌خوانی منعقد و تا ده شب دیگر ادامه خواهد داشت.

تاریخ سند: 19 آبان 1341


روز 19/8/41 از ساعت 8 بعدازظهر در تکیه رانندگان واقع در خیابان تهران مجلس روضه‌خوانی منعقد و تا ده شب دیگر ادامه خواهد داشت.


متن سند:

تاریخ:19 /8 /1341
اطلاعیه

روز 19 /8 /41 از ساعت 8 بعدازظهر در تکیه رانندگان واقع در خیابان تهران مجلس روضه‌خوانی منعقد و تا ده شب دیگر ادامه خواهد داشت. آقای کافی تهرانی1 منبر رفته و ضمن سخنرانی اظهار می‌دارد انتخابات و رفتن زن‌ها در مجلس و نمایندگی شهرستان‌ها درصورتی‌که مردان نتوانستند تابه‌حال قدمی به حال مردم فلک‌زده بردارند، چگونه این زن‌ها خواهند توانست کاری انجام دهند. از طرفی زنی که وارد به مجلس شود سر برهنه است و قطعاً فردا چادر زن من و شمار ا خواهند برداشت. تا مردان مسلمان برای این ملت چه کردند که امروز مردان و زنان بهائی بکنند؟ تلگرافات زیادی به تهران و قم و نجف شده و مسلماً در همه‌جا تعطیل عمومی خواهد شد ولی در مشهد در جوار امام حضرت رضا علیه‌السلام خبری نیست. وای بر ما و مسلمانی ما، ضمناً اشتباه نشود قانون اصلاحات ارضی2 در مشهد هم انجام‌شده و می‌شود ولی حسابش با قانون حق رأی نسوان تفاوت زیادی دارد و اقدام اصلاحات ارضی با انتخابات زن‌ها دوتا است و یکی نیست.
کشیک آستانه ـ 19 /8 /41

توضیحات سند:

1. حجت‌الاسلام شیخ احمد ضیافتى کافى فرزند حاج میرزامحمد اول خرداد 1315ش. برابر با جمعه اول ربیع‌الاول 1355(ﻫ ق) در مشهد مقدس دیده به جهان گشود. در برخى اسناد با نام کافى خراسانى و کافى تهرانى نیز از وى یاد شده است. پدر بزرگش حضرت آیت‌اللّه‌ میرزا احمد کافى امامى از علماى معروف یزد بود که به قصد زیارت به مشهد مقدس عزیمت و در آنجا سکنى گزیده بود. مرحوم کافى در شش سالگى وارد دبستان ایمانى مشهد ـ به مدیریت حجت‌الاسلام حاج سیدحسن مؤمن‌زاده ـ شد و به فراگیرى دروس متداول مشغول شد. پس از آن هم‌زمان با تحصیل دروس جدید، در نزد پدر بزرگ خود به فراگیرى علوم اسلامى پرداخت. بخشى از مقدمات را نزد وى خواند و در سال 1327 وارد مدرسه علمیه نواب مشهد شد. او از پانزده سالگى در حرم مطهر رضوى حضور مى‌یافت و با صداى گرم خود براى زائران دعاى کمیل مى‌خواند. در سال 1333 به همراه پدر بزرگ خود مرحوم حاج میرزا احمد کافى عازم نجف‌اشرف گردید و در مدرسه آیت‌الله‌ سیدمحمدکاظم یزدى معروف به مدرسه سید به تحصیل پرداخت و از محضر آیات عظام سیدابوالقاسم خویى، سیدمحسن حکیم، سیدمحمود شاهرودى، شهید سید اسداللّه‌ مدنى و حسین راستى کاشانى بهره برد. در سال 1338 به توصیه شهید آیت‌اللّه‌ سیداسدالله مدنى به مشهد بازگشت. در اواخر سال 1342 در تهران ساکن شد. هم‌زمان با شروع نهضت امام خمینی فعالیت‌های سیاسى وى نیز شروع و علیه لایحه انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى به سخنرانی پرداخت. او در دوم فروردین سال 42 به علت سخنرانى علیه رژیم شاه تحت تعقیب قرار گرفت. در قیام 15 خرداد 42 جزء وعاظى بود که اعلامیه‌اى در حمایت از امام صادر و امضا کردند. در تاریخ 4 /11 /43 به مدت چهار ماه و در تاریخ 8 /4 /49 تا 18 /4 /49 نیز بازداشت شد. در سال 54 به علت سخنرانى تند علیه رژیم صهیونیستى دستگیر و توسط کمیسیون امنیت اجتماعى به سه سال تبعید به ایلام محکوم شد و در تاریخ 21 /9 /54 به شهربانى ایلام تحویل داده شد. او در ایلام نیز با اقامه نماز جماعت و اقدام به تأسیس کتابخانه و مدرسه علمیه به تلاش خود استمرار داد و به علت این فعالیت‌ها و تلاش آیت‌اللّه‌ سیداحمد خوانسارى و سرازیر شدن مردم به شهرستان ایلام براى دیدار او، ساواک مجبور شد از باقى مدت تبعید وى صرف‌نظر نماید و نامبرده در تاریخ 29 /8 /55 مجدداً به تهران بازگشت. ساواک مرتباً جلسات، مکاتبات و تلفن‌هاى وى را کنترل مى‌کرد و در مواقع حساس او را احضار و تذکرات لازم را به او مى‌داد. نامبرده علاوه بر وعظ و خطابه در فعالیت‌هاى فرهنگى و خدمت‌رسانى به مردم محروم فعالیت گسترده داشت. ساخت مهدیه تهران، تأسیس صندوق قرض‌الحسنه مهدیه، ارائه خدمات درمانى و تأسیس داروخانه مهدیه، تأسیس حوزه علمیه مهدیه، خریدارى مشروب‌فروشى مجاور مهدیه و تبدیل آن به کتابخانه، عیادت از بیماران، احداث درمانگاه در شهرهاى مشهد، گرگان، دهلران، آران کاشان، ساختن بیش از بیست مهدیه در شهرهاى مختلف، تأسیس حوزه علمیه ایلام، ساخت حمام در ایلام، ساوه و دهلران، و... از جمله فعالیت‌هاى ارزشمند او بود. همزمان با تحریم جشن میلاد امام زمان (عج) در سال 57 از سوى امام خمینى (ره) مرحوم کافى علیرغم فشار شدید ساواک به برگزارى جشن نیمه شعبان، از این کار خوددارى کرده و به همراه خانواده عازم زادگاهش مشهد شد و در صبح روز جمعه پانزده شعبان 1398 قمرى برابر با سى تیر 1357 پس از اقامه نماز صبح در مسجد شیروان و پس از گذشت سى کیلومتر از شهرستان قوچان اتومبیل او دچار سانحه شده و ایشان به جوار رحمت حق شتافت و طى مراسمى که تحت کنترل شدید قرار داشت در خواجه ربیع دفن گردید. (یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجۀ‌الاسلام شیخ احمد کافی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی،1383)
2. اصلاحات ارضی یکی از عمده‌ترین اصول سیاست استعماری جدید بود که در تمام کشورهای تحت سلطۀ استعمار از آمریکای لاتین تا آسیا و آفریقا به وسیله حکومت این کشورها به صورت تقریباً مشابه به اجرا درآمد. شاه در سال 1341ش. از یک سو به منظور جلب اعتماد سرمایه‌داری آمریکا و نشان دادن موافقت و همکاری خود با استراتژی جدید و گشودن بازاری تازه برای اقتصاد غرب و از سوی دیگر برای کاهش وخامت اوضاع داخلی و جلوگیری از گسترش نارضایتی مردم که خطر انفجارات اجتماعی درپی داشت، برنامۀ «اصلاحات ارضی» را به عنوان اولین اصل از اصول ششگانه «انقلاب شاه و مردم»! در کشور آ‌غاز کرد و اقتصاد ایران را به ورشکستگی کشانید. «اصلاحات ارضی» در ایران که با سرمایه‌گذاری خارجی و عمدتاً آمریکایی در بخش‌های تجارت و صنایع وابسته همراه بود، آسیب شدیدی بر کشاورزی ایران وارد آورد به‌طوری که کشور در طی چند سال از مقام صادرکنندۀ گندم به یک کشور وارد کنندۀ عمدۀ گندم تبدیل شد! از سوی دیگر، بر اثر مهاجرت روستاییان به شهرها و جذب آنان به عنوان نیروی کار ارزان توسط صنایع و سرویس‌های خدماتی وابسته، طی 11 سال (1345 تا 1356) 000 /20 روستای ایران خالی از سکنه گردید!
قانون اصلاحات ارضی مصوب نوزدهم دی ماه 1340 بود که جزء اصول شش گانه به‌اصطلاح انقلاب سفید شاه و مردم قرار گرفت. علاوه بر اصل اول که اصلاحات ارضی انجام گرفت اصول دیگر دربارۀ ملی کردن جنگلها در سراسر کشور، فروش سهام کارخانجات دولتی، سهیم کردن کارگران در سود کارگاههای تولیدی و صنعتی، اصلاح قانون انتخابات و ایجاد سپاه دانش به منظور اجرای تعلیمات عمومی و اجباری بود که هر ساله به مناسبت تصویب اصول شش‌گانه که بعداً بیشتر هم شد دستگاههای دولتی و وزارتخانه‌ها به تبلیغ آن می‌پرداختند. هر چند که از تصویب قانون اصلاحات ارضی حدود 13 سال گذشته است اما بعد از عزل ولیان، وزیر جدید ذکر می‌کند که هیچ اقدامی انجام نگرفته و در این مدت همه به شاه و مردم گزارش دروغ دادند. ( عمید زنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی ایران و ریشه‌های آن، نشر کتاب سیاسی، تهران، 1371، ص 448)

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 01 صفحه 141

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.