موضوع: گزارش وضع روز
تاریخ سند: 18 خرداد 1342
موضوع: گزارش وضع روز
متن سند:
شماره: 42 /1120 /2 /15 تاریخ:18 /3 /1342فرستنده: ساواک اهواز
گیرنده: ریاست ساواک استان خوزستان
موضوع: گزارش وضع روز
پیرو: 42 /1115 /2 /15 – 16 /3 /1342
برابر اطلاعاتی که به ساواک می‌رسد و تحقیقاتی که به عمل آمد از صبح روز گذشته (17 /3 /1342) عده‌ای از روحانیون اهواز تصمیم داشتند در مسجد جامع اجتماع کرده و از آقای حاج سید علی بهبهانی نیز که تقریباً سمت بزرگتری و رهبری این طبقه را در منطقه خوزستان دارد خواسته بودند که به مسجد آمده و ضمن رفتن به منبر درباره جریانات روز و همدردی با جامعه روحانیون و بازداشت آقای خمینی و سایر آقایان بازداشتی صحبت کند و به وسائلی نیز به مردم و بازاریان اطلاع داده بودند که برای شنیدن اظهارات آقای بهبهانی در مسجد حاضر شوند.1
چون پیش‌بینی می‌شد که با اجتماع روحانیون و طبقات مختلف مردم در مسجد جامع و سخنرانی آقای بهبهانی احتمال تصادم و تصادف بین مردم و مأمورین انتظامی می‌رفت لذا مصلحت در این دیده شد که از تشکیل این اجتماع و سخنرانی آقای بهبهانی جلوگیری شود و به همین منظور مراتب با جناب آقای استاندار در میان گذارده شد و ایشان هم عقیده داشتند که به هر نحوی شده نباید گذاشت تصمیم روحانیون به مرحله اجرا و عمل برسد. روی این اصل این ساواک با فرستادن عده‌ای از معتمدین و کسانی که بین روحانیون نفوذ داشتند نزد آقای بهبهانی عواقب بد تصمیم آنان به ایشان متذکر و به وسیله فرستادگان از نامبرده خواسته شد که از اجتماع روحانیون و مردم و همچنین سخنرانی خود در مسجد جامع خودداری و صرفنظر نماید و همانطور که به عرض رسید چون با اجرای تصمیم روحانیون احتمال تشنّجات و حوادثی می‌رفت لذا به هر صورتی که بود از تصمیم این دسته جلوگیری به عمل آمد. البته از ساعت 4 بعد از ظهر به ترتیب دسته‌های 50 تا 100 نفری مردم که قبلاً برای استماع سخنان آقای بهبهانی دعوت شده بود و در درب مسجد اجتماع نمودند که با تذکّر و مسالمت به وسیله مأمورین انتظامی که در آن محل گمارده شده بودند متفرق و درب مسجد نیز بسته شد و مردم پس از اینکه درب مسجد بسته شد فهمیدند اجتماع روحانیون و سخنرانی آقای بهبهانی نیز انجام نخواهد شد و به همان ترتیب دسته دسته تا ساعت 10 شب در حدود منزل آقای بهبهانی اجتماع و از آن ساعت به بعد متفرق و روانه منازل خود شدند و با مراقبت‌های کاملی که از صبح دیروز تا آخر شد به وسیله این ساواک از نزدیک به عمل آمد هیچگونه اتفاق و یا برخوردی بین مردم و مأمورین انتظامی رخ نداد. علیهذا مراتب بدینوسیله جهت استحضار به عرض می‌رسد. ضمناً محرکین اصلی برای به وجود آمدن اجتماع روحانیون و مردم درب مسجد آقای سید عبداله مجتهدزاده2 فرزند آقای بهبهانی و علم الهدا3 یکی از پیشنمازان شهر اهواز می‌باشند.
رئیس ساواک اهواز
توضیحات سند:
1. علت اجتماع مردم حمایت از نهضت حضرت امام خمینی(ره) و بزرگداشت شهدای پانزده خرداد بود.2. حجت الاسلام والمسلمین حاج سید عبدالله مجتهدزاده، در سال 1297 ﻫ.ش در رامهرمز به دنیا آمد وی علوم اسلامی را نزد پدر بزرگوارش و سایر علماء نجف و بهبهان فراگرفت و سالهایی که پدرش در کربلا، نجف و اهواز بود در رامهرمز به جای پدرش اقامه جماعت می‌کرد و به امور دینی مردم شهر رسیدگی می‌کرد.
مرحوم سید عبدالله مجتهدزاده انسانی ساعی، مهربان و باصفا و صمیمی بود که در همه کارهای پدر، یار و کمک کار ایشان بود و اکثر اوقات خود را صرف مراقبت از آیت‌الله بهبهانی می‌کرد و نهایت ادب و احترام را برای ایشان به جا می‌آورد.
سرانجام سید عبدالله پس از عمری تلاش و کوشش در سوم تیرماه 1367 در حادثه تصادف جان به جان آفرین تسلیم و در اهواز در کنار پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد.
لازم به تذکر است لقب ایشان در شناسنامه مجتهدزاده بوده است. در واقع مرحوم مجتهدزاده به اعتبار پدرشان مجتهدزاده بودند.
3. آیت‌الله سید مرتضى علم‌الهدى، فرزند سید محمدرضا (پدر سردار شهید حسین علم‌الهدی) در سال 1280 ﻫ ش در شوشتر به دنیا آمد. پس از تحصیل مقدمات و سطوح به نجف اشرف مهاجرت نمود و از محضر آیات عظام اصفهانى، نائینى، شاهرودی و ضیاءالدین عراقى استفاده برد و در حدود سال 1325 ﻫ ش به خوزستان بازگشت و در اهواز رحل اقامت افکند. پس از استقرار تدریس را شروع و با اقامه جماعت در مسجد علم‌الهدی به وعظ و خطابه پرداخت. با شروع نهضت حضرت حضرت امام خمینی(ره) از آن جانبداری نمود و در پی دستگیری حضرت امام (ره) به همراه سایر علماء بلاد برای آزادی ایشان به تهران مهاجرت کرد. از سال 1341 ﻫ.ش با دعوت از سخنرانان انقلابی به اهواز در جهت روشنگری مردم فعالیت داشت. سرانجام این عالم ربانی در سال 1353 ﻫ.ش به رحمت ایزدى پیوست و جنازه‌اش به قم انتقال یافت و در صحن مطهر در مقبره آیت‌الله حاج سیدمحمد محقق داماد به خاک سپرده شد.