صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : مانور مصر و عراق

تاریخ سند: 17 شهریور 1343


موضوع : مانور مصر و عراق


متن سند:

شماره : 1668 /326 موضوع مانور ارتش کشورهای مصر و عراق که در دهانه شط العرب [اروندرود] و مرزهای جنوبی کشور و نزدیک چاههای نفت ایران و مرزهای کشورهای عربستان سعودی و کویت صورت می گیرد مورد بحث بعضی از محافل سیاسی پایتخت قرار گرفته و آن را ژست تازه ای جهت قدرت نمایی جمال عبدالناصر می دانند و بعضا اظهار نظر می کنند پس از این مانور ممکن است دولتهای مذکور نقشه تهدید خوزستان و آشوب در آن منطقه را داشته باشند.
توضیح اینکه در بین این محافل شنیده می شود ملاقات هفته اخیر سفرای انگلیس و آمریکا با آقای منصور1 نخست وزیر به همین جهت صورت گرفته است.
عینا جهت اقدام به اداره 313 ارسال می گردد شماره 17 /6 در پرونده امور داخلی عراق گیرندگان : مدیریت کل ادارات دوم و هفتم جهت استحضار 19 /6 /43

توضیحات سند:

1 - حسنعلی منصور در اردیبهشت ماه 1302 در تهران به دنیا آمد.
پدر او رجبعلی (منصورالملک) از اعضاء اولیه لژ «بیداری ایرانیان» بود که در دوران رضاشاه سالیان مدید در مشاغل حساس جای داشت و در آخرین ماه های سلطنت او به صدارت رسید و در دوران محمد رضا شاه پهلوی نیز مجددا در رأس دولت قرار گرفت.
ارتشبد فردوست می نویسد: «علی منصور [منصورالملک] از مأموران انگلیس بود.
پسرش حسنعلی منصور مانند پدر پرورش یافته انگلیسی ها بود ولی از آن گروه بود که به آمریکائی ها وصل شدند.
او چه در اصل چهار و چه بعدها که نخست وزیر شد از طرف امریکا به شدت تقویت می شد.
» منصور از مهره هائی بود که توسط انگلیسی ها به امریکا معرفی شد و لذا حمایت هر دو قدرت را به حد کافی پشت سر داشت.
منصور برنامه های مهمی به سود غرب داشت که یکی از آنها کاپیتولاسیون بود که با مقاومت جدّی امام خمینی مواجه شد مخالفت های ایشان با نفوذ امریکا و غرب و اقدامات محمدرضا در دوران دولت منصور شدت گرفت و بالاخره به تبعید ایشان به ترکیه «13 آبان 43) منجر گردید.
ساواک در تاریخ 19 /4 /1337 که حسنعلی منصور در دولت منوچهر اقبال معاونت نخست وزیر را عهده دار بوده بیوگرافی او را چنین ثبت کرده است: بسیار خوشگل، صورتی سفید، چشمانی میشی و خیلی قشنگ، قدی متوسط، خوش قامت ـ پدرش بی اندازه متمّول که در حدود 50 میلیون تومان ثروت دارد.
دارای لیسانس از دانشکده حقوق تهران رشته سیاسی در سال 24 می باشد فرانسه خوب می داند و به انگلیسی به اندازه رفع احتیاج آشنائی دارد.
وی تمام روزنامه ها و مجلات عادی و تا اندازه ای اقتصادی را مطالعه می کند.
به زن و مقام علاقمند است، تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر گذرانده لیاقت و شایستگی ندارد، حتی به علت ترقی بی جهتی که نموده و به علت نفوذ پدرش و اینکه دکتر اقبال به پدر او مدیون بود او را به این سمت منصوب کرد که مورد تنفر قاطبه جوانان قرار گرفت.
ابتدا در وزارت امور خارجه در لندن بود بعد منشی وزیر خارجه و سپس رئیس اداره چهار سیاسی شده است.
به علت نفوذ پدر نشان تاج دریافت، پدرش از عمّال درجه اول سیاست انگلیس است.
عضو جمعیت یاران دبیرستانی بوده، متواضع ولی بی شخصیت است، افکار عالی به هیچوجه ندارد و تمام ترقی او روی نفوذ پدرش می باشد.
کم مغز، بی تجربه و عزیز بی جهت است.
در اردیبهشت سال 1340 زمانی که نماینده مجلس بوده است کانون مترقی را متشکل از عده ای روشنفکران و کارشناسان مسائل اقتصادی و اجتماعی تشکیل می دهد که تعداد کثیری از اعضای آن در انتخابات مجلس شورای ملی (تابستان 1342) به نمایندگی مجلس انتخاب می گردند.
این نمایندگان به رهبری حسنعلی منصور بدوا به تأسیس حزب ایران نوین (آذر 1342) اقدام کرده و چون در مجلس شورای ملی اکثریت داشته اند در اسفند 1342 بفرمان ملوکانه حزب ایران نوین مأمور تشکیل دولت حزبی می گردند.
حسنعلی منصور 3 ماه بعد از تبعید حضرت امام خمینی «ره» ترور گردید.
ر.ک : ظهور و سقوط سطلنت پهلوی ج 2، ص 365 ـ 355

منبع:

کتاب روابط ایران و عراق به روایت اسناد ساواک صفحه 124

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.