صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

آیت الله صدر می گوید ارتش مطلوب است، هویت سیاسیش هر چه می خواهد باشد، باشد

تاریخ سند: 5 تیر 1357


آیت الله صدر می گوید ارتش مطلوب است، هویت سیاسیش هر چه می خواهد باشد، باشد


متن سند:

الدستور ـ 385 چاپ لندن بنا به درخواست برخی از خوانندگان نماینده الدستور با آیه اللّه صدر مصاحبه ای کرد و در سه مورد زیر نظر او را جویا شد: .
آشتی اخیر او با کامل اسعد رییس پارلمان لبنان .
عقب نشینی اسرائیل از جنوب و تحویل دادن این منطقه به میلیشیای سعد حداد .
اظهارات جبهه لبنانی و بعضی محافل دیگر درباره «عدم رفض رهبران فئودالیزم شیعه» همکاری با اسرائیل را در زمینه آنچه به «دیوار خوب» نامیده می شود.
س ـ آیا شما معتقدید که اسرائیل به طورکلی از اراضی لبنان عقب نشینی خواهد کرد؟ ج ـ اگر اسرائیل را به حال خود بگذارند که هرگز عقب نشینی نخواهد کرد.
و چنانچه عقب نشینی کند هر آینه اش در کمربند امنیتی به جای خواهد گذاشت، و لبنان را که اسرائیل سابقا هم پیمانان خود می نامید در حقیقت مأموران و مزدوران آن هستند.
و آنان برخی از افراد مردم جنوب و یا این کسانی می باشند که از مناطق دیگر لبنان یا غیر لبنان به جنوب آمده اند.
اینها در اسرائیل آموزش دیده اند و میلیشیاهایی تشکیل داده اند.
اسرائیل مایل است که به جای ارتش خود از اینگونه اشخاص در داخل کمربند امنیتی در منطقه مرزی باشند اگر این اقدام با عدم موفقیت روبرو شد آن وقت اسرائیل خواهد کوشید که خطوط استراتژیکی که برای او سهل الوصول باشد برای خود ابقاء کند.
بالاخره اسرائیل می کوشد که شروط امنیتی و غیرامنیتی در منطقه جنوب تحمیل نماید، واضحتر بگویم؛ اسرائیل یک حریف را ساده و انسانی به شمار نمی آید، ولی در هر حال چاره ای جز سعی و کوشش نیست، به ویژه که اوضاع و احوال بین المللی به سود و مصلحت لبنان و ضداسرائیل است.
س ـ رویهمرفته شما وضع جنوب را پس از عقب نشینی اسرائیل چگونه می بینید؟ ج ـ اگر بخواهیم وضع جنوب را، دور از اشغال آن توسط اسرائیل، بررسی کنیم می بینیم که از هر حیث مورد بررسی و تدقیق است ؛ زیرا مسئله؛ حاکمیت لبنان در جنوب یک امر لازم و ضروری شده است.
خلأ امنیتی و عدم وجود دولت صاحب آب و خاک یک نوع مطامعی در جهان برمی انگیزد و به وجود می آورد.
زیرا جهان امروز منطقه خلأی ولو این که در دل دریاها باشد باقی نمی گذارد.
چه رسد به اینکه این منطقه در ساحل شرقی دریای مدیترانه، یعنی در قلب جهان باشد.
بنابراین لازم است که این خلأ و فراغ در جنوب لبنان، در شمال لیطانی و جنوب آن، نباشد.
من معتقدم که اینک دچار مشکلی هستیم که باید به هر نحوی هست حل شود.
بهترین راه حل برگرداندن اعتماد میان جبهه مقاومت فلسطین.
.
و دولت لبنان است.
و این عمل فقط از راه مذاکراتی که روی حسن نیت دور بزند انجام پذیر است، و برای این کار باید از بعضی کشورهای برادر کمک خواست تا پایمردی کنند و جبهه مقاومت فلسطین و دولت لبنان را در کنار هم بنشانند و یک قرارداد جدیدی به جای قراردادهای سابق تهیه کنند، به طوری که وجود فلسطینی های مسلح در حاکمیت لبنان و استقلال آن ذوب شده باشد.
به طوری که به من اطلاع داده اند برای حل و فصل اختلافات و رسیدن به راه حل نهایی فرمول هایی در میان است که برخی از آنها توسط جبهه مقاومت و برخی دیگر توسط دوستان جبهه مقاومت مطرح گردیده است.
حضور فلسطینی ها در جنوب در آغاز امر با احساسات مردم جنوب هم آهنگی داشت، آنها اسرائیل را دشمن مشترک می دانستند و این وضعیت در ایجاد ناراحتی برای اسرائیل نقش مهمی را بازی می کرد، ولی تدریجا این نقش طوری دیگر شد، عقب نشینی دولت و ارتش لبنان از جنوب به فلسطینی ها یک نوع مسئولیت و بالمآل یک سلطه ای مخصوص داد و همین که آنها خود را صاحب سلطه در جنوب یافتند مسئولیت امنیت را در داخل بر عهده گرفته و همچنین مسئولیت دفاع از مرزها را بر عهده گرفتند.
من همیشه عقیده داشتم که به سود و مصلحت جبهه مقاومت فلسطین نیست که جایگزین دولت بشود، علتش هم این است که هرگونه مشکلی در داخل و یا در خارج ـ از طرف اسرائیل روی بدهد ـ البته عملاً ـ جبهه مقاومت مسئول آن است.
زیرا در سایه جبهه مقاومت فلسطینی این مشکل روی داده است.
ولی آزمایش های تلخی که جبهه مقاومت فلسطین در پاره ای از کشورهای عرب دید و همچنین رفتار برخی از هم پیمانان جبهه مقاومت استفاده می کردند، مثلاً برای تثبیت قدرت و نفوذ خود در مردم از نیروی جبهه مقاومت بهره مند می شدند، و یا بعضی دیگر برای تثبیت سیطرت خود جبهه مقاومت فلسطین را جلو می انداخت [ناخوانا] باری، همه اینها تدریجا روابط میان جبهه مقاومت فلسطین و مردم جنوب را تیره ساخت.
در سال 1973، یا اندکی پیشتر از آن، دولت وقت لبنان چنین قلمداد می کرد که میان او و جبهه مقاومت فلسطین یک نوع قرارداد ضمنی وجود دارد که مهمترین شرط آن این است که از راه جنوب هیچگونه رخنه ای به اسرائیل صورت نگیرد.
چه؛ اسرائیل مسئولیت رخنه کردن فداییان فلسطینی را به محدوده خود بر عهده لبنان می دانست و بدین ترتیب یک دیوار بلندی پوشیده از سیم خاردار که میان او و جنوب لبنان را از هم جدا می ساخت قرار داد.
درست است که مطامع تاریخی اسرائیل در میان کشورهای عرب معروف است ولی وظیفه ما نیست که به این امر یک پذیرش جهانی بدهیم، وانگهی به ثبوت رسید عملیاتی که در تل ابیب روی داد از طرف جنوب لبنان نبود اما اسرائیل در سایه اوضاع و احوال سیاسی و داخلی به این بهانه ها دست آویز می شود و منتهی درجه از آنها استفاده می کند.
اما مشکل کار در حمله فداییان فلسطینی به اسرائیل نبود، بلکه در بستن زمین های اسرائیل به موشک و بمب بود.
و این امری است که مطلقا مجاز نبود و نیست.
بمب و موشک از عملیات فداییان و یا شورشیان نبوده است، پس معنیش این است که لبنان با اسرائیل در حال جنگ بود.
چه کسی آتش را به سوی اسرائیل گشود؟ این مهم نیست.
خلاصه، سرزمین لبنان به صورت پایگاهی برای بمب و موشک درآمد.
ما اکنون در زمینه متارکه ای که میان ما و اسرائیل ـ البته تا اخطار بعدی ـ بسته شده است به سر می بریم.
س ـ چه روابطی شیعیان جنوب را با سربازان ایرانی که اکنون ضمن نیروهای بین المللی در جنوب مستقرند می پیوندد؟ ج ـ من از این موضوع بی اطلاعم، اما آنچه می دانم که شیعیان با همه نیروهای بین المللی روابط استواری دارند، چه معتقدند این نیروها از همه کشورهای جهان آمده اند که از آنها حمایت کنند و زمینه را برای عقب نشینی کامل نیروهای اسرائیلی در نزدیک ترین فرصت فراهم سازند.
س ـ آیا شما نقشی در آمدن نیروهای ایرانی داشته اید؟ ج ـ غیرممکن است، به ویژه که روابط من با ایران خیلی بد و تیره است؟ س ـ علت بدی و تیرگی روابط شما با ایران چیست؟ ج ـ این ها چیزهایی است که دوست ندارم فعلاً درباره آنها مناقشه کنم.
س ـ در گذشته رهبری شیعه (در لبنان) میان سه تن تقسیم می شد.
صبری حماده، کامل الاسعد، و جنابعالی.
بفرمایید هواداران صبری حماده به چه کسی پیوستند؟ ج ـ من شخصا پیشوایی را برای خود و برای دیگری نمی پذیرم و آن را رد می کنم.
چه معتقدم که مردم به سن رشد رسیده اند، و نیازی به پیشوا ندارند مردم نیازمند به رهبری دارند، رهبری هایی که نمودار احساسات آنان باشند و جرأت کنند نیازمندیهایشان را اعلام دارند.
و این رهبری ها در میان مذهب شیعه بسیار است، همچنانکه در میان مذاهب دیگر فراوان است.
اما در مورد خودم ؛ حقیقتش این است که من به مفهوم و معنی سنتی در لبنان یک رهبر سیاسی نیستم.
وظیفه من به عنوان رییس شورای عالی شیعیان طبق قانون معلوم و محدود است : تنظیم امور دینی، تنظیم روابط میان افراد هم مذهب خودم و هموطنان آنها، و تنظیم روابط میان آنها و میان افراد دیگر شیعیان در خارج، و ایجاد خدمات اجتماعی برای آنان که از طرف دولت لبنان تأمین نشده است.

منبع:

کتاب امام موسی صدر به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 517





صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.