صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

اعتماد به شاه!!

اعتماد به شاه!!


متن سند:

اعتماد به شاه!!
حضرت امام خمینى «ره» مى‌فرمایند:
«درست آنچه امروز براى ما روشن و واضح است، براى نسلهاى آینده مبهم مى‌باشد.»1
از جمله واضحات امروز این است که در رژیم پهلوى ظلم و بى عدالتى و فساد مالى و اخلاقى بیداد مى‌کرد. اما با گذشت زمان و فاصله افتادن بین نسل امروز و فردا، معلوم نیست نسل آینده درباره رژیم منحوس پهلوى، چنین فکر کند.
یکى از شیطنت‌هاى فرهنگى امروز، نوشته‌هاى بى‌تعهدى مى‌باشد که با شگردهاى مختص به خود با مورد تحریف قرار دادن نهضت امام خمینى «ره» به گونه‌اى سعى در تطهیر محمدرضا پهلوى و پدر قلدرش را دارند. از طرف دیگر در بین قلم به دستان متعهد و دلسوز، کمتر یافت مى‌شوند افرادى که فرصت داشته باشند و در راستاى ثبت تاریخ انقلاب اسلامى گام بردارند. لذا یکى از نگرانى‌هاى جدى آینده، تلقى نسل نو از انقلاب اسلامى مى‌باشد که امید است با تلاش نویسندگان خودى و مراکزى چون «مرکز اسناد تاریخى» این نگرانى مرتفع شود.
در این نوشتار هر چند کوتاه. نگاهى خواهیم داشت به یک نمونه از بى‌عدالتى‌ها و سوءاستفاده‌هاى میلیونى که در اسناد به جاى مانده از آن دوران، بسیار مى‌توان یافت.
محمدرضا پهلوى در راستاى ایفاى بهتر نقش ژاندارمى منطقه در جهت اهداف آمریکا توجه بیش از حدى به ارتش داشت. لذا بیشتر از هر جا سرمایه‌هاى کشور را مصروف ارتش مى‌ساخت. طبق اسناد موجود، ارتش یکى از جاهایى بود که حیف و میل‌ها و سوءاستفاده‌هاى نجومى در آن فراوان بود. البته در میان دست‌اندرکاران ارتش بودند افرادى که با سوءاستفاده سودجویان مخالفت مى‌کردند و پر واضح است که مخالفتهاى آنها تبعاتى چون زندان و اخراج از ارتش را نیز، در پى داشت.
سرهنگ لطیف بیگلرى افسر رکن 4 ستاد فرماندهى نیروى زمینى، نمونه‌اى از مخالفان بود. بیگلرى پس از تحقیقات فراوان و اطمینان از میلیونها تومان سوءاستفاده و حیف و میل توسط معاون وقت وزارت جنگ سرلشکر اسداللّه‌ صنیعى و بازرس ویژه آن وزارت سرلشکر على شجاعى در ارسال گزارشى در اردیبهشت سال 1342 به محمدرضا پهلوى، وى را در جریان کار قرار مى‌دهد.2 بیشتر سوءاستفاده افراد یاد شده در تصرف اراضى عباس‌آباد و ساختمانهاى احداث شده در مرکز شهر و خریدهاى انجام شده از طریق دایره خرید و متفرقه بوده است. علاوه بر آن اطلاع داده شده که سرلشکر صنیعى تبلیغ بهائى‌گرى نیز مى‌کرده است.
پس از گذشت سه ماه ـ در 3 مرداد 1342 ـ وزیر دربار شاهنشاهى در نامه‌اى به سرهنگ لطیف بیگلرى به وى اطلاع مى‌دهد که گزارش مشروح ایشان توسط شاه مورد مطالعه قرار گرفته و دستور داده تا ستاد بزرگ ارتشتاران و وزارت جنگ به این گزارش رسیدگى کنند.3
ولیکن در پى دستور رسیدگى شاهانه، درجه سرلشکرى صنیعى به سپهبدى و از پست معاونت به وزارت جنگ ارتقاء داده شد!
بیگلرى با مشاهده وضع موجود با ارسال گزارشهایى، حسنعلى منصور نخست‌وزیر وقت را مطلع مى‌کند. لیکن از آن هم نتیجه‌اى نمى‌گیرد.
در پى این گزارش‌ها، رونوشت گزارش تاریخ 24 اسفند 1342 بیگلرى به نخست‌وزیر، به دست امام خمینى (س) رسید. که طبق ادعاى ساواک شمیرانات این رونوشت توسط خود بیگلرى به قم ارسال شده است. در گزارش ساواک تهران به ریاست ساواک در ارتباط با عکس‌العمل امام مى‌خوانیم:
«آقاى روغنى پیغامى از طرف آقاى خمینى به آقاى دکتر صدر وزیر کشور برده که[وى] در تاریخ 1 /2 /43 در منزل شخصى معظم‌له [امام خمینى ]ملاقات خصوصى انجام داده است که خلاصه آن مذاکرات به شرح زیر بوده است.
حامل پیغام، نامه‌اى را که سرهنگ بیگلرى افسر ستاد نیروى زمینى (مبنى بر بهائى بودن آقایان وزیر جنگ و وزیر آب و برق) براى آقاى خمینى فرستاد [فرستاده بود] عینا از طرف آقاى خمینى به وزیر کشور داده و مى‌گوید آقاى خمینى گفتند قرار بود جناب عالى درباره سپهبد صنیعى که مى‌گویند بهائى است. بررسى بفرمائید نمى‌دانم در این باره چه اقدامى فرموده‌اید. فعلاً هم طبق مندرجات این نامه مجددا به من مى‌گویند دو نفر از وزراى این کابینه بهائى هستند.
آقاى وزیر کشور در جواب مى‌گوید از قول من به آقا سلام برسانید و بگوئید: اولاً انتظار نبود ملاقاتى که با هم به‌طور محرمانه صورت دادیم با نظر خاصى برملا کنید و ... به ایشان بفرمایید موضوع نبایستى حقیقت داشته باشد.»
در 9 اردیبهشت 1343 دستور ارسال پرونده بیگلرى از ساواک به ضد اطلاعات ارتش داده شد و در آن‌جا گزارشى براى شاه تهیه شد:
«افسر نامبرده [لطیف بیگلرى] به موجب نامه‌هایى که به مقامات مختلف اعم از لشکرى و کشورى تقدیم نموده است نسبتهائى به عده‌اى از امراى ارتش و اهانتهائى به آنان نموده که مراتب از طریق اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران به شرف عرض همایونى رسید و اوامر مبارک ملوکانه [!] چنین شرف صدور یافته است: «مگر حق دارد یک افسر این اعمال را انجام دهد نامبرده تسلیم دادگاه نظامى شود.» که بدین ترتیب پرونده امر با شماره 2539 /342 ـ 12 /2 /43 از وزارت جنگ به اداره دادرسى ارتش ارسال و براى رسیدگى به این شعبه ارجاع شده است. افسر موصوف احضار و مورد تحقیق قرار گرفت ضمن تحقیقات معموله اعتراف به نوشتن نامه‌هاى مورد بحث نمود و در مرحله بازپرسى نیز عین همان کلمات و جملات موهن را تکرار کرده است.»
دادگاه، لطیف بیگلرى را مجرم شناخت و وى را به هجده ماه زندان و اخراج از ارتش محکوم کرد.بیگلرى بیش از هرکس مى‌دانست که گزارشهایش صحیح است لذا در زندان و بعد از آن نیز با ارسال نامه به جاهاى مختلف به افشاگرى خود ادامه داد. نامه‌هاى بیگلرى حتى ریاست ساواک را نیز کلافه کرد. ایشان در یکى از پى‌نوشت‌هاى خود در 28 دى 1346 نوشت:
«اداره کل سوم تا کى باید این شخص به مکاتبات [خود] که آبرو و حیثیت اشخاص را با هوچپگرى و فحاشى مى‌ریزد. ادامه بدهد با نصیحت یا راهنمائى‌هاى دیگر که او را قانع کند خاتمه داده شود.»
سال به سال وضع معیشتى بیگلرى سخت‌تر مى‌شود به‌گونه‌اى که در 8 خرداد 135 در یک صحبت خصوصى تهدید مى‌نماید که، در صورت عدم رسیدگى، بچه‌هایش را آتش خواهد زد. بیگلرى در این گفتگو اظهار مى‌دارد:
«مشغول مبارزه با فاسدین و اشخاصى که وى را به این روز انداخته‌اند مى‌باشد و چند روز است که عریضه به شاهنشاه آریامهر نوشته و چند نفر از امراى ارتش را نیز ملاقات نموده تا بلکه عریضه مورد نظر را به حضور شاهنشاه تقدیم کنند. چون آدم زنده باید از حقوق خود دفاع نماید من تا آخرین لحظه مبارزه خواهم کرد و اگر باز هم مثل سابق به عریضه من جواب ندهند این دفعه بچه‌هایم را که گرسنه هستند آتش خواهم زد خودم را نیز از بین خواهم برد. و یا این که در سفارتخانه‌هاى امریکا و یا انگلیس متحصن خواهم شد تا تکلیف مرا روشن کنند چون داراى هفت سر عایله بوده و در دو اتاق اجاره‌اى زندگى مى‌کنم مدتى است که صاحبخانه نیز اجاره‌اى از من نگرفته است من باید درد دل و گرفتارى‌هاى خود را به عرض شاه برسانم براى این که من به اعتماد ایشان (شاه) مبارزه کرده‌ام و با تمام مدارک موجود دزدى نکرده‌ام.»
جالب توجه این که نواب رئیس ساواک تهران در گزارشى به ریاست ساواک در 2 آبان 1351، صریحا صحت صحبتهاى بیگلرى در مورد مبارزه ایشان با افراد سوءاستفاده‌کننده را تأیید و پیشنهاد حل مشکل معیشتى وى را مطرح کرده است. نواب در این گزارش نوشته است:
«سوابق موجود حاکى است که مشارالیه از سال 42 شروع به تهیه و تقدیم گزارشهائى به مقامات مختلف لشکرى و کشورى در مورد سوءاستفاده بعضى از افراد نموده که سرانجام منجر به اخراج وى از ارتش و چندین بار زندانى شدن مشارالیه شده است. لطیف بیگلرى روى ناراحتى‌هایى که در سالهاى گذشته براى وى به وجود آمده و در نتیجه درگیرى با افراد سوءاستفاده‌کننده تمکن مالى و حقوق ماهیانه خود را از دست داده به نحوى که در حال حاضر طبق محتویات پرونده از نظر گذران زندگى در وضع بسیار نامناسبى به سر مى‌برد و حتى کمک به بعضى از عوامل مخالف را اجبارا قبول مى‌کند که از جمله مى‌توان مهندس مهدى بازرگان را نام برد و بدیهى است براى این که مساعدت افراد را جلب کند و خود را وجیه‌المله قلمداد کند. در بعضى موارد اعلامیه‌هایى پلى کپى شده تهیه و پخش مى‌کند باتوجه به موارد معروضه پیشنهاد مى‌شود که از طرف یکى از مقامات ساواک مشارالیه احضار و ضمن تحبیب از وى در صورتى که امکان باشد شغلى به نامبرده ارجاع که ضمن این که درگیر کار مى‌شود از نظر گذران زندگى خود و عایله‌اش نیز محل درآمدى داشته باشد و به نظر مى‌رسد که این محبت و ارجاع شغل به وى در روحیه‌اش اثر خواهد گذاشت.»
تلاش ساواک به نتیجه رسید. طبق اظهار بیگلرى در 1 مرداد 1357 خانواده وى ماهانه مبلغ چهل هزار ریال از ارتش مستمرى دریافت مى‌دارند. اشتباه بزرگ لطیف بیگلرى اعتماد بى جاى وى به شاه بود. سخنان پر از دروغ محمدرضا پهلوى وى را فریفته بود. لذا به نیت شاه دوستى و خدمت اقدام به تهیه گزارش علیه دزدى‌ها و خیانت‌هاى سپهبد صنیعى کرده بود، غافل از آن که سر منشاء تمام ظلم‌ها، بى‌عدالتى‌ها و فساد، زیر سر شخص محمدرضا و خاندان وى مى‌باشد که سالیان سال به همراه اربابان خارجى خود به ویژه آمریکا، سرمایه‌هاى کشور ایران را به تاراج مى‌بردند. یکى از نمونه روشن آن، تشکیل بنیاد پهلوى ـ امپراطورى تجارتى شاه و اطرافیان او ـ بود
متن نامه‌هاى سرهنگ لطیف بیگلرى به این شرح است:
جناب آقاى حسنعلى منصور نخست وزیر
موضوع: میلیونها تومان سوءاستفاده در سازمان تعاونى مصرف کادر نیروهاى انتظامى (تدارکات ارتش) وسیله تیمسار سپهبد اسداللّه‌ صنیعى وزیر جنگ و مدیر عامل اسبق سازمان مزبور و سایر مسؤولان امر
پیرو گزارش شماره 8 ـ 1 /8 /42
با نهایت احترام به استحضار مى‌رساند: قبل از عرض مطالب وظیفه خود مى‌دانم که احراز مقام نخست‌وزیرى را از صمیم قلب تبریک عرض کرده و موفقیت آن جناب را در اجراى مقاصد و هدفها و منویات عالیه اعلى‌حضرت همایون شاهنشاه که همانا تجدید مجدد عظمت کشور باستانى و تأمین سلامت و رفاه حال افراد این مرزوبوم است. از پیشگاه خداوند متعال مسألت کنم.
و اما اصل مطالب: در تاریخ 18 /12 /42 ضمن معرفى کابینه به مجلس شوراى ملى پس از تشریح برنامه دولت و توضیحات لازم در مورد چگونگى مبارزه با فساد و نادرستى، بیاناتى ایراد فرمودند که خلاصه آن چنین بود «به نامه‌هاى بى‌امضا اهمیت نمى‌دهیم ولى در مورد اتهامات اشخاص اگر کسى باشد که به شهامت مطالبى بنویسد و امضاء کند، قطعا رسیدگى مى‌کنیم در صورتى که صحت نداشته باشد به نام مفترى تحت تعقیب قرار مى‌دهیم.» با توجه به بیانات خود و با استحضار کامل از ماده 271 قانون مجازات عمومى این جانب لازم دانستم که به منظور رعایت مصالح عالیه کشور و در اجراى فرمایشهاى آن جناب به نام یک نفر میهن‌پرست و شاه دوست واقعى مطالب زیر را با امضاى صریح و روشن به عرض برسانم. باشد که این بار مورد توجه قرار گیرد «از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن» بدیهى است در صحت اثبات مطالب خود که صرفا براى خدمت گزارى است توقع هیچ‌گونه پاداش و اجرى را نداشته و ندارم و نخواهم داشت ولى در صورتى که توفیق اثبات حاصل نگردد با نهایت افتخار براى شدیدترین مجازات آمادگى خواهم داشت.
1ـ موضوع اول که باید به عرض برسانم این است که آنچه این جانب اطلاع دارم از وزرا کابینه آن جناب به‌طور قطع دو نفر «1ـ تیمسار سپهبد اسداللّه‌ صنیعى وزیر جنگ 2ـ جناب آقاى مهندس روحانى وزیر آب و برق» از بهائیان بسیار متعصب مى‌باشند. با صرف نظر از نوع چگونگى و فلسفه بهائى و بهائى‌گرى که در گزارش سه صفحه تقدیمى در شماره 8 ـ 1 /8 /42 قبلاً مختصر معروض گردید با توجه به اصل پنجاه و هشتم که مى‌گوید هیچ‌کس نمى‌تواند به مقام وزارت برسد مگر این که مسلمان و ایرانى‌الاصل و تبعه ایران باشد» وجود این دو وزیر بهائى در کابینه جناب‌عالى که از یک خانواده اصیل و ایرانى مى‌باشید با روح قانون اساسى و مذهب مقدس اسلام منافات و مغایرت کلى دارد در واقع با این وضع... تاریخ ایران فصل... «حکومت بهائیان در ایران» خدمت در دولت آنجناب اضافه شده است. نظر جناب عالى که قطعا از این جریان بى‌اطلاع بوده‌اند. در مقابل یک چنین عمل... باشد حال اگر غیر از این است کافى است که وزراء معروضه، موضوع را به وسیله روزنامه. رادیو. تلویزیون تکذیب فرمایند.
2ـ موضوع دوم این است که تیمسار سپهبد اسداللّه‌ صنیعى وزیر جنگ علاوه بر بهائى بودن اساسا از عناصر بسیار نادرست و ناصالح و نیرنگ باز و... ارتش بود و فقط در سازمان تعاونى مصرف کادر نیروى انتظامى به دستیارى عده دیگر میلیونها تومان سوءاستفاده کرده است. چون مدارک و دلایل و نحوه این سوءاستفاده در گزارش 32 صفحه‌اى تقدیمى شماره در 8 ـ 1 /8 /42 به طور مشروح تشریح شده است و بعدا نیز اطلاعات و مدارک لازم در اختیار گذارده خواهد شد لذا فعلاً از تکرار آن خوددارى مى‌شود «سوابق امر در دفتر محرمانه نخست‌وزیرى موجود است و قطعا به آنها مراجعه خواهند فرمود.»
با عرض مراتب مختصر بالا و بدون توجه به این که تقدیم این گزارشها موجب ترقى سریع تیمسار معروضه شده است، چه پس از تقدیم اولین گزارش در مهر ماه 42 از درجه سرگردى به درجه سپهبدى ترفیع یافته‌اند و پس از تقدیم گزارش دیگر به مقام کفالت وزارت جنگ ارتقاء یافتند و با تقدیم گزارش شماره 8 ـ 1 /8 /42 به سوءاستفاده در دفتر محرمانه نخست‌وزیرى به مقام ریاست رسیدند و با این ترتیب پیش بینى مى‌شود که بعد از وصول این گزارش هم زمینه احراز مقام نخست‌وزیرى... گردد. مع هذا چون ایمان قطعى دارم که تاکنون اعلى‌حضرت شهریارى از جریان امر استحضار حاصل نفرموده‌اند و به استحضار کامل از نیات مقدس... در مورد مبارزه... نادرست مخصوصا با در نظر گرفتن این که در روز 17 /12 /42 نیز موقع معرفى کابینه جناب عالى خطاب به هیأت دولت فرمودند «.. باید بدانید یک ثانیه تحمل کوچکترین عوامل فساد نخواهد شد...» و خود آن جناب نیز به شرحى که در بالا عرض شد با تصمیم قاطع... شده‌اید لذا جریان امر بدین وسیله به ‌استحضار مى‌رسد. استدعا دارم به تعهد خود وفا فرموده و بر خلاف...سوء آن مورد توجه قرار داده و با رعایت مفاد گزارش 32 صفحه اقدام لازم معمول و شایعات و توهمات مضر ناشى از گزارشهاى تقدیمیه خاتمه دهند «صالح و طالح متاع خویش نمودند ـ تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.»
با تقدیم احترامات ـ سرهنگ لطیف بیگلرى4

توضیحات سند:

پی‌نوشت‌ها:
1. امام خمینى «ره»، 5 تیرماه 1357.
2. متن گزارش سرهنگ بیگلرى به شاه.
3. پرونده انفرادى لطیف بیگلرى.
4. افتادگى‌هاى موجود در متن، مربوط به اصل سند مى‌باشد.








منبع:

کتاب اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 95


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.