صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

نامه سرگشاده جمعی از حجج اسلام و فضلاء حوزه علمیه قم به آقای هویدا1 رونوشت دیوان کشور

تاریخ سند: 29 بهمن 1343


نامه سرگشاده جمعی از حجج اسلام و فضلاء حوزه علمیه قم به آقای هویدا1 رونوشت دیوان کشور


متن سند:

بسم اللّه الرحمن الرحیم جناب آقای نخست وزیر متأسفانه در سالهای اخیر اقداماتی برخلاف قوانین اسلام و قانون اساسی در این کشور مذهبی انجام یافته که موجبات ناراحتی عموم طبقات را فراهم آورده و فاصله عمیقی بین ملت و هیئت حاکمه ایجاد کرده است، ملت و هیئت حاکمه که باید متفقا در پیشرفت و عظمت دین و تعالی کشور بکوشند و با اعتماد حسن اطمینان به یکدیگر در زمینه واحدی فعالیت کنند ـ با کمال تأسف هر دولتی که روی کار آمده به جای آنکه به این اختلاف خاتمه دهد آن را شدیدتر و احساسات ملت را علیه هیئت حاکمه برافروخته نموده است ما نمی دانیم متصدیان امور چه فکری می کنند و در نظر دارند این مملکت را به کجا بکشانند، آیا در این مملکت (به اصطلاح دینی و مشروطه) مردم حق هیچگونه اظهارنظر درس سرنوشت خود باید نداشته باشند؟ خفقان؛ محدودیت: سانسور، تفتیش عقاید از یک طرف؛ شکست اقتصادیات و تصاعد هزینه کمرشکن زندگی از طرف دیگر ملت را از پای در آورده و اگر کسی از وضع موجود اظهار نارضایتی کند سیاهچال زندان و سپس حکم دادستانی ارتش زندگی تیره او را تیره تر نماید آخر در کدام گوشه جهان تا این حد فشار، اختناق، حبس زجر شکنجه و ترور کار بر مردم حکومت می کند؟ در کدام کشور مراجع و زعمای دینی ؛ سخنگویان مذهبی، روشنفکران، اساتید دانشگاه تجار و اصناف، بالاخره طبقات متفکر و فعال کشور حق اظهارنظر در شئون اجتماعی خود ندارند؛ در جهان امروز کجا معمول عده مطلق المنان حاکم مطلق برجان و مال و ناموس مردم باشند و کسی حق فریاد و تظلم نداشته باشد؟ در کدام گوشه دنیا سابقه دارد که یک مرجع دینی و زعیم فداکار ملی با داشتن مصونیت2 و صلاحیت قانونی که از کشور خود دفاع می کند و می گوید نباید بیگانگان با اتکاء به مصونیت مطلق و بر مال و جان و ناموس مردم تسلط داشته باشند او را به اتهام ناجوانمردانه و قیام علیه مصالح کشور و تمامیت ارضی تبعید و در مملکت دیگری زندانی و ممنوع الملاقات نمایند؟ آیا این قسم حکومت در بین ملل نیم وحشی آن هم در دوران حکومت فردی از پست ترین انواع حکومت ها شمرده نمی شده است؟ آقای هویدا شما سری به زندانها بزنید و بپرسید این اصناف مختلف زندانی: علماء وعاظ؛ اساتید دانشگاه، دانشجویان تجار و اصناف به چه جرمی مدتها در زندان بسر می برند آیا جز دفاع از حریم قرآن و عظمت کشور و تظلم از خفقان و دیکتاتوری جرمی داشته اند؟ آیا اگر کسی گفت نباید اسلام و قرآن مورد تهاجم واقع شود، کشور در چنگ بیگانگان افتد؛ ثروتهای سرشار مملکت به یغما رود اختناق و فشار بر مردم حکومت کند، دولت ها در تأمین خواسته های مردم باید کوشش نمایند و بالاخره اگر کسی خواست با استفاده از حق قانونی خود در شئون کشورش اظهارنظر نماید باید در سیه چال زندان زندگی کند و با محرومیت های همه جانبه دست به گریبان باشد؟ ما برای حفظ مصالح عالیه اسلام و کشور عزیز جدا می خواهیم به منظور پایان دادن به وضع خطرناک موجود و رفع اختناق و رفاه حال عامه مردم فکری کنید و به خواسته های مردم ترتیب اثر دهید طبقات مختلف کشور بالخصوص علما اعلام و بالاخص حوزه علمیه قم که مرکز هدایت و پرورش کشور است منتظرند که هر چه زودتر به وضع موجود خاتمه داده شود و مخصوصا در اسرع اوقات رهبر شیعیان مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی مدظله علی رؤس المسلمین را به قم عودت داده و سایر علما و دانشمندان، اساتید محترم دانشگاه و دانشجویان و اصناف؛ تجار و متدینین را از زندان آزاد نموده و بیش از این نیست به احساسات پاک و گرم مردم بی اعتنایی نشود.
موسی زنجانی ـ ابوالفضل النجفی الخونساری ـ علی قدیری اصفهانی ـ سیدعلی خامنه ای3 ـ محمد محمدی [گیلانی] ـ حسینعلی منتظری ـ علی قدوسی ـ اکبر هاشمی [رفسنجانی] ـ ابراهیم امینی ـ احمد آذری قمی ـ محمدعلی گرامی ـ محمد علامی ـ یحیی انصاری شیرازی ـ ابوالقاسم خزعلی ـ مهدی فیض ـ عبدالعظیم محصلی ـ علی المشکینی ـ الاحقر عبدالرحیم الربانی الشیرازی ـ سیدیوسف حسینی تبریزی ـ سیدهادی خسروشاهی ـ سیدابوالفضل میرمحمدی ـ حسین حقانی4 ـ الاحقر سیدمهدی حسینی لاجوردی ـ صادق خلخالی ـ ابوالقاسم مسافری ـ عباس محفوظی ـ هاشم تقدیری ـ علی احمدی [میانجی] ـ محمدحسین مسجد جامعی ـ علی اکبر مسعودی ـ محمد موحدی لنکرانی ـ اسماعیل صدر ـ احمد جنتی5 ـ احمد امامی ـ میرآقا موسوی زنجانی ـ یداللّه پورهاشمی ـ محمد یزدی6 ـ نعمت اللّه صالحی نجف آبادی ـ مصطفی اعتمادی ـ سیدموسی شبیری زنجانی7 ـ مهدی الحسینی الروحانی ـ محمدحسین الحسینی النگرودی ـ محمد حقی ـ محمدباقر حسنی ـ محمدباقر احمد پایانی ـ عبداله جوادی8 ـ محمدرضا توسلی ـ محمدتقی صدیقین ـ الشیخ الهمدانی ـ محمدتقی مصباح یزدی ـ حسین نوری ـ حسین شب زنده دار ـ علی دوانی9 ـ علی اکبر موسوی.

توضیحات سند:

1ـ امیرعباس هویدا فرزند حبیب اللّه (عین الملک) در سال 1298 ه ش متولد شد.
تحصیلات ابتدائی و متوسطه خود را در مدرسه فرانسوی بیروت به پایان رساند و سپس به بلژیک رفت و در دانشگاه آزاد بروکسل در رشته علوم سیاسی و اقتصاد درس خواند.
در سال 1321 به ایران برگشت و به استخدام وزارت امور خارجه درآمد.
در سال 1324 در اولین مأموریت سیاسی خارج از کشور، به پاریس رفت و با حسنعلی منصور آشنا شد.
در سال 1329 عبداللّه انتظام به وزارت خارجه رسید و هویدا را به ریاست دفتر خود انتخاب کرد.
در مهر ماه 1330 هویدا به پیشنهاد کمیسار عالی پناهندگان سازمان ملل متحد بمدت 5 سال مأمور خدمت در این سازمان شد.
در سال 1335 با درخواست منصور که سفیر ایران در آنکارا بود به عنوان رایزن سفارت ایران در ترکیه انتخاب شد.
در سال 1336 عبداللّه انتظام مدیرعامل شرکت ملی نفت شد و هویدا را به عضویت هیئت مدیره شرکت نفت انتخاب کرد.
هویدا در اوایل سال 1340 در زمره موسسان کانون مترقی به ریاست یار دیرین خود حسنعلی منصور، درآمد.
هویدا در سال 1342 در کابینه حسنعلی منصور به سمت وزارت دارائی برگزیده شد و به مدت پانزده ماه در این مقام بود تا اینکه منصور به قتل رسید.
شاه برای جلب رضایت آمریکائیان یکی از همکاران نزدیک منصور را به جانشینی او انتخاب کرد و او امیرعباس هویدا، کاملاً مطیع شاه بود و همان اعضاء کابینه منصور را در کابینه خود ابقا کرد.
در فروردین سال 1346 امام خمینی (ره) از نجف نامه مفصلی به هویدا نوشت و وضعیت کشور و حضور بیگانگان بویژه امریکا را گوشزد نمود.
اما نامه امام بی جواب ماند ولی مسائلی را که امام بیان کرده بودند دهان به دهان در میان مردم پخش شد و زمینه حرکت هایی که در سالهای دهه 50 شکل گرفت را فراهم کرد.
هویدا در سه بخش مهم سیاست خارجی، امور اقتصادی و مسائل نظامی مسلوب الاختیار بود و فقط در صحنه سیاست داخلی و حضور در نمایشات انتخاباتی حضور داشت.
هویدا رهبری حزب ایران نوین را به عهده داشت و دکتر کلالی را به مقام دبیر کلی حزب تعیین کرد.
دکتر کلالی حزب را بصورت احزاب چپ سازماندهی کرد و او را گسترش داد و به کانون قدرت مستقلی تبدیل کرده کم کم خود شاه را به وحشت انداخت و خود هویدا دبیر کلی را به عهده گرفت و کنگره بزرگ حزبی را در دیماه 1353 با دعوت از نمایندگان احزاب بزرگ جهان تشکیل داد.
علم نزد شاه رفت و تشکیل حزب واحد رستاخیز را به شاه تلقین کرد.
شاه در سال 1353 تشکیل حزب رستاخیز را اعلام و هویدا را به دبیر کلی حزب معرفی کرده و کم کم ستاره بخت هویدا پس از 12 سال افول کرد و شاه به هویدا تکلیف کرد استعفا دهد و او را وزیر دربار بجای علم که در بستر بیماری بود، انتخاب کرد.
ازهاری نخست وزیر وقت هویدا را مقصر همه فجایع کشور معرفی کرد و به ظاهر او را بازداشت کرد تا اینکه در روز 22 بهمن به دست نیروهای انقلاب افتاد و پس از یک محاکمه در روز شنبه 18 فروردین 1358 هویدا اعدام شد.
هویدا در یک خانواده بهائی بدنیا آمد و پدرش جزء مبلغان و داعیان فرقه ضاله بهائیت بشمار می رفت.
هرچند که هویدا می خواست به ظاهر بهائی قلمداد نشود اما ارتباطات او با افراد فرقه بهایت قطعی بود.
در مدتی که مأمور به کمیسار عالی پناهندگان بود با سازمانهای فراماسونری ارتباط برقرار کرد و یکی از اعضاء برجسته فراماسونری در اروپا و استاد اعظم لژ بزرگ ملی فرانسه بود.
رجوع شود به کتاب: «بازیگران عصر پهلوی، محمود طلوعی» 2ـ به دنبال تصویب لایحه مصونیت مستشاران و اتباع آمریکا در ایران (کاپیتولاسیون) در سیزدهم مهر 1342 توسط مجلس شورای ملی و تصویب تشریفاتی مجلس سنا و همچنین طرح مجدد آن در زمان نخست وزیری منصور در 21 مهر 1343 و تصویب مجدد در مجلس شورای ملی، امام خمینی (ره) در چهارم آبان ماه 1343 با ایراد سخنرانی مهیج و کوبنده موضع نهضت را در برابر استکبار شرق و غرب روشن نمودند و رهبر نهضت طی یک سخنرانی در قم نفوذ آمریکا را به همه اعلام خطر کرد و گفت امروز تمام گرفتاری ما از امریکا و اسرائیل است و به دنبال این سخنرانی طی اعلامیه ای که در سطح گسترده ای پخش گردید، امام خمینی تصویب کاپیتولاسیون را اقرار به مستعمره بودن ایران نامیده و رأی مجلسین را مخالف اسلام و قرآن شمردند و در واکنش به این موضوع در شب سیزدهم آبان ماه 1343 رژیم با یک اقدام عجولانه و با دستپاچگی ساده لوحانه ای اقامتگاه امام را در قم مورد تهاجم قرار داد و حضرت امام خمینی (ره) را دستگیر نموده و توسط اتومبیل به تهران منتقل نمودند و همان روز امام با هواپیما به ترکیه تبعید گردید.
3ـ آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای به سال 1318 ش در مشهد به دنیا آمد.
پدرش آیت الله سیدجواد حسینی خامنه ای از روحانیان معروف مشهد بود.
مادر ایشان نیز دختر یکی از روحانیون سرشناس مشهد بود.
سیدعلی خامنه ای از چهارسالگی به مکتب رفت و به فراگیری قرآن پرداخت.
سپس وارد مدرسه ای به نام «دارالتعلیم دیانتی» شد.
این مدرسه اولین مدرسه اسلامی بود که در مشهد تأسیس شد.
از دوران دبستان تحصیل معارف دینی را آغاز کرد.
ابتدا جامع المقدمات را نزد یکی از معلمان مدرسه دارالتعلیم دیانتی و دیگران آموخت.
پدرشان مشوق ایشان در تحصیل علوم دینی بود و دوست داشت فرزندانش ملبس به لباس روحانیت شوند.
به راهنمایی و هدایت پدر دوره سطح را در حوزه علمیه مشهد خواند و در 18 سالگی درس خارج فقه و اصول را آغاز کرد.
وی تا سال 1336 به تحصیلات خود در رشته فقه، اصول و فلسفه اسلامی در مشهد ادامه داد.
در این سال به عتبات عالیات مشرف گردید و میل داشت در نجف بماند اما به سبب مخالفت پدر بعد از مدت کوتاهی به مشهد بازگشت.
در سال 1337 با اجازه پدر به قم رفت تا سال 1343 در آن شهر بود در این سال به مشهد بازگشت و تا سال 1347 ادامه تحصیل داد و همزمان در حوزه علمیه مشهد مشغول تدریس گردید.
آیات عظام شیخ هاشم قزوینی، میلانی، شاهرودی، حکیم، خویی، زنجانی، بروجردی و شیخ مرتضی حائری از جمله استادان ایشان در حوزه های علمیه مشهد، نجف و قم هستند.
آیت الله خامنه ای از سال 1341 که مبارزات روحانیت به رهبری حضرت امام اوج گرفت، فعالانه وارد مبارزه شد.
نخستین مأموریت ویژه ایشان بردن پیام حضرت امام برای آیت الله میلانی و علمای خراسان درباره برنامه درگیری محرم 1342 بود.
مقارن روزهای پرحادثه 10 و 12 محرم 1383ق/ 15 خرداد 1342 در بیرجند دستگیر و به مشهد اعزام و در بازداشتگاه لشکر مشهد زندانی شد.
پس از آزادی به قم رفت و در بهمن همان سال به زاهدان رفت.
اما برنامه سخنرانی های پرشور و افشاگر ایشان از نیمه ماه رمضان متوقف ماند.
پس از دستگیری به تهران اعزام و در قزل قلعه زندانی گردید.
در فاصله 1343 تا 1346 مبادرت به طرح مباحث پایه ای عقیدتی و سیاسی در سطح حوزه و دانشگاه و به تدریج در سطح کلی جامعه در مشهد کرد و جلسات درس تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامی ایشان شلوغ بود و ادامه همین فعالیتها منجر به بازداشتهای متوالی ایشان در سالهای 1346 تا 1349 شد.
در سال 1350 برای پنجمین بار به زندان افتاد.
پس از آزادی دایره درسهای عمومی تفسیر و کلاسهای مخفی عقیدتی و سیاسی گسترش یافت.
در فاصله سالهای 1350 تا 1353 با کوشش و مجاهدت آیت الله خامنه ای سه مسجد کرامت، امام حسن (ع) و میرزا جعفر کانون فعالیتهای حاد اسلامی و مبارزات پایه ای در مشهد بود و به رغم یورشهای ساواک به این کانونها و دستگیری شرکت کنندگان و کارگردانان جلسات این کانونها، همچنان مقاومت ادامه یافت و بالاخره مأموران رژیم در دی ماه 1353 ناگزیر شبانه به منزل آیت الله خامنه ای ریختند و ایشان را بازداشت و به تهران اعزام کردند و مدتها در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری با سخت ترین شرایط توأم با بازجوییهای دشوار نگهداشته شد.
در پاییز 1354 آزاد گردید و دوباره به مشهد مراجعت کرد.
در سال 1356 به همراه جمعی از روحانیان تهران و قم طرح ایجاد جامعه روحانیت مبارز را ارائه دادند.
اواخر همین سال دستگیر و برای مدت سه سال به ایرانشهر تبعید گردید.
اواسط سال بعد با اوج گیری مبارزات عمومی از تبعیدگاه خود به مشهد بازگشت و در صف مقدم مبارزه قرار گرفت.
اواخر دی 1357 به فرمان امام به عضویت شورای انقلاب منصوب شد.
(به نقل از شرح حال خودنگاشته مندرج در کتاب تشکل فراگیر، جلد 4، تألیف عبداللّه جاسبی، صص 303 تا 308).
مسئولیت های ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی عبارتند از : عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، معاونت وزارت دفاع و نمایندگی شورای انقلاب در آن وزارتخانه، سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عضو شورای انقلاب، امامت جمعه تهران، نماینده تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، دبیر کل حزب جمهوری اسلامی، ریاست جمهوری اسلامی ایران در دو دور، رئیس شورای عالی دفاع، نماینده مجلس خبرگان رهبری در دوره اول، عضو شورای مرکزی ائمه جمعه کشور، عضو جامعه روحانیت مبارز تهران، رهبری انقلاب اسلامی.
4ـ حجه الاسلام غلامحسین حقانی در سال 1320 ش در قم به دنیا آمد.
پدرش حجت الاسلام شیخ محمد حقانی بود.
او تحصیلات متوسطه را در تهران به پایان برد و به تحصیل علوم دینی روی آورد و در حوزه علمیه قم از محضر آیات عظام محقق داماد، عباسعلی شاهرودی، شیخ مرتضی حائری و حضرت امام خمینی (ره) استفاده برد و به درجه اجتهاد رسید.
از ابتدای شروع نهضت اسلامی در 15 خرداد 1342 در میدان مبارزه حضور داشت و به همین دلیل در آن زمان به جرم تحریک مردم به شورش، به زندان افتاد.
در 1350 بار دیگر توسط مأموران ساواک دستگیر و به زندان رفت.
در 1354 نیز دستگیر و به مدت 12 سال حبس محکوم گردید.
وی با همکاری عده ای از مدرسان حوزه علمیه قم مؤسسه در راه حق را بنیان نهاد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با کمک جمعی از فضلای حوزه، دفتر تبلیغات قم را تأسیس کرد و مسئولیت آن را بر عهده گرفت.
در اسفند 1357 از طرف رهبر انقلاب مأموریت یافت به استان هرمزگان برود و در رفع مشکلات و محرومیت های آن منطقه تلاش کند و در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم بندرعباس به مجلس راه یافت.
وی از فعال ترین اعضای شورای تبلیغات اسلامی به شمار می رفت و دبیر شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی بود.
همچنین در حزب جمهوری اسلامی و دفتر تحکیم وحدت یزد فعال بود.
سرانجام بر اثر انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در 7 تیر 1360 به دیدار معبود شتافت.
5ـ آیت الله احمد جنتی فرزند هاشم، در 1305 ش در روستای لادان اصفهان در یک خانواده روحانی به دنیا آمد.
تحصیلات حوزوی را تا 18 سالگی در مدرسه جده بزرگ اصفهان ادامه داد و در خلال این مدت ادبیات را در محضر سیدمحمدباقر سدهی و حاج شیخ علی مشکاتی فرا گرفت.
در 1324 به قم آمد و در مدرسه فیضیه و حجتیه نزد آیات صدوقی، عبدالکریم صدوقی، عبدالکریم تهرانی، حاج آقا بهاءالدینی، محمدباقر سلطانی طباطبایی، مجاهد و سیدزین العابدین کاشانی به تحصیل پرداخت و درس خارج فقه و اصول را در محضر آیات عظام سید محمدتقی خوانساری، سیدمحمد حجت، بروجردی، سیدمحمدرضا گلپایگانی و امام خمینی (ره) فرا گرفت.
وی پس از فراغت از تحصیل در1340ش به تدریس فقه، شرح لمعه، رسایل، مکاسب، معالم و کفایه در قم پرداخت.
از 1342 ش به بعد در شورای مدیریت مدرسه حقانی با شهید قدوسی و شهید بهشتی همکاری کرد.
آیت الله جنتی زندگی سیاسی و مبارزاتی خود را از سال 1342 آغاز کرد و در طول مبارزه، 4 بار دستگیر و زندانی شد.
نخستین بار در 1345 ش به همراه شهید محمد منتظری، آذری قمی، ربانی املشی، مروارید و نوری همدانی در زندان قزل قلعه محبوس شد.
در سالهای 1350 و 1351 ش نیز سه مرتبه دیگر دستگیر و مدتی را در زندان بسر برد.
در 1351 به مدت سه سال به شهرستان اسدآباد همدان تبعید شد.
مسئولیت های ایشان بعد از پیروزی انقلاب عبارتند از: رئیس دادگاه انقلاب اسلامی خوزستان، دبیر شورای عالی تبلیغات، سرپرست سازمان تبلیغات اسلامی، دبیر شورای سیاست گذاری تبلیغات خارج از کشور، امام جمعه موقت قم و تهران، عضو و دبیر فقهای شورای نگهبان، نماینده مجلس خبرگان رهبری.
6ـ آیت الله محمد یزدی در سال 1310 ه ش در اصفهان به دنیا آمد.
وی علوم مقدماتی را در حوزه علمیه اصفهان فرا گرفت و در حوزه علمیه قم فقه و اصول، منطق و فلسفه را آموخت و دوره خارج را در محضر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی و امام خمینی (ره) گذراند و تفسیر و فلسفه را از مرحوم علامه طباطبایی فرا گرفت و به تدریس ادبیات عرب، فقه و اصول فلسفه در حوزه علمیه قم اشتغال داشت.
حجت الاسلام محمد یزدی از زمان شهید نواب صفوی با مبارزات اسلامی آشنا شد و از آغاز انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در سال 1341 از چهره های بارز و مشهور روحانیت مبارز بود و در سخنرانیها و تشکیل جلسات و نوشتن مقالات و امضا و چاپ اعلامیه ها فعالیت جدی می کرد که منجر به 3 بار دستگیری و زندان در تهران، بوشهر، باختران و نیز تبعید به بندر کنگان، بندرلنگه، رودبار و اسلام آباد شد.
در سالهای 56 و 57 یکی از عناصر اساسی مبارزه به شمار می آمد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی کمیته استقبال از امام را در قم تشکیل داده و در حفظ امنیت و انتظامات شهر قم به همراه جمعی از یاران انقلاب کوشید و مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی قم را به عهده گرفت و بعد از مدتی رئیس دادگاه انقلاب اسلامی قم شد و در مجلس خبرگان قانون اساسی از طرف مردم باختران انتخاب شد.
وی چند سالی نماینده مجلس شورای اسلامی بود و سپس عضو شورای نگهبان شد.
آیت الله یزدی از سوی مقام معظم رهبری به ریاست قوه قضائیه و امامت جمعه موقت تهران منصوب شد و در سال 1378 پس از ده سال ریاست این قوه توسط مقام معظم رهبری به عضویت شورای نگهبان منصوب شد.
7ـ آیت الله سید موسی شبیری زنجانی، فرزند مرحوم آیت الله حاج سید احمد زنجانی از افاضل و مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، در سال 1346 هجری قمری متولد شدند.
پس از پایان دروس مقدماتی، محضر حضرات آیات بروجردی، صدر، حجت و داماد را درک کردند و در سال 1374 راهی نجف اشرف شدند و در دروس آیات عظام حکیم، سید عبدالهادی شیرازی و خوئی حاضر شدند سپس به قم بازگشتند و به تدریس و تحصیل پرداختند.
دروس منظومه را در محضر مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی خواندند.
از اساتید دیگر ایشان، حضرت امام خمینی، مرحوم آیت الله گلپایگانی و مرحوم آیت الله حاج مرتضی حائری بودند.
آیت الله شبیری زنجانی از مدرسین بزرگ و مراجع معاصر هستند.
8ـ آیت الله عبداللّه جوادی آملی در سال 1312 شمسی در آمل متولد شد.
پس از اتمام دوره ابتدایی، وارد حوزه علمیه آمل شد و مدت 4 سال به فراگیری دروس مختلف پرداخت.
سپس در حوزه های علمیه مشهد و تهران به ادامه تحصیل پرداخت و موفق به کسب فیض از محضر آیت الله شیخ محمدتقی آملی گردید.
وی از محضر دیگر علمای بزرگ تهران از جمله حضرات شیخ ابوالحسن شعرانی، مهدی محی الدین الهی قمشه ای و محمد حسین فاضل تونی نیز بهره های علمی فراوان برد.
در سال 1334ـ 1335 وارد حوزه علمیه قم شد و محضر اساتید و آیات عظام بروجردی، خمینی، علامه طباطبایی، محقق و میرزاهاشم آملی را درک نمود.
ایشان با حضرت امام و علامه طباطبایی مأنوس گردید و در دوران انقلاب و بعد از پیروزی آن، دست به فعالیت های شایسته ای زد.
آثار منتشر شده از ایشان عبارتند از: شرح اسفار ملاصدرا 3 جلد، تفسیر قرآن کریم 3 جلد، تفسیر سوره ابراهیم، تفسیر موضوعی قرآن 15 جلد، هدایت در قرآن، ولایت فقیه 2 جلد، امام خمینی بنیان مرصوص.
آیه اللّه جوادی آملی همراه هیئتی حامل نامه تاریخی حضرت امام به گورباچف بودند.
در دیدار متن نامه با توضیحاتی توسط ایشان ارائه شد.
9ـ حجت الاسلام علی دوانی در سال 1308ش در قریه دوان در نزدیکی کازرون بدنیا آمد و در ده سالگی به همراه خانواده خود به آبادان رفت و پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در سال 1323 برای تحصیل علوم دینی عازم نجف شد و مدت چهار سال در آنجا به تحصیل پرداخت و پس از آن به ایران مراجعت نمود و به قم رفته و از محضر آیات بروجردی، شریعتمداری و امام خمینی(ره) بهره مند گردید.
در سال 36 که مجله «درسهایی از مکتب اسلام» تأسیس شد به عنوان عضو هیأت تحریریه برگزیده شد.
ایشان در مسافرت های تبلیغی خویش به شهرهای مختلف به روشنگری مردم به مسائل دینی و سیاسی و اجتماعی می پرداخت آقای دوانی تا سال 1348ش در قم اقامت داشته و از آن پس به تهران مراجعت کرد و رحل اقامت افکند و به کار تألیف و تصنیف و تبلیغ پرداخت.
وی تألیفات زیادی دارد که برای نمونه می توان به مهدی موعود، (ترجمه جلد 13 بحارالانوار)؛ نهضت روحانیون ایران (11جلد)، علی علیه السلام چهره درخشان اسلام، هزاره شیخ طوسی، مفاخر اسلام در 8 جلد و صحنه های تکان دهنده اشاره کرد.
آیت الله دوانی در سال 1386 دارفانی را وداع گفت.

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی علی‌اکبر فیض مشکینی به روایت اسناد ساواک صفحه 37

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.