صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : اظهارات سید حسین شجاع فرزند سید محمد واعظ

تاریخ سند: 10 اسفند 1356


موضوع : اظهارات سید حسین شجاع فرزند سید محمد واعظ


متن سند:

گزارش خبر در تاریخ فوق نامبرده پس از تلاوت قرآن شروع به سخنرانی نمود و در ضمن سخنانش اظهار داشت نمیدانم میلاد حضرت محمد را تبریک بگویم یا تسلیت.
تبریک بمناسبت ولادت و یا تسلیت بخاطر وقایع و اتفاقاتی که برای شیعیان پیش آمده.
بعد یک بیت از اشعار سعدی را شاهد آورد و حکایت خریدن انگشتر گران قیمتی را که پدری برای پسرش خریده بود پیش کشید و باین نتیجه رسید که انگشتر را رندی با یک خرما از پسر خرید و در آخر گفت ما هم باید نگذاریم قرآن ما را با مجله بانوان و رادیو تلویزیون و روزنامه که همه و همه باعث بدبختی و انحراف ماست عوض کرده و آنرا از ما بگیرند.
از دین بد میگویند امروز از همه چیز جز دین حمایت میشود مثلاً شما اگر خواسته باشید برای چنین مجلسی آگهی بنویسید و مردم را باین مجلس دعوت کنید باید از هفت خوان رستم بگذرید تا اجازه بدهند.
در اواخر سخنانش گفت اگر حادثه ای پیش نیاید امشب و فردا بمنبر میروم و به سخنانش پایان داد.
نظریه شنبه .
خبر صحت دارد از جمله شرکت کنندگان در مجلس محمد علی عالمی ـ مرتضی وعدتی و یوسفی دبیر حرفه و فن دبیرستانهای سمنان بودند.
نظریه یکشنبه .
خبر صحت دارد ضمنا قبلاً به مراجع انتظامی ورود نامبرده اطلاع داده شده بود مضافا اینکه شجاع بوسیله شیخ محمدتقی نصیری که یکی از روحانیون این منطقه میباشد و بطور کلی هیچ گونه توجهی به دستورات مراجع دولتی ندارد به سمنان دعوت شده بود و شجاع پس از سخنرانی در تاریخ 7 /12 /36 سمنان را بقصد مشهد ترک نمود.
حاضر نظریه سه شنبه .
شیخ محمد تقی نصیری از سید حسین شجاع دعوت نموده بود که بسمنان بیاید که با ورود وی شهربانی در جریان و مدت 6 روز بمنبر رفته و 14 / ه نیز در جریان اعمال و گفتار وی قرار گرفته است.
توحید نظریه 14 / ه ـ تأیید میگردد.

توضیحات سند:

* امروز (5 /12 /56) اعلامیه ای به امضاء 41 تن از روحانیون درباره حادثه 29 بهمن تبریز منتشر شد.
در این اعلامیه شرح کوتاهی از حادثه این روز آمده و سپس به تحریف حقایق از طرف رژیم شاه اشاره شده است: «اکنون باید از مسوولان و مصادر امور سؤال شود که عامل اصلی این فاجعه مردم بودند یا مأمورین دولت.
و از طرفی آیا باور کردنی است که مأمورین دولت بدون داشتن دستور از مصادر امور به چنین اقدامی دست بزنند.
چنانکه در فاجعه قم هم نمی توان باور نمود که کشتار بی رحمانه توسط مأمورین بدون دریافت دستور بوده است و اگر دولت بنا داشت بدون خون ریزی به تظاهرات خاتمه دهد، آیا برای او امکان نداشت؟ آیا این حادثه هم چون حادثه خونین قم نمونه ای از عدم توجه دولت و بی ارزش بودن جان مردم در نزد اولیای امور نیست؟ آیا باید به روی جمعیتی که به طرفداری از اسلام و پشتیبانی از روحانیت با شعار «اللّه اکبر» و «لااله الااللّه » رو به مساجد آورده اند آتش گشوده شود و سپس این افراد به عنوان کمونیست و مارکسیست اسلامی و اجانبی که از خارج مرز وارد کشور شده اند معرفی شوند؟ آیا معقول است که دهها هزار نفر از خارج مرز وارد کشور شوند و از چشم مقامات امنیتی مخفی بمانند؟ یا این که اساسا اجانبی در کار نبودند و آنچه در تبریز اتفاق افتاد نتیجه خشمی بود که توسط پلیس برافروخته گردید؟» (اسناد انقلاب اسلامی / ج 3 / صص 248 و 249)

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 03 صفحه 120

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.