صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تیمسار معظم سپهبد صنیعی وزیر محترم جنگ

تاریخ سند: 30 شهریور 1344


تیمسار معظم سپهبد صنیعی وزیر محترم جنگ


متن سند:

آنچه را که آدمی دوست می دارد و ستایش می کند نه چیزهائی است که مایه سردی و تیرگی و بدی اند بلکه آن مظاهر و شخصیتهائی هستند که خودی به خود و طبعا منشأ و سعادت و تکامل حیات می باشند.
بشر زمانی خورشید را و ماه را و ستارگان و آب و آتش را می پرستید.
زیرا آنها را منشأ حیات و نیکی ها می شناخت.
گر چه امروز دیگر آدمی از پرستش آن عناصر امتناع نموده است ولی باز آنها را به خاطر نور و گرمی و زیبائی و حیاتبخشی شان با جذبه تمام مورد عشق و مهر خود قرار می دهد.
آن نیک مردی که کوچک است به اندازه وسع خود و آن نیک مردی که بزرگ است هر یک به قدر امکان و توانائی خود به دنیا و زندگی نیکی می کنند و روشنی می بخشند.
نگارنده به چنین نیک مردانی چه آن که کوچک است و چه آن شخصیتی که در مقام سپهبدی وزارت جنگ است مثل آن خورشید و ماه و ستاره و آب و آتش روشنی بخش و نیکی دهش هنوز هم نه فقط مهر و عشق می ورزد.
بلکه همچون رب النوع هستی ها ستایش نیز می کند.
جای بسی خوشبختی است که چنان وزیر قدرتمندی که سرداری کل ارتش شاهنشاهی کشور ما را بعهده دارند، چنین با جوانمردی و فتوت مثل خورشید بر این گیاه و نهال فسرده می تابد و با همت بلند خویش منشاء انتشار بذر نیکی در خاک وطن خود می شود و نویسنده را در مقابل آن همه جلوه های محبت آمیز خود به زانو در می آورد و به ستایش وا می دارد.
از وقتی که حضرتتان نویسنده را در سایه التفات و عنایت خود گرفت تا حدی دلبسته و پا بسته وجود ذیجود مهرانگیز عالی شد که همه جا از اقدامات و فرمایشات جنابتان درباره کتاب نقش پهلوانی و نهضت عیاری صحبت می کند.
چه در روزگاری که غالب نفسها به درون گرائی و غیر واقع بینی راغبند، ارزش اشخاص شامخ و واقع بین بیش از هر زمان متجلی می گردد.
صدها، بل هزارها نفر گفتند و نوشتند که کتاب نقش پهلوانی و نهضت عیاری چنین است و چنان ولی هیچیک از آنها، آنچنان محبتی را که از چشمه خورشید حضرتتان دیدم از خود نشان ندادند.
این اظهار نظر از طرف وزارت جنگ و نیروهای مسلح ارتش شاهنشاهی که کتاب نقش پهلوانی و نهضت عیاری در بیداری حس شاهدوستی و وطن پرستی و کاراکتر بخشی به خواننده و همچنین دمیدن روح دلاوری و شجاعت و جانبازی در افراد ارتش قویا مؤثر است این نویسنده را به راهی که در خدمت به شاهنشاه و وطن عزیز انتخاب کرده، بیش از پیش مطمئن ساخته است.
با چه زبانی بتوان از اقدام حضرتتان در چاپ کتاب نقش پهلوانی و نهضت عیاری سپاسگذاری کرد و با چه زبان از آن همه محبتی که نسبت به این خدمتگذار دارد بشود سخنی که در خور باشد بیان داشت.
قدر مسلم این است که هر کس رسالتی دارد تا منشاء آثاری در کشور خود و دنیا بشود، رسالتی که از شخصیت حضرتتان متجلی است گذشته از رهبری زمام وزارت جنگ انتشار افکار نو و خصال عالی ایرانی به منظور رشد احساسات شاهدوستی و ناسیونالیستی در این مرز و بوم نیز می باشد.
نویسنده در نهایت اشتیاق در انتظار اقدامات مبارک اثر جدید آن پایه امید و سرور گرام می باشد خداوند متعال سایه خجسته شخصیتهای شامخ و بزرگواری همچون جنابعالی را بر سر این ملک و ملت مستدام بدارد.
با احترامات فائقه کاظم ـ کاظمینی1 در خاتمه امید است نصایح و اوامر حضرتتان در آقای خوش کیش چنان مؤثر واقع شود که از نیت پاک و بی آلایش آن سرور ارجمند الهام گیرند و دوای امر خیر بدون ریا و تظاهر شاهنشاه معظم و ارتش شاهنشاهی ایران را خرسند سازند و این نا چیز را هم در خدمات آینده به کوشش و از خود گذشتگی بیشتری موفق دارند چنانچه باز هم خدای نخواسته نسبت به این موضوع بی محبتی نشان دادند استدعا داریم همانطور که شفاها فرمودید مراتب را از لحاظ امور ملوکانه بگذرانند.

توضیحات سند:

1ـ کاظم کاظمینی فرزند محسن در سال 1301 ش به دنیا آمد.
وی مدیر وقت باشگاه بانک ملی بود و گرایش اصلی اش نیز به ورزش باستانی بود.
او بدلیل ارتباطاتی که با بعضی از زورخانه دارها برقرار کرد توانست آنها را به سمت خود بکشاند و شعبان جعفری را از این طریق در تنگنا بگذارد.
کتاب IRAN WHOS WHOکه در سال 1351 توسط هواپیمایی ملی ایران منتشر شد از کاظمینی بدین شکل یاد می کند: کاظم کاظمینی متولد 1299؛ کارشناس تربیت بدنی؛ فارغ التحصیل تربیت بدنی از دانشگاه کانادا، کارمند بانک ملی ایران از 1320؛ مدیر باشگاه ورزشی بانک ملی ایران از 1328، که سفرهایی به اروپا، شمال و جنوب آمریکا و خاورمیانه و خاور دور و شمال آفریقا داشته، آشنا به زبان انگلیسی و نویسنده چندین کتاب درباره تاریخ ورزش ها در ایران و ورزشهای باستانی (سنتی)؛ دارای چهار یا پنج نشان همایونی؛ مدال کوه نوردی از استرالیا، و مدال کشتی از ژاپن و مدال جودو از استرالیا» به نقل ازIRAN WHOS WHO نشر هما.
1351، ص 184

منبع:

کتاب کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 281


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.