صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

محترما وضع روحانیون کشور پس از مراجعت آیت الله خمینی و قمی به شهرستانهای قم و مشهد به شرح ذیل به استحضار میرسد : 1) وقایع : بطوریکه استحضار دارند آیت الله خمینی در تاریخ (15 /1 /43) بدون اطلاع قبلی به شهرستان قم مراجعت داده شد.
در بدو امر پس از اطلاع اهالی قم از ورود نامبرده تعدادی از طلاب و اهالی آن شهر جهت ملاقات مشارالیه به منزل وی رفته و در همان شب آیت الله شریعتمداری و گلپایگانی نیز از نامبرده دیدن نمودند از روز 16 /1 /43 از طرف اصناف و بازرگانان تهران و کسبه قم و چند شهرستان دیگر قسمتی از بازار تهران و قم و شهرستانهائی نظیر اصفهان و کرمان آذین بندی گردید متعاقب آن دید و بازدید مردم شهرستانها.
علماء.
طلاب حوزه های علمیه پاره ای از شهرستانها و دستجات و هیات های مذهبی بصورت پراکنده از آیت الله خمینی شروع شده و از شهرستانهای مشهد و شیراز دو فرزند آیت الله میلانی و شیخ بهاءالدین محلاتی به قم آمده و از خمینی دیدن نمودند.
در تاریخ پنجشنبه بیستم و جمعه بیست و یکم دو مجلس سخنرانی در مدرسه فیضیه قم برگزار گردید که در این مجالس شیخ مروارید که پس از وقایع 15 خرداد مدتی بازداشت بوده است ضمن تجلیل از آیت الله خمینی تلویحا از هیات حاکمه کشور انتقاد نموده و همچنین معممی بنام علی حجتی کرمانی قطعنامه ای در ده ماده تحت عنوان قطعنامه دانشجویان حوزه علمیه قم روی منبر قرائت نمود (متن آن قبلاً به استحضار رسیده است) از طرف دیگر از ناحیه عناصر وابسته به جبهه ملی ـ جمعیت نهضت آزادی و سایر دستجات مخالف دولت قرائت.
اعلامیه1 و نشریاتی تهیه و بین مردم توزیع شده و اعضاء و افراد وابسته به احزاب و دستجات موصوف بمنظور دیدار از آیت الله خمینی به قم عزیمت نمودند و به موازات این جریانات مفاد مقاله روزنامه اطلاعات مورخه 18 فروردین ماه جاری مبنی بر توافق و هم آهنگی روحانیون با دولت و تائید لوایح ششگانه از طرف آنها سوژه ای بدست خمینی و روحانیون مخالف داده و سبب شد که آیت الله خمینی و ایادی وی در روی منابر این موضوع را شدیدا تکذیب و به شهرستانها نیز تلگرافاتی مخابره نموده و اعلام کرده اند که وعاظ علنا مفاد روزنامه مزبور را تکذیب کرده و مخالفت خود را با لوایح مورد بحث اعلام دارند متعاقب این جریانات حمله علنی تعدادی از روحانیون و وعاظ مخالف به هیأت حاکمه شروع شده در شهرستان مشهد واعظی بنام شیخ عباس طبسی از ایادی آیت الله قمی (از عناصر ناراحت و ماجراجوست و در سال 41 وسیله ساواک مشهد بازداشت و به تهران اعزام گردیده قدرت وی به واسطه حمایت آیت الله قمی از نامبرده میباشد در تاریخ 29 /1 /43 نیز مجددا بازداشت و فعلاً در زندان قزل قلعه زندانی است) بالای منبر شدیدا حمله نموده و مفاد روزنامه اطلاعات را تکذیب کرده و همزمان با این جریانات اعلامیه ای تحت عنوان (عمال استعمار بحربه افترا متوسل شده اند) از ناحیه جامعه روحانیت مشهد تهیه و توزیع گردیده است.
در شهرستان شیراز نیز مجلس دعائی از طرف سیدعبدالحسین دستغیب (از روحانیون متنفذ شیراز است و در وقایع 16 خرداد در شیراز دستگیر و به تهران اعزام سپس آزاد گردیده است) برگزار شده و طی این مجلس چند برگ اعلامیه تحت عنوان (سلام و لعن مردم اصفهان) که مربوط به وقایع 15 خرداد سال گذشته بوده وسیله ایادی وی توزیع گردیده است.
در شهرستان همدان نیز در مجلس سخنرانی که به مناسبت آزادی آیت الله خمینی برگزار شده از طرف یکی از عناصر وابسته به روحانیون بنام سیداحمد حسینی (از عناصر وابسته به دستجات مذهبی است و نفوذ متوسطی دارد.
روحانیون منطقه تا حدودی از وی جانبداری مینمایند) ضمن تجلیل از آیت الله خمینی تلویحا به دولت حملاتی نموده است.
در خاتمه سخنرانی آیت الله خمینی در تاریخ (26 /1 /43) قیافه مخالف قطعی وی را نسبت به دستگاه نشان داده زیرا مشارالیه در سخنرانی خود ضمن تکذیب مفاد روزنامه اطلاعات مبنی بر هماهنگی و تائید لوایح ششگانه از طرف روحانیون علنا اظهار نموده است (تصویب نامه های قلابی دولت مورد تائید روحانیون نبوده مادامی که دولت با اسرائیل قطع رابطه ننماید از پای نخواهد نشست و به مبارزات خود ادامه خواهد داد).
2ـ وضع و موقعیت فعلی روحانیون : شخص خمینی در بدو عزیمت به قم با رعایت سکوت قیافه نسبتا موافقی که ظاهرا حاکی از رفع اختلافات بین جامعه روحانیت و دولت بود به خود گرفت و به همین جهت در بین مردم شایعات مختلفی اشاعه یافت.
مردم غیر متعصب که اعتقادی به جامعه روحانیت نداشتند اظهار می داشتند که آیت الله خمینی بوسیله دولت خریداری شده.
بازاریان و متعصبین مذهبی در یک حالت انتظار به سر میبردند و در اظهار نظر قطعی مردد بودند.
طرفداران خمینی اظهار می کردند که نامبرده منتظر موقعیت مناسبی برای ادامه مبارزه میباشد ولی پس از انتشار مقاله اطلاعات مبنی بر موافقت و پشتیبانی روحانیون با مواد ششگانه و عکس العمل آیت الله خمینی با صدور تلگراف به آیت الله میلانی مبنی بر تکذیب مفاد مقاله اطلاعات دوباره قیافه مخالفت خمینی آشکار گردید و به همین جهت پاره ای از روحانیون و متعصبین مذهبی طرفدار نامبرده با صدور اعلامیه و چند سخنرانی در مجالس مذهبی سعی نموده اند شایعه سازش آیت الله خمینی را با دولت خنثی نموده و قیافه مخالف او را همچنان به مردم نشان دهند.
در این میان نقش آیت الله خمینی در حفظ و صیانت وضع موجود قابل اهمیت است زیرا نامبرده چه از نظر جنبه های ظاهری قضیه و بهره برداریهائی که از استقبال و تبعیت مردم در حال حاضر و در آینده خواهد کرد و چه از لحاظ نفوذ معنوی که در بین طبقات مختلف مردم کسب کرده مجبور است به هر نحو شده در تحکیم و تثبیت موقعیت فعلی خود و جامعه روحانیت تلاش و حتی المقدور این وضع را حفظ نماید.
از طرف دیگر علماء و روحانیونی هستند که به بسط و گسترش نفوذ آیت الله خمینی مخالف بوده به ویژه با مسئله مرجعیت وی بعنوان پیشوای شیعیان که از هم اکنون از ناحیه طرفداران وی اشاعه یافته باطنا مخالفت نموده و سعی مینمایند به هر نحوی شده موجباتی فراهم کنند که این مسئله تحقق پیدا نکند از جمله این علماء آیات اللّه شریعتمداری و گلپایگانی هستند که علاوه بر اینکه باطنا با دولت مخالفتی ندارند سعی مینمایند از دامنه نفوذ آیت الله خمینی کاسته شود.
علماء و روحانیونی که در شرایط موجود مورد احترام مردم بوده و اقدامات و فعالیتهای آنان قابل توجه است شامل روحانیون و وعاظ شهرستانهای قم ـ تهران ـ تبریز ـ مشهد و شیراز میباشند که به دو دسته موافق و مخالف تقسیم میگردند.
در شهرستان قم آیات الله خمینی و نجفی مرعشی در صف مخالفین طراز اول دولت قرار دارند در حالیکه آیات اللّه شریعتمداری و گلپایگانی باطنا با دولت هم آهنگ بوده و همانطور که در بالا خاطرنشان گردید از توصیه نفوذ و جاه طلبی آیت الله خمینی به انحاء مختلف به طور غیر محسوس جلوگیری مینمایند در این میان آیت الله شیخ حسن حجت نیز در حوزه علمیه قم جزو روحانیون موجه و وزین میباشد که در شرایط موجود رل خود را دو طرفه ایفاء مینماید.
در شهرستان مشهد آیات اللّه میلانی و قمی در صف مخالفین دولت و آیات اللّه سبزواری1 و کفائی2 جزء موافقین هستند.
در شهرستان شیراز آیات اللّه شیخ بهاءالدین محلاتی3 و سیدابوالحسن دستغیب جزء مخالفین دولت و آیات اللّه حاج سیدمحمد رضوی و سید حسام الدین فال اسیری4 جزء موافقین میباشند.
در تبریز آیات اللّه قاضی طباطبائی و میرزاعبداللّه مجتهدی جزء مخالفین و تعدادی از روحانیون درجه دو و سه که دارای نفوذ کمتری هستند جزء موافقین می باشند.
در تهران آیات اللّه شیخ بهاءالدین نوری5 ـ کمره ای ـ حاج شیخ محمدرضا تنکابنی6 ـ حاج شیخ سلطان العلماء7 و حاج سید مرتضی علم8 در صف موافقین دولت و حاج شیخ محمدتقی عاملی ـ حاج سید احمد خوانساری9 ـ آیت الله زنجانی جزء مخالفین هستند.
ضمنا سایر روحانیون و وعاظی که در رده های پائین تر قرار دارند تابع نظریات دو جناح موافق و مخالف مشروحه در بالا بوده لیکن چنانچه مناسبتی برای پیشرفت نظریات مخالفین فراهم شود طبعا از آنان پیروی خواهند نمود.
3) پیش بینی وضع روحانیون در آتیه و روابط آنان با دستجات و احزاب سیاسی : از هم اکنون می توان پیش بینی کرد که بهترین موقعیت برای فعالیت روحانیون و ابراز مخالفتهای حاد آنان ماههای محرم و صفر میباشد زیرا اطلاعات واصله حاکیست که روحانیون مخالف به فکر آن هستند که در ایام محرم به ویژه سیزدهم محرم) به یادبود وقایع 15 خرداد سال گذشته دست به تظاهرات دامنه داری زده و حتی المقدور از امکانات مساعد برای جمع آوری نیروهای دستجات مخالف به دور محور روحانیت حداکثر استفاده را بنمایند.
در حال حاضر دستجاتی که سعی دارند از موقعیت فعلی روحانیون به منظور تأمین نظریات خود استفاده کنند به شرح ذیل می باشند : الف.
متعصبین مذهبی و طرفداران خمینی.
در شرایط موجود آیت الله خمینی در بین این قبیل افراد یک نوع نفوذ معنوی و واقعی پیدا کرده.
ب.
اصناف و بازاریها : صرفنظر از طبقات متعصب بازار که مانند طبقه اول جدا طرفدار آیت الله خمینی هستند سایر اصناف بر حسب موقعیت روز هر موقع که منافعشان ایجاب کند محور روحانیون را رها نخواهند ساخت.
ج.
احزاب مخالف دولت : در بین احزاب مخالف جمعیت نهضت آزادی بیش از سایر احزاب سعی دارد از نیروی مخالف روحانیون در جهت تأمین هدفهای خود استفاده و بهره برداری نماید خاصه آنکه جمعیت مزبور در یک نوع قیافه مذهبی به خود گرفته و بیش از سایر دستجات سیاسی به آیت الله خمینی و طرفداران وی نزدیک میباشد پس از نهضت آزادی می توان از عوامل جبهه ملی نام برد.
با اینکه هدف این جبهه با طرفداری قطعی از روحانیت مغایر است در حال حاضر با شرایط موجود قیافه موافق به خود گرفته و سعی دارند نفوذ آن جبهه را در بین روحانیون مخالف گسترش دهند.
طبقات دیگر از قبیل مالکین و عوامل ناراضی که فعلاً وضع زندگی و معیشت آنان دچار نوساناتی شده طبعا از نغمه های مخالف پیروی نموده و تا آنجا که منافعشان ایجاب کند از روحانیون مخالف پشتیبانی خواهند نمود.
در این میان بعضی از رجال مملکتی از قبیل دکتر علی امینی نخست وزیر اسبق ـ سید جعفر بهبهانی10 ـ محمد درخشش11 وزیر اسبق فرهنگ و احتمالاً احمد آرامش12 سعی مینمایند از موقعیت موجود روحانیون مخالف بهره برداری نموده شاید بدینوسیله بتوانند نیروی مخالفین را برای تأمین نظریات خود متشکل سازند.
5 ـ 4) نظریه و پیشنهادات : الف.
تحبیب روحانیون و وعاظ موافق دولت از نظر مادی و معنوی به ویژه روحانیون و وعاظی که وضع معیشت آنها رضایت بخش نبوده و در شرایط بدی گذران می کنند.
ب.
شدت عمل کامل دولت در قبال روحانیون و وعاظ مخالف و جلوگیری از بسط و گسترش مخالفتهای آنان به نحو مقتضی زیرا در بین این قبیل روحانیون کسانی هستند که روی تعصبات مذهبی به مراجع تقلید به خصوص آیت الله خمینی عقیده داشته و با داشتن وضع مادی رضایتبخش قابل خریداری نبوده و برای ابراز مخالفت خود حتی از به پا کردن آشوب و بلوا دریغ نخواهند نمود.
ج.
کنترل مجالس عزاداری بوسیله دستگاههای انتظامی و اخذ تعهدات لازم از صاحبان مجالس.
د.
کنترل منابر وعاظ مخالف و اخذ تعهد لازم از این قبیل وعاظ مبنی بر عدم دخالت در مسائل سیاسی همچنین کنترل دستجات عزاداری و جمعیتهای مذهبی.
ه ـ کنترل جراید و دستگاههای تبلیغاتی کشور به منظور اینکه بهانه تازه ای به دست روحانیون مخالف نیافتد.
و.
ایجاد تفرقه بین صفوف روحانیون و حداکثر بهره برداری از اختلافات موجود و ایجاد شده بعدی.
ز.
تهیه طرحهای پیش گیری و پیش بینی از طرف سازمانهای انتظامی و امنیتی و هماهنگی کامل دستگاههای مزبور در اجرای طرحهای مورد بحث.
5 ـ اقدامات معموله در چند روزه اخیر : متعاقب فعالیتهای خلاف مصالح و اقدامات تحریک آمیزی که عده ای از عناصر ماجرا جو و طرفداران روحانیون مخالف پس از آزادی آیت الله خمینی معمول داشته اند.
اقدامات ذیل طی چند روزه اخیر معمول گردیده است.
شیخ عباس طبسی که در مشهد مبادرت به اظهارات خلاف مصالح و تحریک آمیز نموده بود دستگیر و با قرار قانونی بازداشت تا پس از تکمیل مدارک مورد لزوم پرونده امر تحویل مقامات قضائی ارتش گردد.
علی حجتی کرمانی13 که در مسجد فیضیه قم مبادرت به قرائت قطعنامه ده ماده ای طلاب حوزه علمیه قم نموده بود دستگیر و با قرار قانونی بازداشت تا پس از تکمیل مدارک مورد نیاز پرونده مشارالیه تحویل مقامات قضائی ارتش گردد.
سیدعبدالرضا حجازی14 واعظ که در اجتماع منزل آیت الله خمینی ضمن بیان مطالبی پیرامون وقایع 15 خرداد سال گذشته اظهارات تحریک آمیزی نموده بود دستگیر و با صدور قرار قانونی بازداشت و پرونده وی پس از تکمیل مدارک مورد لزوم تحویل مقامات دادستانی ارتش خواهد شد.
نظر به پاره ای اقدامات تحریک آمیزی که آیت الله سید عبدالحسین دستغیب در شیراز و سید حسین آیت اللهی در جهرم بعمل آورده بودند به ساواک فارس دستور داده شد که نسبت به دستگیری و اعزام نامبردگان به مرکز اقدامات لازم بعمل آورند.
چون اطلاع رسیده بود که نوار سخنرانی اخیر آیت الله خمینی در مسجد اعظم قم را تکثیر و به بعضی از شهرستانها فرستاده بودند لذا به کلیه ساواکهای خارج از مرکز دستور جمع آوری و تعقیب استفاده کنندگان از این نوارها داده شد.
اطلاع واصله از نجف آباد حاکی از آن بود که در منزل مصطفی بارفروش کارمند فرهنگ شهرستان نجف آباد ضمن برگزاری مجلس جشنی بازگشت آیت الله خمینی از نوار سخنرانی اخیر وی استفاده بعمل آمده بود لذا دستور دستگیری مصطفی بارفروش و توقیف نوار مزبور به ساواک اصفهان داده شد.
نظر به اینکه در چند روزه اخیر شیخ علی اصغر مروارید و شیخ صادقی در قم اظهارات تحریک آمیزی نموده بودند لذا به ساواک تهران دستور داده شد که نسبت به دستگیری و تعقیب قانونی آنان اقدام گردد.

توضیحات سند:

1ـ اعلامیه مورد اشاره بدین شرح است : سلام و لعن مردم اصفهان در طلیعه سال نو و در لحظاتی که آخرین دقایق سال پیکارها و مبارزات خستگی ناپذیر ملت ایران بر علیه دیکتاتوری قانون شکنی و لجام گسیختگی هیئت حاکمه خائن و بیشرم می گذرد.
بنام ملت ایران بنام مسلمانان بنام آزادگان بنام آیندگان بنام گذشتگان و بنام همه حق طلبان در برابر روح پرفتوح و مردانگی و از خود گذشتگی همه شهدای این سال که از دوم فروردین روز وفات حضرت امام صادق (ع) تاکنون به درجه شهادت نائل آمده اند سر تعظیم فرود می آوریم.
سلام بر آزادگی و مردانگی شما «سلام بر مظلومیت و حق طلبی شما» سلام به شیر پاک شما و بر پدر و مادرهای شما که قهرمانانی چون شما تربیت کردند.
سلام بر جوان ناکام سیدیونس رودباری شهید مدرسه فیضیه و سایر شهداء و زخمی های آنروز سلام بر شهدای آزاده و از جان گذشته پانزدهم خرداد و زنده بگورشدگان و زخمی های آنروز، سلام بر طیب و حاج اسماعیل قهرمان.
سلام بر شهدای مشهد، تبریز، ورامین، شمیران، کاشان، شیراز و سایر شهرستانها، سلام بر مجاهد و بزرگ مرجع عالیقدر تشیع حضرت آیت الله العظمی خمینی مد ظله العالی و بر آیت الله قمی و طالقانی و سایر زندانیان راه حق و حقیقت.
سلام بر مراجع مجاهد پرچمداران بزرگ و فداکار اسلام حضرات آیات میلانی، خوئی حکیم، شریعتمداری، مرعشی گلپایگانی، خوانساری و روحانی.
سلام بر همه کسانی که در این سال با پیکار خستگی ناپذیر خود همچون سد آهنین در برابر لجام گسیختگی و یورشهای وحشیانه هیئت حاکمه و سازمان ناامنی ایستادگی کردند و میدان مبارزه را خالی نگذاردند.
نفرین «نفرین» نفرین بر محمدرضا پهلوی که بیشرم ترین، پست ترین، ناکس ترین و حیوان صفت ترین مردم روی زمین است.
لعنت بر نصیری قصاب پانزدهم خرداد و بر پاکروان رئیس شکنجه خانه های پهلوی که دین و وجدان و زن و وطن و همه چیزشان را به نوکری پست ترین افراد بشر یعنی محمدرضا پهلوی فروخته اند.
نفرین بر عَلَم که حتی لیاقت نفرین را هم ندارد.
لعنت بر احمق ترین افراد عبداللّه ریاضی و جعفر شریف امامی.
تف بر روی نمایندگان مجلس قلابی ساخت سازمان امنیت که بدبختها خسرالدنیا و الاخره شدند.
خاک بر سر وزرای بی کفایت و بی دین علم پیروز باد مبارزات ملت ایران بر علیه دیکتاتوری و بیدینی.
مردم اصفهان درود فراوان ما به روان پاک رئیس مذهب حضرت امام جعفر صادق (ع) که به دست ناپاک منصور دوانقی شربت شهادت نوشید و به روان پاک شاگردان رشیدش که در روز شهادت آن حضرت در مدرسه فیضیه بدست مأمورین شاه به درجه شهادت رسیدند.
ر.ک : ضمیمه شماره 40 و 41.
(یاران امام به روایت اسناد ساواک ـ شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، کتاب دهم، صص 237).
1ـ آیت الله حاج میرزا حسین سبزواری فرزند آقامیرزا موسی در سال 1309 قمری در سامرا متولد شد.
در جوانی بعد از طی مقدمات راهی مشهد شد و در مشهد از شاگردان ادیب نیشابوری و سیدمحمد باقر مدرس بود.
در سال 1337 قمری بعد از فوت پدرش رهسپار نجف اشرف گردید و سالها از محضر آیات شریعت اصفهانی، سید محمد فیروزآبادی، نائینی، عراقی و اصفهانی استفاده نمود.
بعد از آن مجددا به مشهد مراجعت نمود و چند سالی در مسجد گوهرشاد به اقامه جماعت و تدریس پرداخت تا اینکه سرانجام در شوال 1386 قمری (1346 ش) در مشهد وفات نمود.
2ـ آیت الله حاج میرزااحمد کفائی در ربیع الاول 1300 قمری در نجف اشرف متولد شد.
او که سومین فرزند ملامحمد کاظم خراسانی بود در نزد برادرانش میرزامهدی و میرزامحمد آیت الله زاده و پدرش علوم دینی را فرا گرفت و در سن 28 سالگی به درجه اجتهاد رسید.
بعد از جنگ جهانی اول در جنگهای استقلال عراق شرکت کرد و یکی از عاملین مهم استقلال آن مملکت بود.
اما پس از آن بر اثر فشار قوای انگلیسی مجبور به مهاجرت به عربستان شد ولی مجددا به عراق بازگشت.
در سال 1302 ش به همراه سایر علماء به ایران تبعید شد و در خراسان اقامت گزید و سالها در مشهد به درس و بحث پرداخت تا اینکه در روز 6 دی ماه 1350 در مشهد دارفانی را وداع گفت.
آیت الله کفایی و سبزواری از کسانی بودند که در فروردین 1342 وقتی که محمدرضا پهلوی به مشهد رفته بود با وی دیدار کردند و با توجه به مقام علمیشان چون با نهضت همراه نبودند مورد توجه مردم قرار نگرفتند.
3ـ آیت الله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی شیرازی فرزند شیخ محمد جعفر محلاتی در سال 1314 قمری در نجف اشرف متولد شد.
وی که در سال 1321 ق به شیراز آمده بود پس از تحصیل علوم عقلی و نقلی در 1340 قمری مجددا به نجف اشرف بازگشت و مدت 8 هشت سال از محضر آیات عظام آقا ضیاءالدین عراقی، محمدکاظم شیرازی و آقا شیخ محمد حسین اصفهانی بهره برد و در حدود 1307 ش به شیراز بازگشت.
ایشان در آغاز نهضت سال 42 ش با امام همراه بود تا اینکه در 18 خرداد 1342 ش در اثر مبارزات و به طور کلی انتقادات شدید و صریح از رژیم پهلوی دستگیر شد و تا مردادماه همان سال ـ حدود دو ماه ـ به همراه امام خمینی «ره» و آیت الله قمی در زندان تهران بودند.
ایشان پس از آزادی به شیراز مراجعت نموده و تا فروردین سال 1360 ش همواره حامی امام بود ایشان در فروردین 1360 بر اثر حمله قلبی به بیمارستان منتقل شد و نهایتا در 27 مرداد 1360 در سن 87 سالگی دارفانی را وداع گفتند.
4ـ سید حسام الدین فال اسیری معروف به «فالی» فرزند سید محمد در سال 1316 قمری در شیراز متولد شد.
تحصیلات ابتدایی را از محضر پدرش و دیگر علما فرا گرفت و سپس به نجف اشرف رفته و از محضر آیات عظام اصفهانی، آقاضیاءالدین عراقی و شیخ محمدکاظم شیرازی بهره مند گردید.
پس از نیل به درجه اجتهاد در سال 1305 ش به شیراز برگشته در مسجد جامع وکیل به اقامه جماعت و خدمات دینی پرداخت.
سرانجام آیت الله سید حسام الدین فالی در روز 2 اسفند 1345 در پی یک بیماری یکساله که در بیمارستان مهر تهران بستری بود درگذشت.
جنازه ایشان پس از تشییع به شیراز منتقل شد و در آنجا به خاک سپرده شد.
(گنجینه دانشمندان، ج 5 * کیهان ش 7067، 3 اسفند 1345).
5ـ شیخ بهاءالدین نوری فرزند شیخ عبدالنبی نوری در سامرا به دنیا آمد و دو ساله بود که به همراه پدرش که اجازه میرزای شیرازی را داشت به تهران آمد و حوزه درسی خود را دائر کرد.
شیخ بهاءالدین تحصیلات را در دامان پدر آغاز نمود و در سن 20 سالگی در حالیکه با دختر سیدعلی اکبر مجتهد تفرشی ازدواج کرده بود به عتبات رفت و در آنجا از شاگردان آخوند خراسانی و ملامحمد کاظم یزدی و شریعت اصفهانی شد سپس به تهران آمد و جلسات درس پدر را که رو به خاموشی می رفت رونقی بخشید و خود نیز با دختر آیت الله بهبهانی ازدواج نمود.
وی در زمان پهلوی ها (پدر و پسر) با دولت رفت و آمد داشته در خاطرات سیاسی انور خامه ای از وی به عنوان روحانی وابسته به دربار یاد شده که در کودتای 28 مرداد دستی داشته است.
(روزنامه فرمان ش 508 ـ 23 شهریور 1332 * خاطرات سیاسی انور خامه ای ص 1012).
6ـ شیخ محمدرضا تنکابنی فرزند شیخ محمد واعظ تنکابنی در سال 1282 قمری در طالش متولد شد.
ایشان که پدر مرحوم محمدتقی فلسفی می باشند در سن 6 سالگی خواندن و نوشتن را در مکتب خانه آغاز نمود و در سال 1291 وارد مدرسه علمیه رامسر شد و در سال 1301 رهسپار قزوین شد.
دو سال بعد به نجف اشرف رفته و از محضر آیات عظام آخوند خراسانی، ملامحمد کاظم یزدی، ملاحسینقلی همدانی و میرزا حبیب اللّه رشتی و دیگر بزرگان بهره مند گردید و در سال 1319 ق به ایران بازگشت و در تهران ساکن شده، به تدریس در مدرسه محمدیه و مسجد جامع پرداخت.
در سال 1324 قمری با فوت سید عبدالکریم لاهیجی به مسجد و مدرسه فیلسوف (فیلسوف الدوله) رفته و تا مدتها به تدریس و اقامه جماعت پرداخت.
در سال 1363 قمری به عتبات مشرف شده و از آنجا به مکه معظمه رفت و سپس به نجف اشرف بازگشت و چندی بعد به تهران بازگشت و در همان مدرسه فیلسوف الدوله در نزدیکی امامزاده سید اسماعیل در تهران به تدریس و اقامه جماعت پرداخت.
وی که در اثر یک عارضه چشمی، نابینا شده بود، در 18 ذی الحجه 1385 قمری ـ فروردین 1345 در تهران دارفانی را وداع گفته و جنازه اش را به نجف اشرف منتقل نموده و در جوار امیرالمؤمنین علیه السلام به خاک سپردند.
درباره وجهه مذهبی وی شیخ آقا بزرگ می گوید : «...
او از برادرش عالم ربانی شیخ محمد حسین تنکابنی عالمتر بود ولی برادرش نزد عامه مردم بیشتر وجهه مذهبی داشت و این بخاطر آن بود که او از دولت دفتر ازدواج قبول کرده بود و به همین دلیل بیشتر بزرگان از او روی برگرداندند.
او نیز این مطلب را متوجه شد و از آن استعفا داد ولی آنگونه که باید مشهور نشد.
(بزرگان رامسر، محمد سمامی حائری * اطلاعات ش 11949، 22 فروردین 1345 * نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، شیخ آقا بزرگ) 7ـ سلطان العلماء : لازم به ذکر است که احتمالاً منظور از سلطان العلماء همین شخصیتی باشد که در زیر ذکر می شود.
آیت الله میر محمد مهدی سلطان العلماء امام جمعه اصفهان از نوادگان مرحوم سید عبدالواسع پسر ملامحمد صالح خاتون آبادی امام جمعه اصفهان در دوران صفویه بوده است که نسل به نسل این منصب به میرمحمد محمدی سلطان العلماء منتقل شد.
وی در سال 1318 ش به فرمان شاه به عنوان امام جمعه اصفهان مشخص شد و تا روز مرگ (آبان 1354) در این مقام بود.
وی که در سال 1310 قمری متولد شده بود تحصیلات خود را در حوزه علمیه اصفهان آغاز نمود و از محضر آیات سید محمد باقر درچه، سیدابوالقاسم دهکردی، حاج میرمحمد صادق خاتون آبادی و فشارکی بهره مند گردید و به اجتهاد رسید.
ابوالفضل قاسمی در جلد سوم از کتاب الیگارشی یا خاندان حکومتگر در مورد وی می گوید: «...
این امام جمعه شخصیتی وقت شناس و فرصت جو است، به خوبی می داند با چه وسایلی خود را از دشواریهایی که مقام موروثی را به خطر می اندازد دور دارد در بیشتر مراسم اجتماعی و اداری دیده می شود پیرو سیاست روز است.
وی در آبان 1354 در اصفهان درگذشت.
(راه نجات ش 1235ـ28 آبان 1354 * الیگارشی یا خاندان حکومتگر جلد سوم ص 89).
8ـ حاج سید مرتضی علم الهدی فرزند سید محمد رضا در شوشتر به دنیا آمد.
پس از تحصیل مقدمات و سطوح به نجف اشرف مهاجرت نمود و از محضر آیات عظام اصفهانی، نائینی و عراقی استفاده برد.
پس از چندی به خوزستان بازگشت و در اهواز اقامت گزید.
سرانجام در سال 1393 قمری به رحمت ایزدی پیوست و جنازه اش به قم انتقال یافت و در صحن مطهر در مقبره آیه اللّه حاج سیدمحمد محقق داماد یزدی به خاک سپرده شد.
(گنجینه دانشمندان، ج 3).
9ـ آیت الله سید احمد موسوی خوانساری فرزند سید یوسف موسوی در محرم 1309 قمری در خوانسار متولد شد.
پس از تحصیل مقدمات و مقداری ریاضی به اصفهان رفته و پس از طی مراحلی جهت تکمیل علوم به نجف اشرف رهسپار می شود و از محضر آیات عظام آخوند ملامحمد کاظم خراسانی، ملامحمد کاظم یزدی و نائینی بهره مند گردید.
در سال 1335 قمری به ایران مراجعت نمود و در اراک از محضر آیت الله حائری مؤسس حوزه علمیه قم استفاده برد و بعد از مدتی وقتی که حوزه درسی در اراک به قم منتقل شد ایشان هم به قم آمده و نماز جماعت فیضیه به ایشان واگذار شد.
وی که از استادان حوزه علمیه قم به شمار می رفت بعد از فوت علامه حاج آقا یحیی سجادی در محرم 1370 قمری بنا به دعوت مردم تهران و اشاره آیت الله العظمی بروجردی راهی تهران شده و در مسجد حاج سید عزیزاللّه به اقامه جماعت و تدریس پرداخت و بعد از فوت آیت الله بروجردی جمع زیادی از مردم ایران و دیگر کشورها از ایشان تقلید می کردند.
در دی ماه 1340 وقتی برنامه های اصلاحات اراضی شروع شد ایشان علیه این جریان اقدام کرد و پیشاپیش جمعیت به عنوان اعتراض در بازار به راه افتاد ولی دولت امینی جلوی ایشان ایستاد و مورد هجوم پلیس و نیروهای امنیتی قرار گرفتند که گویا در این درگیری پای ایشان مجروح شد.
اما سرانجام آیت الله العظمی سید احمد موسوی خوانساری در 29 دی 1363 ش مطابق 27 ربیع الثانی 1405 دارفانی را وداع گفت.
جنازه ایشان پس از تشییع به قم انتقال یافت و در کنار مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیها به خاک سپرده شد.
(رسالت ش 2502، 13 شهریور 1373 * مجله نور علم ش 8، بهمن 63).
10ـ سید جعفر بهبهانی فرزند آیت الله سید محمد بهبهانی در سال 1295 شمسی (1336 قمری) در محله سرپولک تهران متولد شد، تحصیلات خود را ابتدا در نزد پدر شروع نمود و پس از آن در دبستان فرهنگ و دبیرستان پهلوی ادامه داد.
سپس در دانشکده حقوق مدرک لیسانس گرفت و بعد از آن به فرانسه رفته و گویا در رشته حقوق درجه دکترا گرفت.
وی که پس از 28 مرداد 32 شهرت به سزایی کسب کرده بود در دوره های 18 و 19 و 20 به مجلس شورای ملی راه یافت.
(دانشمندان و سخن سرایان فارس ج 1 * پارلمان ایران، بهرام دهنام * فرمان ش 506، 30 /6 /32).
11ـ محمد درخشش فرزند یداللّه در سال 1294 شمسی در تهران متولد گردید و پس از تحصیلات ابتدائی وارد دبیرستان علمیه گردید.
سپس در دانشسرایعالی در رشته تاریخ و جغرافیا مدرک لیسانس گرفت و بعد در وزارت فرهنگ استخدام شد و در دبیرستانهای تهران به تدریس اشتغال یافت.
وی جامعه فارغ التحصیلان دانشسرایعالی لیسانسیه ها را تشکیل داد و با همیاری دیگر دبیران و همفکران آن را در باشگاه مهرگان متمرکز نمود و روزنامه مهرگان که به صورت هفتگی در سال 37 منتشر می شد صاحب امتیازش او بود و سردبیرش دکتر عبدالحسین زرین کوب بود.
محمد درخشش در دوره 18 از طرف مردم تهران به مجلس شورای ملی راه یافت.
در اسفندماه 1339 باشگاه مهرگان جامعه معلمان را جهت اضافه حقوق دعوت به اعتصاب و تظاهرات نمود و اقشار دیگر مردم نیز به این تظاهرات پیوستند و شریف امامی ـ نخست وزیر وقت ـ معلمین را به آرامش دعوت نمود ولی فایده نبخشید ـ در روز 12 اردیبهشت 1340 که روز معلم بود محمد درخشش که ریاست باشگاه مهرگان را داشت اعلام اعتصاب همگانی و تظاهرات نمود و در همان روز او به علت اغتشاش دستگیر و زندانی شد این درگیری ها منجر به مرگ یک معلم بنام دکتر خانعلی گردید که در مجموع همه این عوامل سبب سقوط کابینه جعفر شریف امامی گردید و پس از آن دکتر علی امینی در روز 16 اردیبهشت ماه سال 1340 کابینه خود را معرفی نمود که محمد درخشش در این کابینه به عنوان وزیر فرهنگ معرفی گردید.
این وزارت تا 27 تیر 1341 با استعفای علی امینی و کابینه اش پایان یافت.
(وزرای معارف ایرانی، احمد عبداللّه پور * از چشم برادر، شمس آل احمد، ج اول).
12ـ احمد اشتری که بعدها نام فامیلی خود را به آرامش تغییر داد پسر محمدعلی اشتری است که در سال 1287 ش در یزد متولد شد.
احمد آرامش پس از اتمام تعلیمات مقدماتی در یزد به تهران آمد و وارد کالج آمریکائی تهران شد.
وی مدتی بعد به عنوان کارمند در وزارت راه به خدمت پرداخت در سال 1320 به وزارت پیشه و هنر انتقال یافت و چهار سال بعد (1324 ش) به معاونت وزارت پیشه و هنر ارتقاء مقام یافت.
وی متعاقب تأسیس حزب دمکرات ایران به رهبری قوام السلطنه به عضویت کمیته تبلیغات حزب درآمد اما پس از سقوط کابینه قوام السلطنه او هم خانه نشین شد و تا سال 39 ش که در کابینه شریف امامی سمت وزیر مشاور و سرپرست برنامه یافت، فاقد سمت دولتی و رسمی بود.
احمد آرامش پس از سقوط کابینه شریف امامی و به قدرت رسیدن دکتر علی امینی با نگارش مقالات مختلف و همکاری همفکران خویش در گروه ترقیخواهان به مخالفت با حکومت جدید برخاست و در نتیجه در هشتم تیرماه 1340 دستگیر و در مجموع 13 روز در زندان بسر برد.
به رغم سقوط کابینه علی امینی (27 تیر 1341) و به روی کار آمدن اسداللّه علم، مخالفت و ضدیت احمد آرامش و یاران وی با نظام حاکم ادامه یافت تا جایی که آنان با صدور اعلامیه «کمیته جمهوریخواهان ایران» خواستار تغییر شکل رژیم شد.
اما صدور چنین اعلامیه ای از طرف او و همفکرانش عواقب خطرناکی برای آنها به همراه داشت و آنها به اتهام برهم زدن امنیت داخلی کشور دستگیر شدند.
آرامش پس از گذراندن هفت سال از زندان به علت بیماری کبد و کلیه از حبس آزاد شد.
اما طولی نکشید که او در تاریخ 24 مهر 1352 به ضرب چند گلوله از پای درآمد و دکتر بقائی یزدی نماینده سابق مجلس شورای ملی جواز دفن وی را به دلیل «پارگی قلب» صادر کرد.
(خاطرات سیاسی احمد آرامش به کوشش غلامحسین میرزاصالح).
13ـ دستگیری علی حجتی کرمانی : پس از آزادی امام خمینی در 18 /1 /43 مرحوم علی حجتی کرمانی و عده دیگر تصمیم می گیرند که جشنی برای ورود امام بگیرند و این کار را هم می کنند و البته یک قطعنامه ده ماده ای هم به اتفاق آقایان مصباح، هاشمی رفسنجانی، ربانی شیرازی و منتظری تنظیم می کنند.
ایشان در 21 فروردین 43 برای اولین مرتبه این قطعنامه را می خوانند.
شب روز بعد (22 فروردین) مجددا وقتی جمعیت در مدرسه فیضیه بیشتر شد به توصیه آقای هاشمی مجددا قطعنامه را می خواند.
در موقع قرائت قطعنامه (چه در روز 21 فروردین و چه در روز 22 فروردین) سرهنگ مولوی رئیس ساواک تهران جزو مستمعین بود.
چند روز بعد مأموران ساواک به مدرسه آقای بروجردی که ایشان و آقای نور مفیدی آنجا حجره داشتند ریختند تا دستگیرش کنند اما موفق نمی شود ولی چند روز بعد از این واقعه، سرهنگ مولوی که خود شخصا در قم مانده بود که او را دستگیر کند اما نتوانسته بود و به سرهنگ بدیعی، رئیس ساواک قم دستور می دهد که او را دستگیر کرده به تهران بیاورد، دستگیر شد و همان روز به وسیله سرهنگ بدیعی بلافاصله به تهران منتقل شد که البته در تهران مورد شکنجه سخت و وحشیانه ای قرار می گیرد.
(جهت اطلاع بیشتر خوانندگان محترم رجوع شود به خاطرات 15 خرداد، جلد اول) ـ (خاطرات 15 خرداد جلد اول صص 62ـ69).
14ـ سید عبدالرضا حجازی فرزند محمد طاهر در سال 1312 ش در شهرضای اصفهان متولد شد.
تحصیلات خود را در زادگاهش شروع و سپس به اصفهان آمد و مدت سه سال از حاج میرزاعلی آقا شیرازی بهره جست و در سال 1329 ش به حوزه علمیه قم مسافرت کرد.
و از محضر آیات عظام بروجردی و مجاهدی و علامه طباطبائی استفاده برد.
در سال 1340 به تهران آمد و به تبلیغ احکام مشغول شد و از وعاظ نام آشنا شد.
در تهران وارد دانشگاه تهران شد و در رشته فلسفه لیسانس گرفت و دوره دکترا را در دانشگاه آنکارا طی نمود.
وی در پی اعتراض به رژیم پهلوی بارها توسط ساواک دستگیر و زندانی شد ولی هر بار با درخواست مساعدت و اظهار تمایل به همکاری با ساواک و تقاضای عفو آزاد می شد.
در اسناد ساواک او به عنوان یک روحانی ملون و متزلزل شناخته می شد سید عبدالرضا حجازی در سال 1361 ش در جریان دستگیری باند قطب زاده دستگیر شد و به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و توطئه براندازی محاکمه شد.
(گنجینه دانشمندان، ج 2 * ساواک و روحانیت، ج1، خراسان ش 9586).

منبع:

کتاب قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 5 صفحه 207








صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.