صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 17 فروردین 1348


متن سند:

از : بخش 325 محترما به عرض می رساند : در اجرای اوامر صادره با آقای صفی پور مدیر مجله امید ایران درباره پلی کپی صورت اسامی فراماسونری1 مصاحبه به عمل آمد و اظهار داشت در حدود هفته قبل سه برگ پلی کپی وسیله پست جهت نامبرده ارسال که در مقدمه آن نوشته شده بود آقای رائین2 با اغراض خصوصی گروهی از مردم محترم مملکت را فراماسیون انگلیسی قلمداد نموده و لژ فراماسون آمریکایی را منتشر نساخته و ما برای مزید اطلاع اسامی این لژ را انتشار می دهیم.
در این پلی کپی به طور تقریب اسامی سی و پنج نفر از شخصیتها و افراد مختلف قید شده که اسم تعدادی از آنان را به خاطر دارم و عبارتند : تیمسار سپهبد مبصر تیمسار سرلشکر علی اکبر ضرغام تیمسار تدین تیمسار سپهبد طوفانیان3 آقای اردشیر زاهدی4 آقای مرتضوی (سازمان برنامه) آقای مهندس امیر قاسم معینی5 آقای عبدالرضا انصاری (انجمن ایران و آمریکا) آقای هوشنگ انصاری6 خانم راد همسر مدیرعامل فروشگاه فردوسی مشارالیه افزوده چون پاکت مزبور وسیله آقای فشنگچی مدیر داخلی مجله مفتوح گردیده بود لذا ایشان پس از اطلاع از متن پلی کپی مراتب را به اطلاع آقای حسن فرامرزی (رئیس روابط عمومی وزارت امور خارجه) رسانیده و متعاقباشخص موصوف با آقای صفی پور تماس گرفته و عنوان می نماید آقای اردشیر زاهدی پلی کپی مورد بحث را خواستار گردیده اند که در نتیجه به وی تحویل می گردد.
آقای صفی پور در خاتمه اظهار نموده برای اخذ پلی کپی به آقای فرامرزی مراجعه خواهد نمود و پس از دریافت در اختیار ساواک قرار می دهد.
ضمنا عین پاسخی که کتبا نامبرده در مصاحبه داده است به ضمیمه تقدیم می شود.
مذاکره شود 17 /1 تیمسار معاونت دوم مقرر فرمودند در اجرای اوامر تیمسار مدیریت کل نمونه هایی از آن تهیه و ارائه شود.
18 /1 /48 در اجرای اوامر اقدام و نمونه ها به عرض رسید.
25 /1 در پرونده کلاسه 73513 بایگانی شود.

توضیحات سند:

1ـ فراماسونری از زمانی کاملاً مخفی و گاه نیمه مخفی که با استفاده از روابط پیچیده و پنهانی میان اعضای خود، از نفوذ و قدرت فراوانی در امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای مختلف برخوردار است.
کلمه «فراماسون» کلمه ای است با ریشه فرانسویFranc maconکه در زبان انگلیسی Free masonگفته می شود.
این عبارت معنای لفظی بنّای آزاد دارد و در تشریح بیشتر آن گفته اند «افزارمند یا بنّایی که آزاد بوده و با ابزارهایی مانند تبر، چکش، گرز و اسکنه روی سنگهای تراش بردار کار می کرده.
با توجه به این که چنین سنگی در زبان انگلیسی Freestoneفرستین نام دارد، فریمیسین نامیده می شده است.
نیز احتمال داده اند که بدین گونه به افزارمندان «آزاد» Free می گفتند، زیرا که در روزگار حاکمیت نظامهای فئودالی آنان آزاد بودند که به هر نقطه ای از کشور که خدماتشان مورد نیاز بوده سفر کنند و به کار پردازند.
» از آنجا که این افزارمندان از هنری پراهمیت و مورد نیاز جامعه بهره مند بودند، اسرار حرفه و هنر خود را در میان خویش نگاه می داشتند و از طریق نشانه ها و علامتهای قراردادی میان خود ارتباط بر قرار می کردند.
این شرایط خود به خود موجب تشکیل انجمنهای صنفی مخفی میان ایشان می شد.
در تاریخ جهانی فراماسونری از این گونه انجمنها با لقب «فراماسونری عملی» یاد می کنند.
این گروههای صنفی از آنجا که دارای تخصصهای ویژه بودند و از این راه درآمدهای خوبی می اندوختند، اندک اندک در زمره اقشار مهم و با نفوذ اجتماع درآمدند و هم اینان در پایه گذاری تمدن بورژوازی اروپا پس از رنسانس تأثیر بسیار داشتند.
قدرت نفوذ جایگاه بنّایان آزاد در جامعه اروپا تا آنجا رسید که بسیاری از ثروتمندان و قدرتمندان اروپا با آن که بنّا و معمار نبودند در انجمنهای این صنف عضو می شدند و با ایشان ارتباط بر قرار می کردند.
رفته رفته انجمنهای مخفی بنّایی به انجمنهایی بدل شد که بنّایان در آن در اقلیت بودند و بیشتر اعضای آن را ثروتمندان و قدرتمندان تشکیل می دادند.
با گسترش روز افزون انجمنهای فراماسونری (که در اصطلاح «لژ»های فراماسونری خوانده می شدند) ضرورت ایجاد یک تشکیلات منظم و منسجم که محصول اتحاد لژهای مختلف باشد، احساس شد.
از این رو در سال 1717 م (1096 ش) چهار لژ مهم انگلستان طی یک گردهمایی مهم که در لندن برگزار شد با اتحاد خویش لژ اعظم انگلستان را تشکیل دادند.
همچنین در این گردهمایی مواد مهمی نیز به تصویب رسید.
از جمله این که حقوق فراماسونری از این تاریخ به بعد فقط به گروه بنّایان عملی محدود نخواهد بود، بلکه هر فردی که لیاقتش در لژهای قانونی به اثبات برسد می تواند به سلک ماسونی درآمده و از حقوق آن استفاده کند.
و این اعلام رسمی آغاز دوره ای جدید در تاریخ فراماسونری بود که اصطلاحا فراماسونری نظری یا نمادین خوانده می شود.
بعدها لژهای اعظم دیگری در کشورهای مختلف اروپا از جمله فرانسه، اسکاتلند، آلمان و اسپانیا تشکیل شد.
لژهای فراماسونری که متأثر از افکار دوره رنسانس اروپا و برابر با نیازهای روزگار خود شعار «آزادی، برابری و برادری» را برگزیده بودند، در اروپا قدرت فراوانی یافته و در صدر قوای استعمارگر اروپایی به کشورهای پیرامونی و مستعمره نیز راه یافتند.
در کشورهای مستعمره لژهای فراماسونری با جذب اقشار مختلف مردم خصوصا روشنفکران و نخبگان جامعه از ایشان برای تثبیت نفوذ و قدرت استعماری خود بهره می جستند.
در کشور ما نخستین لژ فراماسونری در سال 1324 ق مطابق با 1907 م تحت عنوان «لژ بیداری ایران» در تهران شکل گرفت.
پیش از این تاریخ بسیاری از ایرانیان در خارج از کشور به عضویت لژهای فراماسونری در آمده بودند و حتی برخی از ایشان چون میرزا ملکم خان ناظم الدوله به تلاشهایی نافرجام برای تشکیل یک لژ فراماسونری در ایران دست زده بودند.
اما لژ بیداری ایران نخستین لژ وسیع و قانونی فراماسونری بود که به شکل مخفیانه در ایران آغاز به کار کرد.
این لژ ماهیتی فرانسوی داشت و تحت نظر لژ شرق اعظم (گرانداوریان) فرانسه فعالیت می کرد.
بعدها در دوره حکومت پهلوی پدیده فراماسونری در ایران گسترش بسیاری پیدا کرد و لژهای متعددی با هویتهای فرانسوی، انگلیسی، اسکاتلندی، آلمانی و احتمالاً آمریکایی در شهرهای مختلف تأسیس و فعالیت می کردند.
از آغاز شکل گیری رسمی پدیده فراماسونری در ایران تا پیروزی انقلاب اسلامی، بیشتر دولتمردان و سیاستمداران ایران وابسته به لژهای فراماسونری بودند و به عبارت دیگر بخش مهمی از سیاست و دولت در ایران توسط ماسونها اداره می شد.
فراماسونها معمولاً در ظاهر بر موازین اخلاقی و انسانی بسیار تأکید می کنند و لژهای خود را انجمنهایی علمی ـ اخلاقی به شمار می آورند.
لکن در عمل برای دستیابی به اهداف خود که از اهداف لژهای مادر ـ در کشورهای استعمارگر ـ جدا نیست، دست به هر عملی می زنند.
تشکیلات سازمانی فراماسونری در کشورهای پیرامونی به گونه ای عمل می کنند که اعضای آنها خواسته یا ناخواسته به مهره هایی برای پیشبرد اهداف بیگانگان در کشور خود بدل می شوند.
پدیده فراماسونری با پدیده صهیونیسم و تفکرات یهودی رابطه ای تنگاتنگ دارد و تأثیر این رابطه در قوانین و آداب و سنن فراماسونری به وضوح مشهود است.
ر.ک : کتاب شرح احوال رجال، ج 2، ص 554 تا 556.
2ـ اسماعیل رائین در سال 1298 در بوشهر متولد شد.
در سال 1314 در اداره پست و تلگراف شهر استخدام و سپس به اردبیل و تهران منتقل شد.
رائین علاوه بر خدمت در اداره پست و تلگراف به شغل خبرنگاری مطبوعات نیز اشتغال داشت.
دوره 4 ساله روزنامه نگاری را در دانشگاه تهران طی کرده است.
اسماعیل رائین از سال 1318 با نوشتن مقالاتی در روزنامه «خلیج ایران» در بوشهر کار مطبوعاتی را آغاز و از سال 1320 بیشتر اوقات خود را صرف مطبوعات نموده هنگام انتقال به تهران در سال 1323 اخبار تلگرافهای رسیده از آذربایجان را در اختیار روزنامه کیهان، مجله تهران مصور و آتش قرار می داد.
علاوه بر نشریات یاد شده با مجله روشنفکر و تهران همکاری می نمود.
وی در سال 1336 مؤسسه جمع آوری اخبار و تأمین اخبار جراید را با کمک بهرام بوشهری تأسیس نمود.
به اعتقاد ساواک اسماعیل رائین به منظور کسب اخبار با طبقات مختلف مردم از جمله شخصیتهای داخلی و خارجی ارتباط پیدا نموده و با توجه به بصیرت و تیزهوشی ذاتی تحت پوشش مزبور اطلاعاتی نیز برای عوامل خارجی تهیه می نمود.
با توجه به اشتغال برادرش پرویز [رائین] در خبرگزاری آسوشیتدپرس آن خبرگزاری را نیز از اخبار جمع آوری شده بی نصیب نمی گردانید.
بنا به گزارش سفارت ایران در کویت، روزنامه «الرأی العام» در مورخه 10 شهریور 1344 فاش ساخت شش نفر از روزنامه نگاران ایرانی منجمله تهران مصور به اسرائیل سفر کرده که افراد مزبور خود را نمایندگان مطبوعات ایران معرفی نموده اند که این روزنامه به انجام این سفر شدیدا حمله کرده است.
اسماعیل رائین یکی از وابستگان به رژیم پهلوی بود و به دستور آنها کتاب فراموشخانه و فراماسونری را نوشت.
(پرونده اسماعیل رائین در ساواک و کتاب چهره های مطبوعات معاصر، ص 85).
3ـ حسن طوفانیان فرزند مهدی، در سال 1291 ش در تهران متولد شد.
او در سال 1312 به استخدام ارتش درآمد و در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی، مهم ترین مشاغل وی چنین بود: فرمانده آموزشگاه خلبانی، رئیس دایره 2 طرحهای استراتژیک اداره سوم ارتش، معاون هوایی اداره سوم ارتش، مدیر عامل سازمان صنایع نظامی، آجودان مخصوص شاه، رئیس اداره خریدهای نظامی ایران در سالهای 1350 و در دوران رونق اقتصاد ارتشبد حسن طوفانیان به عنوان مسئول خریدهای نظامی ایران در سالهای 1350 و در دوران رونق اقتصاد نفتی شهرت جهانی یافت و مطبوعات غرب گزارشات متعددی درباره معاملات تسلیحاتی ایران و «کمیسیون»های طوفانیان درج کردند.
از جمله مطبوعات آلمان غربی گزارش دادند که طوفانیان در یک معامله تسلیحاتی با کمپانی های این کشور، مبلغ 3 میلیون مارک «کمیسیون» دریافت داشته است.
ارتشبد طوفانیان در جریان پیروزی انقلاب توسط مردم دستگیر شد ولی با حمایت مسئولین «دولت موقت» مهدی بازرگان به همراه اسناد خریداری کلان نظامی ایران فراری داده شد.
علیرغم این تمهیدات، با تسخیر «لانه جاسوسی آمریکا» توسط «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» اسناد متعددی درباره معاملات طوفانیان، از جمله با رژیم صهیونیستی اسرائیل، به دست آمد که در اسناد لانه جاسوسی مندرج است.
ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ـ ج 2 ـ نشر اطلاعات ـ ص 469.
4ـ اردشیر زاهدی (وزیر امور خارجه وقت)، پسر فضل اللّه زاهدی، در مهرماه 1307 در تهران بدنیا آمد.
او پس از تحصیلات ابتدایی در تهران و اصفهان، تحصیلات متوسطه را در سال 1325 در دبیرستان اسلامیه بیروت به پایان برد و راهی آمریکا شد.
وی در سال 1328 گواهینامه کشاورزی را از کالج کشاورزی ایالت «یوتا» آمریکا دریافت داشت.
مدرک تحصیلی اردشیر توسط وزارت فرهنگ وقت به عنوان «معادل لیسانس» ارزیابی شده است.
اردشیر احتمالاً از سال های تحصیل در بیروت با کرمیت روزولت آشنایی یافت و با سرویس اطلاعاتی نوپای آمریکا در ارتباط قرار گرفت.
در بازگشت به ایران دارای روابط دوستانه با آمریکاییان مقیم تهران بود.
او در اردیبهشت 1331 به همراه مرتضی امیر ارجمند (کارشناس ساختمان های روستایی) به استخدام وزارت کشاورزی درآمد و در پست معاونت و خزانه داری «کمیسیون مشترک ایران و آمریکا برای بهبود امور روستایی» (اصل 4 ترومن) قرار گرفت.
اسناد موجود از روابط بسیار نزدیک اردشیر زاهدی با ویلیام وارن رئیس «اصل 4 ترومن» خبر می دهد.
طبق این اسناد، اردشیر زاهدی ظاهرا در اسفند 1331 از طرف وزارت کشاورزی به مدت یک سال برای آموزش به آمریکا اعزام شد.
خاطرات کرمیت روزولت حضور فعال اردشیر زاهدی را، با نام مستعار «مصطفی» و «ویسی» در جریان عملیات کودتا در تهران نشان می دهد و مشخص می سازد که مأموریت آمریکایی زاهدی پوششی برای استتار حضور وی در تهران و مشارکت در عملیات «سیا» بوده است.
اردشیر زاهدی به خاطر نقش فعال در کودتا به دریافت نشان درجه یک رستاخیز نایل شد و در 3 آبان 1332 آجودان کشوری شاه گردید.
اردشیر در آبان 1336 با شهناز پهلوی ازدواج کرد.
این ازدواج در سال 1343 به متارکه انجامید و حاصل آن یک دختر بنام مهناز بود.
پس از این طلاق مدتها شایعاتی پیرامون ازدواج شهناز با برادر شاه مراکش و سپس با پسر محمود زنگنه مطرح بود تا بالاخره وی با خسرو جهانبانی، از اعضای خانواده درباری جهانبانی ها، ازدواج کرد.
محمدرضا پهلوی در سال 1338 اردشیر زاهدی را به عنوان نماینده خود برای تماس با دانشجویان ایرانی در اروپا اعزام داشت.
مدت کوتاهی بعد در اسفند 1338 اردشیر زاهدی سفیر شاه در واشنگتن شد.
در این زمان اردشیر می کوشید تا با دانشجویان ناراضی ایران در آمریکا ارتباط برقرار کند.
در دولت اسداللّه علم، اردشیر زاهدی در شهریور 1341 به عنوان سفیر کبیر ایران عازم لندن شد و تا آذر 1345 در این سمت بود.
وی در بهمن ماه1345 1345 در دولت امیرعباس هویدا وزیر امور خارجه گردید.
اسناد ساواک نشان می دهد که در سالهای 1346 ـ 1348 اردشیر زاهدی به شدت در تلاش برای احراز پست نخست وزیری بوده است.
اردشیر زاهدی نه تنها به صدارت نرسید، بلکه تحرّکات جاه طلبانه او به برکناری وی از وزارت خارجه در شهریور 1350 انجامید.
در اسفند ماه 1351 محمدرضا پهلوی داماد سابق خود را به سفارت در واشنگتن اعزام داشت تا به عیاشی هایش ادامه دهد و جوّ داخلی دربار را آشفته نسازد.
اردشیر زاهدی تا زمان دولت شاهپور بختیار سفیر ایران در آمریکا بود و در دی ماه 1357 از این سمت برکنار شد.
(ر.ک : ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 2، صص 258 ـ 262؛ طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی، ج 1 و 2، صص 412، 416، 518، 661، 939؛ نوری، محمدعلی، قلم و سیاست از کودتای 28 مرداد تا ترور منصور، صص 117، 159، 255 ـ 628؛ دلدم اسکندر، زندگی و خاطرات امیرعباس هویدا، صص 107، 117، 122، 155، 307 ـ 349) 5ـ امیرقاسم معینی فرزند محمود در سال 1304 ه ش بدنیا آمد.
از هنر سرایعالی، مدرک مهندسی مکانیک ماشین گرفت و در سال 1325 به استخدام وزارت کار در آمد و به ترتیب در مشاغل : معاون و رئیس اداره کار تهران، رئیس اداره کاریابی، مدیر کل مشاغل، عضو هیأت مدیره بیمه های اجتماعی و معاونت فنی وزارت کار و امور اجتماعی فعالیت کرد.
معینی که بنا بر توصیه آموزگار، عضویت جمعیت دوستان تحصیلی ایرانشهر را پذیرفته بود، در سال 1343 (دوره 21) به عنوان کاندید حزب ایران نوین از شهرستان شاهرود به مجلس راه یافت و در سال 46 به عنوان منشی و در سال 45 به عنوان کار پرداز در انتخابات هیأت رئیسه مجلس انتخاب شد.
مشارالیه که در دوره های بعد 22 و 23 نیز با سوءاستفاده از شناسنامه های غیرقانونی به مجلس راه یافته بود، در گزارش ساواک از قول مهندس کشتکار چنین معرفی شد : «نامبرده در حزب ایران نوین به همراه چند نفر دیگر توسط سیا حمایت می شوند تا اهداف مورد نظر امریکا را محقق نمایند.
» وی که دارای فساد اخلاق ـ غیرقابل ذکرـ بود، در دوران نمایندگی مجلس این مسئله شدیدتر شد.
وی قائم مقام دبیر کل حزب ایران نوین بود و در سال های 1351 و 1353 دو بار به عنوان وزیر کار و امور اجتماعی برگزیده شد.
نامبرده در سال 1355 وزیر کشور و در سال 1356 مجددا به وزارت کار انتخاب گردید.
معینی که با بخش 342 ساواک رابطه ای تنگاتنگ داشت و به عضویت باشگاه ورزشی شاهنشاهی در آمده بود، در سال 1354 از طرف وزیر علوم و آموزش عالی، به عضویت هیأت امنای مجتمع آموزشی صنعتی انتخاب شد.
وی دارای نشان های : جشن های 2500 ساله، بیست و پنجمین سال سلطنت، تاجگذاری، درجه یک کار، درجه سه همایون و نشان درجه یک همایون بوده است.
6ـ هوشنگ انصاری از تاریخ 22 /4 /1342 به عنوان وزیر اطلاعات وارد کابینه هویدا شد و از تاریخ 23 /6 /48 به عنوان وزیر اقتصاد تغییر سمت در کابینه پیدا کرد و بعد از ادغام وزارت اقتصاد در وزارت دارایی او به عنوان وزیر اقتصاد و دارایی در تغییرات 10 /2 /53 در هیئت دولت ماند و در کابینه آموزگار هم با همین سمت اشتغال داشت ولی در دولت جعفر شریف امامی (19 /6 /1357) او در کابینه عضویت نداشت.
او با نام اصلی عباس مستمند شیرازی کارمند ساده شرکت خصوصی فخر ایران بود که بعدها با نام مستعار هوشنگ انصاری وارد دولت شد.
او با «سیا» ارتباط داشت و همین ارتباط بعدها باعث اعزام او به امریکا شد.
او در یک نوبت 400 میلیون دلار ارز از کشور خارج کرده بود او در حال حاضر از مدیران بانک جهانی است و مدتی نیز مسئول امور مالی دربار در خارج از کشور بود وی دوستی نزدیکی با کیسینجر داشت او در شرکت انصاری به نام «استراحتگاه آفتاب» در مجمع الجزایر ویرجین عضو هیئت مدیره است.
(ر.ک : دلدم اسکندر، خاطرات امیر عباس هویدا، صص 269 و 141)

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - مجله امید ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 387


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.