صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: جلسه منزل سپهبد بازنشسته کیا

تاریخ سند: 25 آبان 1342


موضوع: جلسه منزل سپهبد بازنشسته کیا


متن سند:

شماره: 335 /322 تاریخ: 25 /8 /1342
موضوع: جلسه منزل سپهبد بازنشسته کیا

بعدازظهر روز چهارشنبه (22 /8 /42) جلسه هفتگی منزل سپهبد کیا تشکیل شد و در حدود سی نفر و از جمله. سرلشگر طائرپور معاون سابق اداره دوم ستاد کل. هادی سپهری1 (به اتفاق یک نفر دیگر). بابایی یزدی تاجر بازار. دکتر امیر کیا (جراح). هرمزی. سرمست. شهردار ایوانکی. جمال اویسی و مهدی سپهر در آن شرکت کردند.
در این جلسه در مورد مداخله سیاست خارجی در ایران بحث شده و هادی سپهر گفت خارجی‌ها اگر در سایر کشورها قصد استعمار دارند، در کشور ایران قصد انحلال دارند و به همین جهت کشور ما از تمام کشورهای استعمارشده عقب‌‌مانده‌تر است و سپهبد کیا گفت راه اصلاح این کشور این است که همه طبقات و مردم با یکدیگر دوستی و اتفاق داشته باشند و بی‌جهت یکدیگر را متهم و بدنام نکنند، به ویژه آنکه از یکدیگر نزد خارجی‌ها بدگویی و انتقاد ننمایند. مشارالیه به طور مثال افزود در زمان نخست‌‌وزیری دکتر اقبال، من شدیداً با ایشان مبارزه داشتم و همان موقع برای انجام مأموریتی به امریکا رفتم و یکی از اعضاء سفارت ایران در امریکا، با حضور یک نفر امریکایی، از دکتر اقبال انتقاد و بدگویی کرد. من با وجودی ‌که با دکتر اقبال مخالف بودم، شدیداً از ایشان تعریف و اظهارات عضو سفارت ایران را کاملاً تکذیب کردم. همچنین هفته گذشته شخصی از دوستان نزد من آمده از اینکه دکتر علی امینی نخست‌وزیر سابق و الموتی وزیر سابق دادگستری مورد تعقیب و محاکمه قرار گرفته‌اند، اظهار خوشوقتی کرد و گفت دو نفر مزبور انتقام عمل بد خودشان را نسبت به شما پس خواهند داد. ولی من به آن دوست خود جواب دادم، هر چند که دکتر امینی و الموتی بزرگترین خیانت را به من کردند، ولی من نه در فکر انتقام‌جویی هستم و نه از تعقیب آنها خوشحال خواهم شد.
آقای سپهرنیا گفت. دو سه روز پیش برای دریافت یک جلد کتاب (جهت مطالعه) به اداره اطلاعات سفارت امریکا رفتم. در آنجا راجع به این که کلیه کمکهای بلاعوض دولت امریکا به ایران از بین رفته و به مصرف واقعی نرسیده و آن کمکها را رجال ایران دوباره در بانکهای آمریکا و اروپا به نفع خودشان سپرده‌اند، بحث شد و دو سه نفر از کارمندان اداره اطلاعات سفارت امریکا، این موضوع را[به] نقل از ایرانیان اظهار داشتند؛ ولی من شدیداً ناراحت شدم و پاسخ دادم کمک‌های مالی دولت امریکا عموماً به مصرف واقعی رسیده و خرج عمران و آبادی این کشور شده و سد کرج و سد سفیدرود و ایجاد شاهراه‌ها و تجهیزات جنگی ارتش ایران و غیره، دلیل صحت این ادعا است. یکی از رؤساء اداره اطلاعات سفارت، از اظهارات من تعجب کرد و گفت شما اولین ایرانی هستید که چنین نظریه[ای] ابراز می‌کنید و اگر لااقل چند نفر ایرانیان چنین نظری داشته باشند که[هم] به نفع ایران و هم به نفع آمریکا است؛ زیرا در امریکا کمک‌های خارجی را باید کنگره تصویب کند و کنگره هم با مطالعه گزارشاتی که اداره اطلاعات سفارت امریکا در ایران می‌فرستد و عموماً حاکی از این است که ایرانیان اعتقادی به کمک دولت آمریکا نداشته و می‌گویند توسط رجال ایران تفریط می‌شود، ناچار است کمک‌های مالی را به دولت ایران قطع و یا کسر کند. سپهر افزود یکی از رؤساء اداره اطلاعات سفارت مزبور به من پیشنهاد کرد که من راجع به این نظریه کتباً بنویسم و من هم قبول کردم که این کار را بنمایم و اکنون از تیمسار سپهبد کیا که همواره به من لطف داشته و استاد واقعی هستند، استدعا دارم در نوشتن این کتاب با من همکاری و من را راهنمایی فرمایند تا از اطلاعات شما استفاده کنم. سپهبد کیا پاسخ داد من اصولاً دیگر وارد سیاست نیستم که اطلاعات تازه در این باره داشته باشم و من فعلاً به شدت سرگرم کارهای تجارتی هستم تا بتوانم قروض خود را بپردازم و کمترین وقتی ندارم.
بابایی یزدی گفت شما لطفاً در این کتاب بنویسید که دولت ایران احتیاج به کمک شما ندارد و نه به ایران کمک کنند و نه به کار ما دخالت کنند. زیرا شرایط وام خارجی، آنقدر سنگین و ننگ‌آور است که‌ ای کاش به ما کمک نکنند و کاری هم نداشته باشند. مثلاً زراعت و کشاورزی ایران از بین رفته و مردم ایران محتاج به گندم آمریکا شده‌اند و اگر روزی نخواهند به کشور ما گندم بدهند، از گرسنگی خواهیم مرد و سپهر گفت شما صلاح نیست چنین حرف‌هایی بزنید و برای خودتان مزاحمت ایجاد کنید. زیرا در این چند سال من اینگونه حرف‌ها را زدم و مردود دستگاه شدم. من در 15 سال پیش در روزنامه سپهر در مورد لزوم اصلاحات ارضی و غیره مقالاتی نوشتم و به این علت مرا زندانی کردند و بیچاره شدم و امروز همان نظرات[را] به صورت قانون انقلابی اجرا کردند؛ ولی به هر حال به این ترتیب از نوشتن کتاب درباره (حسن استفاده از کمکهای مالی دولت آمریکا) منصرف شدم و چیزی نخواهم نوشت.
سپهبد کیا که مبتلا به سرماخوردگی بود، به سرلشگر طائرپور گفت بر اثر غذای ثقیل و سنگین که در منزل یک امریکایی دعوت داشته و خورده‌ام، ناراحت شده‌ام و اویسی به شوخی گفت. آرد گندم فاسد آمریکایی‌ها ما فقرا را مریض می‌کند و غذای لذیذ اعلاء آنها هم شما اشراف را ناراحت می‌نماید. جلسه در ساعت 730 بعدازظهر خاتمه یافت.
در اخبار روز 16 /8 /42 درج گردیده است اقدام دیگری ندارد به پرونده سپهبد بازنشسته حاجعلی کیا ضمیمه و بایگانی شود. کیمیایی بخش 322

توضیحات سند:

_
1. هادی سپهر، فرزند محمد؛ که در اسناد ساواک در مورد وی نوشته‌اند: «وى برادر هوشنگ سپهر مى‌باشد. برادران دیگرش سرتیپ على‌اصغر سپهر و سرتیپ نصرالله‌ سپهر و عباس و مهدى سپهر مى‌باشند. هادى سپهر تا قبل از سال 41 امتیاز روزنامه نداى سپهر را داشته که در زمان تصدى جهانگیر تفضّلى در وزارت اطلاعات، امتیاز او لغو گردیده است.
ضمناً اعلام شده که انتشار مطالب روزنامه در جهت ثبت و طرفدارى از رژیم بوده است. در سال 1349 با احزاب ملت ایران (فروهر)، سوسیالیست آریا (سپهر) و پان‌ایرانیست (محسن پزشکپور) همفکرى داشته است. در سال 1355 نامه‌اى که به فرح نوشته، کورى خود را در نتیجه گلوله‌اى دانسته که به چشمش اصابت کرده است. مشاغل و عناوین نامبرده عبارت است از: رهبر حزب آریا، صاحب‌امتیاز روزنامه نداى سپهر.
روزنامه نامبرده تا سال 58 چاپ شده است. در سال 57 طى نامه‌اى به شاه نوشته که عده‌اى منجمله دکتر مزارعى، دکتر محمود بختیارى، سرهنگ جهانگیر مقدادى و پزشکپور کمیته‌اى بنام نجات بحرین تشکیل و از وى خواستار همکارى شده‌اند. سپس از شاه خواسته که آیا اجازه مى‌دهد در این فعالیت به عنوان نفوذى شرکت کند و یا مسئله را تعقیب نکند. ضمناً در این نامه به زندانى شدن خود در زندان «روسها و انگلیسها» اشاره کرده است. وى در 28 مرداد به دریافت نشان درجه یک رستاخیز نائل گردیده و ماهانه بیست هزار ریال از ساواک و نخست‌وزیرى مقررى دریافت داشته است.
اسناد ساواک . پرونده‌ انفرادى

منبع:

کتاب سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب دوم صفحه 106



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.