صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش بهره برداری از نوار شماره 4001 سوژه سرفراز در تاریخ 30/5/37 الی 31/5/37

تاریخ سند: 30 مرداد 1357


گزارش بهره برداری از نوار شماره 4001 سوژه سرفراز در تاریخ 30/5/37 الی 31/5/37


متن سند:

1ـ اکبر حسینی صالحی با تلفن شماره 360882 تماس گرفته و پس از تعارفات معموله به شخصی اظهار نمود که یک پاکت ماشین...
را میفرستم ببرند و افزود تا کی تشریف دارین و چون مشخص شد تا نیم ساعت دیگر بیشتر نیست خداحافظی نمود.
2ـ شخصی بمنزل سوژه تلفن کرد و اکبر حسینی صالحی را خواست پس از تعارفات معموله شخص مذکور اظهار کرد آبادان بودم عجب جنایتی1 کرد دستگاه و افزود یک چیزی برای تو آورده ام و صالحی گفت کجا هستید و شخص مذکور ضمن اظهار اینکه در میدان شوش میباشد و صبح رسیدم افزود با حاج اکبر هم کار دارم (منظور اکبر پور استاد است) و چیزی دارم که میخواهم بیاورم به بینی و اضافه کرد شب منزل مری (مرتضی) میتوانم به بینمت صالحی جواب مثبت داد سپس شخص مذکور عنوان کرد پس شب می بینمت و حالا هم قصد دارم احمد آقا را به بینم و با یکدیگر خداحافظی نمودند.
توضیح : شخص مذکور سید علی اندرزگو میباشد.
البته مشخص شد اعلامیه و یا چیز دیگری آورده و قرار شد از منزل احمد آقا با اکبر حسینی در مغازه تماس اخذ نماید.
3ـ اکبر حسینی صالحی با تلفن شماره 360958 مربوط به اکبر پور استاد تماس گرفت و پس از تعارفات معموله اظهار کرد آقای جوادی هم آمده و قصد دارد شما را ملاقات کند و کارت دارد پور استاد گفت خیلی خوب و حاج اکبر اضافه کرد منزلی که من بیایم تو را ببینم و پس از شنیدن جواب مثبت از یکدیگر خداحافظی نمودند 4 ـ سید علی اندرزگو از منزل مرتضی صالحی با اکبر حسینی صالحی تلفنی تماس گرفت و پس از تعارفات معموله اظهار کرد این چیز گفته بعد از افطار میایم منزل حاج اکبر آقا، میدونی که، آنوقت خودت هم آنجائی و صالحی در پاسخ گفت بالاخره می بندیم و میآئیم سپس علی اندرزگو عنوان کرد من دیشب نتوانستم بیایم حاج حسین دیر آمد و دیر وقت بود خجالت کشیدم و نمیخواستم که بآن ناحیه ها برویم 5 /11 الی 12 بود که این بنده خدا، مادر زنش حالش خراب میشود و میبرد دکتر و بیمارستان و غیره بنابراین یک تلفن به حاج احمد آقا بزن ساعت 8 که بیاید اینجا و ما را ببرد شمیران (8 صبح) صالحی عنوان کرد خودت یک تلفن بزن و علی اندرزگو اصرار میکرد که حتما باو تلفن بزند و مرتضی که میرود او هم منزل او را ترک نماید چون من دیشب که نرفتم واقعا آنها دلواپسند اکبر صالحی در پاسخ گفت احمد آقا صبح ها میرود کار و مسیر او شمیران است بنابراین میتواند شما را به شمیران ببرد و شما خودت مستقیم تلفن بزنید و تلفن احمد آقا را به شماره 365972 در اختیار علی اندرزگو گذاشت سپس اندرزگو به صالحی گفت تلفنی به اسلامی بزن که او را ببینم و کارش داریم صالحی گفت کی؟ و اندرزگو افزود امشب باشد خیلی خوب است این دو تا با هم بیایند صالحی اظهار کرد چه ساعتی با استاد قرار گذاشتید و اندرزگو افزود بعد از افطار ساعت 21 8 الی 9 و صالحی گفت باسلامی بگویم که باستاد تلفن بزند سپس صالحی گفت چه وقت میآیی خانه ما و اندرزگو گفت من دیگه با موتوری میایم صالحی اصرار که افطار بیاید و اندرزگو گفت تشریفات نباشد چون من عادت دارم که چائی شیرین با نان بخورم سیرم و صالحی سئوال کرد دیگه چه خبر آقا و اندرزگو جواب داد خبری نیست چون جائی نرفته ام ولی چیزی در هر حال دارم و امشب نزدم هست و باید بنشینیم درستش بکنیم و اکبر صالحی با او خداحافظی کرد و با مرتضی صالحی صحبت نمود در خلال آمدن مرتضی برای صحبت صالحی به علی اندرزگو گفت دیگه چه خبر و علی اندرزگو اظهار کرد خبری نیست ولی ما یکمقدار ناراحت هستیم و صالحی مجددا سئوال کرد از حاج آقا چیزی نداری که بدهی و اندرزگو جواب میدهد چیزی هست که باید عده ای آنرا به بینید و صالحی باو اعتراض مینماید که مگر من نمیتوانم و اندرزگو باو میگوید اهل فن باید آنرا مشاهده کنند و درست نمایند و شما مجری آن هستید.
سپس مرتضی با اکبر صالحی صحبت کرد و اکبر از او سئوال کرد تو میروی شرکت گفت یک کاری دارم که میخواهم تو انجام دهی مرتضی گفت صبح باید بروم گمرگ کار دارم و اکبر صالحی گفت افزود یک چیزی در سه صفحه دارم که باید آنرا بزنی و آماده نمائی که مرتضی گفت اشکالی ندارد من درست میکنم و میاورم بتو میدهم و میروم سپس اکبر صالحی گفت این آقا صبح با احمد آقا میخواهند بروند شمیران (بالا) بنابراین شما با آنها میروید و من ساعت 8 با یکنفر با موتور میایم آنجا و آنرا از شما میگیرند و سرانجام قرار میشود که ساعت 9 مرتضی را به بیند و مجددا قرار شد که تماس بگیرند.

توضیحات سند:

1 ـ 28 /5 /57 فاجعه وحشتناک آتش سوزی در سینما رکس آبادان در ساعت بیست و دو بعد از ظهر هنگامی که هفتصد نفر از مردم مشغول تماشای فیلم «گوزنها» (ساخته مسعود کیمیائی) بودند اتفاق افتاد و سینما دستخوش آتش شد و هنگامی که مردم برای فرار از آتش به سوی درهای خروجی حمله بردند با درهای از بیرون قفل شده مواجه شدند.
در این حادثه مهلک، 377 نفر زن و کودک و پیر و جوان جان باختند.
آیت الله صدوقی اولین شخصیتی است که بلافاصله بعد از شنیدن ماجرای قتل عام در سینما رکس، اقدام به صدور اعلامیه نمودند.
31 /5 /57 آیه اللّه صدوقی ساعت 30 /15 در مسجد حظیره منبر رفته و آتش سوزی سینما رکس را منتسب به دولت کرده است.
ضمنا شاه در 26 / مرداد / 1357، در مصاحبه ای عمق کینه و بغض خود را از ملت مسلمان ایران، ...
.
.
ابراز داشته، آنان را تهدید کرد.
وی در این مصاحبه با این تعبیر که «ما به مردم، تمدن بزرگ را وعده می دهیم و دشمنان وحشت بزرگ را»، خیالات جنون آمیز خود را عیان ساخت.
دو روز بعد در 28 / مرداد / 57 سالروز کودتای آمریکایی 1332، سینما رکس به آتش کشیده شد و حرف شاه به خوبی تفسیر شد.

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام سید علی اندرزگو به روایت اسناد ساواک صفحه 390


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.