فرح چگونه به دوستش کمک کرد
فرح چگونه به دوستش کمک کرد
متن سند:
داستان زندگی Jeanine Berthet افسانه ایست که به حقیقت پیوسته است.ژانین بانوی جوان و جذابی است که زمانی در دانشگاه مشهور سوربن مشغول تحصیل بود.
او همواره با گروهی از دختران به راه می افتاد لیکن در میان آنان فقط با یکی دوست بود.
دوست او دختری بود که کمتر در مجالس میهمانی شرکت می کرد و با کوشش هر چه بیشتر به تحصیل می پرداخت.
این دو دختر هر دو در مضیقه مالی بودند و قبل از خرج کردن هر سکه چندین بار آن را زیر و رو می کردند.
آنها دو اتاق کوچک زیر شیروانی در یکی از خیابانهای پاریس (Rue Deuphin) از خانم مسنی اجاره کرده بودند و اغلب اتفاق می افتاد که شب فقط به خوردن یک لیوان شیر اکتفا می کردند و حتی نان و کره ای در بین نبود.
فقط گاهی که ژانین درس خصوصی می داد آنها می توانستند به رستوران کوچکی بروند و غذایی بخورند.
ناگهان موقعیت یکی از این دو دوست به نام فرح دیبا تغییر کرد او طاقی بزرگ اجاره کرد و اغلب ژانین را برای صرف غذا نزد خود دعوت می کرد بالاخره روزی فرح ناپدید شد.
ژانین همیشه منتظر خبری از طرف دوستش بود ولی انتظار وی بیهوده بود.
ژانین ناچار ترک تحصیل کرد و آرایشگر شد و به زودی ازدواج نمود.
از این موقع افسانه باور نکردنی آغاز شد.
روزی ملکه فرح در پاریس جهت رنگ کردن موی خود به کاریتا آرایشگر مشهور پاریس مراجعه کرد.
خواهران کاریتا به علت کار زیاد از اداره کاریابی کمک خواستند و اداره کاریابی یک آرایشگر جوان را که از مدتی قبل تقاضای شغل کرده بود به آنان معرفی کرد.
این آرایشگر کسی جز همان ژانین برته نبود.
ژانین در آن روز از کاریتا شنید که در انتظار ملکه فرح می باشند و قلبش در سینه به طپش افتاد و با خود اندیشید آیا سرنوشت روی مساعد به وی نشان خواهد داد؟ در آن روز پس از اتمام کار ژانین پالتوی ملکه را نگهداشت و ملکه فرح در موقع پوشیدن پالتو ناگهان چشمشان به دوست قدیمی خود افتاد.
این دو خانم در وهله اول هر دو از تعجب سکوت کردند لیکن فرح ژانین را با خود به اتومبیل سفارت برد و آنها مدتی خیلی صمیمی با یکدیگر شروع به گفتگو کردند و به همین علت نیم ساعت در وقت های تعیین شده قبلی تأخیر افتاد.
چون ژانین از شوهر خود جدا شده و فرزندی نداشت ملکه او را به تهران دعوت کردند و قول دادند که در یکی از زیباترین خیابانهای تهران یک آرایشگاه مجلل برای وی تشکیل دهند.
ژانین هم اکنون به تهران آمده است.