صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : مجلس شورای ملی

تاریخ سند: 11 آذر 1338


موضوع : مجلس شورای ملی


متن سند:

شماره : 2 ـ 3 ـ 33 /3 فرمایشات شدیداللحن ملوکانه خطاب به نمایندگان مجلس بالاخص نمایندگان عضو حزب مردم در مورد عدم پیشرفت کار کمیسیون ها و غیبت نمایندگان در کمیسیون های پارلمانی موجبات ناراحتی نمایندگان عضو حزب مردم را فراهم نموده و علت بی مهری شاهنشاه را سعایت و سخن چینی دولتی ها نزد اعلیحضرت همایونی می دانند.
فخرطباطبائی نماینده مجلس شورای ملی اظهار داشته چون انتخابات در پیش است دولت سعی می کند موجبات تضعیف حزب مردم را فراهم کند تا از این قدرت آنان در موقع انتخابات بکاهد ولی حزب مردم این چند ماه بقیه عمر دولت را هم صبر خواهد کرد و در صورت پیروزی حزب مردم در انتخابات آینده پاسخ این دهن کجی های دولت و طرفداران آن را به شدیدترین وجهی خواهد داد.
مشارالیه افزوده عمیدی نوری1 و ارسلان خلعتبری2 که نفر اول حزب ملیون و نفر دوم نسبت به حزب ملیون سمپاتی دارد از حضور در کمیسیون دادگستری خودداری می کنند و مانع تشکیل کمیسیون مذکور می گردند و آن وقت دولت گناه عدم پیشرفت کار کمیسیون ها را به گردن نمایندگان حزب مردم می اندازد.
به پرونده حزب مردم ضمیمه و بایگانی شود.
شهسواری در بولتن درج شد.

توضیحات سند:

1ـ ابوالحسن عمیدی نوری فرزند محمدرضا سال 1282 در تهران متولد شد.
وی تحصیلات خود را تا دوره عالی قضایی ادامه داد.
او تا سال 1306 در دبیرستانهای تهران به تدریس دروس ادبی اشتغال داشته که پس از آن به دعوت داور دادیار دادسرای تهران شده و پس از چند سال به وکالت دادگستری پرداخته است.
نامبرده در سال 1321 روزنامه داد را منتشر نمود و در سالهای 24 و 25 از پیشه وری و حکومت وی پشتیبانی نمود.
به طوری که چند روزی نیز در آذربایجان میهمان پیشه وری بود و یادداشتهای این سفر را ابتدا به صورت پاورقی در روزنامه و سپس در کتابی به نام آذربایجان دمکرات منتشر نموده که در آن از حکومت پیشه وری تمجیدهایی نموده است.
در سالهای 23 و 24 روزنامه آژیر به مدیریت پیشه وری در چاپخانه وی مجانا چاپ می شده است.
نامبرده فردی ثروتمند بوده و ثروت وی در سال 40 میلیونها تومان تخمین زده شده و همسر وی خواهر خلعتبری ها و شوهرخواهران وی مصطفی الموتی و ابوالقاسم مشیری (مدیر روزنامه بامشاد) بوده اند.
بقیه فعالیتهای سیاسی و حزبی: نامبرده در زمان حکومت مصدق در ابتدا همراه وی بوده ولی پس از مدتی شدیدا به مبارزه با وی پرداخته به طوری که پس از کودتای ننگین 28 مرداد به معاونت نخست وزیر منصوب شده و در روزهای 18 و 19 نیز با حمایت زاهدی به نمایندگی مجلس شورای ملی سابق از مازندران برگزیده می شود.
نامبرده خود را کاندیدای دوره بیستم نیز می نماید ولی چون هیراد رئیس تشریفات دوباره به جای وی انتخاب می شود نامبرده در روزنامه خود به انتقاد از دولت و عدم آزادی در انتخاب می پردازد و این کار را به جایی می رساند که روزنامه اش در سال 39 توقیف می شود.
در این رابطه ساواک اظهارنظر کرده بود که نامبرده شدیدا به وکالت در مجلس علاقه دارد و تا وقتی که وکیل باشد طرفدار سیاست دولت بوده ولی همین که انتخاب نشده شدیدا شروع به انتقاد می نماید.
سرانجام با ارسال درخواستهای متعددی که به دربار و سایر مقامات ارسال می دارد با انتشار مجدد نشریه وی موافقت می شود ولی پس از انتشار سه شماره مجددا ممنوع الانتشار می شود.
وی در این دوران نامبرده در روزنامه خود شدیدا به سانسور و اختناق در کشور، دخالت بیجای ساواک در امر مطبوعات و نیز سیاست غارتگرانه امریکا در ایران شدیدا انتقاد نموده به طوری که در بین روزنامه نگاران، روزنامه نویس با شهامت معروف شده بود.
نامبرده از سال 40 به بعد در خانه خود جلسات هفتگی تشکیل می داده و در آن عده ای از سرشناسان و مقامات مملکتی رژیم سابق دور هم جمع شده و راجع به سیاست روز صحبتهایی می نموده اند و بعد از طرح لوایح ششگانه و مسئله اصلاحات ارضی منزل وی هر هفته محل تجمع تعدادی از مالکین بزرگ که خود وی نیز جزو آنها بوده شده و در این جلسات از طرح مزبور و به طورکلی به غیر از شاه ...
از همه ارگانها انتقاد می شده است.
از این به بعد به کار تجارت پرداخته و فعالیت سیاسی نداشته و پروانه ای برای چاپخانه داد دریافت نموده است.
در سال 50 برای آگاهی از گذشته اش به ساواک احضار شده و در مصاحبه ارتباط خود را با پیشه وری انجام وظیفه یک روزنامه نگار واقعی ذکر کرده که می بایست مسائل روز را انتشار دهد.
همکاری و هم فکری خود را با حزب توده تکذیب کرده و خدمات خود را در جریان کودتای 28 مرداد ذکر کرده و اعلام نموده که شاه به من گفته تو سرباز مقدم این جبهه بودی.
در سال 57 وی عامل تظاهرات را دست بیگانه می دانسته و عقیده داشته امام خمینی به خاطر دور بودن از وطن بزرگ شده اند و باید کاری کرد که به ایران بیاید.
او بعد از انقلاب اعدام شد.
(پرونده ابوالحسن عمیدی نوری در ساواک) 2ـ ارسلان خلعتبری تنکابنی فرزند علیقلی در سال 1283 در شهر تنکابن بدنیا آمد و پس از آنکه تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مدرسه امریکایی تمام کرد، وارد دانشکده حقوق شد و سال 1311 لیسانس خود را گرفت.
وی با آمریکایی ها الفت بسیار داشت.
وی از سال 1311 در دادگستری مشغول کار شد.
سال 1317 که کانون وکلاء تأسیس شد به عضویت هیئت مدیره کانون وکلاء انتخاب شد و از 1325 هم سه دوره نائب رئیس اول کانون بود.
وقتی حزب ایران تشکیل شد وی عضو کمیته مرکزی حزب ایران گردید ولی وقتی در حزب انشعاب رخ داد او هم به همراه رفقای دیگرش از حزب جدا شد و حزب وحدت را تشکیل داد.
با وجود مخالفت با حزب توده گاهی از بعضی نظریات آنان دفاع می کرد.
مدتی عضو حزب عدالت بود و مدتی در حزب آریان و مدتی هم با سید ضیاءالدین و دار و دسته او ارتباط داشته است.
با عضویت در جبهه ملی همکاری نزدیکی با آنها داشت که پس از چندی جدا شد.
از اواسط حکومت مصدق هنگام سفر هریمن مشاور رئیس جمهور آمریکا به ایران با پیشنهاد او با مصدق مخالفت کرد و این مخالفت تا سقوط مصدق ادامه داشت.
با زاهدی نیز رابطه صمیمانه داشت.
در زمان کابینه علاء 20 روز شهردار تهران بود و بعدها به استانداری گیلان رسید.
بعد از سه ماه استانداری را هم رها کرد و در انتخابات دوره هفدهم بابل شرکت کرد ولی انتخابات بابل به نتیجه نرسید.
ولی بعدها در دوره هجدهم مجلس شورای ملی به نمایندگی رسید.
ارسلان خلعتبری در سال 1365 ش فوت کرد و در مقبره ظهیرالدوله تهران به خاک سپرده شد.
نماینده مجلس شورای ملی در دوره های 18 (1335ـ1332) و 19 (1339 ـ 1335) از بابل و دوره 20 (1340 ـ 1339) از شهسوار تنکابن بود.

منبع:

کتاب حزب مردم به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 234

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.