صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

حضور حضرت مستطاب حجت‌الاسلام ‌و المسلمین دامت برکاته العالی فی العالمین

حضور حضرت مستطاب حجت‌الاسلام ‌و المسلمین دامت برکاته العالی فی العالمین


متن سند:

بسمه تعالی
حضور حضرت مستطاب حجت‌الاسلام ‌و المسلمین دامت برکاته العالی فی العالمین

محترماً معروض می‌دارد چون اخیراً فرقه بابیه به جهت تحقق قول سید علی‌محمد باب1، بهائیهای اطراف ‌و اکناف را فرستاده بودند داخله این مملکت تا تمام مشاغل مهمه مملکت را تسخیر نموده و در روزهای اوایل سال 1335 به‌وسیله یک قیام مسلح حکومت را تحت تصرف فرقه خود درآورند، درنتیجه جناب مستطاب آیت‌الله عظما بروجردی2 ادام‌الله ظله‌العالی که لا‌محاله به‌تناسب با مقام مرجعیت تا‌مه، موظف به دفع عناد معاندین و مکلف به حفظ حوزه اسلام و مسلمین می‌باشند، دو سه مرتبه به دربار ایران و دولت، ‌توصیه‌ و تأکید فرمود‌‌ند که ادارات را از لوث وجود فرقه بابیه پاک گردا‌‌‌‌‌نیده دولت و ملت اسلام را از شر مخاطرات آتیه ایشان نگهبا‌نی نمایند ولیکن نظر به اینکه دربار و دولت ترتیب اثری به تأکیدات حضرت آیت‌الله نداد‌ند، در ایام ماه صیام امر فرمودند آقایان مبلغین از قبیل آقای حاج شیخ محمدتقی فلسفی فرمان واجب‌الاتیان نائب‌الامام را مبنی بر لزوم مبارزه با فرقه با‌‌بیه به سمع عموم مسلمانان دنیا برسانند تا شاید دولت و ملت مسلمان ناچار شدند در طریق قلع این فرقه قیام و اقدام نمایند.
البته اطلاع دارید در روزهای اول ماه صیام که مضمون نامه حضرت آیت‌الله انتشار یافت تمام مردم مهیا[ی] انجام امر معظم‌له گردیدند. دفعتاً دولت [به] ترتیبی پیش‌قدم مبارزه با فرقه مذکوره گشت که تمام مردم به امید دولت تدریجاً جوش‌وخروششان خاموش شده، دنبال کار روزانه‌ی خود را گرفتند؛ درحالی‌که بعد ‌ذلک دولتِ پیش‌قدم هم مسئله را به‌کلی کأن‌لم‌یکن در طاق نسیان نهاده و دست از انجام امر راهنمایی مسلمانان اثنا‌ عشریه برداشت تا جائی‌که آخرالامر نتیجه جریان نامبرده این شد که مضافاً بر اینکه فرقه بابیه از مشاغل مهم وزارتخانه‌ها اخراج نشدند، دستور راهنمای مسلمانان هم بلااثر با‌‌‌قی مانده و زبان دشمنان دین به طعن و لعن و استهزاء و مسخره روحانیون اسلام درازتر از سابق گردید.
ناگفته پیداست که تحت تأثیر این پیش‌آ مد دل‌خراش که ناشی از حیله و تزویر رجال دربار و دولت ایران است [به]ترتیبی پیشوای ما حضرت آیت‌الله بروجردی دل‌شکسته گردیده‌اند که دو ماه است تمام امور راهنمایی‌های امت اسلام (مانند درس و بحث و رسیدگی به استفتائات را ترک فرموده) درون خانه اوقات شریف را با حزن و ناله و ندبه برگزار می‌فرمایند درحالی‌که مع الاسف بقیه آقایان مخصوصاً علماء پایتخت دنبال امور روزانه خود را ادامه می‌دهند و اصلاً متوجه نیستند چه لطمه و صدمه موحشی سراسر روحانیت را تهدید می‌نماید. یالهفا3...؟
خانه از پای بند ویران است خواجه دربند نقش ایوان است4
در هر صورت اینک که به‌واسطه بی‌اعتنائی به امر راهنمای معظم اسلام، موجودیت تمام مسلمانان اثناعشریه درخطر افتاده و دیگر اهتمام به جمعه و جماعت و تدریس سنن اسلامی معنی ندارد، جامعه علمیه قم منتظرند که حضرت مستطاب‌عالی نیز در اسرع اوقات تمام مسلمانان آن نواحی را ترغیب بفرمایند که در تلگراف‌‌خانه‌ها متحصن گردیده دولت را تحت‌فشار بگذارند که یا طبق قول خود در مبارزه با فرقه ضاله و مضله بهائیهای ادارات دولتی اقدام مؤثر نمایند و یا از کار کناره‌گیری کند تا دولتی تشکیل دهیم که منظور مسلمانان را به انجام برساند.
والسلام علیکم و رحمه‌الله تعالی ـ حوزه علمیه قم

توضیحات سند:

1. علی‌محمد باب، فرزند سید رضا در سال 1236ش. در شیراز به دنیا آمد. مدتى در عتبات در مجلس درس سید کاظم رشتى ـ جانشین شیخ احمد احسائی، بنیانگذار فرقه شیخیه ـ حاضر مى‌شد. بعد از چندى به بوشهر رفت و به ریاضت پرداخت و چون بازگشت دعوى خود را ظاهر ساخت و خود را مظهر تامه (من یظهره الله) و بقیه‌الله‌ و بالاخره امام دوازدهم و باب علم الهى خواند. به‌حکم حاکم فارس، حسین‌خان نظام الدوله، از بوشهر وى را به شیراز آوردند. همزمان به دستور حاکم، برخى از هواداران و مبلغان کیش او را در شیراز دستگیر کردند و خود او را در مجلسى با حضور علماى شیراز به محاکمه نشاندند. او در آن مجلس اظهار ناتوانى کرد و بر بالاى منبر رفت و از دعاوى خود تبرى جست. بااین‌وجود به‌فرمان حاکم شیراز او را به زندان انداختند. اندکى بعد هواداران باب به قوه پول‌هاى گزافى که از طرف عمال انگلیس که به‌عنوان نایب‌السلطنه بر هند حکومت مى‌کردند در اختیار ایشان گذاشته‌شده بود، منوچهرخان گرجی مشهور به معتمدالدوله حکمران اصفهان را به استخلاص باب واداشتند. وى عده‌اى سوار به شیراز فرستاده، باب را به اصفهان برد و در حمایت خود نگه‌داشته، او را مخفى کرد و در خارج چنین شهرت داد که باب گریخته است. غیبت باب از انظار و توجه روزافزون حکمران اصفهان نسبت به این امر و برخى عوامل اجتماعى بر اهمیت و موقعیت باب افزود و مریدان او بیش‌ازپیش به حمایت و طرفدارى او برخاستند و تا سال 1263 که معتمدالدوله در اصفهان حکومت داشت، باب در غایت راحتى بسر مى‌برد، چون معتمدالدوله در سال 1263 وفات یافت، به امر محمدشاه - سومین پادشاه قاجار- باب را دستگیر و مستقیماً به آذربایجان برده در سال 1264 در قلعه چهریق زندانى ساختند. چون ناصرالدین میرزا به ولیعهدى به تبریز رفت براى مناظره و محاکمه باب مجلسى فراهم آورد. جریان دعوى باب منجر به سروصداها و اغتشاشاتى شد که از طرف خارجیان (روس و انگلیس) هم به آتش آن دامن زده مى‌شد. میرزا تقی‌خان امیرکبیر که به صدارت رسید چون مردى جدى بود، به دفع این اغتشاشات کمر بست و ازجمله دستور داد که مجدداً باب را محاکمه کنند و اگر باز بر سر حرف و ادعا و اغتشاش طلبى خود باقى است او را مجازات کنند. سرانجام در تاریخ 1266ق. وى به دار مجازات آویخته شد. او در 1261 ادعاى بابیت کرده بود یعنى که وسیله و رابط امام زمان است؛ در سال 1263 ادعاى مهدویت کرد یعنى که امام زمان است؛ در سال 1264 ادعاى نبوت کرد یعنى که پیغمبرم؛ در همین سال 1264 ادعاى ربوبیت کرد یعنى که پروردگار عالمم و در سال 1265 ادعاى الوهیت نمود.
در سال 1266 تمام دعاوى خود را منکر شد و توبه کرد و توبه‌نامه نزد ولیعهد فرستاد، ولى مریدانش کار او را دشوار ساختند. شورش و فتنه برپا کردند و گرفتاری‌ها براى دولت ایجاد نمودند. در مورد چگونگى پیدایش بابیگرى و ریشه‌هاى استعمارى آن و نیز درزمینه حمایت‌هاى انگلیس و روسیه تزارى از این فرقه به کتاب تاریخ جامع بهائیت نوشته بهرام افراسیابى و کتاب خاطرات پرنس دالگورکى مراجعه شود. (ر.ک: چهل سال تاریخ ایران، ج 2، صص 628 و 629؛ امیرکبیر تجلى افتخار ملى، صص 74 و 75؛ از نادر تا کودتاى رضاخان میرپنج، ص 317.)
2. آیت‌الله‌ العظمى حاج آقا سیدحسین بروجردى(ره) در سال 1254ش. در بروجرد متولد گردید. تحصیلات خود را در مکتب شروع کرد و سپس به مدرسه نوربخش بروجرد منتقل شد و از آنجا به حوزه علمیه بروجرد رفت و صرف و نحو، بدیع، عروض، منطق و فقه و اصول را فرا گرفت و براى ادامه تحصیل به حوزه علمیه صدر اصفهان رفت و از محضر میرزا جهانگیر خان قشقایى، سید محمد باقر درچه‌اى، میرزا کلباسى و محمدتقى مدرس کسب فیض کرد. ایشان در سال 1281ش. براساس درخواست والد خود، پس از نه سال تحصیل در اصفهان به بروجرد بازگشت ولی در یک سال بعد جهت ادامه تحصیل به نجف اشرف عزیمت ‌نمود. آیت‌الله بروجردی در سن 36 سالگى در حوزه نجف مشهور شد و چنان موقعیتى پیدا نمود که در معابر و مدارس، مورد توجه عام و خاص قرار داشت و حوزه درسى او بسیار با شکوه برگزار مى‌شد. ایشان از سال 1282 تا سال 1289 در نجف اشرف بود و باز به تقاضاى والد خود در سال 1289ش. به بروجرد مراجعت کرد. در سال 1290 پدر ایشان، رحلت فرمودند که این واقعه موجب شد تا ایشان دیگر به نجف مراجعت ننماید. 12سال در بروجرد مشغول تربیت طلاب شد و در سال 1304ش. بعد از مرگ فرزند خود، جهت مسافرت عازم مشهد شد. در راه بازگشت به قم آمد و به گرمى از طرف آیت‌الله‌ حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدی و علمای حوزه علمیه قم مورد تکریم قرار گرفت و بنا به دعوت فضلای قم، مباحثاتی را در آنجا آغاز کرد؛ ولى با پیگیرى مردم بروجرد پس از یکسال و نیم توقف، در سال 1306 به بروجرد باز‌گشت. سپس به مکه مشرف ‌شد و پس از مراجعت، به تهران آمد و از آنجا عازم دومین سفر خود به مشهد شد که به مدت 7 ماه طول کشید و پس از آن به بروجرد باز‌گشت و تا سال 1319 در آنجا ‌ماندگار شد. در سال 1320 پس از رحلت آیت ا...حائرى، به درخواست علماء و اهل علم، به قم آمدند و خلاء وجودى آیت‌الله‌ حائرى را پر نمودند و همه به دور او جمع شدند. با درگذشت مرحوم آیت‌الله‌ حاج آقا حسین قمى، آیت‌الله‌ بروجردى مرجع تقلید جهان تشیع شدند. ایشان نسبت به گسترش حوزه علمیه قم توجه وافرى داشت و آن‌را بیش از گذشته گسترش داد و مکتب فقهى خاص و مکتب علم رجال را پایه‌گذارى نمود. مرحوم آیت‌الله‌ بروجردى از روحانیونى بود که با سلطنت رضاشاه مخالفت مى‌کرد و در دوره سلطنت محمدرضا شاه با بسیارى از اقدامات رژیم نظیر لایحه اصلاحات ارضى مخالف بود و تلاش مى‌کرد تا به وسیله نامه و پیام‌هاى ارسالى، از خلاف‌کاری‌هاى رژیم شاه نسبت به حریم اسلام جلوگیرى نماید. آیت‌الله بروجردی(ره) سرانجام پس از یک عمر خدمت به اسلام و مسلمین در دهم فروردین 1340ش. (12 شوال 1380ق) رحلت فرمودند.
3. یا لهفاً و یا لهفاه کلمه عربی به معنای افسوس و دریغ و تأسف است.
4. این شعر از سعدی است و در گلستان، باب ششم، پایان حکایت اول آمده است.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 01 صفحه 23

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.