عریضه سرگشاده حضور مبارک جناب آقای هویدا نخست وزیر محبوب
تاریخ سند: 26 دی 1344
عریضه سرگشاده حضور مبارک جناب آقای هویدا نخست وزیر محبوب
متن سند:
رونوشت جناب آقای مهندس شریف امامی رئیس مجلس سنا رونوشت جناب آقای مهندس ریاضی رئیس مجلس شورای ملی رونوشت جناب آقای سروری رئیس دیوانعالی کشور رونوشت جناب آقای دکتر علی آبادی دادستان کل.رونوشت روزنامه اطلاعات.
رونوشت روزنامه کیهان.
رونوشت مجله خواندنیها.
با استفاده از حقیقت مصداق : «انظر ما قال و لاتنظر لمن قال...
» مستدعی است از طرف یک قاضی کم نام و بی مقدار و در عین حال بی غرض و بدون کمترین سوء نیت به شرفعرض اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر برسانند که به عظمت خدای بزرگ سوگند و به فرق مبارک ملوکانه قسم است که به انتظام خدمت و بازنشسته کردن مخالف قانون چند نفر قاضی بی تقصیر مثل بنده و اتصاب [انتصاب ]چند قاضی آلوده دامن به مدیریت کل و ریاست دادگستری استان و دعوت یک قاضی مردود از دادگستری مشغول به شغل وکالت بمشیر و مشاری از همشهریها و قوم و خویش ها از طرف جناب آقای دکتر عاملی وزیر دادگستری هرگز دادگستری مطابق منویات اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر قابل اصلاح نمی باشد! میزان در شناختن قاضی صالح از قاضی طالح قاضی مطلع از قاضی بی اطلاع قاضی پاکدامن از قاضی ناپاک همیشه دادگاه عالی انتظامی بوده است و بس! در صورتی که رای انور اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر به اصلاح دادگستری علاقه گرفته است به منظور این که قرنها دادگستری از تطاول ایادی تجاوزکارانه مصون و محفوظ بماند و این اقدام ملوکانه تالی تلو منشور ششگانه بهمن قرار گیرد و ملت ایران از آن بهره مند و دعاگو گردند سزاوار است امر جهان مطاع صادر فرمایند هیئتی متشکل از قضاۀ دانشمند معمر مجرب فقیه عالم که خوشبختانه در کشور ایران اینگونه عناصر برجسته زیاد و متأسفانه اکنون از کادر قضائی برکنارند (مانند جنابان آقایان هیئت ـ عبده ـ سید محمد امامی ـ سید علی شاه باغ که سوابق وزارت دادگستری ریاست دادگاه عالی انتظامی قضاۀ دادستان کل داشته اند) و سناتورهائی که سابقه نخست وزیری وزارت دادگستری دارند (مثل جنابان آقایان دکتر متین دفتری ـ دکتر سجادی ـ محمد علی بوذری ـ دکتر پرویز کاظمی) و نمایندگان دانشمند مجلس (از قبیل جناب آقایان ـ مهندس والا مدیر مجله تهران مصور ـ پاینده مدیر مجله...
.
ـ دیهیم مدیر روزنامه آذر آبادگان، رحیم زهتاب1 فرد مدیر روزنامه اراده آذربایجان و غیر هم تحت نظارت جناب آقای سروری و جناب آقای دکتر علی آبادی و جناب آقای ویشکائی ابتدا پرونده های انتظامی عموم قضاۀ را دقیقا مورد بررسی قرار داده قضاۀ صحیح العمل شریف که از قاضی ناصالح در حدود علم و اطلاع صحیح و دقیق تشخیص دهند آنگاه به تغییر و تبدیل قضاۀ و عزل و نصب آنان خدا پرستانه و شرافت مندانه مبادرت کنند در ضمن نسبت به جرح و تعدیل قوانین دادگستری اقدامات مبتکرانه بی غرضانه از روی کمال بی طرفی و صرف تحقیق و تعّمق کامل اعمال و نتیجه پیشینه را به شرفعرض شاهنشاه آریامهر برسانند! واللّه به خداوند قادر متعال و به شرافت ذات مقدس اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر قسم است هرگز این مهم (اصلاح دادگستری) از این وزیر بی نظیر با تدبیر بر آورده شدنی نیست و جز ندامت و نقض غرض هیچگانه در بهشت موعود ایشان ثمره ای چیده نمی شود و از گلستان آن جناب غیر از اینکه نیش خار به قلوب آرزومندان اصلاح دادگستری بخلد بوی خوش به مشام احدی نخواهد رسید.
ضمنا خاطر خطیر مستحضر است که جناب آقای وزیر دادگستری در تاریخ بیستم مهر بنده و جمعی از دادیاران دیوانعالی کشور را بر خلاف قانون منتظر خدمت نموده و حیرت آورتر از آن مخالف صریح قانون به فاصله دو روز بعد از انتظار خدمت بنده را بازنشسته کرد در صورتی که نه برای منتظر خدمت کردن اختیار قانونی داشته و نه به بازنشسته نمودن مختار و مخیر بوده است که در عرض حال تقدیمی به دیوانعالی کشور اقدام غیر قانونی ایشان در هر دو قسمت مفصلاً و مستدلاً توضیح و توجیه و تصریح گردیده است و به این مظالم هم اکتفا نکرده به استنباط اینکه از بنده...
.
بنده صدمه ای متصور نیست اقدامات خود را در جرائد منتشر و بدین وسیله اسباب بی آبروئی ما را فراهم و به حیثیت این جانبان اهانت وارد آورده و حال اینکه اخیرا هفت نفر از قضاء را منتظر خدمت نموده چون از ایشان...
.
.
و ترس و بیم داشته مخصوصا در روز نامه ها ضمن خبر انتظار خدمت آنان قید نموده که : اسامی منتظرین خدمت نظر به مصالحی انتشار نمی یابد! جا دارد اینجانبان در مقابل این وهن و بی آبروئی و تجاوز آقای وزیر دادگستری به حیثیت...
...
...
به پیشگاه اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر نسبت به ایشان متظلم و به دادستان کل اعلام جرم نمایم.
نهایت اینجانبان انجام وظایف قضائی و ایفاء خدمتگذاری نوعی خود را مقدم داشته به این تشبثات سوء به دیده اکراه و تنفر می نگریم اما در مورد انتظار خدمت و بازنشستگی به صحابت دو نفر از دادیاران دیوانعالی کشور (آقایان معتمدی ـ صومعی) به وسیله یک شخصیت معظم به پیشگاه مقدس شاهنشاه آریامهر معروضه تظلم تقدیم یقینا بر وفق عدالت پروری که شیمه [شیوه ]مرضیه ملوکانه است امریه مطاعه برای احقاق حق و رسیدگی صادر فرموده اند یا خواهند فرمود! متعاقبا بیمقدار شخصا هم توسط جناب آقای هیراد نماینده محترم مجلس شورای ملی نسبت به مظلومیت جگر خراش خود عرض حال تظلمی مبسوطا به پیشگاه مقدس شاهنشاه آریامهر تسلیم البته چشم امید بدادخواهی و معدلت گستری ملوکانه همچنان باز و در این مدت سه ماه و اندی تلخی و مرارت ظلم و ستمکاری آقای وزیر دادگستری را به مشقت هر چه دلسوزتر و غیر قابل تحمل تر متحمل شده ایم ...
از طرفی هم به طوری که فوقا مصدق گردیده موضوع در شعبه استخدامی دیوانعالی کشور مطرح و کمال اعتماد و منتهای اطمینان به خداپرستی ریاست مربوطه شعبه معروضه حاصل است که محض احتراز از مجامله حتی از بردن نام ایشان هم خودداری می نماید!...
تنها نگرانی که قهرا متصور است و آنجناب از حقیقت آن استحضار کامل دارند وجود مریضه مبتلی به سنگ صفرای بنده است که مدتی است تحت معالجه آقایان اطبا (دکتر پزشکان.
دکتر هاشمیان.
جراحان معروف صاحبان کرسی دانشگاه و رؤسا[ی ]قسمتهای جراحی بیمارستان هزار تختخوابی دکتر عزیزی.
دکتر فرهاد) می باشند که به تجویز آنان مریضه اگر هر چه زودتر تحت عمل جراحی واقع نشود خطر حتمی است در این مورد مکرر به جنابعالی مصدع و استدعا نموده ام که امر و مقرر فرمایند آقای وزیر دادگستری حقوق دادیاری دیوانعالی کشور بنده را از تاریخ انتظار خدمت غیر قانون و بازنشستگی مخالف صریح قانون کماکان بپردازند که اولاً باعاشته [به اعاشه ]خانواده خود بتوانم قادر شوم ثانیا هزینه معالجه و حق العمل جراحی مریضه و بستری بودن در بیمارستان که در حدود مبلغ هفت و هشت هزار تومان تخمین می شود قادر به پرداخت باشم انشاءاللّه بعد از صدور حکم قانونی دیوانعالی کشور اگر اقدام جابرانه و ظالمانه آقای وزیر دادگستری روشن شد که حقوق حقه بنده تادیه شده و بنده توانسته ام مریضه خود را از مخاطره نجات دهم!...
هر گاه بر فرض محال نظریه خلاف قانون آقای وزیر دادگستری تایید گردید حقوق دریافتی قانونی دادیاری دیوانعالی کشور بنده با حقوق انتظار خدمت و بازنشستگی اجباری و تحمیلی آقای وزیر دادگستری احتساب می شود!...
هر گاه آقای وزیر دادگستری از این انجام [انجام این] وظیفه اخلاقی و اقدام انسان دوستی خدای نخواسته مضایقت ورزیدند از محل مربوطه اداره تصفیه که مقرر شده به هر قاضی ده هزار تومان وام داده شود دستور فرمایند ده هزار تومان هم به بنده وام بدهند تا تکلیف بنده از طرف دیوانعالی کشور روشن گردد موضوع اساسی که در این مورد محل نگرانی است و تحمل آن برای بنده شاق و مالایطاق می باشد اینست که چون حقوق بنده بر خلاف قانون از طرف آقای وزیر دادگستری فعلاً ظالمانه توقیف شده هم قادر به ادامه و اداره زندگی خود و عائله خویش نمی باشم و هم مریضه بنده در معرض خطر واقع است اگر بنا شود رسیدگی موضوع شکوائیه و عرض حال بنده به هر نحوی از انحاء به تعویق و تأخیر افتد وای بسا در این مورد اعمال نظری هم به عمل آید که شعبه رسیدگی کننده در دیوانعالی کشور نتواند چنانچه امیدواری کامل هست در موقع مقرر رسیدگی و تصمیم قانونی وجدانی اتخاذ نماید در مورد بنده ظلم فاحش و ستمکاری غیر قابل تحمل اعمال می گردد علیهذا مستدعی است در حدود مقررات قانون در رسیدگی و اتخاذ تصمیم دیوانعالی کشور توجه دقیق و وجدانی اعمال گردد که حتی الامکان در موعد قانونی با در نظر گرفتن مقررات رسیدگی سریع به عمل آید.
(انشاءاللّه ) خاتمه تصدیع افزا می شود جنابعالی علاوه بر مقام شامخ دولتی یک شخصیت فاضل و دارای محامد کمال و فضل می باشید مستدعی است منطوق و مفهوم اشعار ذیل را به جناب آقای دکتر عاملی به عنوان پیام یک قاضی بی گناه ضربت خورده به طور ناگهانی ناجوانمردانه از پشت سر تبیین و تفهیم فرمایند.
«لا تظلمن اذا ما کنت مقتدر فالظلم مرتعه یقضی الی الندم تنام عینیک المظلوم منتصر یدعو علیک و عین اله لم تنم!» دادیار دیوانعالی کشور حسن مستوفی
توضیحات سند:
1ـ رحیم زهتاب فرد با نام مستعار بیوک آقا فرزند حسینقلی، در شب عید نوروز 1305 ه ش در شهر تبریز متولد شد.پس از تحصیلات ابتدایی وارد مدرسه رشدیه شد و تحصیلات متوسطه را به اتمام رسانید.
و دوره روزنامه نگاری را در دانشکده حقوق طی کرد و از سال 1328 به فعالیتهای مطبوعاتی پرداخت و سپس از تأسیس روزنامه هفتگی اراده آذربایجان مدیریت این روزنامه را به عهده گرفت و مدتی هم سردبیر روزنامه وظیفه بود.
او با سیدضیاء آشنا شد و سیدضیا او را به دبیری جمعیت نجات آذربایجان گمارد و آن دوران مدافع سیدضیاءالدین طباطبایی بود.
وی از مریدان خاص سیدضیاءالدین و مدافعان حزب اراده ملی در تبریز و تهران بود.
وی در سال 1328 مدیر هفته نامه سیاسی خبری «اراده آذربایجان» به صاحب امتیازی خانم شکوفه مهدی زاده بود.
زهتاب فرد چند دوره نماینده مجلس بود و در زمان تشکیل حزب رستاخیز آذربایجان شرقی رئیس بود.
براساس اسناد لانه جاسوسی از زهتاب فرد به عنوان فردی قابل اطمینان، اصلاحگر و قابل ملاحظه نامبرده شده است.