صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: ‌طرح شهباز

تاریخ سند: 24 دی 1349


موضوع: ‌طرح شهباز


متن سند:

گزارش خبر
به: ‌312 شماره گزارش: 53210/تحقیق
از: تحقیق تاریخ گزارش: 24 /10 /49
موضوع: ‌طرح شهباز
در تاریخ 24 /10 /49 مرد ناشناسى ضمن یک مذاکره خصوصى با على امینى نخست‌وزیر اسبق اظهار مى‌داشت: ‌یکى از روحانیون مکه که از اعضاء مؤثر و معتمد کنگره عالم اسلامى و داراى تألیفات مهم و بسیار خوبى مى‌باشد به ایران آمده و حامل پیام مذهبى از جانب پادشاه عربستان براى شاهنشاه ایران و پادشان افغانستان بوده و اظهار تمایل نموده که با عده‌اى از رجال و بزرگان ایران ملاقات نماید. خواستم از حضورتان تقاضا کنم که روز جمعه 25 /10 /49 حدود ساعت 10 ایشان را به منزل شما بیاورم زیرا مسلماً تکریم و احترام ایشان باعث حفظ بیشتر آبروى ایران و شیعه خواهد بود.
امینى پاسخ داد که روز جمعه طبق قرار قبلى ناهار را در منزل یکى از دوستانش دعوت دارد لیکن منتظر ملاقات آنها در فرصت کمى خواهد بود.
ناشناس اضافه نمود که این مرد بزرگوار رئیس سابق جمعیت اخوان‌المسلمین1 بغداد بوده که در زمان عبدالکریم قاسم2 محکوم به اعدام و سرانجام از ید بعثى‌ها به مکه متوارى گردیده و اکنون در آنجا مورد احترام ملک فیصل مى‌باشد. ناشناس در خاتمه مذاکره به امینى گفت: ‌آیا خاطر عالى هست که در مکه ملاقاتى با شیخ محمدابن ابراهیم نمودید و فیصل از این ملاقات بسیار خرسند شد و تشکر کرده بود.
نظریه و توضیح چهارشنبه: ‌
1 ـ مفاد گزارش خبرى در مورد مذاکرات فوق‌الذکر بین امینى و مرد ناشناس صحت دارد.

2 ـ جهت شناسائى افراد مورد نظر و اینکه آیا ملاقات آنان در ساعت و روز معینه انجام خواهد گردید اقداماتى به عمل آمده که نتیجه متعاقباً به استحضار خواهد رسید.
3 ـ با توجه به حساسیت موضوع جریان فوق در ساعت 13:45 به اداره کل سوم 312 تلفنگرام گردید.

توضیحات سند:

1ـ جمعیت اخوان‌المسلمین:
جمعیت سیاسى و دینى است که توسط شیخ حسن بنا (البناء 1324ـ1368ق) دبیر دبیرستان‌هاى اسماعیلیه و قاهره در مصر تأسیس شد و بعداً منشا تحولات سهمگین در تاریخ مصر و خاورمیانه گردید. حسن البناء در قصبه‌اى به نام محمودیه در نزدیکى اسکندریه متولد و پس از دریافت دانشنامه خود (1927 م) ضمن اشتغال به دبیرى به شهرهاى مختلف مصر مسافرت نموده و با طبقات گوناگون آشنا شده و از وجود فساد حکومت و مداخلات توهین‌آمیز مأموران انگلیسى در امور کشور و فقر عمومى به سختى متأثر شده و مردم مصر را بیگانه از معنى اسلام و دستخوش عقاید باطل و تفرقه و فریفته ظواهر تمدن غرب یافته و به همین علت به فکر ایجاد یک جبهه اسلامى قوى علیه استعمار افتاده و مردم مصر را به مبارزه مسلحانه علیه استعمار و بازگشت به اسلام واقعى تشویق نموده است او جمعیتى را به نام «اخوان‌المسلمین» در اسماعیلیه تأسیس و مرکز آن را «دارالاخوان» و خود را رهبر کل «مرشدالعام» در یازدهم آوریل 1929م نامید. وی همچنین شعب جمعیت را در شهرهاى دیگر مصر دایر و مراکزى نیز براى تربیت زنان (مهد امهات المسلمین) دایر نمود و در مجالس درس خود با سخنرانى‌هاى حماسى از آیات قرآن و احادیث نبوى استفاده نموده و جریده یومیه الاخوان‌المسلمین که ارگان رسمى جمعیت بود و مقالات آتشین و کوبنده او و یارانش علیه استعمار و دولت ملک فاروق در مصر در روزنامه منتشر مى‌شد.
جمعیت اخوان در جنگ اعراب و اسرائیل دوشادوش اعراب جنگیدند و پس از صلح در قاهره و اسکندریه دست به ترور زدند و در جریان جنگ دوم جهانى علیه استعمار انگلیس فعالیت نموده و خواستار استقلال کامل مصر بودند.
سرانجام در سال 1948 م توسط نخست‌وزیر وقت (محمود فهمى) جمعیت مزبور غیرقانونى اعلام و مراکز آن تعطیل و بعضى از رهبران جمعیت زندانى شدند و روزنامه اخوان‌المسلمین هم توقیف شد. لیکن بیست روز بعد نخست‌وزیر توسط یکى از اعضاى اخوان ترور شد و متقابلاً شیخ حسن‌البناء در شب 12 فوریه 1949 م ترور گردید.
دور جدید فعالیت جمعیت بیشتر جنبه معنوى و فرهنگى داشت و در 1951 م حسن الهضیبى به رهبرى برگزیده شد. در زمان رهبرى او افسران عضو اخوان در ارتش تشکیلاتى ایجاد که منجر به انقلاب مصر و سقوط رژیم سلطنت و روى کار آمدن ژنرال نجیب و بعد سرهنگ جمال عبدالناصر گردید.
عبدالناصر در سال 1954 م به دوران استعمار مصر خاتمه داد ولى اخوان هنوز راضى نبودند، لذا دست به عصیان زدند و اقدام به سوء قصد علیه جان ناصر نمودند که ناموفق بود. این عمل موجب شد که به دستور عبدالناصر همه تشکیلات و نشریات جمعیت تعطیل و غیرقانونى اعلام و شش نفر از نویسندگان اخوان اعدام و سیصد نفر از اعضاى اخوان به زندان‌هاى دراز مدت محکوم شدند.
ولى شاخۀ نظامى اخوان به کار خود ادامه داد و منجر به ترور محمد انورالسادات جانشین جمال عبدالناصر به دست ستوان خالد اسلامبولى شد.
رؤوس نظرات سیاسى اخوان‌المسلمین:
1ـ تجدید حماسه اسلامى و بازسازى افکار مسلمانان و مبارزه مسلحانه با استعمار و دشمنان اسلام. 2ـ مبارزه با غرب‌گرائى مظاهر تمدن اروپائى. 3ـ مبارزه با ملّى‌گرائى 4ـ روحانیت با سیاست در اسلام توأم و غیرقابل تجزیه است. 5 ـ بهترین نوع حکومت در اسلام خلافت الهى است نه جمهورى نه سلطنتى. 6 ـ استقلال اقتصادى بدون استقلال سیاسى مقدور نیست. در عراق این جمعیت از عهد سلطنت هاشمى زیر نظر شیخ محمد محمود الصواف تشکیل گردید.
ر.ک: ‌دایره‌المعارف شیعه، ج2
2ـ عبدالکریم قاسم در سال 1914 در بغداد دیده به جهان گشود. پدرش مسلمان سنى مذهب از قبیله عربى زید قحطانى و مادرش مسلمان شیعه از قبیله عربى تمیم عرفانى بود که هر دو قبل از وقوع کودتاى 14 ژوئیه 1958 وفات یافتند. او در خانواده فقیرى پرورش یافت. در مدرسه شاگردى آرام بود و غالباً از همکلاسى‌هاى خود کناره مى‌گرفت. تحصیلات دبیرستانى را در رشته ادبى و با کسب نمرات ممتاز به پایان برد و به عنوان معلم مدرسه ابتدائى شهر «شامیه» در استان دیوانه قادسیه فعلى ـ واقع در جنوب عراق مشغول تحصیل شد. پس از یک سال تدریس 1931 تا 1932 میلادى ـ این حرفه را رها کرد و وارد دانشکده نظامى گردید و 15 آوریل 1934 با درجه ستوان دومى فارغ‌التحصیل شد. در ژانویه 1940 به دانشکده ستاد قدم گذاشت و در دسامبر سال بعد با کسب نمرات ممتاز فارغ‌التحصیل شد. در 1950 به جرگه افسران قدیمى در انگلستان پیوست. در 2 مه 1955 به درجه سرتیپ ستاد و در 6 ژانویه 1959 به درجه سپهبد ستاد و سرانجام در 6 ژانویه 1963 به درجه سرلشکرى ستاد ارتقاء یافت. فعالیت سیاسى و پایان انزواى عبدالکریم قاسم به سال 1935 که در اولین انجمن افسران ناسیونالیست شرکت کرد، باز مى‌گردد. از بارزترین خصوصیات اخلاقى عبدالکریم قاسم، نازک‌دلى و دل‌رحمى او بود.
به همین دلیل عفو مکرر سرسخت‌ترین دشمنان او را نمى‌توان یک تاکتیک سیاسى براى جلب اعتماد و محبت مردم و ادامه حکومت از این طریق به حساب آورد. عبدالکریم قاسم در 15 رمضان 1963 در محوطه ساختمان رادیو عراق به دست کودتاچیان به قتل رسید.
ـ نگاهى به تاریخ سیاسى عراق، سرهنگ ع الجمیلى، ترجمه محمد حسین زوار کعبه، ص 68 ـ 65

منبع:

کتاب علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 58

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.