صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

محیط پادگان‌ها و دوران سربازی

محیط پادگان‌ها و دوران سربازی


متن سند:

محیط پادگان‌ها و دوران سربازی
دوران سربازی نیز یکی دیگر از مقاطع زندگی مهدی ‌هاشمی است که به اعتراف خود او نقش محوری در تخریب مبانی فکری و اخلاقی وی داشته است.
مهدی ‌هاشمی در اعترافات قبل از انقلاب خود به تأثیرپذیری فکری در این مقطع از زندگی و در اعترافات بعد از انقلاب خود ضمن اذعان به تأثیرپذیری فکری، به تأثیرپذیری اخلاقی و شکسته شدن حریم تقوی در این دوران ‌اشاره دارد.
او که پس از دستگیری در سال ۴۶ و گذراندن دوران کوتاه محکومیت برای گذراندن دوران سربازی به جهرم اعزام و سپس به تهران منتقل می‌شود، در اعترافات خود پس‌ از انقلاب درخصوص فضای غیراخلاقی پادگان‌ها و تأثیر آن در شکسته شدن سد تقوا در این مقطع از زندگی می‌گوید:
«... جو سربازی جو فاسد صد درصد بود. خیلی فاسد بود. یعنی در مورد خدمت، فسادهای علنی ما زیاد می‌دیدیم. روابط جنسی فرض کن، فلان سرباز برای گرفتن مرخصی خواهرش را در اختیار یک افسر بگذارد برای مرخصی رفتن. یک فسادهای این‌طوری در اصفهان که یکیش این بود خوب ما آن زمان ریش‌هایمان را می‌تراشیدیم دیگر تو خدمت که بودیم، همین تراشیدن ریش هم یک گناه بود آن زمان مثلاً می‌گفتیم [چون] اجباری هست، طوری نیست. طبیعتاً نشستن سال‌ها یعنی ماه‌ها با این افسرها و درجه‌دارها و سربازها این هم یک مقداری برای ما تأثیر گذاشت این هم در شکستن این سد...»1
تصویری که مهدی ‌هاشمی از دوران سربازی خود به ساواک ارائه می‌دهد نه‌تنها برای هر فرد، در هر سطحی از سطوح بینش سیاسی تأمل‌برانگیز است؛ بلکه نمایانگر این واقعیت است که هیچ سربازی آن‌هم(طلبه، سرباز) با پایبندی به اصول اخلاقی و رعایت امر به معروف و نهی از منکر نمی‌تواند به جایگاهی چون جایگاه او در دوران سربازی دست زند و تا جایی که وی از جهرم به مرکز منتقل و به‌ عنوان نویسنده دادرسی کل ژاندارمری مشغول به کار شود و در پایان دوره آموزش به‌ عنوان نماینده سربازان در جشن سردوشی سخن براند. مهدی ‌هاشمی در اعترافات خود در ساواک، این مقطع از زندگی خود را این‌گونه به تصویر می‌کشد:
«... در اثر ارشاد و توجیه مأمورین ساواک مسیر فکرم عوض شد و به‌اشتباهات خود پی بردم و از کرده‌های خویش نادم و پشیمان، روانه جهرم پادگان تعلیماتی گشتم. در آغاز ورودی به پادگان که با لباس روحانی بودم با بهت و حیرت سربازان مواجه و بالاخره پس از روزها ناراحتی و غربت خود را با محیط سربازی منطبق ساختم. در محیط نظامی پادگان شستشوی مغزی من آغاز و به‌تدریج با افکار زنده‌تری خو می‌گرفتم. درست به یاد دارم که علاقه به میهن و اعلی‌حضرت همایون که در شیر ایرانی عجین شده است، در من اوج گرفت و مشتاقانه تعلیمات سربازی را فرامی‌گرفتم به‌ طوری‌که پس از پایان دوره برای گرفتن سردوشی از طرف فرمانده پادگان به نمایندگی سربازان جدید منصوب و در مراسم جشن سردوشی خطابه‌ای ایراد کردم بعداً مرا به تهران منتقل و در مرکز فرهنگی ژاندارمری به خدمت دفتری ‌اشتغال جستم و آنگاه به دادرسی کل ژاندارمری منتقل و مدتی نیز نویسنده دادرسی بودم.»2
اسناد این دوره از زندگی مهدی ‌هاشمی نیز نمایانگر سازگاری او با فضای حاکم بر پادگان‌ها از نظر سیاسی و اخلاقی است. گزارش ساواک درخصوص وضعیت وی در پادگان و ‌اشاره بدین نکته که: «به‌ طور غیرمستقیم اخلاق و رفتارش تحت کنترل قرارگرفته و هیچ‌گونه اعمال خلاف رویه از وی مشاهده نگردیده است»، مؤید این سازگاری اخلاقی و سیاسی در کنار اعترافات صریح وی در قبل و بعد از انقلاب است.
درباره: سید مهدی ‌هاشمی قهدریجانی فرزند محمد
عطف به 313 /316- 24 /2 /47
«به استناد نامه شماره 38 /4 /57 /2442- 1 /4 /47 ضد اطلاعات وابسته به ارتش سوم، سرباز وظیفه نامبرده بالا در مدتی که در مرکز آموزش جهرم مشغول خدمت بوده، به‌ طور غیرمستقیم اخلاق و رفتارش تحت کنترل قرارگرفته و هیچ‌گونه اعمال خلاف رویه از وی مشاهده نگردیده است. ضمناً جزو سربازان ناحیه 1 مرکز به تهران منتقل گردیده و مراتب به‌منظور مراقبت و کنترل اعمال یادشده به ناحیه ۱ مرکز نیز منعکس گردیده است.»
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت فارس طسایی3

توضیحات سند:

1. کالبد شکافی انحراف، نوار ۵.
2. پرونده نامبرده در ساواک، ج ۷، صص ۳۹ و ۴۰.
3. پرونده نامبرده در ساواک، ج متفرقات، ص ۲۷.

منبع:

کتاب بن‌بست - جلد دوم / مهدی هاشمی مبانی اخلاقی صفحه 62
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.