صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

[تاریخ:] لیله 16 محرم الحرام 861 نجف اشرف بسمه تعالی به عرض مقدس عالی می رساند اوّلاً از نبودن قلم خودنویس که مجبور شدم با مداد بنویسم، خیلی معذرت می خواهم.
ثانیاً مدت هیجده روز است در همدان هستم و حالم خوب است.
منزل آیت اله آقای آخوند وارد شده‌ام و ایشان کمال محبت را می‌فرمایند، به قدری که من شرمنده معظم له هستم.
فوز عظیم است خدمت ایشان بودن، منزل هم تهیه شده است، بنا است بچه ها همین روزها بیایند.
خداوند هر چه مقدر فرموده، راضی هستم؛ گرچه دوری از قم برای شخص من مشکل است؛ امیدوارم برای فصل پائیز خدا نصیب فرماید موفق شوم به شرف اعتاب مقدسه و دست‌بوس حضرت مستطابعالی.
فعلاً هوا گرم بوده و ملاحظه کردم تنها آمدن مشکل است و بچه‌ها را آوردن اشکل.
حال مزاجی اینجانب خوب است.
از بچه ها هم اطلاع دارم، حالشان خوب است.
در خصوص امر مالی التفات فرموده بودید، هرچه مخارج من است، لطف فرمائید؛ به عرض مبارک می‌رساند، مبلغ پنج هزارتومان قم امانت گذاشته ام، اجازه بفرمائید از آن مبلغ هر چه مورد ضرورت شد، مصرف نمایم.
البته در صورتی که گشایشی شد، مسترد خواهد شد.
فعلاً به نحو قرض باشد گرچه بیش از ماه، پانصد تومان تا به حال هم از مال سهم مبارک امام مصرف کرده ام وعلم به رضایت حضرت مستطابعالی داشته ام.
حضرت آقای آخوند سلام می رساند.
والله لازم است حضرتعالی تفقدی از ایشان بفرمائید.
حقاً وجود مغتنمی هستند.
خدمت حضرت علیه خانم و جناب آقای حاج مصطفی وآقای آسیداحمد2 به عرض سلام مصدع و موکول به لطف حضرت مستطابعالی است.
نامه برای اینجانب اگر التفات فرمودید یا ایشان به وسیله شخص مطمئنی باشد تا زودتر برسد.
یک نامه از حضرت مستطابعالی دریافت داشته ام و واقعاً خرسندی بی نهایت ایجاد کرد.
خداوند نعمت وجود مبارک را برای ما مستدام فرماید.
ادام اله ظلکم علی روؤس المسلمین...

توضیحات سند:

1.
علی رغم این که این نامه در تاریخ شانزدهم محرم نوشته شده، ولی در تاریخ بیست و دوم این ماه به نجف اشرف ارسال گردیده و روی پاکت آن نوشته شده است: خدمت مستطاب ملاذالانام حجت الاسلام آقای آشیخ عباسعلی عمیدزنجانی دامت برکاته مشرف گردد.
22 محرم الحرام 86 حضور مبارک حضرت مستطاب آیت الله العظمی آقای خمینی دام ظله العالی مشرف گردد.
2.
حجت الاسلام سید احمد خمینی فرزند روح اللّه در 1324 ش در قم دیده به جهان گشود.
پس از گذراندن تحصیلات متوسطه، به توصیه پدر، به فراگیری علوم اسلامی پرداخت و پس از گذراندن مقدمات، در محضر درس اساتید بزرگی چون سلطانی، فاضل و ابطحی شرکت کرد.
پس از آن 5 سال از محضر درس خارج فقه و اصول حضرت امام خمینی، آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری، زنجانی و آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی کسب فیض کرد.
هنگامی که پدر و برادرش تبعید شدند او وظیفه داشت تا مشعل مبارزه را در کانون قیام، روشن نگه دارد.
وی در اواخر سال 1344 به همراه یکی از دوستان، مخفیانه از طریق آبادان به نجف اشرف رفت.
وی پس از پنج ماه اقامت در نجف اشرف به ایران بازگشت و به هنگام مراجعت در مرز خسروی به دست ساواک دستگیر و پس از مدتی آزاد شد و به قم رفت.
در پایان سال 1345 دوباره برای اطلاع رسانی به پدر بزرگوارش از اوضاع ایران، از طریق خرمشهر به عراق رفت و در همین سفر مُلَبس به لباس روحانی شد و در سلک روحانیون درآمد و پس از مدتی به ایران بازگشت، اما هنگام مراجعت برای دومین بار دستگیر شد و بعد از بازجویی و مدتی حبس در زندان « قزل قلعه» در سال 1346 از زندان آزاد شد.
منزل امام خمینی به هنگام حضور او در قم، محل برگزاری مجالس خاص بود و حرکت های مبارزان ضد رژیم شاه، از آن خانه رهبری و هدایت می شد.
در سال 1356 مجدداً عازم نجف‌اشرف شد و رابط بین امام و سایر مراکز مبارزاتی بود.
وی در طول مبارزات خستگی ناپذیر پدر، یار و یاور امام خمینی(ره) بود.
سرانجام حاج سید احمد خمینی در آخرین روزهای سال 1373 پس از عمری کوشش و مجاهدت به دیار باقی شتافت و در جوار مرقد پدر گرامیش به خاک سپرده شد.

منبع:

کتاب آیت‌الله شیخ شهاب‌الدین اشراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 129

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.