صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

وزارت کشور استانداری استان هشتم

تاریخ سند: 20 خرداد 1333


وزارت کشور استانداری استان هشتم


متن سند:

حضور تیمسار سپهبد زاهدی نخست وزیر معظم هر چند فرط گرفتاری و کثرت اشتغالات کثیر آن مقام معظم اجازه تضییع اوقات عالی را نمی دهد و گر چه گزارش اقدامات و تظاهرات اخیر افراد حزب زحمتکشان کرمان و وابستگان آنها که روی نظریات شخصی و منافع مادی چند نفر معدود که به اقتضای مکنت و ثروت خود در افکار ساده مردمان عادی و کسبه و پیشه وران بازار با ارعاب و تهدید نفوذ کرده و تعزیه گردان اصلی اقدامات مفسدت آمیز چند روزه اخیر بوده و هستند، ضمن نامه های متعدد به وزارت کشور عرض و خاطر مبارک مسلما از حقیقت موضوع مستحضر شده است لیکن چون برابر اخبار مندرجه در برخی از جراید، بعضی از آقایان نمایندگان از طرفی موضوع را خیلی بزرگتر از آنچه بوده جلوه گر ساخته و حتی طبق خبر مندرجه در روزنامه کیهان تعداد بازداشت شدگان را تا 450 نفر قلمداد نموده و از طرف دیگر قضایا را به صورت مخالف با واقع نمودار ساخته اند، برای آنکه تیمسار معظم کاملا از چگونگی جریان امر مطلع باشند، مراتب زیر را به عرض می رساند: قبل از ورود بنده به کرمان و در ایام آخر توقف آقای کاظمی استاندار سابق، حضور آقایان لقمان نفیسی و دکتر بهمنیار در کرمان دست آویزی برای اعضای حزب زحمتکشان و ایادی و وابستگان آنها شده بود که با شهرت دروغ آنان را کاندیداهای دولتی قلمداد نموده و افکار عمومی را با نشر اخبار خلاف واقع مبنی بر عدم آزادی انتخابات، مشوب و مقاصد پلید خود را با ترتیبات خاصی که بطور قطع نقشه و مقدمات آن، قبل از ورود بنده به کرمان طرح و چیده شده بود عملی سازند و چون سرجنبانان و محرکین اصلی آنها با استنباط شخصی و شاید در اثر تلقین راهنمایان مرکزی خود متوجه شده بودند که قبل از شروع به انتخابات و تشکیل انجمن نظارت، راه حمله به فرماندار و انجمن بر آنها مسدود است درصدد یافتن عنوان ظاهرالصلاح و عوام فریبانه که در سایه آن عنوان، تحریک مردم ساده لوح و کسبه بازار میسر باشد برآمده و بالاخره موضوع مذهب را که در اینگونه موارد بهترین وسیله گمراه ساختن و تحریک افراد متعصب است، دست آویز قرار داده و با شهرت دادن این مطلب که آقایان نامبرده از پیروان فرقه شیخیه1 و چون کاندیداهای دولت هستند از طرف مأمورین دولتی تقویت خواهند شد.
شروع به یک سلسله اقدامات تحریک آمیز و تشکیل جلسات و سخنرانی های شدید و مهیج بر علیه مأمورین مربوطه و دولت نموده و به تدریج زمینه را برای ایجاد اغتشاش و ناامنی به قصد مرعوب ساختن اشخاص فراهم می نمودند لیکن بنده و روسای قوای انتظامی با وجود اطلاعات مرتب و موثقی که از عملیات اخلال آمیز آنها و از جمله تهیه مقداری کفن برای پوشانیدن به عده ای از افراد حزب زحمتکشان و قصد جلو انداختن عده ای از زنان هنگام تظاهرات دسته جمعی آنان در دست داشتیم معهذا برای آنکه تا آخرین لحظه امکان، از توسل به اقدامات انتظامی فوق العاده احتراز نموده و با سکون و آرامش عمل کرده باشیم حتی الامکان عملیات آنان را به تحمل و سکوت برگزار کرده و احتیاطات لازمه را در خفا و بدون تظاهر انجام می دادیم تا بالاخره روز دهم خرداد ماه جاری بر اثر شروع انتخابات اقدام به دعوت سی وشش نفر از طبقات ششگانه از طرف فرمانداری برای تعیین اعضای انجمن نظارت مرکزی شد.
در این باره جهت استحضار خاطر مبارک لازم است عرض شود که تعیین سی و شش نفر مذکور با تدقیقات لازمه از روی صورتهای موجود در فرمانداری که در انتخابات دوره های قبلی مورد استفاده و عملی قرار گرفته بود به عمل آمد و حتی عده ای از همان آقایانی که موجد این سر و صداها و صحنه گردان اقدامات معروضه بودند جزو مدعوین مزبور بوده و مهمتر از همه اینکه عده کثیری از مدعوین، اشخاصی بودند که در ادوار تقنینیه قبلی جزو اعضا و حتی روسای انجمنهای نظارت مرکزی بوده و خود آقای دکتر بقایی بوسیله همان انجمن ها به نمایندگی کرمان انتخاب شده بودند لیکن در این دوره از آنجا که اشخاص معروضه به جهاتی از اطاعت کورکورانه از آقای دکتر بقائی و رفقایشان خودداری می نمودند و چون فرمانداری هم نمی توانست بر خلاف قانون، کلیه سی و شش نفر را طبق تمایل آنان انتخاب کند موجبات عدم رضایت آنها فراهم گردید و به محض انتشار دعوتنامه ها و استحضار از نام مدعوین، چون هیچگونه حرف حسابی و ایراد قانونی نداشتند بلافاصله شروع به ارعاب و تهدید آن عده از دعوت شدگان که آنان را مطیع ومنقاد تمایلات غیر قانونی خویش نمی دانستند، نموده و با اعزام افراد شرور و بدنام اعضای حزب زحمتکشان، به درب منازل آنها صریحا به آنان اخطار کرده بودند که در صورت قبول دعوت و حضور در فرمانداری، مخاطرات جانی و مالی در انتظارشان خواهد بود.
صبح همان روز دهم خرداد آقای دکتر بقائی که البته از شروع انتخابات کرمان مستحضر شده بود به کرمان وارد گردید و بدیهی است همانطوریکه انتظار می رفت نتیجه طبیعی ورود مشارالیه با سوابق اخلاقی و سبک و رفتاری که علی المعمول دارند تشدید اقدامات تحریک آمیز اخلالگران و طرفداران ایشان بود که با اولین سخنرانی خود در منزل آقای حاج محمد ارجمند1 که بدانجا وارد شده بودند با حضور عده زیادی آغاز نموده و بلافاصله دامنه تحریکات را توسعه دادند و روز بعد یعنی 11 خرداد ساعت یک بعد از ظهر موقعی که اهالی به مناسبت ایام ماه رمضان در مسجد جامع مجتمع شده و به موعظه وعاظ گوش می دادند.
آقای دکتر بقائی به معیت عده ای از افراد حزب زحمتکشان به مسجد وارد شده و پس از ختم وعظ، پشت بلندگو قرار گرفته بعد از بیان مقدمه بر علیه دولت و اینکه برای جلوگیری از عزیمت ایشان به کرمان به تمام موسسات هوائی دستور عدم صدور بلیط هواپیما به نام ایشان صادر و حتی به پستهای بین راه دستور توقیف مشارالیه داده شده بوده است اظهار داشته بودند که من به کرمان آمده ام تا راه مبارزه را به کرمانیها نشان بدهم و نگذارم وکلائی که لیست آنها از انگلستان فرستاده شده به مجلس بروند و اضافه کرده بودند که پس از اینکه زور تانک و مسلسلهای دولت تمام شد، اشخاصی که دعوت فرمانداری را برای شرکت در جلسه انتخاب اعضای انجمن نظارت مرکزی انتخابات کرمان قبول نمود.
در فرمانداری حضور یابند قطعه قطعه شده و در مجاورت قبر سرگرد سخائی رئیس مقتول اسبق شهربانی کرمان1 مدفون خواهند گردید و حتی به خانواده آنها هم رحمی نخواهم کرد و برای اجرای این تهدیدات با رفقای خود هم قسم شده بودند.
متعاقب این اظهارات آقای دکتر بقائی و تهدید علنی عده ای از مدعوین طبقات ششگانه به قتل دسته جمعی و اظهارات موهن دیگری که نسبت به اولیای محترم دولت و مأمورین کرمان نمودند.
گزارش دوایر انتظامی حاکی بود که سخنرانی مشارالیه مردم را کاملاً تحریک به اغتشاش نموده و اوضاع شهر را متشنج تر ساخته و مردم ماجراجو را برای هر نوع فجایعی آماده ساخته است و مخصوصا اعلام کرده بودند که مخالفین دولت عموما هم قسم شده و در نظر دارند کفن هایی را که قبلاً تهیه نموده اند، پوشیده ضمنا عده ای از زنها و علما و سادات را در حالی که شال به گردن انداخته اند در پیشاپیش خود حرکت داده و ظاهرا با دادن شعار زنده باد اعلیحضرت همایون شاهنشاهی، مأمورین انتظامی را اغفال نموده و به عنوان رفتن به تلگرافخانه به طرف فرمانداری که محل حضور مدعوین طبقات ششگانه است حمله ور و حاضرین در آنجا را یکباره به قتل برسانند و اداره شهربانی تقاضا کرده بود ضمن چاره اندیشی فوری از طرف لشکر، قوای کافی برای تقویت نیروی شهربانی و حفظ انتظامات شهر تخصیص یابد.
با جریان معروضه چون در صحت گزارشهای واصله تردیدی نبود و مخصوصا گزارشهای مأمورین رکن2 ستاد لشکر، حقیقت آنها را کاملاً تایید می نمود و کوچکترین غفلت و تسامحی در جلوگیری از نقشه مذکور عواقب وخیم و خطرناکی در بر داشت که جان و مال و ناموس یک شهر را در مخاطره قطعی قرار می داد ضمن تخصیص قوای نظامی برای تقویت نیروی شهربانی و محافظت فرمانداری و در عین حال که بنده و کلیه روسای قسمتهای انتظامی تا آن موقع با منتهای متانت و بدون هیچگونه تظاهر به اقدامی، عملیات فتنه انگیز اخلالگران را تحمل کرده بودیم چون قضایا صورت نامطلوبی به خود گرفته و مختصر قصوری باعث تجری کامل اخلالگران و لجام گسیختگی طبقه اوباش که همواره مترصد اینگونه پیش آمدها به قصد غارت و چپاول هستند، گردیده و در آن صورت رشته انتظامات شهر را یکباره از کف همه خارج می ساخت.
ناگزیر بنده پس از ملاقات و مذاکره با تیمسار فرمانده لشکر، چاره منحصر بفرد را در تشکیل امنیت اجتماعی و اتخاذ تصمیمی که متضمن علاج واقعه قبل از وقوع باشد دیده و بلافاصله با تشکیل کمیسیون مذکور رسیدگی به کلیه اطراف و جوانب کار و تدقیق در گزارشهای واصله و وضع موجود پس از هفت ساعت متوالی مشاوره و مذاکره و تجسم پیش آمدهایی که حدوث نزدیک آن از آفتاب روشنتر بود، بالاخره چاره منحصر بفرد را بازداشت و تبعید فوری آقای دکتر بقائی و عده ای از اخلالگران دیده و بعد از اخذ تصمیم کمیسیون امنیت، دایر به بازداشت و تبعید فوری آنان به جزیره هرمز رای صادره با وضعی مدبرانه و همان شبانه با تشریک مساعی قابل تقدیر مأمورین لشکر و ژاندارمری و شهربانی به موقع اجرا گذارده شد.
در اینجا اجازه می خواهم به شهادت خدای متعال عرض کنم که کمیسیون امنیت، در تصمیم فوق که تا آخرین لحظه، از اتخاذ آن احتراز داشت غیر از حفظ امنیت شهر و صیانت جان و مال وناموس عده بی شماری از اهالی و انجام وظیفه بزرگی که در برابر کشور [و ]دولت معظم متبوع و وجدان خود داشت هیچ نوع نظر و مقصود دیگری نداشت و به جرات عرض می کنم که اگر فقط چند ساعت در اتخاذ تصمیم مزبور تأخیر شده بود، امروز خانواده های بسیاری در کرمان عزادار بوده و پشت مسوولین حفظ امنیت این شهرستان در زیر بار مسوولیت در برابر رئیس معظم و محبوب دولت و اولیای محترم امور خرد شده بود و تنها خواست خداوندی و اتکا و استظهار بوجود مبارک با اخذ تصمیم فوق مانع از حدوث سانحه ناگواری قبل از وقوع گردید.
صبح روز دوازدهم خرداد که مصادف با آخرین روز ماه رمضان بود صحنه سازان اصلی که از تبعید آقای دکتر بقائی و عده ای از اخلالگران مطلع شده بودند، چون خود را مواجه با عمل انجام شده یافته و قدرت کامل دولت و تسلط قوای انتظامی را بر شهر دیده و مشاهده نمودند که با وجود عدم حضور خود و طرفداران مطیع شان که جزو سی و شش نفر مدعوین طبقات مختلفه در فرمانداری بودند با حضور اکثریت قانونی انجمن نظارت مرکزی انتخابات تعیین گردیدند و با ملاحظه عدم موفقیت در اجرای نقشه خویش از عواقب اعمال خود بیمناک شده بودند برای آنکه به اصطلاح، خود را از تک و تا نیندازند موضوع تحصن در مسجد را پیش آورده و با اغوای آقای حاج شیخ علی اصغر صالحی و دو سه نفر دیگر که اهل کرمان نمی باشند به اعتکاف در مسجد تحت عنوان مبتذل عدم آزادی انتخابات و تحریک کسبه بازار به بستن دکاکین بوسیله تهدید نمایندگان اصناف که از نظر ارتباطات شغلی و تجاری ناگزیر از تبعیت آنانند و متجمع ساختن آنها در مسجد و ایراد سخنرانیهای مهیج تصمیم به اجرای مقاصد خویش از طریق تعطیل بازار و در مضیقه گذاردن اهالی گرفتند و امیدوار بودند با بزرگ جلوه دادن این اقدام و منعکس ساختن آن به مرکز، ذهن اولیای معظم دولت را مشوب ساخته و نظریات خود را عملی سازند لیکن خوشبختانه قدرت و قوت دولت آن تیمسار معظم و انجام تصمیمات عالی و تأییدات پربها و مرحمت آمیزی که از خدمتگزاران فرمودند طرح آنان را نقش بر آب ساخت به طوری که در حال حاضر جز چند نفر از عوامل مؤثر در قضایا، کسی در تحصن مسجد باقی نمانده و به حمداللّه با تاییدات مقتدرانه دولت آن جناب نقشه وسیع و خطرناک معروض که مقصد اصلی آن ایجاد مشکلاتی برای دولت بود بدون کوچکترین حادثه ضرب و جرح خنثی گردید و امیدوار است جناب آقای فریدونی هم که به بی نظری معروفیت دارند حقایق قضایا را کشف و به عرض مبارک برسانند.
در خاتمه وظیفه خود می دانم با نهایت صداقت و خلوص نیت ضمن عرض تشکر و سپاسگذاری از عنایات مبذوله آن تیمسار معظم که بزرگترین مشوق این بنده در ادامه خدمتگزاری است زحمات شبانه روزی تیمسار سرتیپ امانپور فرمانده لشکر و سرکار سرهنگ رفیعی رئیس شهربانی و سرکار سرهنگ 2 سهامی، فرمانده هنگ ژاندارمری کرمان را که عاری از هرگونه ریا و با منتهای صمیمیت در رفع غائله و استقرار نظم و امنیت کوشیده و در تأمین این منظور مهم، واقعا متحمل زحمات فوق العاده ای شده اند به عرض مبارک برسانم.
بجای استاندار استان هشتم ـ غذاری

توضیحات سند:

1- شیخیه به پیروان شیخ احمد احسایی از علمای قرن 13 گفته می شود.
پس از رحلت شیخ، شاگرد او سیدکاظم رشتی و پس از وی محمد کریم خان کرمانی جانشین او شدند.
پس از محمد کریم خان، پسرش حاج زین العابدین و سپس ابوالقاسم خان، جانشین پدر شد و در سال 1358 هش درگذشت.
2- محمد ارجمند: فرزند جعفر، در کرمان متولد شد.
تاجر فرش در کرمان و عضو مؤسس و بنیانگذار جنگل قائم (وابسته به حزب زحمتکشان) بوده و کمکهای زیادی به جنگل مذکور نموده است.
3- در روز 28 مرداد، عوامل بقایی در کرمان، سرگرد سیدمحمود سخائی رئیس شهربانی استان کرمان را به فجیع ترین شکل به قتل رساندند، چند روز بعد از شهادت آن مرحوم، بقائی برای تشویق و تشکر از قتله آن شهید، با غرور و افتخار وارد آن شهر شده و این چنین داد سخن داد: «...
[مصدق] یکی از نوکران پست خود را به کرمان فرستاد تا دوستان ما را تحت فشار گذاشته و آنها را قلع و قمع نماید، ولی درسی که شما مردم از جان گذشته کرمان به این افراد مزدور و نوکر صفت و بی شخصیت دادید، برای ابد در تاریخ مفاخر کرمان بلکه ایران ثبت شده است.
شما مردم شرافتمند آن، مأمور مخصوص مصدق را به سزای خیانت و خوش رقصی های خودش رسانیده، پوزه کثیف او را به خاک مالیدید.
این عمل برای تنبیه تمام کسانی که بخواهند در آتیه با مقدرات همشهریان عزیز و غیور من بازی کنند درس عبرتی خواهد بود و دیگر کسی جرأت نخواهد کرد که مأمورین مزدوری برای قلع و قمع کردن شما مردم به کرمان بفرستد و این افتخار برای همیشه به نام کرمانیان آزاده در تاریخ ایران ثبت شد...
» رک: روزنامه شاهد، 26 شهریور 32

منبع:

کتاب مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 164






صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.