صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : فعالیت‌های علماء و روحانیون

تاریخ سند: 12 مرداد 1342


موضوع : فعالیت‌های علماء و روحانیون


متن سند:

تاریخ :12 /5 /1342
موضوع : فعالیت‌های علماء و روحانیون

در هفته‌ای که گذشت اعلامیه‌های جدیدی1 از طرف آیات الله شریعتمداری2 و میلانی3 صادر و طی آنها علاوه بر اظهار نظر پیرامون بازداشت4 آیت اله خمینی در مورد روحانیون شهرستان‌ها نیز که اخیرا به تهران آمده بودند گفته شده که مقامات دولتی به روحانیون مزبور بدون هیچ مجوزی اخطار کرده‌اند که تهران را ترک نمایند.5
در اعلامیه‌های مذکور افزوده شده روحانیون در تعقیب هدف‌های دینی خویش در هر فرصتی که ممکن شود اقدامات لازم را به عمل خواهند آورد و از تمام امکانات موجود استفاده خواهند نمود.
در این اعلامیه‌ها همچنین به موضوع انتخابات اشاره و گفته شده که ایجاد شرایط و اوضاع و احوال کنونی از طرف دولت با آزادی انتخابات مخالف است و آیت‌اله شریعتمداری اضافه کرده که نظر خود را درباره انتخابات به موقع اعلام خواهد کرد.
ضمنا آیت‌اله بهبهانی6 اظهار داشته روحانیون در نظر دارند پس از قطعی شدن شروع انتخابات به طور دسته جمعی یا انفرادی اعلامیه‌ای صادر کرده و فتوی به تحریم شرکت در انتخابات را بدهند. مشارالیه افزوده روحانیون به طور اتفاق قصد ایستادگی و مبارزه را تا سر حد وصول به هدف‌های خود دارند ولو اینکه در این راه ناملایماتی را متحمل شوند.
علاوه بر اعلامیه‌های آیت‌اله شریعتمداری و میلانی اخیرا اعلامیه دیگری نیز صادر شده که طی آن آیات‌اله شریعتمداری و میلانی – مرعشی نجفی7 و آملی مقام علمی و مرجعیت آیت‌اله خمینی را تایید کرده‌اند.
گزارش کاردار سفارت شاهنشاهی در عراق نیز حاکی است که تبلیغات مخالفین دولت ایران در کشور عراق همچنان ادامه دارد ولی نماینده آیت‌اله حکیم8 با مشارالیه ملاقات و از قول آیت‌اله مزبور اظهار داشته مساله اصلاحات ارضی 9و سایر اصول ششگانه در صورتی که در اجرای آن رعایت عدالت بشود مورد اعتراض نیست لیکن موضوع اعطای حق رای به زنان دست‌آویز مخالفین گردیده و هرگاه این موضوع تعدیل و به صورتی الغاء گردد نگرانی عمومی مرتفع خواهد شد و اگر به نحوی احترام روحانیت اعاده و در مورد رفع اختلاف بین دولت و روحانیون اقدام شود موجب امتنان روحانیون وتسکین افکار خواهد گشت. آیت اله زنجانی مقیم کربلا نیز پیشنهادهایی در حدود پیشنهاد آیت‌اله حکیم داشته است. در حال حاضر آیت اله خوئی10 مقیم نجف اشرف بیش از سایرین علیه دولت ایران و به طرفداری از روحانیون مخالف فعالیت می‌کند و اخیرا در بیانیه‌ای که به زبان عربی خطاب به علماء اعلام صادر کرده گفته است در صورتی که زمامداران ایران به کارهای غیر قانونی خود ادامه دهند تاریخ 40 ساله آنها را منتشر خواهد کرد و در آن موقع روحانیون طراز اول آخرین نظر خویش را نیز درباره آنان اظهار خواهند داشت.
ضمنا بعدازظهر روز جمعه (11 /5 /42 ) آیت‌اله خمینی- محلاتی11 و قمی12 با سپردن تعهد و التزام مبنی بر خودداری از تحریکات مجدد آزاد شده اند.13

توضیحات سند:

1. متن اعلامیه‌ی علمای مهاجر به تهران درباره‌ی بازداشت امام و جمعی از علما به شرح زیر می‌باشد:
ملت مسلمان ایران، البته همه توجه دارید یکی از امتیازات مذهب جعفری آن است که در زمان غیبت کبری حضرت ولی‌عصر(عج) علمای اعلام و مراجع تقلید سمت نیابت عامه آن حضرت را دارا و بر مسلمین واجب است از آنان تقلید و به قول آنها عمل نمایند و برحسب احادیث معتبره عمل به فتوای مراجع تقلید عمل به فرمایش امام زمان علیه‌السلام و رد بر آنها در حکم رد بر امام و پیغمبر و خداست و در حد شرک و کفر است و از حضرت نبی‌اکرم(ع) رسیده است که «اذا ظهرت البدع فعلی العالم ان یظهر علمه و الا فعلیه لعنه‌الله» لذا برحسب وظیفه‌ی شرعیه، روحانیون شهرستان‌ها به پشتیبانی از هدف‌های عالیه مراجع تقلید و آیات عظام در این موقع به تهران آمدند تا راجع به رفع اختلافات اخیر که موجب تشنج عمومی و شکاف عمیق بین دولت و ملت مسلمان ایران شده است، با شور و تشریک مساعی اقدام و هیئت حاکمه را با مذاکرات مسالمت‌آمیز متوجه سازیم که مملکت ایران بیش از نیم قرن است مشروطه شده و قانون اساسی، حقوق و حدود طبقات را معین و احکام مقدسه‌ی اسلام را از خطر تغییر و تبدیل تضمین نموده است. دولت‌ها موظفند قانون اساسی را سرمشق خود قرار داده و با تصویب‌نامه‌های خلق‌الساعه و دیکتاتوری قانون اساسی و اساس مشروطیت را متزلزل نکنند و حکومت اجتماعی و مشروطه را به حکومت فردی تبدیل ننمایند و سلب آزادی از مردم ننمایند و به حقوق و آزادی آنها تجاوز نکنند، حضرت آیت‌الله خمینی مدظله‌العالی از مراجع مسلم تقلید هستند و به شرح فوق طبق آیین مذهب شیعه فتوای ایشان مانند فتاوای سایر مراجع تقلید از قبیل فتاوای مرحوم آیت‌الله بروجردی قدس‌سره و فتاوای حضرات آیات عظام مراجع تقلید فعلی مدظلهم لازم الاتباع و هدف نظریات حضرت آیت‌الله خمینی مطابق هدف و نظریات کلیه مراجع و آیات عظام است. حکومت فعلی آیت الله خمینی و آیتین قمی و محلاتی دامت‌برکاتهم را که همه مسلمین می‌دانند از باتقوی‌ترین فقهای موجود هستند، فقط به جرم حقگویی و انجام وظیفه روحانی و دینی مدتی است زندانی کرده و در این مدت آنچه سعی شده که هیئت حاکمه به استخلاص آقایان و اعاده حکومت مشروطه و آزادی مسلمین در استیفای حقوق حقه خودشان اقدام نمایند، متأسفانه تذکرات و نصایح علما در رویه هیئت حاکمه تأثیری نکرده است و اینک به وسیله مأمورین، ما را تحت فشار قرار داده‌اند که از تهران خارج و به شهرستان‌های خود برگردیم، درصورتی که جامعه‌ی روحانیت که در همه شرایط وظیفه خود را انجام داده است، در این مورد نیز به حول و قوه الهی تا سرحد قدرت و توانایی وظیفه خود را در دفاع از حریم قرآن و اسلام انجام خواهد داد و یقین دارند که قدرت بی‌پایان خداوند تبارک و تعالی پشتیبانی آنهاست و پیوسته مشمول عنایات حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه خواهند بود.
الحاج بحرالعلوم رشتی ـ الحاج سید محمود ضیابری رشتی ـ محمد جعفر طاهری شیرازی ـ مرتضی الحائری قمی ـ حسین الموسوی الخانی اصفهانی ـ علی‌اصغر صالحی کرمانی ـ محمود علومی شیرازی ـ حسین الحسینی شیرازی ـ حاج سید حسن رودباری ـ الاحقر علی آقا شیرازی ـ الاحقر سید احمد پیشوا کازرونی ـ عبدالله مجتهدی تبریزی ـ عبدالجلیل جلیلی کرمانشاهی ـ سید محمد امام شیرازی ـ علیخواه شیرازی ـ محی‌الدین فال اسیری شیرازی ـ عبدالجواد اصفهانی ـ الاحقر هاشمیان رفسنجانی ـ الاحقر سید مرتضی پسندیده خمینی ـ الاحقر حسین گوگانی ـ الاحقر شیخ (ناخوانا) کاوکانی ـ الاحقر صبوری اردبیلی(شاهی) ـ الاحقر سید مهدی دروازه‌ای تبریزی ـ الاحقر سیداحمد خسروشاهی تبریزی ـ الاحقر حاج سید حسین نجفی اهری ـ الاحقر سیدجعفر بنی‌هاشمی اهری ـ الاحقر سید یوسف الهاشمی تبریزی ـ الاحقر عیسی جزایری، خرم‌آبادی لرستان ـ بنی‌صدر همدانی ـ صدرالدین حائری شیرازی ـ محمدحسین جزائری اهوازی ـ محمدحسن النجفی رفسنجانی ـ الاحقر محمد صدوقی یزدی ـ حسینعلی منتظری نجف‌آبادی ـ ابراهیم امینی نجف‌آبادی
به تاریخ سوم / ربیع‌الاول / 1383
2. سیدکاظم شریعتمدارى، فرزند حسن در سال 1283ﻫ ش در تبریز متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در تبریز شروع کرد و سطوح و فقه و اصول را از میرزا ابوالحسن انگجی فرا گرفت. سپس در سال 1305 به قم رفت و در حوزه‌ی درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری حاضر شد.
بعد از مدتی به نجف اشرف رفت و از اساتید آنجا از جمله مرحوم نائینی، آقا ضیاء عراقی و آقا سید ابوالحسن اصفهانی کسب علم کرد و سپس اجازه‌ی اجتهاد یافت. در سال 1313 به تبریز مراجعت نمود. در ششم خرداد 1326 هنگامی که شاه به مدرسه‌ی طالبیه‌ی تبریز آمده بود، از شاه استقبال به عمل آورد. این موضوع ادامه کار وی در آذربایجان را دشوار ساخت، لذا راهی قم شد. از آن زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی ارتباط خود را به طور پنهانی با دربار حفظ کرد. اگرچه در بعضی موارد مخالفت‌هایی نیز با اقدامات رژیم می‌نمود. موسسه‌ی دارالتبلیغ اسلامی، بنا به دستور وی در قم در سال 1344 افتتاح شد. به ادعای طرفداران این موسسه، دارالتبلیغ جهت احیای دین اسلام پایه ریزی شد؛ اما مخالفان آن از جمله امام خمینی(ره) آن را با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی به نفع رژیم شاه می‌دانستند. اواخر سال 1345، مقامات ساواک با وی ملاقات کردند و طرح آزمایش طلاب و اعزام آنها را به سربازی مطرح کردند و شریعتمداری طرح را تایید کرد. بعد از درگذشت آیت‌الله حکیم، شاه در دوازدهم خرداد 1349 تلگرامی به همین مناسبت خطاب به وی ارسال داشت و وی در شانزدهم به تلگرام شاه پاسخ گفت. وی با عناصر رژیم شاه ارتباط داشت و رهنمودهایی را به رژیم ارائه می‌داد که چگونه با عناصر انقلابی برخورد کند و امام خمینی(ره) را محدود نمایند. وی بارها با بهبودی و انصاری به عنوان نمایندگان شاه ملاقات داشت. مدتی پس از انقلاب و اندکی پس از تشکیل حزب جمهوری اسلامی، حزب خلق مسلمان با تایید و حمایت او شروع به فعالیت کرد. این حزب نظرات انتقادی نسبت به نظام داشت و در عوض آیت‌الله شریعتمداری را قبول داشتند. در 15 آذر سال 1358 رادیو و تلویزیون تبریز توسط حزب خلق مسلمان اشغال شد و با قطع خبر ساعت 2 صدای جمهوری اسلامی، اعلامیه‌های شریعتمداری و حزب خلق را قرائت کردند و ضمن آن خواستار آن شدند تا متجاوزان به خانه‌ی شریعتمداری، دستگیر و مسئولان غیر بومی تبریز اخراج شوند و انتصابات حتماً با تایید شریعتمداری باشد. سه روز بعد رادیو و تلویزیون از اشغال خارج شد و کار عادی خود را شروع کرد. روز 14 دی ماه دوباره رادیو و تلویزیون تبریز اشغال شد. در قم نیز طرفداران وی تظاهرات کردند و شعار «رهبر ما شریعتمدار، زنده باد شریعتمدار» را سر دادند و سپس با سپاه پاسداران و حزب الله درگیر شدند و در نهایت در ساعت 2 بعداز ظهر، معرکه را ترک کردند. در پی این حادثه، جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم طی اعلامیه‌ای از شریعتمداری انتقاد کرد. فردای آن روز مردم به کمک سپاه پاسداران، رادیو و تلویزیون را بعد از ساعت‌ها درگیری خونین از دست طرفداران شریعتمداری خارج کردند. چندی نگذشته بود که پس از دستگیری توطئه‌گران کودتای نوژه اعتراف کردند که آیت‌الله شریعتمداری را در جریان کودتا قرار داده‌اند و ضمن تایید متعهد شده است که از آنها حمایت کند. بعد از افشای این توطئه و جریان کودتای قطب‌زاده و همکاری شریعتمداری با آنان، وی در سال 1361 ش از طرف جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم از مرجعیت خلع شد و سرانجام در سال 1365 ش به دنبال یک بیماری سه ماهه از دنیا رفت.
3. آیت‌الله العظمى سید محمد هادى میلانى از مراجع تقلید در 9 تیر 1274 ﻫ ش در خاندان بزرگ علمى در نجف به دنیا آمد. پدرش آیت‌الله سید جعفر میلانى بود. آیت‌الله میلانى در سنین کودکى پدرش را از دست داد. ایشان تا 12 سالگى مقدمات معارف دینى را نزد میرزا ابراهیم همدانى و ملاحسن تبریزى و دیگران خواند. دوره سطح را نزد شیخ ابراهیم سالیانى، سید جعفر اردبیلى، حاج میرزا على ایروانى و شیخ ابوالقاسم ممقانى فرا گرفت. آنگاه به درس خارج فقه و اصول آیات عظام شریعت اصفهانى، نائینى، محمدحسین اصفهانى و آقا ضیاءالدین عراقى حاضر گردید و به مرتبه اجتهاد نایل آمد. همچنین فلسفه و کلام را از محضر محمدحسین اصفهانى و شیخ جواد بلاغى آموخت. از جمله مشایخ اجازه روایت آیت‌اللَه میلانى، آیات سید حسن صدر، سید عبدالحسین شرف‌الدین، شیخ عباس قمى و آقا بزرگ تهرانى مى‌باشند. ایشان سالهاى متمادى در حوزه‌هاى علمیه نجف و کربلا به تدریس پرداخت. در 1332 به مقصد زیارت مرقد حضرت امام رضا (ع) به مشهد سفر کرد و بر اثر درخواست مردم و روحانیان خراسانى در این شهر اقامت گزید و حوزه درس خود را دایر کرد و تا زمان رحلت هزاران نفر از طلاب علوم دینى از محضر ایشان بهره‌مند شدند.
مبارزه سیاسى آیت‌الله میلانى با مخالفت با لوایح شش‌گانه شروع شد و در ماجراى قیام 15 خرداد به اوج خود رسید. ایشان با انتشار اعلامیه تندى رژیم را به سبب کشتار مردم در روز 15 خرداد 1342 و دستگیرى حضرت امام (ره) مورد انتقاد قرار داد و به رغم محدودیت‌هایى که رژیم براى ایشان ایجاد کرده بود جهت آزادى امام (ره) به تهران سفر کرد. آیت‌اللَّه میلانى سرانجام پس از پنج ماه بیمارى روز جمعه 17 مرداد 1354 در مشهد دارفانى را وداع و به سراى باقى شتافت. علاوه بر آثار خیریه چندین کتاب از ایشان به جاى مانده است که برخى از آنها هنوز طبع نشده‌اند.
ر.ک: آیت‌الله العظمی سید محمد هادی میلانی به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1381 ـ 1380
4. در سحرگاه روز 15 خرداد ـ ساعت 3 نیمه شب ـ پس از سخنان حضرت امام (ره) در عاشورای 1342 در مدرسه فیضیه که در آن فرموده بودند: «ای آقای شاه،‌ای جناب شاه، من به تو نصیحت می‌کنم دست بردار از این کارها ...» کماندوهای اعزامی از مرکز منزل ایشان را محاصره و امام (ره) را که در حال خواندن نماز شب بود دستگیر و به تهران بردند. امام (ره) را ابتدا در بازداشتگاه افسران زندانی کرده و عصر همان روز به زندان قصر منتقل نمودند.
5. در همین زمان عده‌ای از آیات عظام و علمای شهرستان‌ها جهت حمایت از امام خمینی(ره) به تهران آمدند تا نشان دهند که همگی متحد و یکپارچه پشتیبان نهضت اسلامی هستند. آیت‌الله رفیعی قزوینی نیز در این مورد اعلامیه‌ای صادر کرد و توقف علما درتهران تا وصول به نتیجه را به اطلاع عموم رساند. . متن اعلامیه‌ی آقای حاج سید ابوالحسن رفیعی قزوینی درباره‌ی مهاجرت علمای کشور به تهران در اعتراض به بازداشت امام و اهانت به مقام شامخ روحانیت:
«حوادث ناگوار و اهانت به مقام مقدس روحانیت و شئون علمی مخصوصاً حضرت حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین آقای خمینی دامت‌برکاته که در دو ماه اخیر وارد گردیده است، بر احدی مخفی و پوشیده نیست. به‌طوری که عموم مسلمین بالاخص شیعیان در نهایت تأثر و اندوه از لحاظ تعصبات دینی و حمایت از حریم عظیم روحانیت که وظیفه هر مسلم است در مقام جلوگیری از مصائب وارده در ظل مبارک حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه برآمده‌اند و البته آقایان علمای اعلام که پیشروان جمعیت‌های دینی و پیشوایان آنها در همه امور مربوطه به مذهب هستند اولی و احق به اقدام در این می‌باشند، لهذا آیات عظام و مراجع تقلید شهرستان‌ها مهاجرت به مرکز فرموده تا با آیات عظام و علمای اعلام مرکز دامت برکاتهم تشریک مساعی نموده، وظیفه دینیه خود را انجام فرمایند. از باب اطلاع عموم اعلام می‌شود تا زمانی که با مستدعیات و مطالب آنها نظر موافق اتخاذ نشود، آقایان متوقف در مرکز خواهند بود. « و ماالنصر الا من عندالله العزیر الحکیم»
ابوالحسن الحسینی القزوینی [2 /5 /1342]3/ ربیع‌الاول / 1383»
6. آیت‌الله‌ سید محمد بهبهانى، فرزند سید عبدالله‌ در سال 1250 ﻫ ش در تهران متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و سطح، به خواندن فقه و اصول پرداخت و مدت 6 سال نیز فلسفه و معقول را نزد میرزا ابوالحسن جلوه فرا گرفت. وى 7 سال هم در محضر علامه آشتیانى به تحصیل خارج فقه و اصول همت گمارد. در نجف اشرف از محضر مرحوم آخوند خراسانى و فقهاى معاصر بهره‌مند گردید و به درجه اجتهاد رسید. پس از بازگشت به ایران، ضمن تدریس در حوزه علمیه تهران، در کنار پدر، براى حکومت قانون و تشکیل مجلس تلاش هاى زیادى نمود. او که از آزادیخواهان تندرو به حساب مى‌آمد، در دوره دوم مجلس شورای ملی، وکیل مجلس شد. وى نزد عموم سیاستمداران کشور از احترام خاصى برخوردار بود و برخى پیام هاى خصوصى حضرت آیت‌اللّه‌ بروجردى توسط ایشان به مقامات بالاى دولتى ابلاغ مى‌شد. بعضى از علماى مرکز، در کارها و رویدادها، بدون مشورت با او کار نمى‌کردند. وى یکى از روحانیون مشهور و از سران مشروطه بود و در کمیسیونى که از طرف مشروطه‌خواهان تشکیل شد، به همراه 27 نفر دیگر براى اداره امور کشور تعیین شد. این کمیسیون محمدعلى شاه را از سلطنت خلع و احمدشاه را به نیابت وى انتخاب کرد. از دیگر کارهاى سیاسى او، بسیج عده‌اى از مردم جنوب تهران به نفع شاه و حضور در برابر کاخ شاه و منع وى از مسافرت به خارج در واقعه نهم اسفند 1331 بود. شهرت علمى و جایگاه معنوى او سبب شد که تدریجاً در تهران ملجأ و مرجع مؤمنان و نیازمندان شود. وى حدود چهل سال در تهران به تدریس خارج فقه و اصول و ترویج دین پرداخت. آیت‌اللّه‌ بهبهانى در جریان نهضت امام خمینى در آخرین ماه هاى عمر خود، به حمایت از امام(ره) برخاست و از همین رو مورد غضب رژیم واقع شد و در تنگنا قرار گرفت. وى در 20 آبان ماه سال 1342 در سن 92 سالگى دارفانى را وداع گفت و پس از تشییع باشکوهى در تهران، جنازه‌اش به نجف اشرف منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.
7. آیت‌الله ‌العظمى سید شهاب‌الدین مرعشى نجفى، فرزند سید محمود در سال 1276 ﻫ ش در نجف اشرف متولد شد. نسب شریف او با 29 واسطه به حضرت امام سجاد (ع) مى‌رسد. تحصیلات ابتدایى و مقدمات علوم را نزد پدر فرا گرفت و پس از ادامه تحصیل در محضر اساتید بزرگ آن زمان، در علوم گوناگون از جمله رجال، فقه، کلام، ادیان، انساب، حدیث و علم حروف سرآمد شد. وى در ادبیات، علم طب و هیأت نیز صاحب نظر بود. آیت‌الله مرعشى در جوانى به مقام اجتهاد نائل آمد و مدرسان مشهور همچون ضیاءالدین عراقى، فشارکى، یثربى کاشانى، شیخ عبدالکریم حائرى یزدى و میرزا محمدحسین نائینى به وى اجازه روایت و اجتهاد دادند. ایشان پس از فوت آیت‌الله العظمى بروجردى به عنوان یکى از مراجع مطرح شد. از جمله اقدامات فرهنگى و علمى مهم وى، تأسیس یک کتابخانه با بیش از 90000 جلد کتاب است که 25000 جلد آن به صورت خطى و بعضا کمیاب مى‌باشد و به عنوان یکى از گنجینه‌هاى کم‌نظیر و ارزنده اسلامى به حساب مى‌آید. از آیت‌الله مرعشى 70 اثر نفیس علمى در زمینه‌هاى مختلف به جاى مانده و از دیگر خدمات ایشان بناى مساجد، حسینیه‌ها و مراکز درمانى در داخل و خارج کشور مى‌باشد. آیت‌الله فعالیت سیاسى ایشان از سال 1341 آغاز شد. وى مانند بیشتر علماى مشهور قم با لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى مخالفت کرد. در ماجراى قیام 15 خرداد و حوادث پس از آن از طریق انتشار اعلامیه رژیم را نسبت به اقدامات ضداسلامى و خشونت بار مورد انتقاد قرار مى‌داد. با اوج‌گیرى انقلاب اسلامى در سالهاى 1356 و 1357 ایشان با اعلامیه‌هاى متعدد به رفتار دولت اعتراض مى‌کرد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همواره از نظام اسلامى حمایت مى‌نمود. آیت‌الله مرعشى نجفى در روز 8 شهریور 1369 بر اثر سکته قلبى در سن 96 سالگى به رحمت ایزدى پیوست و در محل کتابخانه خویش به خاک سپرده شد.
آیت‌الله العظمی سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1381
8.آیت‌الله‌العظمی سید محسن حکیم، یکى از فقها و مراجع نامدار شیعه در سال 1264 ﻫ ش در خاندانی از علم و تقوا، در لبنان متولد شد. پدرش علامه سید مهدى حکیم و مادرش نواده آیت‌الله‌ آقا شیخ عبدالنبى کاظمى، صاحب کتاب « تکملۀ‌الرجال » مى‌باشد. خاندان حکیم یکى از خاندان‌هاى اصیل و عرب در عراق مى‌باشد که شخصیت‌هاى علمى و اجتماعى بزرگى از آن برخاسته‌اند. آیت‌اللّه‌ حکیم از محضر علمای بزرگى چون حاج سیدمحمد کاظم یزدى، حاج شیخ محمدکاظم خراسانى، میرزاى نائینى، آقا ضیاءالدین عراقى، شیخ‌الشریعه اصفهانى و برخى دیگر تلمذ نموده است.
مرحوم آیت‌اللّه‌ حکیم بعد از رحلت آیت‌اللّه‌ العظمى بروجردى، مرجعیت عامه شیعه را به دست گرفت و در تنظیم امور ادارى حوزه‌هاى علمیه و تأسیس مدارس و تربیت مبلغین سعى و کوشش بلیغ مبذول داشت و در غنا بخشیدن به فرهنگ اسلامى شاگردانى را تربیت نمود. ایشان یکى از موفق‌ترین مراجع تقلید شیعه در امر تألیف و تصنیف بود. آیت‌الله حکیم در امور جاری و سیاسی دخالت داشته از جمله:
1. شرکت در جهاد مردم عراق علیه استعمار انگلستان
2. تکفیر حزب شیوعى و اشتراکى
3. کمک به جنبشهاى آزادیبخش
4. شرکت در نهضت اسلامى ایران
آیت‌الله‌ حکیم دارای فرزندانی برومند، عالم و لایق بود که در دوران زعامت پدر بزرگوار خود از معاونت و یارى او خوددارى نکردند و پس از رحلت آن بزرگوار اغلب آنان به دست دژخیمان نظام عفلقى عراق به فیض شهادت نائل آمدند. خاندان حکیم یکى از کانون‌هاى مقاومت و شهادت در عراق به شمار مى‌آید.
این عالم بزرگوار پس از عمرى تلاش و کوشش در راه اسلام و قرآن سرانجام در 12 خرداد سال 1349 به ملکوت اعلى پیوست. مدفن آن مرحوم در نجف در مقبره مخصوص جنب کتابخانه خود مى‌باشد.
9. اصلاحات ارضی: یکی از عمده‌ترین اصول سیاست استعماری جدید بود که در تمام کشورهای تحت سلطۀ استعمار از آمریکای لاتین تا آسیا و آفریقا به وسیله حکومت این کشورها به صورت تقریباً مشابه به اجرا درآمد. شاه در سال 1341 ه‍‍‍. ش. از یک سو به منظور جلب اعتماد سرمایه‌داری آمریکا و نشان دادن موافقت و همکاری خود با استراتژی جدید و گشودن بازاری تازه برای اقتصاد غرب و از سوی دیگر برای کاهش وخامت اوضاع داخلی و جلوگیری از گسترش نارضایتی مردم که خطر انفجارات اجتماعی درپی داشت، برنامۀ «اصلاحات ارضی» را به عنوان اولین اصل از اصول ششگانه «انقلاب شاه و مردم»! در کشور آ‌غاز کرد و اقتصاد ایران را به ورشکستگی کشانید. «اصلاحات ارضی» در ایران که با سرمایه‌گذاری خارجی و عمدتاً آمریکایی در بخش‌های تجارت و صنایع وابسته همراه بود، آسیب شدیدی بر کشاورزی ایران وارد آورد به‌طوری که کشور در طی چند سال از مقام صادرکنندۀ گندم به یک کشور وارد کنندۀ عمدۀ گندم تبدیل شد! از سوی دیگر، بر اثر مهاجرت روستاییان به شهرها و جذب آنان به عنوان نیروی کار ارزان توسط صنایع و سرویس‌های خدماتی وابسته، طی 11 سال (1345 تا 1356) 000 /20 روستای ایران خالی از سکنه گردید!
10.آیت‌الله‌العظمی حاج سید ابوالقاسم خویى، فرزند سید على‌اکبر از مراجع بزرگ شیعه در رجب سال 1317 ﻫ ق/ آبان 1278 ﻫ ش در شهرخوى پا به عرصه وجود نهاد. در 13 سالگى به نجف اشرف مشرف شد و از محضر استادان بزرگ آن حوزه کهن بهره برد و خود نیز از استادان علوم آن دیار شد. ایشان از جمله موفقترین شاگردان آقا ضیاء عراقى و مرحوم نائینى و کمپانى بود و خود موفق به پرورش شاگردان بزرگى شد. در ماجراى لایحه انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى به مخالفت با رژیم پهلوى برخاست. وى پس از 94 سال خدمت و تحمل فشارهاى بى شمار از سوى دولت بعثى عراق، روز پنج شنبه هشتم صفر 1413 ﻫ ق برابر با 17 مرداد 1371 ﻫ ش به سراى باقى شتافت. از وى کتاب‌ها و مقالات ارزشمندى از جمله کتاب رجال او باقی مانده است.
11. آیت‌الله بهاءالدین محلاتی، فرزند مرحوم حاج شیخ محمدجعفر محلاتی در سال 1275 ﻫ ش در نجف اشرف متولد شد. مدت ده سال از محضر اساتیدی چون آیت‌الله ضیاءالدین عراقی، سید محمدکاظم شیرازی و مرحوم آقا شیخ محمدحسین اصفهانی بهره‌مند گردید و پس از اخذ اجازه و ارتقاء مقام ایران بازگشت پس از فوت پدر در مسجد مولای شیراز به امامت و ارشاد خلق پرداخت. وی علاوه بر تربیت علماء و دانشمندان مذهب و طبقات مختلف مردم به تأسیس جلسه نقد و بررسی و بحث در اصول عقاید همت گماشت و برای نخستین‌بار در ایران جلسات آموزشی برای معلمان و فرهنگیان تشکیل داد. آیت‌الله محلاتی همانند پدر بزرگوارش، مخالف رژیم رضاشاه و محمدرضاشاه بود و در برابر مظالم و مفاسد و نظامات غیرشرعی ایستادگی می‌نمود. درحالی که بیست سال داشت، همراه پدرش در قیام دلیران تنگستان شرکت نمود و مدت ده ماه، در تمام مراحل همراه پدر بزرگوار خود در جبهه به سر برد. در جریان انقلاب شکوهمند اسلامی نیز نقش فعال داشته و اعلامیه‌ها و بیانیه‌های متعددی نیز در این رابطه از او صادر شده است. وی در طول عمر شریفش هرگز ار ارشاد مردم و مبارزه علیه رژیم پهلوی غفلت نکرد و در این راه زندانی شد و سرانجام در سال 1360 بر اثر سکته قلبی به لقاءالله پیوست. آیت‌الله بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، دو جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
12. آیت‌الله سیدحسن طباطبائی قمی، فرزند آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی قمی در سال 1290 در نجف اشرف متولد شد. در دوران کودکی همراه با پدر به مشهد سفر کرد و پس از گذراندن سطوح معقول و منقول نزد علمای مشهد، در سال 1307 پس از بازگشت از سفر حج، به مدت 6 ماه به اصفهان رفت و از محضر علمای آن شهر بهره برد. پس از آن در سال 1310 به اتفاق پدر به نجف اشرف هجرت کرد و از محضر علمای نجف از جمله آیت‌الله نائینی بهره‌مند شد. پس از بازگشت به مشهد، در سال 1314 در پی واقعه مسجد گوهرشاد همراه با پدر به کربلا تبعید شد و در آنجا از محضر اساتید آن شهر بهره برد و پس از آن به تدریس سطوح نهایی پرداخت. در حدود سال 1324 پس از فوت پدر به مشهد سفر کرد و در مسجد گوهرشاد به تدریس و تبلیغ پرداخت. وی در جریان نهضت امام خمینی در سال 1342 به فعالیت‌های سیاسی و مبارزه علیه شاه پرداخت و در طی همین فعالیت‌ها در 15 خرداد 1342 دستگیر و چند ماه در تهران محصور شد. وی پس از آن به مشهد بازگشت، ولی 2 سال بعد در سال 1344ش به علت مخالفت با حکومت پهلوی و فعالیت‌های سیاسی به خاش تبعید شد و یک سال بعد از آن به کرج منتقل گردید تا اینکه در شهریور 1357 به مشهد بازگشت‌. ایشان در خرداد سال 1386 دار فانی را وداع گفت.
13. امام(ره) هرگز تعهد و التزامی به رژیم نداده است.

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مساجد استان قزوین به روایت اسناد ساواک صفحه 25



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.