صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 7 دی 1345


متن سند:

به: 316 شماره: 23334 /20 ﻫ 3 از: 20 ﻫ 3 روز یکشنبه 4 /10 /45 در مسجد جامع در حدود 250 نفر شرکت کرده بودند بعد از نماز ظهر جعفری در مقابل جمعیت ایستاد و گفت چرا شماها این سنگر امام زمان (ع‌) را خالی می‌گذارید و به این مسجد نمی‌آیید هر چند که دستگاه به این مسجد نظر خاصی دارد و دلش نمی‌خواهد که جمعیتی در این جا بیایند ولی لااقل شماها مسجد را پر کنید دستگاه که می‌خواهد پروبال مرا بچیند و دست‌های مرا قطع کند تا من چیزی نگویم ولی من از کسی ترس ندارم و به موقع حرف‌های خود را خواهم گفت و این آقای نورانی هم واقعاً زحمت می‌کشد و مطالب ارزنده بیان می‌کند و به موقع هم اگر صلاح باشد بحث‌های انتقادی خواهد نمود و ان‌شاءالله هم که گرفتاری برای ایشان پیش نمی‌آید و دیگر این که خیلی‌ها درباره فیلم خانه خدا از من سئوال می‌کنند همان‌طور که قبلاً گفتم دیدن این فیلم هیچ خوب نیست اینها که دلشان به حال اسلام نسوخته است که فیلم خانه خدا را به عنوان تبلیغ مذهبی درست کرده باشند اینها با این وسیله می‌خواهند یک عده از مردم را که به سینما نمی‌روند با این وسیله به سینما بکشند.
بعد از نماز عصر در ساعت 1300 نورانی منبر رفت و درباره روحانیت و مراجع تقلید بحث نمود و گفت یک فرد مسلمان در مرحله اول از یک مرجع زنده تقلید می‌کند یک مرجع باید حلال‌زاده باشد یک مرجع باید از تمام علماء افضل باشد سپس داستانی از منصور دوانقی[دوانیقی] بیان نموده و در خاتمه علماء و مراجع تقلید و حوزه علمیه قم را دعا نمود.
1ــ اداره کل سوم 2ـ بایستی وسیله ساواک مربوطه به نکات تحریک‌آمیزی که شیخ جعفری عنوان می‌کند به وی یادآوری [کرد] که اگر به این وضع ادامه دهد مجدداً توقیف خواهد شد بهتر است از این شخص نوار تهیه شود 7 /10 /45

توضیحات سند:

* از : 20 / ﻫ 3 ـ به : 316 شماره : 23330 /20ه‍ 3 تاریخ : 7 /10 /45 ـ شب یکشنبه 4 /10 /45 بعد از سخنرانی نورانی واعظ در مسجد جامع چون چند نفر پاسبان و چند نفر مأمورین کلانتری 13 با لباس شخصی به مسجد آمده بودند و مردم آنها را شناخته بودند به یکدیگر نشان می‌دادند و در مسجد شایع شد که امروز می‌خواهند نورانی را دستگیر نمایند به همین مناسبت نورانی مدت 20 دقیقه بعد از منبرش به اتفاق غلامحسین جعفری در مسجد نشسته و عده‌ای نیز منتظر بیرون رفتن آنها بودند تا چنانچه نورانی را دستگیر کردند به مأمورین حمله نمایند در همین موقع یک نفر از پاسبان‌ها نزد شخصی که بلندگو را مرتب می‌کرد آمد و اسم نورانی را سئوال نمود ایشان در جواب اظهار بی‌اطلاعی کرد تا این که یکی از بین جمعیت با صدای بلند اظهار داشت پاسبان چه می‌گوید جواب دادند اسم گوینده را می‌خواهد همان شخص جواب داد اسم گوینده کافی است پاسبان نیز یادداشت کرد و رفت و بعد جعفری به اتفاق نورانی از مسجد خارج شد.

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 266

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.