صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره : کانون نویسندگان ایران

تاریخ سند: 3 مرداد 1347


درباره : کانون نویسندگان ایران


متن سند:

شماره : 484 ـ 6518 از : شهربانی کل کشور (اداره اطلاعات) به : تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور بانو سیمین تاج دانشور با تسلیم مدارک مربوطه تقاضای اجازه تأسیس و تشکیل کانون مذکور را به ریاست خود و به عضویت آقایان : محمود اعتمادزاده، نادر نادرپور، سیاوش کسرائی تهرانی، داریوش آشوری، غلامحسین ساعدی1 و بهرام بیضائی نموده که سوابق آنان بررسی باستثنای دو نفر آنان به اسامی : غلامحسین ساعدی و محمود اعتمادزاده که دارای سوابقی بشرح زیر می باشند.
1ـ غلامحسین ساعدی فرزند علی اصغر برابر گزارش مورخه 7 /5 /33 شهربانی تبریز، نامبرده جزء اشخاصی بوده که در نتیجه بررسی و بهره برداری از اوراق و اسناد مکشوفه از منزل محمد حسین و جواد علیزاده، اسم نامبرده مشاهده شده و با آنها ارتباط و همکاری داشته است.
2ـ محمود شهرت اعتمادزاده فرزند محمد علی : در تاریخ 29 /1 /31 منزل نامبرده بالا وسیله نماینده فرمانداری بازرسی و در نتیجه مقدار زیادی روزنامه و مجله و کتاب مربوط به حزب منحله توده و کتابهائی درباره حزب و یک قطعه عکس استالین و غیره کشف و مراتب صورتمجلس و نامبرده کلیه کتابها و اوراق مکشوفه مزبور را باستثنای یک قطعه عکس یوسف ویساریونویچ استالین، کتاب تاریخ تمدن، برای یک تأمین اجتماعی، متعلق بخود دانسته که مراتب صورتمجلس می گردد.
نوکر نامبرده نیز یک چمدان محتوی اوراق مربوط به حزب منحله توده را با خود حمل می کرده که مورد سوءظن مأمورین قرار گرفته و او را به کلانتری هدایت و ضمن بازجوئی اظهار می دارد که چمدان مزبور را به خانه مادر اعتمادزاده می برده که دستگیر شده است.
جزء کتابهائی که در چمدان مزبور بوده یک کتابچه حاوی اسامی رهبران توده ای بدست آمده است.
در تاریخ 2 /3 /33 منزل نامبرده در غیاب خودش و در حضور عیالش بوسیله نماینده دادستانی فرمانداری بازرسی و در نتیجه مقدار قابل ملاحظه ای کتب و اوراق مضره و مطالب کمونیستی کشف و شخص مزبور که از جریان اطلاع حاصل کرده بود متواری گردیده ولی سرانجام دستگیر و تحویل فرمانداری نظامی می گردد.
ضمن بررسی سوابق عناصر وابسته به حزب منحله توده مدارکی بدست آمده مبنی بر اینکه شخص موصوف افسر نیروی دریائی منتقله به وزارت فرهنگ یکی از عناصر مؤثر حزب منحله توده بوده و در تاریخ 16 /8 /34 ـ دستگیر و طی بازجوئی شرح وارد شدن خود را به حزب مورد بحث مفصلاً تشریح نموده و چند نفر از همکاران حزبی خود را معرفی نموده است.
مشارالیه پس از دستگیری با سپردن تعهد به تیمسار فرمانداری نظامی پس از دو ماه و دو روز آزاد شده است.
شخص مزبور در تاریخ 6 /6 /45 وسیله کشتی گودیو از طریق مرز بندر پهلوی از ایران خارج شده است.) از بقیه تاکنون پیشینه سوئی بدست نیامده است.
علیهذا با ایفاد یک نسخه اساسنامه کانون و 1 برگ بیوگرافی ملصق به عکس اشخاص مذکور خواهشمند است دستور فرمائید نظریه آن سازمان را نسبت به عضویت نامبردگان در کانون مورد بحث به شهربانی کل کشور اعلام دارند.
رئیس شهربانی کل کشور.
سپهبد مبصر از طرف سرتیپ جعفری

توضیحات سند:

1 ـ غلامحسین ساعدی (گوهرمراد) فرزند علی اصغر (علی بابا) در سال 1314 ه.
ش در تبریز به دنیا آمد.
دوران ابتدائی را در دبستان بدر و متوسطه را در دبیرستان منصور سپری کرد و به دانشکده پزشکی راه یافت.
در سال 1340 پس از اخذ دکترای پزشکی به تهران آمد و به خدمت سربازی اعزام گردید.
در سال 1342 جهت اخذ تخصص بیماری های اعصاب و روان به بیمارستان روزبه رفت و همزمان به همراه برادرش ـ اکبر ساعدی ـ مطب خیابان دلگشا را نیز اداره می کرد.
در دوران دانشجوئی به مطالعه کتب مارکسیستی روی آورد و به همین منظور در سال 1333 دستگیر و مورد بازجوئی قرار گرفت و پس از 3 ـ 4 روز آزاد شد.
غلامحسین ساعدی در کنار شغل طبابت به نویسندگی روی آورد و در این مسیر نمایشنامه نویسی را برگزید که اولین اثر وی کتابی با عنوان «شب نشینی باشکوه» می باشد.
به علت تخصص پزشکی در رشته روانشناسی در بیمارستان های رازی و روزبه فعالیت داشت و مدتی نیز مدیریت بیمارستان روزبه را برعهده داشت.
در سال 1340 با مرحوم جلال آل احمد آشنا شد و تحت تأثیر تفکرات او قرار گرفت و به نوشته های خود رنگ و بوی سیاسی داد و در ایّامی که همزمان با زمزمه تشکیل کانون نویسندگان و جلسات آنان بود به دعوت مهرداد پهلبد به وزارت فرهنگ و هنر رفت و با سمت نمایشنامه نویس به استخدام روزمزد آنجا درآمد.
و بلافاصله به سفر مطالعاتی اروپا اعزام شد.
وی در خصوص چگونگی ارتباط خود با مهرداد پهلبد، در تاریخ 23 /4 /49 به نسرین فقیه چنین می گوید : «قرار است من فردا به ملاقات آقای پهلبد بروم و پنج هزار تومان قرار است به من بدهد.
» ساعدی در سال 1348 از طریق سیمین دانشور با احسان نراقی ارتباط گرفت و جهت همکاری به مؤسسه تحقیقات علوم اجتماعی رفت که حاصل آن چند تک نگاری منتشر شده می باشد.
وی همچنین به دلیل آشنائی با عباس پهلوان در مجله فردوسی نیز مقالاتی منتشر می کرد.
با توجه به حساسیت ساواک نسبت به تشکیل کانون نویسندگان، غلامحسین ساعدی نیز، مورد توجه قرار گرفت و در تاریخ 19 /8 /49 فرم استخدام وی به عنوان مأمور مخبر در ساواک تنظیم گردید یا از طریق عمویش ـ تیمسار ساعدی مدیر کل اداره کل پنجم ساواک ـ و در حضور یکی از مسئولین ساواک، دعوت به همکاری گردد.
گزارش مورخه 31 /6 /49 حاکی است : «غلامحسین ساعدی با راننده ماشین پژو شماره 36115 ـ تهران الف تماس گرفته و سپس به کافه فیاما رفته اند پس از بررسی معلوم شده شماره ماشین فوق مربوط به ساواک بوده...
» غلامحسین ساعدی بنابر گزارشاتی که قلم از نگاشتن آن شرم دارد به لحاظ اخلاقی بسیار فاسد بوده و در ارزیابی، فردی زن باره، مریض دائم الخمر، خیالباف، حرّاف، اغراق گو، دروغ پرداز و...
معرفی شده است.
گزارش مورخه 2 /8 /48 مربوط به جلسه ای با حضور سیمین دانشور، اسلام کاظمیه، منوچهر هزارخانی، شمس آل احمد و نعمت میرزازاده، نشانگر روحیات اخلاقی و مشی مبارزاتی وی به شرح زیر است : «در جلسه انجمن ادبی اداره فرهنگ و هنر...
محور گفته های خود را بر سانسور قرار داد...
و [گفت] مجبور است خیلی موارد [را] ناگفته بگذارد.
من باب مثال خیانت زن شوهردار به هیچ وجه نباید عنوان شود اگر چنین موردی در نمایشنامه باشد در کمیسیون سانسور حذف می شود...
» غلامحسین ساعدی علی رغم ارتباطی که در این سال ها با ثابتی برقرار کرده بود، به علت شرایط موجود در جامعه و ارتباطاتی که با افرادی از قبیل هزارخانی و...
داشت در سال 1353 مورد قهر قرار گرفت و بازداشت شد.
نامه مورخه 23 /3 /53 مشارالیه به ثابتی که فرازهائی از آن در ذیل نقل می گردد خود حاوی مطالبی است که به وضوح روشنگر چگونگی مناسبات ساعدی خواهد بود: «جناب آقای ثابتی مقام محترم امنیتی» فرصت نادری که به این حقیر داده شد تا مستقیما با خود سرکار عالی صحبت کنم برایم باور کردنی نبود بیشتر به این دلیل، مسئله ای را که مرتب یادآوری می کردم به هیچ صورت مورد توجه مأمورین امنیتی موقع بازجوئی قرار نمی گرفت چرا که تنها شاهد اصلی در این قضیه خود جنابعالی هستید...
افسردگی بسیار شدیدی عارض من شده بود...
تقریبا عین مرده ها بودم و به ناچار (با عذر فراوان) به میخوارگی پناه بردم و گاه آنقدر افراط می کردم که از خود بیخود می شدم ...
ولگردی و زندگی کاملاً بی مصرف تا این که بهار سال گذشته انتشارات امیرکبیر پیشنهاد کرد که من نشریه آبرومندی برایش در بیاورم...
خود من نقش یک سانسورچی بسیار شدیدی را بعهده گرفته بودم...
حتی مقالات را قبلاً برای بازدید می فرستادم و هر جا که خط و علامتی می زدند به طور کامل حذف می کردم...
چه تهمت هایی که به من زده نشد ...
مرا آدم مرتجع، منحرف و پولدوست، کسی که قلمش را غلاف کرده و ساکت شده به انواع دشنام ها و تهمت ها آلودند ...
حتی شایع کردند که والاحضرت اشرف سهام امیرکبیر را ابتیاع کرده اند و ماهی سی هزار تومان بنده حقوق می گیرم ...
همان قول و قراری که حضورا داده بودم مجددا به خاطر مبارک می آورم و زندگی این دو سه ساله اخیر را...
» ارادتمند غلامحسین ساعدی و در یکی از نوشته های دیگر، می نویسد : «از تنها سفارتخانه ای که تا امروز برای من نامه آمده سفارت اسرائیل در تهران است که یک دو بار برای شام و کوکتل دعوت کرده بودند...
» غلامحسین ساعدی پس از چند ماه و در تاریخ 25 /12 /53 آزاد می گردد و در دوران پرافتخار انقلاب اسلامی و با فعالیت مجدد کانون نویسندگان به همراه آنان در جلسات شب شعر در انجمن ایران و آلمان شرکت می نماید.
وی در سال 1357 ـ تیرماه ـ به دعوت انجمن قلم آمریکا و ناشرین آمریکائی به آن کشور سفر می کند و در زمستان 1357 به ایران باز می گردد.
وی در سال 1360 به کشور فرانسه پناهنده شد و در سن 7 ـ 56 سالگی با خانم بدری لنکرانی در پاریس ازدواج کرد ـ تاکنون همسری نداشته است ـ و در سال 1364 در همانجا از دنیا رفت.
نمونه ای از کتاب های وی به این شرح است : عزاداران بیل ـ بهترین بابای دنیا ـ دیکته و زاویه و...
فیلم گاو نیز از سناریوهای نوشته شده وی می باشد.
غلامحسین ساعدی فردی است که در شورای اضطراری ماههای آخر حکومت پهلوی که با حضور محمدرضا پهلوی تشکیل می شده، شرکت داشته است.
در همین شورای اضطراری بود که پیرامون چگونگی مهار انقلاب اسلامی و توقیف هویدا، بحث می شود.
سعیده پاکروان، خاطرات غلامحسین ساعدی در رابطه به نحوه شرکت وی در این شوراء را تحت عنوان «توقیف هویدا» و با نام مستعار «ابراهیم مرادی» به دست انتشار سپرده است.

منبع:

کتاب کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 34


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.