صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش

تاریخ سند: 24 خرداد 1342


گزارش


متن سند:

تاریخ: 24 /3 /1342
گزارش

به عرض می رساند روز 23 /3 /42 ساعت 2 /1 18 در مسجد شاهزاده،1 انزابی بالای منبر رفته پس از ذکر چند آیه از قرآن مجید به رادیو ایران حمله کرد و اظهار داشت: «امان از دست رادیو تهران که همه گونه تهمت و افترا و دروغ به اشخاص می گوید؛ چنانکه به واعظین، ارتجاع سیاه2 لقب داده » سپس ارتجاع سیاه را معنی کرد و گفت: «ارتجاع سیاه یعنی به سال‌های عقب برگشتن و از تهران بی خبر بودن. در صورتی که واعظ، ریشه اشخاص را به راه راست هدایت می-کند» بعداً اضافه [کرد] که: «خدایا دشمنان دین اسلام را محو و نابود بنما! آقای عَلَم3 نخست وزیر از طرفی به ریشه دین تیشه می زند و از آن طرف هم یک واعظی داخل بود برای عیادت وی رفته بود. با این، اشخاص را نمی شود فریب داد» در ساعت 19، [سخنرانی] خاتمه یافت.
محل امضاء مهر شهربانی
رونوشت برابر اصل است.

توضیحات سند:

1. مسجد شاهزاده یا شهدا؛ که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، به نام شاهزاده (شازده-شازدا) معروف بود، در میدان شهدا و در مسیر بازار کره نی خانا و امتداد بازار رنگی به بازار امیر واقع شده است. بنا به نقل کتب تاریخی، سید علی محمد شیرازی ملقب به باب، به دستور علما و ناصر الدین میرزا ولیعهد، در مقابل این مسجد به دار آویخته شده است.از نوشته نادر میرزا استفاده می شود که شالوده مسجد قبل از جنگ ایران و روس پیش از انعقاد قرارداد ننگین ترکمانچای ریخته شده و ستونها و قسمتی از پایه های مسجد آماده گردیده است. تکمیل ساخت این مسجد در زمان حیات نایب السلطنه عباس میرزا و به دست مهدی قلی میرزا – برادر محمدشاه-صورت گرفته است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این مسجد شاهد اعزام رزمندگان بسیجی به جبهه های حق علیه باطل و تشییع پیکر شهدا بوده است.
ر.ک: بازار تبریز در گذر زمان. خاماچی. بهروز
2. ارتجاع سیاه؛ شاه بعد از مقاومت روحانیون در مقابل لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، طی مسافرت به قم در چهارم بهمن 1341 ش و ایراد سخنرانی، مذهب و روحانیون را عامل عقب ماندگی معرفی کرد و از آنان با این عنوان یاد نمود.
3. امیر اسدالله علم: در سال 1298 ﻫ ش در بیرجند متولد شد. پدرش محمد ابراهیم علم معروف به شوکت‌الملک بود که این لقب و امیرى قائنات را در زمان سلطنت مظفرالدین شاه، از برادر بزرگترش امیراسماعیل خان علم به ارث برده بود. امیر شوکت‌الملک علم مانند برادر ارشد و اجدادش با انگلیسی‌ها، که نسبت به ثبات و امنیت منطقه سیستان و بلوچستان در مجاورت افغانستان و هند حساسیت زیادى نشان مى‌دادند، روابط نزدیک داشت و در جریان جنگ جهانى نیز با نیروهاى انگلیسى که بخش مهمى از خاک ایران را تحت اشغال خود داشتند همکارى مى‌کرد. امیر اسدالله علم به توصیه پدرش، در سال 1318، در سن 20 سالگى با ملک تاج دومین دختر قوام‌الملک شیرازى ازدواج نمود و از این ازدواج پسرى متولد نشد که بر مسند پدر جاى گیرد و علم تنها داراى دو دختر شد. امیراسدالله علم در سال 1321 از دانشکده کشاورزى کرج فارغ‌التحصیل شد و چون وضع تهران آشفته و تحت اشغال نیروهاى بیگانه بود، عازم بیرجند شد. امیر شوکت‌الملک که قبل از پسرش به بیرجند رفته بود در سال 1323 در همانجا درگذشت و علم اداره امور املاک وسیع پدرش را به‌عهده گرفت. در اواخر سال 1324 علم ضمن مسافرتى به تهران به ملاقات قوام‌السلطنه نخست‌وزیر رفت، که تازه از سفر مسکو به تهران بازگشته بود. قوام‌السلطنه این جوان 26 ساله را ظاهرا به واسطه سابقه دوستى و آشنایى با امیر شوکت‌الملک و شاید هم به توصیه انگلیسی‌ها که در آن زمان نقش حساسى در سیاست ایران داشتند، براى فرماندارى کل سیستان و بلوچستان در نظر گرفت. اسدالله علم که در سى‌ام تیر ماه سال 1341 به نخست‌وزیرى برگزیده شد، اول کارى که کرد یاران گرمابه و گلستان خویش از قبیل «دکتر باهرى»، «ناتل خانلرى»، «متقى» و «رسول پرویزى» را گرد خود جمع کرد. او نه کارى به احزاب موافق و مخالف و گروه‌هاى سیاسى داشت و نه آدمى بود که به طور حاد در کارهاى سیاسى دخالت مستقیم نماید فقط و فقط مجرى اوامر ملوکانه بود. اسدالله علم بسیار زود به وزارت رسید و نخستین بار در سن 29 سالگى در کابینه دوم ساعد (آبان 1327 ـ فروردین 1329) وزیر کشاورزى شد. او در کابینه على منصور (فروردین ـ تیر 1329) نیز این سمت را حفظ کرد و پس از آن در دولت رزم‌آرا (تیر ـ اسفند 1329) وزیر کار شد. در همین زمان بود که هنگامى که به اتفاق رزم‌آرا وارد مسجد شاه مى‌شد، نخست‌وزیر مقتدر و چهره آینده‌دار استعمار غرب، مورد اصابت گلوله استاد خلیل طهماسبى قرار گرفت و معدوم شد. در سال‌هاى 1329 تا 1339، علم از نزدیک‌ترین یاران محمدرضا پهلوى بود و در ماجراى 28 ـ 25 مرداد 1332 نقش فعالى ایفا نمود. علم وسیع‌ترین باند را در کشور ایجاد کرد و در همه استان‌ها داراى مهره‌ها و عوامل خود بود که آن‌ها را به وکالت و یا مقامات عالى مى‌رساند. مهم‌ترین پایگاه علم در خراسان و شرق کشور فارس بود؛ در خراسان و سیستان و بلوچستان به علت این که پایگاه اصلى خانواده‌اش بود و در فارس به‌علت وصلت با خانواده قوام شیرازى. علم پیش از انقلاب در 15 فروردین 1357 به مرض سرطان در آمریکا درگذشت و روزهاى انقلاب را ندید. او در وزارت دربار 4 معاون داشت که یکى از آنها قائم‌مقام و جانشین او محسوب مى‌شد و در غیاب علم وظایف او را انجام مى‌داد. این اولین بار بود که چنین سمتى در وزارت دربار ایجاد شد.


منبع:

کتاب حجت‌الاسلام و المسلمین محمد حسین انزابی به روایت اسناد ساواک صفحه 43

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.