صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

زندانیان منتقله

تاریخ سند: 14 مهر 1347


زندانیان منتقله


متن سند:

از : 20 ه 1 به : 311 شماره : 25345 /20 ه 1 در حدود دو ماه و نیم قبل در حدود 11 نفر از زندانیان را از زندان قزل قلعه به زندان شهربانی منتقل می نمایند در آن روز سرگرد محرری رئیس زندان موقت شهربانی در دفتر خود حاضر نبوده و سروان محمود احیایی معاون زندان متوجه می شود همراه این عده مقدار زیادی اشیاء و لوازم لوکس از قبیل یخچال و پتو و لحاف و...
.
.
می باشد.
که دستور می دهد اشیاء اضافی را از آنان اخذ و سرشان را بتراشند نماینده این افراد بیژن جزنی نزد سروان احیایی رفته و اظهار می نماید ما سر نمی تراشیم و نباید شما هم بتراشید و افسر مذکور پاسخ می دهد در این زندان از روز اول مثل همه ساکت و آرام و تابع مقررات باشید و استثنایی هم بین هیچکس نیست و او را نشانده و دستور میدهد سرش را بتراشید سپس حسن ضیاء ظریفی به نزد او رفته و اظهار می دارد محال است بگذارم سرم را بتراشند مگر اینکه دست و پایم را ببندند که به اصطلاح مقاومت کرده باشم و پس از بحث طولانی به او گفته می شود سر زندانیان را با ماشین نمره 1 و 2 می تراشند ولی از نظر احترام دستور داده می شود که سر شما را با ماشین نمره چهار بتراشند و بدین ترتیب سر کلیه آنان تراشیده می شود و چون افراد پرتوقعی به نظر می رسیدند به فلکه هدایت میگردند که کاملاً تحت مراقبت بیشتر قرار گیرند.
افراد منتقله که در قزل قلعه به راحتی و آزادی بیشتر عادت کرده بودند از این موضوع ناراحت شده و شروع به نامه پراکنی به مقامات دولتی و گله و شکایت از وضع زندان که به اصطلاح از بدوی ترین حقوق انسانی محروم شده اند می نمایند.
این عده قریب دو ماه در زندان و به علت کثرت زندانی از طرف مسئولین زندان حق ملاقات به کسانی داده می شد که شناسنامه همراه داشته و مادر یا پدر و خواهر و برادر و یا فرزند آنان باشند و از ورود اطفال نیز برای ملاقات جلوگیری می شد در حالیکه این عده توقع داشتند بچه های کوچک نیز بتوانند با آنها ملاقات نمایند و ملاقاتها در پشت میله نباشد و در اطاق انجام گیرد ولی افسران زندان مقررات را جدی و خشک اجرا می کردند تا اینکه عده ای از کسانشان به تیمسار دادستان ارتش متوسل و ایشان تلفنی دستور می دهند که به فرزندان و اقوام خردسال آنها اجازه داده شود با آنان ملاقات نمایند و اجازه داده شود که ملاقات پشت میله نباشد.
سرگرد محرری و سروان احیایی به عرض می رسانند که در این زندان /1300 نفر زندانی وجود دارد و اگر استثنا قائل شوند گروه دیگر نیز همین خواسته را عنوان خواهند نمود و ما نباید مقررات زندان را نقض کنیم و اگر تیمسار دادستان اصرار دارند کتبا مرقوم دارند تا اجراء شود و بدین ترتیب امتیازی به آنان داده می شود.
ادامه این موضوع باعث شد که آنان عملاً با مقامات زندان کینه ای شوند و چون اعصابشان ناراحت شده بود در فکر اقدام کاری بودند تا در رسیدگی به وضعشان تسریع شود و روی این اصل اعلام کردند که چند روز بعد اعتصاب غذا خواهند نمود و با ارسال نامه هایی وسیله کسان خود به خارج از زندان اعتصاب غذا را به اکثر مقامات اطلاع می دهند و در روز موعود اعتصاب را آغاز و 48 ساعت ادامه داده و در این مدت بخوردن قند داغ اکتفاء می نمایند و روز دوم اعتصاب بازپرس مربوطه چند نفری از آنها را احضار و قرار می شود پرونده آنان رسیدگی گردد.
ولی آنان قصد ادامه اعتصاب را داشتند که سرهنگ اسدی رئیس اداره زندانها به فلکه آمده و با آنان در حالیکه روی زمین دراز کشیده بودند ملاقات و قول می دهد که شخصا با مقامات ذیصلاح مذاکره نماید و با این وعده آنان اعتصاب غذا را شکسته و اظهار می دارند که پس از سه روز (12 /7 /47) سرهنگ اسدی با آنها ملاقات و نتیجه اقدامات را بازگو کند ولی بنا به تصمیم اداره زندان برای اینکه سر و صدا بخوابد این عده را به زندان قصر (بند 3) منتقل میسازند.
همچنین کسب اطلاع شده چندی قبل اعلامیه ای به امضاء جبهه ملی در تهران منتشر شده که در آن نسبت به آزار و شکنجه مامورین زندان نسبت به عده اخیر سخت انتقاد و حمله شده است.
نظریه رهبر عملیات : اـ اعلامیه جبهه ملی در مورد زندانیان مذکور مشاهده نشده است.
2ـ با جریان افتادن پرونده و انتقال زندانیان تصور نمی رود عکس العملی از خود نشان دهند.

منبع:

کتاب چپ در ایران - چریک‌های فدایی خلق به روایت اسناد ساواک صفحه 30


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.