تاریخ سند: 15 شهریور 1328
گزارش
متن سند:
تاریخ:15 /6 /1328
گزارش
طبق گزارش مأمور ویژه، ساعت ۱۸:۳۰ روز گذشته در دانشکده معقول و منقول، حائری، یکی از طلبهها که سابقاً عضو حزب مردم(1) بوده و فعلاً جزء طرفداران کاشانی میباشد، عدهای را دور خود جمع نموده علیه انگلیسها صحبت میکرد و میگفت وظیفه ما مردم ایران که امروز حتى نان برای سد جوع نداریم این است که علیه کسانی که به نفع انگلیسها و یا به نفع کمپانی نفت جنوب فعالیت میکنند، مبارزه نمائیم و فعلاً که انتخابات دور شانزدهم در پیش است اگر بنا باشد همان کسانی که سالها خون ما را مکیدهاند، به مجلس بروند بزرگترین خیانت را به دین خود نمودهایم. ناطق در پایان صحبت خود از رفقا و سایر مسلمین تقاضا کرد باید در موقع انتخابات دور شانزدهم به حسین مکی، حائریزاده و دکتر بقائی (۲) که علیه نفت در مجلس پانزدهم مبارزه کردهاند، رأی بدهیم و از سایر مردم نیز درخواست کنیم به آنها رأی بدهند. به طوری که از جریان فعالیت عدهای از دانشجویان دانشکده معقول و منقول مشاهده میشود طرفداران سید ابوالقاسم کاشانی در بین آنها و بین بازاریها شدیداً مشغول تبلیغات هستند و برای اینکه بیشتر در مردم نفوذ پیدا نمایند همه جا از مظالم شرکت نفت(3) و انگلیسها صحبت میکنند.
توضیحات سند:
1- حزب مردم: پس از شهریور ۱۳۲۰ ﻫ ش، سید محمد صادق طباطبائی از رجال صدر مشروطه، حزب اتحاد ملی را بنیان نهاد، که در حقیقت شعبهای از فراکسیون اتحاد ملی در مجلس شورای ملی بود. پس از آن در دهم مرداد ۱۳۲۳ با صدور اطلاعیهای که تعداد زیادی از رجال سیاسی آن را امضا کرده بودند، تشکیل حزب مردم اعلام گردید. از جمله افرادی که این اعلامیه را امضا کرده بودند، میتوان از ذبیحالله صفا، مظفر بقائی، عزیزالله بیات و ... نام برد. در دوران نخستوزیری قوام، حزب مردم یکی از مخالفین سرسخت او به شمار میرفت. «صدای مردم» ارگان حزب مردم که صاحب امتیاز آن «محمد حسین فریپور» بود، در ۱۶ دی ماه ۱۳۲۵ به دلیل مخالفت با دولت قوام توقیف شد. مرامنامه و مواضع و تفکر حاکم بر حزب مردم همچون سایر احزاب، خالی از اصول و نقطه نظرات مترقی نبود. با این حال مواضع دست راستی آن نیز از خلال بیانیهها، مقالات روزنامه صدای مردم و عملکرد آنها مشخص میشد. حزب مردم علاوه بر تهران، در اصفهان، کرمان، کرمانشاهان، لرستان و همدان نیز فعالیت داشت. سرانجام حزب مردم با ائتلاف با دو حزب دیگر، حزب اتحاد را تأسیس نمود.
رک: بهروز طیرانی، اسناد احزاب سیاسی ایران، ج ۲، صفحات ۲۲۷ - ۲۲۹
۲- مظفر بقائی کرمانی: فرزند میرزا شهاب کرمانی در سال ۱۲۹۰ ﻫ ش در کرمان متولد شد. تحصیلات ابتدائی را در مدارس نصرت ملی، سیروس، ادب، دارالفنون و سنلوئی گذراند. در ۱۳۰۸ پس از موفقیت در کنکور محصلین اعزام به خارج، به فرانسه اعزام گردید. پایان نامه دکترای خود را با موضوع «اخلاق ابن مسکویه» در سوربن فرانسه به اتمام رسانید و در سال ۱۳۱۷ به ایران بازگشت. در ۱۳۲۰ در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تدریس اشتغال یافت.
در فضای سیاسی بعد از اشغال ایران، او نیز وارد جرگه سیاست شد و مخالفت سرسختانهای را با حزب توده و سیاستهای آن آغاز کرد. در سال ۱۳۲۶ به نمایندگی از مردم کرمان وارد مجلس شورای ملی شد. در آبان ماه ۱۳۲۸ به اتهام درج مطالب انتقادآمیز درباره ارتش در روزنامه «شاهد» دستگیر شد و پس از مدتی تبرئه گردید. در اردیبهشت ۱۳۳۰ به همراه خلیل ملکی و سایر انشعابیون از حزب توده، حزب زحمتکشان را تأسیس کرد و به عنوان یکی از اعضای گروه همراه مصدق به لاهه رفت، اما پس از مدتی کوتاه، از مخالفین سرسخت مصدق شد و در زمینهسازی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نقش مؤثری داشت. بعد از کودتا از شدت فعالیت سیاسی خود کاست، اما در دی ماه ۱۳۳۳ به دلیل تحریک مردم دستگیر و به مدت یک سال به صورت تبعید در زاهدان به سر برد. با روی کار آمدن کندی او نیز مجدداً فعال شد. در اسفند ماه ۱۳۳۹ بار دیگر دستگیر و این دستگیری تا شهریور ۱۳۴۰ ادامه یافت. پس از آزادی به عنوان استاد ادبیات دانشگاه تهران به کار مشغول شد و در مردادماه ۱۳۵۰ از سوی ساواک اجازۀ تجدید حیات حزب زحمتکشان را به دست آورد. در روزهای اوجگیری انقلاب اسلامی مکاتبات و مذاکراتی را با سفارت آمریکا انجام داد، و نامه سرگشادهای به شریف امامی، نخستوزیر وقت نوشت.
بقائی که به نیرنگ، فساد اخلاق و همراهی با سیاستهای خارجی معروف بود، سرانجام در فروردین ماه ۱۳۶۶ در کرمان به جرم ارتباط با سازمانهای جاسوسی بیگانه و توطئه علیه جمهوری اسلامی ایران دستگیر و اندکی پس از دستگیری به علت بیماری سفلیس در بیمارستانی در تهران درگذشت. او یکی از متهمان اصلی قتل افشار طوس، رئیس شهربانی حکومت مصدق بود.
۳- تاریخچه صنعت نفت: در سال ۱۹۰۱ م یعنی ۵ سال قبل از مشروطیت ایران، طبق امتیازنامهای بهرهبرداری از منابع نفتی تمام خاک ایران به استثنای ۵ ایالت شمالی، برای مدت ۶۰ سال به فردی از اهالی استرالیا به نام «دارسی» واگذار گردید. با وجوی که دولت ایران به یک نفر استرالیایی امتیاز داده بود، از ۱۹۱۴ به بعد دولت انگلستان با در دست گرفتن ۵۶ درصد سهام، زمام امور شرکت را در دست گرفت. به علت عدم پرداخت مالیات از طرف شرکت به دولت ایران و نیز نپرداختن سهمیه ایران از قرار داد که در اثر بحران اقتصادی تزلزل قیمت نفت بوجود آمده بود، دولت ایران یکطرفه قرارداد را ملغی اعلام کرد ولی با تهدید و فشار انگلستان، قرارداد جدیدی در آوریل ۱۹۳۳ م به دولت ایران تحمیل شد. در تاریخ ۲۷ ژوئیه ۱۹۴۹ برابر با ۲۶ تیرماه ۱۳۲۸ قرارداد الحاقی موسوم به «گس - گلشائیان» امضاء شد که ظاهرۀ حقوق ایران را افزایش میداد. در نهایت مجلس و کمیسیون مخصوص نفت این قرارداد را رد کرد و مقدمات ملی شدن صنعت نفت فراهم شد.
منبع:
کتاب
روحانی مبارز / آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد- جلد اول صفحه 60