صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: جلسه هفتگی اتحادیه دینی

تاریخ سند: 24 اردیبهشت 1339


موضوع: جلسه هفتگی اتحادیه دینی


متن سند:

گزارش شماره: 2 ـ 3 ـ 941 محل: تهرانمنبع خبر: مامور ویژه از ساعت 20 روز گذشته پس از پایان نمازجماعت مغرب و عشاء به پیشنمازی آیت اله شیخ جواد فومنی جلسه عمومی هفتگی اتحادیه دینی با شرکت قریب 400 نفر از اعضاء اتحادیه دینی در مسجد نو خیابان لرزاده تشکیل و پس از آنکه شیخ جواد فومنی رئیس این اتحادیه بر منبر قرار گرفت ابتدا از برگزیدن پیامبران بوسیله ذات پروردگار سخن رانده و بدنبال مطلب فوق چنین گفت (حکومت خدا برخلاف سایر حکومتهاست و بکسی زور نمیگوید همچنانکه حکومت الهی بدون زور و اجبار شما را بمسجد آورده و این حکومت خدا تا کنون هر چه دشمن داشته همه را از بین برده مثلاً آنروز که بنده را بقزل قلعه بردند یک سرباز ترکی بمن گفت آقا اگر پیراهنت چرک و کثیف است بمن بدهید تا خودم برای شما بشویم آری حکومت خدائی اینست و کسانیکه با خدا هستند با آنها اینطور رفتار میشود.
این وزراء و این روساء همه میدانند که حق با ماست بحضرت عباس اگر شاه با نخست وزیر بخواهند که در این مملکت یکنفر بی دین باشد یا در این مملکت فجایعی دیده شود این دست دشمن و بیگانه است که در کار است بیگانه دستور میدهد و دشمن هم عمل میکند بنده خودم ازیکنفر شنیدم که گفت در آمریکا بودم یک شخص با دولت ایزنهاور دشمن بود و میگفت من صاحب نفوذ هستم و با این دولت هم دشمنی میکنم ولی اگر دشمن خارجی پیدا شد بنده کمک میکنم تا او نتواند بدولت شما (منظور دولت ایزنهاور است) زور بگوید هفته پیش علماء را از پشت رادیو مسخره کردند و تقلید دانشمند محترم آقای فلسفی را درآوردند.
از بازار بمن خبر دادند که میخواهیم دکانها را به بندیم و بنام اعتراض باین عمل رادیو اعتصاب نمائیم گفتم اگر از من میپرسید این کار برخلاف است برای آنکه شلوق [شلوغ] میشود و دشمن از موقعیت استفاده میکند شما اگر درست میگوئید مسجدها را پر کنید و بلندگو بگذارید و علماء را بمنبر بفرستید و اگر با التماس هم شده مردم را بمساجد بیاورید تا گوش به تبلیغ دین بدهند و باصول دین آشنا شوند آنوقت این عمل شما از صد دانه پشک که در دهان آنها بریزید بدتر است چرا نادانی بکنید و دشمن را خوشحال سازی آنها بیشتر استفاده میکنند و مملکت از دست میرود هر کس با دین و قرآن و خدا و علماء دشمنی کند خدا خودش نابودش میکند حکومت خدا حکومت تانک و توپ و زره پوش نیست مثل الا [لار ]یکمرتبه زیر و رو میکند و یا بلای دیگر میفرستد اگر بآنها بگوئید چرا اینطور میکنید؟ مگر مردن نیست؟ قیامت نیست بخدا از بزرگ و کوچک و خواننده و نوازنده و گوینده هر وقت برایشان تصادفی رخ دهد بخدا و حضرت عباس متوسل میشوند منتهی دست بیگانه و تمدن این مسجدها را خالی گذاشته است.
آقای فلسفی اولین شمشیر آقای بروجردی است که حالا برای معالجه بآلمان تشریف برده است و خداوند انشاءاله دردش را دوا کند (حاضرین همه دعا کردند) او گفته بود که 5 نفر از نماینده های اداره رادیو بهائی هستند مگر پادشاه یا دولت ما بهائی هستند که اینها باید مصدر کار باشند و بر ما حکومت کنند.
حالا دارند او را مسخره میکنند.
این برنامه هائیکه ما بر سر منبر میگوئیم تمام دستورآقای بروجردی است خودش که نمیشود بیاید در تمام شهرها منبر برود او نماینده تعیین میکند و اجازه تبلیغ میدهد.
آنموقع که تمام کارها دست علماء بود بهرکجا که تلفن میکردند عمل میشد و برای استماع حرف علماء در مساجد جا خرید و فروش میشد اما حالا مسجدها خالی است و آنها خودشان همه کاره دین شده اند باید در مقابل تبلیغ پوچ بیدین ها شما تبلیغ دین کنید و مسجدها را از جمعیت پر کنید و دور علماء را خالی نگذارید.
موقعیکه بنده را سازمان امنیت گرفته بود بعد که آمدم بیرون پشت بلندگو داد زدم گفتم شاه و نخست وزیرش دکتر اقبال و رئیس کل شهربانی و آن بزرگها و بالائی ها یا بخانه من و یا بمسجد و یا به بیابان بیایند تا با منطق دو دو تا چهار تا آنها را قانع کنم که این چیزهائیکه از بی حجابی و مضرات تلویزیون و رادیو و کاباره ها و هتل ها که میگویم از قرآن است و اگر نتوانستم آنها را راضی کنم نفت بریزند و مرا آتش بزنند ما بر ضرر مملکت حرف نمی زنیم آقایان اینجا مثل کلانتری محل است یعنی در تمام مسجدها باید قانون خدا اجراء شود همانطور که در کلانترها قانون دیگری اجراء میگردد.
آنها برای این بعضی کارها انجام میدهند که بمقامی برسند یا حقوقشان اضافه شود و هر چه هم کار میکنند باز در سر برج هیچ ندارند تمام مال اینست که حق را پایمال میکنند) سپس ناطق بمقایسه حکومت ایران و انگلستان پرداخته و بعد از آنکه شمه ای از انتخابات صحبت نمود علاوه کرد (من اگر شب شام نداشته باشم فکرش نیستم اما تمام در فکر این هستم که این بار بزرگی که بر دوش علماء است بتوانند بسر منزل برسانند و روزی بیاید که ما بتوانیم بدون ترس حرف خدا را بزنیم.) در اینجا بیانات ناطق بپایان رسید و بعد شیخ جواد فومنی به گفتگوی دسته جمعی با شیخ غلامرضا خراسانی و سید علی موسوی و حسین مومنی و سید مصطفی رجائی و حاج علی اصغر فخارزاده و حاج محمود صالحی و حسین صالحی مشغول گردیده و ضمن صحبت های خصوصی با اشخاص فوق که از مریدان خاص وی هستند گفت (مردم جرئت نمیکنند نزدیک علماء بیایند مبادا آنها را بگیرند و بگویند چرا با فومنی حرف زدی) مقارن ساعت 2122 جلسه مزبور خاتمه یافت.
ضمیمه پرونده فومنی و بعد بایگانی شود نشاط 27 /2 /39

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ جواد فومنی حائری به روایت اسناد ساواک صفحه 214


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.